انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

واحدهای محلی وزن و سطح در ایران

«واحدهای محلی وزن و سطح در ایران»، سازمان برنامه و بودجه، مرکز آمار ایران،۴۱۲ صفحه، شماره مسلسل:۳۴۷، فروردین ماه ۱۳۵۳;

اگر چه ارائه نتایج آمارگیری­های روستایی (به ­خصوص در مورد سطح زیر کشت محصولات و تولیدات کشاورزی) به صورت سیستم متریک انجام می­شود و به این صورت است که مورد استفاده دستگاه­های مختلف برنامه­ر یزی و تحقیقاتی و اجرایی کشور قرار می­ گیرد، معهذا نباید فراموش نمود که در روستاها اغلب ارائه آمار به پرسشگرها بر اساس واحد­های محلی سطح و وزن صورت می ­پذیرد و لذا شناخت این واحد­های اندازه ­گیری محلی که در پهنه کشور دارای تنوع بسیار است، برای بیان و ارائه آمار به صورت یک ضرورت ظاهر می­شود(پیشگفتار).

این کتاب حاصل تلاش آمارگیرانی است که مقادیر و اوزان محلی را در هنگام آمارگیری جمع آوری نموده و مرکز آمار با معادل نمودن سیستم متریک آنها، نتایج را به صورت یک کتاب “جدول” فراهم آورده است.

در شروع کتاب تعاریف و توضیحات مربوط به برخی از واحدهای محلی وزن و سطح آمده است که در خور توجه می­باشد:

معیار وزن

در زمان­های قدیم دادوستد­ها و مبادله گندم و جو و خرما و غیره از پیمانه­ها استفاده می­کردند و چون به تجربه دریافته بودند که وزن مخصوص بعضی از غلات به یکدیگر نزدیک می­باشد، لذا وزن پیمانه­ها تقریباً با هم مساوی می­باشند. در نتیجه واحدهای زیر «مد»، «سق»، «ویبه» و «اردب» هر یک نام پیمانه­ای بوده و ظرفی به گنجایش معین به همین نام وجود داشته است که برای اندازه گیری غلات مورد استفاده قرار می­گرفت و در اثر مرور زمان این پیمانه­ها که «مکیال» هم نامیده می­شدند به صورت واحد وزن در آمدند. با این حال برخی از این واحد­ها هنوز معنی پیمانگی خود را در قبال معنی وزن از دست نداده و به همان نام مورد استفاده قرار می­گیرند.

دسته دیگری از مقیاس­ها هستند که از ابتدا برای تعیین وزن به ­کار می­رفت و مسلماً این دسته دارای مأخذ دقیق­تر و ثابت­تری می­باشند. مانند «درهم»، «مثقال»، «نوات»، «قنطار» و غیره که البته این واحدها بعضی در زمان حکومت اسلامی و پاره­ای هم در میان اعراب اولیه معمول بوده است؛ به­خصوص آنکه برخی از فروع احکام اسلامی بر پایه آنها مقرر شده است و در اثر نفوذ اسلام در کشورهای مختلف در میان سایر ملل نیز متداول گردیده است. برخی از آنها به این شرح است:

مثقال: مثقال واحد اصلی مقیاس وزن بوده و معنی لغوی آن ابزار اندازه­گرفتن ثقل می­باشد. لازم به یادآوری است که بعد از اسلام در کشورهای عرب دو نوع مثقال رواج داشته، یکی مثقال عربی که وزن آن از روی دینار روس که در آنجا وسیله دادوستد بوده تعیین گردیده و دیگری مثقال بغدادی که همان مثقال ایرانی است که در ایران هم شناخته شده است و از مثقال عربی بزرگ­تر می­باشد. مثقال صیرفی که هم اکنون در ایران متداول است وزنش بر حسب سیستم متریک برابر با ۹۴۸/۴ گرم بوده که در مقایسه با وزن مثقال در زمان حال قدری بیشتر می­باشد.

