حضور اعضاء آلت رایت در عرصه ی رسانه های همگانی به خصوص توئیتر بسیار قابل ملاحظه تر از تعدادشان است. اینان عمدتا مردان جوان و سفید پوست اند. محتوای توئیت هایشان عمدتا حمله به خبرنگاران ( همان شعار های ضد رسانه های ترامپ) و تهدید آن هاست. می توان گفت که با انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور، آلت تراوپ به یوتوپیای خود رسیده است . این گروه نظریات خود را در سایت خبری بریت بارت تبلیغ می کند. بریت بارت وبسایت خبری و نظری ماوراء راست، محافظه کار ومدعی برخورداری از ۳۵ میلیون خواننده است و مقر آن در لس آنجلس، کالیفرنیاست و دفاتری در تگزاس، لندن و اورشلیم دارد. الکساندر مارلو به عنوان سردبیر آن فعالیت می کند. استیو بنن که مدیر اجرایی کارزار تبلیغاتی ترامپ بود و اکنون مشاور ارشد و استراتژیست کاخ سفید است، از سال ۲۰۱۲، در مقام ریاست اجرایی هیئت مدیره این سایت خبری فعالیت می کرد. بریت بارت خود را از دو زاویه از سایر محافظه کاران متمایز می کند: اول آن که سخنگوی غیررسمی ترامپ است و دیگر آن که آلت رایت را با آغوش باز پدیرفته است. با زاده شدن تی پارتی، بریت بارت علمدار این حزب شد و به تبلیغ سیاست های آن پرداخت: حمله به « حکومت بزرگ»، حمایت از حق حمل آزدانه و علنی اسلحه (همان اسلحه هایی که روز ۱۳ اوت در حملات شارلوتز ویل حمل و استفاده شد -ـ ویرچینیا حمل علنی اسلحه را قانونی کرده است). ریچادر اسپنسر، رهبر سفیدان برتری گرا،انتخاب استیو بنن را به فال نیک گرفت و ابراز داشت: « بریت بارت نزدیکی فکری بسیاری با استیو بنن دارد.» و استیو بنن نیزدر مهندسی نظرات و هنجار ساختن مواضع راست افراطی سفیدان برنری گرا از طریق برایت بار و فاکس نیوز نقش مؤثری ایفا کرد.
طی ماه ها ی کارزار تبلیغاتی، چتر تازه ای گروه های افراطی راست را تحت نام خود جمع کرد. نظرات این گروه که اساسنامه ای مشخص ندارد را می توان در این گفته های یانوپولوس، ستاره ی درخشانشان خلاصه کرد: « اگر نویسنده ای کلیمی با نظراتتان مخالفت کرد، او را با فتو شاپ به آشوئیتس بفرستید، سرگرمی خوبی است… مسلمانان به آمریکا سرازیر شده اند، همین طور مکزیکی ها. کنترلی بر سیاه پوستان اعمال نمی شود. فمینیست ها هم هنجار سنتی جنیست را تغییر داده اند و به همین دلیل است که نمی توانید دوست دختری پیدا کنید. علیرغم جوان،سفید پوست و با هوش بودن ، یهودیان گلوبالیست سد راه ثروتمند شدن شما شده اند.» روز سیزدهم اوت، ترجمان این سیاست، حمل پرچم نازی ها در تظاهرات اینان در شارلوتز ویل بود.
نوشتههای مرتبط
در دامن زدن به «ملی گرایی سفید» و «سفید برترگرایی» استیو بنن تنها نیست. همکاران وی در کاخ سفید، سباستین گورکا و استیو میلر نیز در این کارزار تبلیغاتی نقش مؤثری ایفا کرده و می کنند.
سباستین گورگا اکنون مشاورشورای امنیت ملی و تحلیل گرنظامی و اطلاعاتی حکومت ترامپ است، و در حالی که نه عربی می داند و نه هرگز در کشوری مسلمان زندگی کرده است، خودرا متخصص تروریسم اسلامی معرفی کرده است. استیون میلر نیز مشاور سیاستگذاری ترامپ، نویسنده سخنرانی های وی و محرک اصلی صدور فرمان اجرایی ممنوعیت ورود شهروندان هفت کشور به ایالات متحده است.
