انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

وودی آلن همانگونه که هست

تارا ارسلان

«بارها و بارها گفتم به جای اینکه در ذهن و قلب هوادارانم زنده باشم، ترجیح میدهم در آپارتمان خودم زندگی کنم.» این جمله جز از وودی آلن از چه کس دیگری میتواند باشد؟ مردی که در ۸۰ سالگی هنوز هم طنزپرداز درجه یکی است و طنزهایش بوی کهنگی نمیدهد. همه اینها را اگر کنار عادتهای عجیب و غریب او در این سن و سال بگذاریم، اینکه هنوز هم هر جایی از نیویورک سر و کلهاش پیدا میشود، همچنان فیلمهای خوب میسازد، به تازگی یک سریال کمنظیر ساخته و همچنان در جمع کلارینت میزند و بلیت لاتاری میخرد و… به شخصیتی متفاوت میرسیم که حرف زدن در موردش یکی از سختترین کارهای دنیاست، حتی اگر با بزرگترین و بهترین ذرهبینهای دنیا زندگیاش را زیر نظر بگیریم و بخواهیم از آن سر در بیاوریم. ۲۲ نکتهای که در ادامه میآید تنها گوشهای از زندگی هیجانانگیز و متفاوت این نابغه است که قطعا توجه علاقهمندانش را جلب میکند.

۱. وودی آلن اول دسامبر سال ۱۹۳۵ در بروکلین نیویورک به دنیا آمد و با نام آلن استوارت کوینگزبرگ بزرگ شد و به مدرسه رفت. او در ۱۷سالگی آنقدر خوب مینوشت که درآمدش از پدرش که انواع و اقسام شغلهای عجیب و غریب از فروشندگی گرفته تا رانندگی و قلمزنی و متصدی بار را امتحان کرده بود و همینطور از مادر کتابدارش هم بیشتر شد و در همان سال به صورت رسمی نامش را به هیوود آلن تغییر داد. جالبتر اینکه او خیلی از مطالبش را در حالی که سوار مترو بود و به سمت مدرسه میرفت، مینوشت. یکی از جوکهایی که او در این دوره از زندگیاش نوشت و خیلی زود هم در روزنامهها چاپ شد چیزی شبیه این بود: «سالوس آدمیه که درباره آتئیسم کتاب مینویسه و بعد دعا میکنه که کتابش پرفروش بشه.» یکی از دلایلی که وودی آلن اسمش را عوض کرد، این بود که نمیخواست همکلاسیهایش اسم او را زیر مطالب طنزی که در روزنامهها و مجلات چاپ میکرد، ببینند. او آن موقع حدودا روزی ۵۰ مطلب طنز مینوشت.

۲. در حال حاضر وودی آلن هفتهای ۱۰۰ دلار خرج بلیتهای لاتاری میکند! چرا برنده چهار جایزه آکادمی و کارگردان پرکار هالیوودی با بیش از ۵۰ فیلم سالی ۵۲۰۰ دلار خرج میکند تا بلیت لاتاری بخرد؟ به نظر میرسد که خود وودی هم علتش را نمیداند: «با همسرم هم در مورد این مسئله حرف زدم. ما همچنان میخواهیم در همین خانهای که هستیم زندگی کنیم. من سر کار میروم. قایق تفریحی نمیخواهم. هواپیما هم نمیخواهم.» پس ماجرا چیست؟ انگار خودش هم گیج شده است: «شانس بزرگتر از نجوم است. اگر یک دسته کارت را اتفاقی بکشید، شانستان برای اینکه همه را دنبال هم ردیف کنید و حدس بزنید هر کارت دقیقا کدام است، بیشتر است. من هیچوقت بیشتر از دو تا کارت نداشتم و فکر کنم اگر به پنج تا کارت برسم ولی فقط به خاطر یک کارت برنده نشوم، احتمالا به خودم شلیک میکنم. وودی آلن عاشق صحنه پایانی بینظیر مرد سوم است ولی هنوز نواختن کلارینت را به زیتر (نوعی ابزار موسیقی شبیه سنتور و قانون که شامل تعداد بسیار زیادی سیم روی یک بند بسیار نازک مسطح است) ترجیح میدهد و هنوز هم هر دوشنبه کلارینت دیکسیلندش را در کافه کارلیل مینوازد، اگرچه برای شما ۱۶۵ دلار آب میخورد اگر بخواهید او را موقع ساز زدن ببینید. به عبارت دیگر باید برنده لاتاری بشوید تا بتوانید بلیت بخرید و وودی را موقع ساز زدن برای تامین هزینههای عادت ۱۰۰ دلاری هفتگیاش تماشا کنید!