درهم: این واحد را چنان که گویند یونانی است و از ایران به عربستان رفته و در کتب فارسی هم گاهی به درهم سنگ نقل گردیده است. در نوشته­های مورخان اسلامی درهم را به ۲۲ قیراط یک حبه کم تقسیم می­کردند. و قیراط قبل از اسلام برایر یک/بیست و دوم مثقال بوده است. و مثقال صیروفی برابر ۷۲ حبه می­باشد.

حبه: این واحد را در اجزاء مثقال و درهم هر دو استعمال می­کردند. حبه برابر یک/ هفتاد و دو مثقال صیروفی بوده و وزن حبه در درهم یک/ سی و شش، یک درهم به حساب می­آمد. وزن حبه درهم سنگ برابر ۴/۱۱۸ میلی گرم بوده است.

کیلج: این کلمه را اعراب کیالج می­نامند. کیلج پیمانه­ای بوده که وزن آن برابر شصت درهم و بر مأخذ درهم سنگ(۲۶۵/۴)گرم معادل ۹/۲۵۵ گرم می­باشد.

واحد سطح

بطور کلی کلیه واحد­های اندازه ­گیری سطح که در کتب اسلامی آمده است، تماماً از ایرانیان و قبطی­ های عراق گرفته شده است و این مقیاس­ها اکثراً با نام اصلی خود متداول گشته است ولی در اثر مرور زمان و همچنین در مواردی جهت آسان شدن تلفظ به لهجه عربی ، مختصر تغییری در آن داده شده است. واحد اندازه­ گیری سطح در عصر حکومت اسلامی جریب بود و واحد­های کوچکتر و بزرگتر بر اساس آن محاسبه می­گردید:

جریب: در عصر ساسانی گریب تلفظ می­شد و واحدی بوده است که ایرانیان آن را از آرامی­های عراق گرفته بودند. و در زمان ساسانیان برای اندازه­ گیری زمین­های زراعتی به­ کار می­رفت. مقدار جریب در زمان ساسانی برابر ۲۴۰۰ متر مربع امده است.

قفیز: قفیزی که واحد سطح بوده غیر از قفیزی است که در پیمانه به ­کار می­رفت. قفیز واحد سطح یک/ دهم جریب بوده است. یعنی سیصد و شصت ذراع و عرض ان یک قصبه یا شش ذراع بوده است. بنابر این مقدار قفیز سطح برابر ۳۶۰ ذراع حساب می­شد.

عشیر: یکی دیگر از واحد­های اندازه ­گیری سطح عشیر بوده که برابر یک/دهم قفیز به­ حساب می­آمد. این مقیاس به صورت مربعی بوده که هر ضلع آن یک قصبه (۶ ذراع) بوده است.

کتاب از دو بخش تشکیل شده است: بخش اول واحدهای محلی وزن بر حسب کیلوگرم که صفحات ۱ تا ۱۸۴ را تشکیل می­دهد و شامل جداولی با عنوان: شهرستان، بخش، دهستان، نام واحد محلی و میزان برابری(کیلو) است و بخش دوم واحدهای محلی برای سنجش سطح بر حسب هکتار که از صفحه ۱۸۵ تا۴۱۲ ادامه می­یابد و شامل جداولی با عنوان: شهرستان، بخش، دهستان، نام واحد محلی و میزان برابری(هکتار) است.

از آنجا که معمولاً مردم­شناسان، دانشجویان انسان­شناسی و جامعه­شناسی و محققین فرهنگ­مردم، در تحقیقات میدانی خود و یا در نوشتن تک­نگاری­های محلی بخشی از بررسی­های خود را به جمع ­آوری میزان و واحدهای محلی و برابری آن با میزان­های عمومی قرار می­دهند؛ کتاب حاضر در این خصوص می­تواند مورد استفاده این محققین واقع شود.