البته سیاست راست و محافظه کارانه حکومت فعلی ایالات متحده به تنهایی توسط این سه نفر به پیش رانده نمی شود ولی اینان سردمداران آلت رایت، چتر حمایتی سفید برتری گرایان / ملی گرایان سغید پوست اند.
امروزه، به یمن سیاست های تراوپ، بیش از ۹۰۰ گروه تنفر در ایالات متحده، در گروه های زیر فعالیت علنی دارند:
۱۳۰ کوکلوس کلان
۹۹ نئونازی
۱۰۰ سفیدان ملی گر
۷۷ نژاد پرستان کله پوستی
۲۱ هویت مسیحی
۴۳ نئو کنفدرت ها
۱۹۳ سیاهان جدایی طلب
۵۲ ضد ال جی بی
۱۰۱ ضد مسلمان
۱۰۰ تنفر( به طور کلی)
در میان این گروه ها، رشد تعداد گروه های ضد مسلمانان طی سال ۲۰۱۶-۱۷ به میزان ۱۹۷ درصد بوده است.
به بار نشستن گفتمان فاشیستی ألت رایت /ترامپ
روز ۱۲ اوت / ۲۱ امرداد، شارلوت ویل ویرچینیا صحنه ی تجسم گفتمان نژاد پرستانه و تنفر برانگیزی بود که ترامپ و دار و دسته از بیش از یک سال پیش در مبارزات انتخاباتی به خورد مردم «پیشرفته ترین» کشور صنعتی و «دمکرات ترین» جامعه دنیا دادند.
شب یازدهم اوت، اعضای گروه« آلت رایت Alt right«، با شعار «زمین وخون » ( از شعار های آلمان نازی) پشت در کلیسایی که محل تجمع مخالفان آلت رایت بود، تجمع کردند. هدفشان ایجاد ارعاب در دل شهروندانی بود که برای برنامه ریزی ضد تظاهرات آلت رایت گرد هم آمده بودند.
علیرغم آن که تظاهرات ألت رایت تحت لوای اعتراض برداشتن مجسمه ی ژنرال لی (از فرماندهان کنفدراسیون در در جنگ داخلی آمریکا و طرفدار برده داری) از ملأ عام صورت می گرفت، ولی اساسا پای در نظراتی با ریشه عمیق در ایالات متحده آمریکا دارد: نژاد پرستی، مهاجر هراسی، خشونت و .. اکنون هم مسلمان هراسی.
حتی قبل از شروع راهپیمایی، دست راستی های افراطی مسلح دست به کار شده و به ضد نظاهر کنندگان حمله کردند و زنی جوان را عمدا با خورو زیر گرفتند. این زن جان داد. این تظاهرات سه کشته و حدود ۸۰ نفر مجروح به جا گذاشت.
ترامپ، آنچه را که معمولا تروریسم خوانده می شود، فقط « نمایش تنفر» برآورد کرد. وی خواستار نظم و قانون شد که البته منظورش نظم است و نه قانون! ترامپ علیه نژاد پرستی موضع گرفت اما صحبتی در تخطئه ی کوکلوس کلان، نئونازی ها، و سفید برتری گرایان به میان نیاورد. ترامپ هر دو طرف» را مسؤل دانست.
دیوید دوک از مهمترین رهبران کوکلوس کلان که در این تظاهرات شرکت داشت، به خبرنگاران گفت: « به ترامپ رأی دادیم تا کشورمان را بازپس گیریم… فراموش نکند که ما او را به کاخ سفید فرستادیم.»
آلت رایت، سازماندهنده این تظاهرات که در نظر دارد در سراسر غرب ایالات متحده چنین تظاهراتی بر پا کند، چتری است که گرو های مختلف راست را گرد آورده و بسیج می کند. و اما هادی آلت رایت هم همان استیو بنن است که چند ماه پیش اعلام کرد هدف حکومت جدید ساختار شکنی است. بنن ، با ژستی روشنفکرانه، هدف خود را ، که عبارت از ویرانی ساختار های دمکراتیک است ، پشت واژه ساختار شکنی ( که توسط فیلسوفان معاصر فرانسوی رایج شد)، پنهان کرد . وی در صدد ویرانی دست آورد های سال ها مبارزات خونین برای حصول آزادی و حقوق مدنی شهروندی است.