۳. شاید برایتان جالب باشد بدانید که چرا وودی آلن خودش را هنرمند و روشنفکر میداند. او چند سال پیش در گفتوگویی با پاریس ریویو گفته بود: «دو راز بزرگ درباره من این است که من روشنفکرم، چون عینک میزنم و هنرمندم چون فیلمهایم نمیفروشد.»

۴. وودی آلن در ۳۲ تا از فیلمهایی که خودش کارگردانی کرده ظاهر شده اما هرگز هیچکدام را بعد از اکران ندیده است. او حتی تا امروز سریالی هم در ژانر سریالی که خودش برای آمازون ساخته، ندیده است. فقط شاید شبها ۲۰ دقیقه تلویزیون تماشا کند و بعد هم خوابش ببرد! برخلاف انتظار هیچوقت بیننده سریالها یا فیلمهای کمدی نیست. او یا اخبار میبیند یا بیسبال که به قول خودش: «همیشه برایم از هر نمایش دیگری جالبتر است.»

۵. فکر میکنید وودی آلن هشتاد ساله حاضر است برای چه چیزی یا چه کسی بمیرد؟ فقط خانوادهاش. او در گفتوگوی اخیرش به گاردین گفته است: اگر ۱۵ سال پیرتر بودم، احساس نمیکردم باید در جنگ خدمت کنم. نمیتوانم خودم را در یک سنگر در شبی بارانی در حال نبرد در ساحل ژاپن تصور کنم. فکر نکنم خیلی خوب دوام بیاورم. وقتی تهویه هوا خوب کار نمیکند اعصابم خرد میشود.»

۶. مکس شولمن (نویسنده و طنزپرداز امریکایی که به خاطر برنامههای تلویزیونی و خلق شخصیت دابی گیلیس در یکسری داستان کوتاه و همچنین رمانهای پرفروشش به شهرت رسید) اولین نویسندهای است که توانسته وودی را بخنداند. آن موقع وودی پانزده ساله بوده و داربی، زرافه مکس شولمن به نظرش خیلی بامزه میرسیده است. پس از آن هم تحتتاثیر رابرت بنچلی (هنرپیشه و نویسنده امریکایی که بین سالهای ۱۹۲۸ تا ۱۹۴۵ میلادی فعالیت میکرد و در فیلم «خبرنگار خارجی» هیچکاک نیز بازی کرد) و اس.جی پرلمان قرار گرفت و همیشه از پرلمان به عنوان طنازترین آدم زندگیاش اسم برده است.

۷. شاید بشود اسمش را آرزو گذاشت ولی وودی دلش میخواهد با اوسین بولت مسابقه بدهد اما شاید هیچوقت به آرزویش نرسد، نه به خاطر مسئله سن و سال و… بلکه به این خاطر که مطمئن نیست چقدر کارش خوب است! «همیشه دونده خوبی بودم اما ممکن است در حالی که من هنوز دارم میدوم، بولت مشغول مصاحبههای بعد از مسابقهاش باشد.»

۸. اگر فکر میکنید که وودی آلن نوشتههایش را در یک دفتر کار شیک و روی گرانترین کاغذها مینویسد، سخت در مورد شخصیتش دچار سوءتفاهم هستید. او فکرهای عجیب و غریب و شاید حتی درهم و برهم توی ذهنش را روی هر کاغذی که کمی فضای خالی داشته باشد مینویسد و برایش فرقی نمیکند که آن تکه کاغذ یک صفحه از دفترچه حقوقی است یا سربرگ هتل یا حتی قوطی کبریت. او برای نوشتن به جای خاصی هم نیاز ندارد و بسیاری از درخشندهترین متنهایش را در هتل، توی خانه، در جمع دوستان و حتی در مترو نوشته است. او همه این کاغذها را در یک کشو نگه میدارد و وقتی یکی از فیلمهایش به پایان میرسد، آماده است که کار بعدی را شروع کند. این فرایند ممکن است ظرف فقط ۲۴ ساعت اتفاق بیفتد. وودی سراغ کشوی معروفش میرود که ببیند کدام ایده او را به هیجان میآورد تا فیلم بعدیاش را کلید بزند.

