مفهوم دنیاهای تخیلی (imagined worlds) که بخشی از نظریهی آپادورای در باب جهانیشدن را میسازد، در کنار مفاهیم دیگری همچون جریانها (flows) و منظرها (scapes)، در حکم ابزاری است برای توصیف دنیای جهانیشدهی امروز که هرچند نمیتوان آن را فارغ از دیگر مفاهیم مورد استفاده آپادورای فهمید، با این حال، این مفهوم تاریخ ویژه و مجزایی از دیگر مفاهیم مورد استفاده آپادورای دارد، که ریشهیابی آن به فهم بهتر آن کمک میکند.
همانگونه که آپادورای در مقاله «گسست و تفاوت در اقتصاد فرهنگی جهانی» اشاره میکند، مفهوم دنیاهای تخیلی وامگرفته از بندیکت اندرسونِ انسانشناس است که نخستین بار در سال ۱۹۸۳ در کتاب «اجتماعهای تخیلی: تأملاتی در آغاز و گسترش ملیگرایی» مطرح شد. اندرسون که در پی تبیین چگونگی برآمدن ملیگرایی و حضور آن در جوامع غیراروپایی بود، با توسل به مفهوم «جماعتهای تخیلی» (imagined communities) ماهیت ملیگرایی در دنیای مدرن را بررسی میکند. طرح این مفهوم، ارائهی نظریهای بدیل بود در برابر تفسیرهای دیگری که ملیگرایی را یا صورتبندی دولت، یا ایدئولوژی بورژوازی برای مقابله با جنبش بینالمللی کارگران و یا آن را خصیصهای فرهنگی میدانستند که برای وجود یک جامعه صنعتی لازم بود. اندرسون، ملت را شکل مدرن جماعت میدانست که جایگزین وابستگیهای پیشین (عمدتاً مذهبی) میشود. تطور واژهی «ملت» در فرهنگ ایران میتواند نمونهی خوبی برای این گذار باشد. درنتیجه، در سایهی چنین نگرشی، «تبیین مفهوم فرهنگی ملت برآیند تاریخی دگرگونیهای پیچیدهای است که بر نواحی اروپایی و غیراروپایی جهان اثر گذاشت» (ریتزر، ۱۳۹۵: ۱۸۱).
عمومیت یافتن چاپ در قرن شانزدهم و به موازات آن سرمایهداری سوداگر پس از قرن پانزده میلادی، از اصلیترین نمونههای دگرگونیهای پیچیده تاریخی در اندیشه اندرسون هستند که ملیگرایی را ممکن کردند. سرمایهداری چاپ (print capitalism) در کتاب اندرسون اشاره به ترکیب این دو عامل دارد. استدلال اندرسون را میتوان اینگونه بیان کرد: «دسترسی یافتن به اطلاعات درباره مردمان دیگری در نواحی دور، به شکل گرفتن ارتباطهای فرهنگی در میان مردمی که با یکدیگر تماس مستقیم نداشتهاند کمک کرد و بدین ترتیب خصیصه «خیالی» ملیگرایی را تسهیل کرد» (همان). به این ترتیب، حسرت گذشته، تجربه زندگیهای موازی با مشخصههمزمانی و تقارن و سرمایهداری چاپ از عناصر تبیینگر نظریه اندرسون در باب پیدایش ملیگرایی در جهان هستند.
نکته کلیدی دیگر در اندیشه اندرسون، ملیگرایی در جوامع غیراروپایی است. او برای تبیین تفسیر خود از موقعیت ملیگرایی در جوامع غیراروپایی، همان خط تحلیلی پیشین را پی میگیرد. برای این کار، این نظر رایج که ملیگرایی در اروپا زاده شده و سپس به دیگر نقاط دنیا صادر شده است را زیر سوال میبرد. او مفهوم ملت را در موازات با مفهوم استعمار میداند و فهم اولی را منوط به مفهوم دومی میداند. اشاعهی ساختارهای اداری و حکومتی در نقاط مختلف دنیا برای اداهی مناطق مستعمره در هستهی تحلیل او قرار دارد. برای برپایی چنین ساختار اداریای، وجود گروهی از کارمندان برای انجام امور اداری و حکومتی سطح پایین و متوسط لازم بود. وجود این گروهها، به اشاعهی اشکال گوناگون رسانههای چاپی همچون کتاب و روزنامه انجامید. چراکه به آنها این فرصت را میداد که با دیگر مردمانی که در شرایط مشابهی میزیستند اما در مجاورت آنها نبودند پیوند برقرار کنند. «از نیمه دوم قرن نوزدهم، گسترش یافتن اقتدار دولت به درون حوزه زندگی روزمره از طریق عملیات فرهنگی و حکومتی – همچون ساختن موزهها، سرشماریها، تهیه و چاپ نقشهها که واقعیت ملت را روی کاغذ به رأیالعین نشان میداد- وسیله دیگری برای ملیت دادن به بخشهای وسیعتری از مردم فراهم کرد» (همان).
