هویت، مفهومی است که این روزها خیلی به کار می رود. منظور از هویت یک شهر چیست و چه عناصری آنرا تشکیل میدهند؟
هویت در معنای انسان شناختی و جامعه شناختی آن ، فراتر از این مفهوم در حوزه روان شناسی است یعنی به خصوصیت فردی اطلاق نمی شود. مفهوم اجتماعی هویت، در مجموع معنایی جدید تر و مورد مناقشه است که بسیاری از صاحبنظران در حوزه های روان شناسی و حتی علوم اجتماعی آن را نمی پذیرند. اما امروز هر چه بیشتر شاهد آن هستیم که اجماعتی در زمینه پذیرش این مفهوم در حال شکل گرفتن است. در این معنی، هویت را باید به مجموعه مشخصات متمایز کننده ای از لحاظ فرهنگی اطلاق کرد که یک پدیده یا ساختار اجتماعی را از سایر پدیده ها جدا کرده و به آن امکان می دهد به «خود» به مثابه خود بیاندیشد و در همین زمینه رفتارهای کنشگران خود را تنظیم کند. در عین حال هویت این امکان را به وجود می آورد تا «دیگران» نیز «خود» را به رسمیت شمرده و آن را به مثابه یک موجودیت مستقل به حساب بیاورند. از این رو می توان گفت که برخورداری از هویت امری ضروروی برای انسجام و سازمان یافتگی اجتماعی به شمار می آید، و نبود هویت و یا تضعیف و از آن بدتر برخورداری از آنچه «هویت منفی» نامیده می شود ( یعنی آنچه در زبان عام به آن شهرت نامطلوب می گویند) می توان به اشکال گوناگون آسیب زایی منجر شود.
نوشتههای مرتبط
باید توجه داشت که وجود هویت منفی امری ناگزیر نیست و برای خروج از آن همیشه راه حل هایی وجود دارد اما بیش از هر چیز باید آن را شناخت و به رسمیت شناخت. نفی چنین هویتی آنجا که وجود داشته باشد همانند آن است که یک بیمار حاضر به پذیرش بیمار بودن خود نکند که طبعا در چنین حالتی امکان درمان نیز نفی می شود.
در مورد شهر نیز آنچه درباره هویت های اجتماعی گفتیم صادق است. هر شهری برای آنکه بتواند از حداقلی از انسجام و سازمان یافتگی برخوردار باشد باید در نگاه خود و در نگاه دیگران دارای نوعی هویت باشد. البته این هویت، یا آنچه کوین لینچ به نوعی دیگر «تصویر شهر» می نامد، لزوما برای همه شهرها دارای مولفه های یکسانی نیست و عموما می تواند شکل چند گانه و پیچیده ای داشته باشد. این عناصر می توانند به کارکردهای شهر مثل زیارتی یا گردشگری ، صنعتی یا تجاری و غیره مربوط باشد، یا به موقعیت های اقلیمی (دریایی، کوهستانی…) بودن، یا به وجود یک بنا و نقطه شاخص در آن و یا سکونت گروه های اجتماعی خاصی در آن و بسیاری مولفه ها یدیگر که بنا بر شهر، حوزه فرهنگی و دوره زمانی می تواند بسیار متفاوت باشد. در یک تعریف موجز می توان گفت هویت شهر عبارت از مجموعه ای مولفه های شکلی، نشانه ای، نمادین و مفهومی است که یک شهر را تعریف کرده و آن را از سایر شهرها متمایز می کند.