۹. وودی طرفدار پر و پا قرص اینگمار برگمان است و هنوز هم با دیانا کیتون که در فیلم «آنی هال» جلوی دوربینش رفت و به خاطر ایفای آن نقش موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن شد، دوست است. ظاهرا وودی آلن از ابتدا این نقش را برای دیانا نوشته بود. او در مصاحبهای با پاریس ریویو گفته بود که در زمینه فیلمسازی بیشترین تاثیر را از برگمن و برادران مارکس گرفته اما پشیمان نیست که چیزهایی هم از استریندبرگ، چخوف، پرلمن، جیمی کانن، فلینی و نویسندگانی مثل باب هوپ دزدیده است.

۱۰. وودی همیشه به تماشای مسابقات ورزشی علاقه داشته و بازیکن خوبی هم بوده است. حتی در ایام مدرسه وودی اولین نفری بوده که برای حضور در تیم انتخاب میشده است. خودش میگوید: «هر ورزشی را تماشا میکنم. میتوانم ورزش چوببری هم تماشا کنم که دو نفر در آن در یک رقابت درخت قطع میکنند!» در ۸۰ سالگی یکی از ناراحتکنندهترین چیزهای زندگی برای او این است که مثل روزهای جوانی نمیتواند وارد زمین بیسبال شود و بازی کند. البته هنوز هم روزش را با دویدن روی تردمیل شروع میکند.

۱۱. اجازه ندهید که اظهارفضلهای بیشمار وودی آلن در فیلمهایش شما را فریب دهد. دوران تحصیل او یک فاجعه تمامعیار بوده و وودی هیچوقت نتوانسته از کالج فارغالتحصیل شود. در دوران مدرسه، مادرش بارها و بارها به مدرسه آمد تا درباره رفتار وحشتناک پسرش که توی مدرسه جیغ و داد راه میانداخت و کلاس را با مزهپراکنیهایش به هم میریخت و روی تخته مطالب طنز با محتوای جنسی مینوشت، توضیح بدهد. این اوضاع با رفتنش به کالج هم بهتر نشد. او که نتوانسته بود در کلاس فیلمسازی نمره لازم را کسب کند از کالج اخراج شد و بعد به سیتی کالج نیویورک رفت ولی از آنجا هم بیرون انداخته شد. وودی درباره این دوره از زندگیاش میگوید: «وقتی با دخترها بیرون میرفتم متوجه شدم که تنها چیزی که میتوانم دربارهاش صحبت کنم سوپرمن است. دخترهایی که با آنها رفتوآمد میکردم درباره رمان، فلسفه، فرهنگ، موسیقی و تئاتر حرف میزدند پس به خاطر اینکه آنها را در زندگیام نگه دارم شروع به آموزش دادن خودم کردم، برای بقای اجتماعیام.»

۱۲. وودی آلن میگوید هرگز نه ایمیلی دریافت کرده و نه ایمیلی نوشته است. او هنوز با همان ماشین تایپی مینویسد که در نوجوانی آن را به قیمت ۴۰ دلار خریده بود. او در حال حاضر به جای جوکهای دوره جوانیاش، فیلمنامه مینویسد بنابراین به «کپی» و «پیست» نیاز دارد ولی این چالش را با یک روش قدیمی مدرسهای حل کرده است: او تکه کاغذهایی را که رویشان تایپ کرده برش میزند و آنها را به ترتیبی که نیاز دارد به هم میچسباند. او در یکی از مصاحبههایش درباره لحظاتی که به یک ایده جدید برای فیلمسازی میرسد، اینطور گفته است: «احتمالا بقیه نویسندهها ایدههای خوبی را که من برای کار کردن انتخاب میکنم، کنار میگذارند. وقتی توی خیابان قدم میزنم و یک ایده به ذهنم میرسد، سریع آن را یادداشت میکنم. همیشه میخواهم از آن چیزی بسازم. من هرگز دچار بنبست ذهنی نشدهام. دارم از محدودیت تواناییهایم حرف میزنم. من پنج تا ایده دارم و برای انجام دادن همهشان جان میدهم. هفتهها یا ماهها در تقلا هستم که کدامشان را انتخاب کنم. بعضی وقتها آرزو میکنم ایکاش کس دیگری بود که این انتخاب را برایم انجام میداد. اگر کسی میگفت روی ایده شماره سه کار کن، خوب میشد. ولی من هرگز دچار بنبست ذهنی نشدهام. مردم همیشه از من میپرسند فکر میکنی یک روز صبح از خواب بیدار شوی و ببینی که دیگر بامزه نیستی؟ این فکر هیچوقت به سرم نزده. فکری عجیب و غیرواقعی است. چون من و طنز از هم جدا نیستیم. ما یکی هستیم. بهترین زمان برای من وقتی است که ارتباطم با یک پروژه قطع میشود و دارم درباره پروژه جدیدم تصمیم میگیرم.»

