انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پاره هایی از نظریه های یادآوری اجتماعی – حافظه (۲)

دراین جا شایان ذکراست به گرایش متاخر نسبت به موضوع حافظه اشاره شود که یکی ازعمده ترین گفتمان های مطرح درحوزه علوم اجتماعی را بنا نهاده تا ازاین رهگذر، نه صرفا تبیین گذشته بلکه پژوهش درحال را نیز عهده دار شود. جایگاه رفیع گفتمان حافظه می تواند نتیجه سه گرایش کلی باشد. اول، تاثیرفرهنگ عقلانی حال حاضر که به موجب آن الگوی وسیع «تکثرگرایی در تبیین» به طورفزاینده ای مورد پذیرش قرار گرفته است. دوم، تمایل اخیر نسبت به حافظه می تواند با کاربرد رو به رشد “گذشته” به عنوان یک صافی توضیح داده شود که از درون آن، گروه های مختلف تناقضات، جدال ها وتنش های خود را دراشکال عینی آن تصویر می کنند. درنهایت، توسعه سریع مطالعه حافظه ازگسترش علاقه جامعه شناختی به مقولات فرهنگی فهم، بنیه می گیرد که خود ازتوسعه مطالعات فرهنگی متاثراست. این سه گرایش دربستری از توسعه رسانه الکترونیک وذخیره حافظه مصنوعی، مردمی بودن تصور حافظه را درمتون جامعه شناختی تضمین کرده است. تعیین ماهیت حافظه وفرهنگ منجر به جستجوی منابع ثبات واستمرار حافظه ها می شود- اول به سوی «سازمان دهی افتراقی» که بعضی ایده ها وتصاویر را نسبت به بقیه بیشتر دردسترس قرار می دهد و دوم، به سمت رویه هایی که درمحیط فیزیکی واجتماعی تجسم می یابند. ازاین جاست که پژوهش های متاخر، ساخت حافظه را به عنوان یک فرآیند اجتماعی وفرهنگی می بیند واهداف واعمال اثرگذار بر این ساخت را تحلیل می کند. درحالی که به بررسی اشیا، مکان ها واعمالی که ازخلال آن حافظه فرهنگی تجسم می یابد نیز می پردازد .

ازآن جا که یادآوری، چیزی جز دنبال کردن امرپنهان درحافظه نیست، مطالعات یادآوری نیزچیزی کمتراز پژوهش و بررسی حافظه نیستند. دراسما می نویسد یادآوری، فرآیند بررسی ماهیت پنهان حافظه ها است. درطول قرن ها، زبان روزمره (امکان) قیاس های گوناگون درترکیب با تصویر وزبان را به گونه ای برای مردم فراهم کرده که (این زبان روزمره) قادر به توصیف پیچیدگی یادآوری و فراموشی است . به جای مساعدت های تداوم بخش حافظه که ازحافظه های مربوط به یونانیان باستان حمایت می کرد یا گره های گوشه دستمال های مادربزرگ هایمان که به آن ها کمک می کرد تا چیزی را یه یاد بیاورند، امروز ما بر ابزارهای بیرونی چون کتابخانه ها، یاداشت های روزانه الکترونیک (وبلاگ ها) واینترنت متکی هستیم. همچنین ما ازعناصرگوناگون مرتبط با تجدید خاطره استفاده می کنیم : از رزماری که توسط افیلیا درنمایشنامه هملت به کار می رفت آن هنگام که می گوید «این رزماری است برای تجدید خاطره» (بازی چهارم، صحنه پنجم) تا خشخاش که نماد تجدید خاطره قربانیان وسربازان جنگ بزرگ (جنگ جهانی اول) است.(توجه : در روز یادبود آمریکا که آخرین دوشنبه ماه می هرسال دربزرگداشت سربازان تمامی جنگ های آمریکا از قرن هجدهم تا حال حاضر برگزار می شود، امسال نیز چون سال های پیش درروز بزرگداشت، خشخاش میان جمعیت توزیع شد که معادل گیاهی آن درایران گل لاله به عنوان نماد شهید است : م ). پیچیدگی فرآیند یادآوری به طرز مشابهی دراستعاره های متعدد توسط فلاسفه و دانشمندان بازتاب یافته است، ازتعبیر حافظه به «قرص موم» از پلاتو، تا «انباری ایده های ما» از جان لاک و «دسته یادداشت افسانه ای» فروید – همان حافظه ای که بعضی امور را پاک می کند اما ردپایی ازآن ها را همچنان نگاه می دارد- تا قیاس امروزی ما ازحافظه به مثابه حافظه مصنوعی کامپیوتری (ساتن ۱۹۹۸: ۱۹-۱۳).

درقرن نوزدهم تدریجا حافظه موضوع پژوهش علمی شد . درحالی که ایده های دانشمندان عموما زمان می برد تا در طیف جامعه روزمره نفوذ کند، هنرمندان که همواره مسحور حافظه بوده اند، به نظر بیشتر آماده درک عمق حافظه ونیز مردمی کردن بصیرت های نافذ خود درحوزه اعمال حافظه هستند . همچنین ما درک عمیق تر خود ازاعمال حافظه را مرهون نوشتار خلاقانه و به طورخاص رمان هستیم که قابلیت نوعی تصنیف درون نگر وبه طرز معتبری عینی(بی طرف) از گذشته را دارا است تا ازاین رهگذر ما را قادر به درک حافظه سازد.
فهرست واژگان حوزه حافظه :
۱. گرامی داشت: خدمات مراسمی جهت تجدید خاطره و بزرگداشت یاد قهرمانان گذشته یا رویدادهای ملی مهم؛ واژه گرامی داشت مشتق از دوبخش لاتین “با هم” و” یادآوری کردن” است.

۲. ضدحافظه : نگاه جایگزین نسبت به گذشته که بازنمایی غالب ازگذشته را مورد چالش قرار می دهد.
۳. حافظه فرهنگی : حافظه ای که اشکال فرهنگی برساخته شده ودرنتیجه ناظر به یادآوری رویدادهایی که ضرورتا دانش دست-اول درباره آن ها نداریم.
۴. گفتمان : مجموعه منسجمی ازگزاره ها که نگاه خاصی به جهان را ارائه می دهند.
۵. تز ایدئولوژی غالب : نظریه ای با ریشه هایی درسنت مارکسیستی ؛ این نظریه قائل به این معنی است که طبقه حاکم تولید ایده ها وتولید مادی را درکنترل خود داشته ودرنتیجه مجموعه ای ازباورها وایده ها را که داعیه بی طرفی دارند، خلق کرده استمرار می بخشد وبنابراین طبقات تابعه وگروه های اقلیت را اغوا می کند که وضعیت فاقد امتیازات خود را بپذیرند.
۱. Commemoration
۲. Counter-memory
۳. Cultural memory
۴. Discourse
۵. Dominant ideology thesis

منابع در انسان شناسی و فرهنگ محفوظ است

sara_muhamadkamal@yahoo.com