تبیین اندرسون از پیدایش ملت و ملیگرایی مستلزم پیدایش پیوندهای میانفرهنگی است: «این تازگی متقارن، به لحاظ تاریخی فقط زمانی میتوانست ظهور کند که گروههای زیادی از مردم در وضعیتی باشند که فکر کنند موازی با گروههای بزرگ دیگری از مردم زندگی میکنند – که هرچند هرگز یکدیگر را نمیدیدند با این حال مسلماً مسیر واحدی را طی میکردند» (اندرسون، ۱۹۹۱: ۱۸۸؛ به نقل از پیشین). تبیین اندرسون برآیند پیوند میان فرایندهای تاریخیای است که معرف جهانیشدن هستند: تعامل میان فرهنگها، استعمار و سرمایهداری جهانی. بر همین اساس، تفسیر اندرسون تفسیرهای اروپامحوری که رشد ملیگرایی در بیرون از اروپا را ناشی از صدور فرایند اروپایی مدرنسازی میدانند کنار میزند. این نکته، که ملت و ملیگرایی را صرفاً امری وارداتی نمیداند و بازیگری کنشگران محلی را هم دخیل میداند نکتهای است که بعدها در کار نظریهپردازان جهانیشدن (و به ویژه جهانیمحلیشدن) رشد و توسعه یافت.
مفهوم جماعتهای تخیلی در کار بندیکت اندرسون جای خود را به مفهوم دنیاهای تخیلی در کار آپادورای میدهد. تمرکز اندرسون بر ملیگرایی، در کار آپادورای به تبیین جهانیشدن میرسد و در نهایت، تأکید بر سرمایهداری چاپ و ارتباط میانفرهنگی متأثر از آن به تأکید بر جریانهای فرهنگی و ابعاد پنجگانهی قومی، مالی، تکنولوژیک، رسانهای و فکری آن منتهی میشود. آپادورای با توسل به منظرهای پنجگانه به سیالیت و سابژکتیو بودن این جریانها در نقاط مختلف دنیا اشاره میکند. چشماندازهای متأثر از جایگاه تاریخی، زبانی و سیاسی انواع مختلف کنشگران: دولت-ملتها، چندملیتیها، جماعتهای دیاسپورا و گروهها و جنبشهای فروملی و البته گروههای کوچکتر چهره به چهره همچون محلهها و خانوادهها، هر یک نسبت متفاوتی با این منظرها دارند. درنهایت، این چشماندازها بلوکهای سازندهی چیزی هستند که آپادورای آن را دنیاهای تخیلی مینامد. دنیاهای تخیلی به معنی دنیاهای متعددی که با تخیلهای تاریخی افراد و گروهها در سرتاسر جهان ساخته میشوند. واقعیت مهمی که آپادورای درباره دنیای امروز بیان میکند این است که بسیاری از افراد در چنین دنیاهای تخیلی زندگی میکنند (و نه فقط در جماعتهای تخیلی) (آپادورای، ۱۹۹۰). در دنیای مفهومی آپادورای، هر یک از این منظرهای قومی، مالی، تکنولوژیک، رسانهای و فکری در نقش عاملهایی هستند که افراد و گروههای مختلف در سرتاسر دنیا را بر آن وا میدارد تا بنابر جایگاه متفاوت تاریخیشان، دنیای پیرامونشان با تمامی اجزای آن را به شکل خاصی که برآمده از چشماندازخاص آنهاست تخیل کنند و آن را به تصویر کشند و در آن تصور زندگی کنند.
منابع:
ریتزر، جورج (۱۳۹۵) دانشنامه جهانیشدن، ترجمه مرادی و مهاجر، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی: تهران (مدخل اجتماعهای تخیلی نوشته ویکتور رودومتوف).
Appadurai, A. (1990). Disjuncture and difference in the global cultural economy. Theory, culture & society, 7(2-3), 295-310.