۱۳. وودی با وجود اینکه تا امروز کامپیوتر شخصی نداشته و هیچوقت از آن استفاده نکرده، اما یک دستگاه آیفون دارد که برای حرف زدن با دخترهایش یا گوش دادن به موسیقی جاز از آن استفاده میکند و تا وقتی به مسافرت میرود هم بتواند نواختن کلارینت را تمرین کند. با این حال هیچوقت از آیفون برای ضبط ایدههایش استفاده نکرده است.

۱۴. وودی آلن در سال ۱۹۸۶ کمدی-درام «هانا و خواهرانش» را ساخت که به شدت با استقبال روبهرو شد و ۴۰ میلیون دلار فروش کرد اما یک سال بعد با ساخت و اکران «سپتامبر» شکست تجاری بزرگی را تجربه کرد. این فیلم فقط ۴۸۶هزار و ۴۸۴ دلار فروش کرد.

۱۵. عشق بزرگ وودی آلن در دنیای موسیقی وودی هرمن، نوازنده کلارینت و ساکسوفون (آلتو و سوپرانو) است که وودی نام هنریاش را نیز از او الهام گرفت. او همچنین یکی از طرفداران دوآتشه آلفردو زیتاروسا، خواننده، ترانهنویس، نویسنده، آهنگساز و روزنامهنگاری اروگوئهای است.

۱۶. «رز ارغوانی»، «خاطرات استارداست»، «همشهری کین»، «دزد دوچرخه»، «توهم بزرگ» و «مهر هفتم» فیلمهای مورد علاقه وودی آلن هستند.

۱۷. پرخرجترین فیلمی که وودی آلن تا امروز ساخته، فیلم جنایی کمدی «نفرین عقرب یشمی» است که ۳۳ میلیون دلار خرج روی دست تهیهکننده گذاشت اما آمار فروش جهانی آن تنها ۱۸.۹ میلیون دلار بود.

۱۸. وودی آلن حدود سی و هفت سال، هفتهای سه بار نزد روانکاو میرفت تا وقتی که همسر فعلیاش را ملاقات کرد و بعد از آن دیگر گذرش به دفتر روانکاو نیفتاد!

۱۹. وودی آلن علاقه عجیب و غریب و غیرمنطقی به نیویورک دارد و البته عشق قدیمیاش هم شهر ونیز است. او حتی حاضر شد برای تعمیر و بازسازی سالن تئاتر قدیمی این شهر به نام La Fenice که در آتش سوخته بود، پول جمع کند.

۲۰. وودی آلن در انیمیشن «مورچهای به نام زی» در نقش یک مورچه نوروتیک به نام K-4195 حرف زد. این انیمیشن در سال ۱۹۹۸ در امریکا ساخته شد.

۲۱. وودی آلن تاکنون ۲۳ بار برای دریافت جایزه اسکار نامزد شده و چهار بار توانسته جایزه آکادمی را برای بهترین کارگردانی در فیلم «آنی هال»، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی برای «آنی هال»، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی برای «هانا و خواهرانش» و بهترین فیلمنامه غیراقتباسی را برای «نیمهشب در پاریس» از آن خود کند. او همچنین رکورددار بیشترین نامزدی برای جایزه آکادمی اسکار در زمینه نوشتن فیلمنامه است.

۲۲. وودی آلن در یکی از تازهترین گفتوگوهایش با گاردین گفته است به این ایده نیچهای که میگوید چیزی که تو را نمیکشد قویترت میکند، باور ندارد و تب و تابها و پیکانهای زندگی او را قدرتمندتر نکردهاند. حتی فکر میکند ضعیفتر هم شده است چون چیزهایی هست که الان نمیتواند تحملشان کند اما در جوانی میتوانست.

این مطلب در همکاری با مجله کرگدن منتشر می شود