انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پاتریک مودیانو به روایت برنار پیو،نوبل شناور در افسون مودیانو

اشکان نوروزخانی

مودیانو یک نویسنده‌ی بسیار فرانسوی است، حتی می‌توانم بگویم یک پاریسی فرانسوی، به معنای صحیح کلمه: اغلب آثارش در پاریس اتفاق می‌افتد، بدون این‌که حتی در مخیله‌اش در چین یا پرو یا گرینلند قدم بزند. ولی تم اصلی آثارش برانگیختن حافظه است و مسئله‌ی حافظه موضوعی است جهانی…

«آن‌چه ما در کتاب های مودیانو جستجو می‌کنیم واقعیت نیست، بلکه افسون است.»

از میدان اتوال در سال ۱۹۶۸، تا مستندی که در مجموعه‌ی آمپرنتس به او اختصاص داد، به واسطه‌ی مجله‌ی لیر و برنامه‌ی آپاسترف، برنارد پیو، ناظری ممتاز بر این رمان نویس بود.

آیا از اهدای جایزه‌ی نوبل ادبیات به پاتریک مودیانو غافلگیر شدید؟

بله، به دو دلیل. اول این‌که فرانسه جایزه‌ی نوبل ادبیات را شش سال پیش دریافت کرده بود. به همین خاطر نمی‌توانستیم تصور کنیم که یک بار دیگر به این زودی نامزد دریافت این جایزه باشیم، به خصوص که تا به حال این جایزه چهارده بار توسط فرانسه کسب شده است. دومین دلیل این‌که مودیانو برای من مدل نامزدهای نوبل نبود. معمولا برندگان اکثرا از نویسندگانی هستند که نه تنها در ادبیات برجسته‌اند بلکه از یک وجه قوم شناسی، بوم شناختی، سیاسی بهره می‌برند. مانند لوکلزیو!!! از آن‌جا که مودیانو فقط در ادبیات برجسته بود و فقط در زمینه‌ی رمان، و هم‌چنین اکثر کتا‌ب‌های او به انگلیسی ترجمه نشده بود، به نظرم بسیار بعید می‌آمد که بتواند جایزه را دریافت کند. با این وجود او جایزه را دریافت کرد، در بهت همگان. خوشا به حال فرانسه و خوشا به حال مودیانو.

با این حال آیا فرمی جهانی در آثار مودیانو وجود دارد؟

مودیانو یک نویسنده‌ی بسیار فرانسوی است، حتی می‌توانم بگویم یک پاریسی فرانسوی، به معنای صحیح کلمه: اغلب آثارش در پاریس اتفاق می‌افتد، بدون این‌که حتی در مخیله‌اش در چین یا پرو یا گرینلند قدم بزند. ولی تم اصلی آثارش برانگیختن حافظه است و مسئله‌ی حافظه موضوعی است جهانی.

شما از اولین کسانی بودید که از نخستین رمان او میدان اتوال در سال ۱۹۶۸ استقبال کردید. چه چیزی در وی شما را مجذوب کرد؟

به یاد دارم که شیفته‌ی بلوغ زودرس و پختگی این جوان بیست و سه ساله شده بودم. زیرا «میدان‌اتوال» کتابی عجیب و بهت‌آور بود و علاوه بر این امروزه اثری بسیار اصیل در آثار مودیانو به حساب می‌آید. او در این کتاب از طرفی خود را چهره‌ای طناز، نیش‌دار و تحریک‌کننده جلوه می‌دهد و در عین حال از شناختی قابل ملاحظه از مکان‌ها و هم‌چنین شخصیت‌هایی که در دوران اشغال فرانسه سازش کرده‌اند، بهره می برد.

شما حتی یک نامه تبریک هم به او گفتید و برایش نوشتید؟

بله، و او نه تنها نامه را، بلکه پاکت نامه را هم نگه داشت، با مهر پست خیابان پنتیو. این ژست مخصوص مودیانو است. باید گفت که آن نامه، اولین نامه از خوانندگانش بود که او دریافت می‌کرد.

شما در ادامه هم به او وفادار ماندید، و در برنامه تلویزیونی آپاستروف بود که فرانسه مودیانو و شیوه بیان منحصر به فردش را کشف کرد. این اتفاق چه تاثیری روی تصویر او داشت؟

از همان ابتدا، شیوه‌ی حرف زدن او در تلویزیون هیجان برمی‌انگیخت. همه راجع به این نویسنده صحبت می‌کردند که بسیار بزرگ و زیبا بود، دستانش را در تمام جهات با عصبیت فراوان تکان می‌داد و گاهی بیانی پیچیده داشت. به یاد دارم که نامه‌ای از یکی از بینندگان دریافت کردم که عنوان کرده بود: «تلاش پاتریک مودیانو برای پاسخ به سوال‌های شما را بسیار پسندیدم. همراه او رنج کشیدم، ولی به او بگویید که در کتابفروشی‌ها دویدم، برای خرید کتابش و برای قدردانی از زحماتش.»

شما در تویتر به خبر نوبل این‌گونه واکنش نشان دادید: «بر روی زمین مودیانو یک جست‌وجوگر خستگی‌ناپذیر است و در هر آن‌چه مربوط به زمان است، یک رویاپرداز.» چه‌گونه این را توضیح می‌دهید؟

در آثار مودیانو تقابلی بسیار قوی بین جغرافیایی فوق‌العاده دقیق و زمان‌بندی به شدت مبهم در یک تقویم نامعلوم وجود دارد. آن‌چه ناشی می‌شود در واقع این است که در زمین او یک جست‌وجوگر است: گشت می‌زند، نظاره می‌کند، به همه‌چیز می‌نگرد، همه‌چیز را یادداشت می‌کند. او در شکارگاهش قرار دارد، حافظه. و از آن‌جا به بعد رویا‌پردازی می‌کند. و رویا منجر به نوشتن داستان‌هایی می‌شود، آن‌گونه که ما می‌شناسیم و می‌پسندیم. زیرا در عمق، آن‌چه در کتاب‌های مودیانو جست‌وجو می‌کنیم، واقعیت نیست، بلکه افسون است. می‌خواهیم خود را بسپاریم به نوای او، جمله‌ی او، به آهنگ حزن‌انگیز او.

اگر شما مجبور به نگهداری تنها یک کتاب از او باشید، آن کتاب کدام خواهد بود؟

به سختی می‌توان گفت. یک جوانی، محله‌ی گمشده، جواهری کوچک را بسیار دوست دارم یا دورا برودر را مشخصا. ولی مودیانو در این زمینه کمی خاص است: معمولا در مورد یک نویسنده می‌توانیم بگوییم که «با این کتاب شروع کنید، این کتابی است که از طریق آن با لذت بیشتری وارد آثارش می‌شوید». اما برای مودیانو، نه. شما می‌توانید هر کتابی از او را انتخاب کنید، همه‌ی آن‌ها کم و بیش در یک قواره دوخته شده‌اند، پس اهمیتی ندارد که کدام را گزیده‌اید. اگر ناامید شدید، فایده‌ای ندارد که کتاب دیگری از او انتخاب کنید. در مقابل اگر جذب‌تان کرد، که امیدوارم این‌گونه شود، می‌توانید مابقی را نیز بخوانید.

منبع: lire/ november 2014/ bernard pivot

این مطلب در مجله آزما منتشر و بر اساس همکاری رسمی و مشترک میان انسان شناسی و فرهنگ و آزما بازنشر می شود.