.زد و خورد های حساب شده ی امروزراست گرایان در شارلوت ویل، صحبت در باره ی منشا مفهوم سفید بودن را ضروری می کند . در ک نژاد و نژاد پرستی، طبقه و نظام طبقاتی، بدون تعمق در باره ی این مفهوم ممکن نیست.
آمریکاییان، منشا خود را از نژاد سفید می دانند. آیا چنبن است؟
اولین مهاجران اروپایی، نه در اروپا و نه در سرزمین جدید، هرگز از خود با اشاره به رنگ پوستشان صحبت نکردند. این مهاجران که در اروپا به جان هم افتاده بودند، هرگز خود را از جماعاتی یکپارچه و سفید پوست نمی انگاشند و شاهد این مدعا نیز درگیری های بین ایتالیایی های شمالی و جنوبی و یا بین ایرلندی ها و انگلیسی ها و غیره است. صحبتی از اتحاد اینان تحت لوای «سفید پوستان » نبود. و این چنین بود تا نیمه ی قرن شانزدهم یعنی زمانی که صاحب منصبان و اولیای امور در قوه ی قضایبه سکه سیاسی « نژاد سفید» را برای مقابله با طغیان ها ( به خصوص در ویرجینیا) ضرب کردند. از این سکه برای مقابله با بردگان ، سیاهان، بومیان آمریکا، و بعد ها برای مقابله با مکزیکی ها، سپس چینی ها ( که راه آهن آمریکا را ساختند ) و هزار هزار کشته شدند، نیز استفاده شد. این حیله ای بود به منظور جداسازی مهاجران از سیاهان و بومیان.
اما این سکه ی سیاسی بدون ریشه داشتن در نظرات رایج آن دوره، نمی توانست به کار برده شود. توماس جفرسن معتقد بود که اساس نظام، بر برتری سفید ها پی زیری شده است و سیاه پوستان کهتر را شایستگی تصمیم در باره ی سرنوشت خود و جامعه نیست.
البته اوضاع اکثر سفید پوستان نیز بهتر نبود: در جنوب، سفید پوستان فقیر ، با شرکت در جنگ استقلال ، به یاری نظام برتری سفید های برده دار شتافتند . در آن دوره این حقیقت بر همه آشکار بود و از ابراز آن ابایی نداشتند. برده دارانی که بیش از ۲۵ برده داشتند از شرکت در جنگ معاف بودند و سفید پوستان بی برده، گوشت دم توپ این جنگ شدند. به اینان القا می شد نباید سفید پوست بودن خود را فراموش کنند و در صورت آزادی برده ها، شغلشان را از دست خواهند داد. بدین سان سفیدهای بی بصاعت، غافل از این که در اتحاد با برده های آزاد شده می توانستند نظامی شایسته زندگی خود و آنان بنا کنند، حیله ی «تعلق به نژاد سفید» را خورده و از ترس ساقط شدن از هستی به جنگی کشانده شدند که هدفش ابقا و استمرار برده داری بود.
این حیله هنوز هم با شوراندن سفیدان علیه مهاجرین، کارساز است. حتی معدود سیاه پوستان و یکی دو کشیش سیاه پوست نیز با تبلیغات ضد مهاجر ترامپ و شرکاء همراه شده و شعار سر می دهند: مهاجرین بازار کار سیاهان را ویران می کنند. در حالی که ترامپ مرز را بر نیروی کار می بندد، سرمایه به آسانی به هر جا دست اندازی کرده ، کالا ها را در هر بازاری فروخته و هر جا مالیات کمتر و دستمزد پائین تر باشد، شروع به تولید می کند.
آیا چنین نظامی مدافعع کارگران سفید پوستی است که به امید بازگشت تولید به ایالات متحده، به ترامپ رأی دادند؟
کسانی که شب قبل از تظاهرات، شعار«زمین و خون» نازی ها را پشت در کلیسای شارلوتز ویل فریاد زدند، وطی تظاهرات با اسلحه گرم و سرد به جان مدافعان آزادی افتادند، با ماشین به صف آنان حمله کرده و جان زنی جوان را گرفتند، خود، آلت دست حیله ای قدیمی شده اند که یکی از سنگ های بنای این جامعه بود و….
چو بیرنگی اسیر رنگ شد، موسیی با موسیی در جنگ شد.