۲- آیا هویت، امری هست که بتوان آگاهانه در شکلگیری یا تغییر آن دخالت کنیم و اگر بله به چه صورت؟
هویت های اجتماعی به صورت های بسیار متفاوت و پیچیده ای شکل می گیرند و می توان گفت در این فرایند شکل گیری که اغلب شکل تاریخی نیز دارد عناصر خود آگاهانه و ناخود آگاهانه با یکدیگر ترکیب می شوند. افزون بر این هویت لزوما در یکی شهر هویت واحدی نیست، به عبارت دیگر یک شهر می تواند در آن واحد چندین هویت داشته باشد که در نزد «دیگران» به صورت های مختلف تعریف شود و بنا بر آن که چه کسانی در شهر به «خود» فکر می کنند و یا چه «دیگران» ی درباره آن شهر فکر می کنند یا با آن کنش دارند متفاوت باشد. برای مثال تهران می تواند برای گروهی بیشتر در یک هویت سیاسی تعریف شود و برای گروه یدیگر بیشتر در تکثر فرهنگی موجود در آن.
اما اینکه آیا می توان هویت را به صورت تعمدی و یا با برنامه ریزی ساخت. باید گفت بله این کار علی الاصول امکان پذیر است ولی اینکه برنامه ریزی در این زمینه تا چه حد موفق باشد و کارایی خود را نشان دهد بسته به آن است که شناخت اولیه نسبت به پتانسیل های شهر در رابطه با آن هویت چه بوده است و برنامه ریزی تا چه اندازه آینده نگر و هوشمندانه انجام شده است. گاه لازم است هویت منفی یک شهر یا یک محله تغییر کند ، کاری که برای مثال در دهه ۱۹۸۰ در محله های شرقی پاریس و در محله سوهو لندن انجام شد و سبب گردید که هویت منفی این محله ها به صورت روشنی تغییر کرده و به افزایش قیمت زمین در این محله ها و تغییر کاربری هاشان منجر شود. چنین فعالیت ها و برنامه ریزی هایی را می توان در ایران نیز انجام داد البت هبه شرط برخورداری از سازوکارهای سالم و قابل اطمینان.
بنابراین برنامه ریزی های هویتی ممکن است اما نباید درباره قابلیت های این کار دچار توهم شد و به خصوص نباید این کار را در کوتاه مدت در مد نظر داشت. چنین گونه ای از برنامه ریزی عموما باید میان و دراز مدت را در نظر داشته باشد و برای انجام آن باید خبره ترین افراد از تمام رشته های تخصصی شهرشناسی گرد هم بیایند و با تفکری جمعی دست به این کار بزنند. در عین حال چون کار باید در میان مدت یا دراز مدت انجام گیرد باید ابزارهای پایداری و تداوم برنامه چه از لحاظ قانونی و چه از لحاظ نظری وجود داشته باشد. بدترین شکل تلاش برای تغییر هویت عمل کردن به صورت نقطه ای و کوتاه مدت است که اعلب نه تنها نتیجه ای نمی دهد بلکه ممکن است حتی به نتایج معکوسی نسبت به اهداف نیز برسد.
۳- با توجه به پایان نامه های مختلفی که دانشجویانتان بر روی این شهر انجام داده اند و نیز با توجه به تجربه خودتان، کرج را چه طور شهری میبینید؟
کرج پیش از هر چیز به مثابه یک شهر خوابگاهی در تعریف متعارف آن در ادبیات شهرشناسی مطرح شده بود. این البته به حدود سی سال پیش بر می گردد. منظور از شهرهای خوابگاهی شهرهایی هستند که در حاشیه یک شهر بزرگ قرار دارند و افراد صرفا در آنجا سکونت دارند وبرای کار صبح ها به شهر بزرگ رفته و غروب ها به شهر خود باز می گردند. شهرهای خوابگاهی گونه ای نامطلوب در شهرسازی به حساب می آیند زیرا فاقد بافت های کامل یک شهر هستند و همین امر آنها را آسیب زا می کند. اما کرج به دلایل متفاوت در طول سی سال گذشته از یک شهر خوابگاهی به یک شهر واقعی و سپس به یک کلان شهر تبدیل شد و امروز با این نگاه باید به آن نگریست. هر چند که این کلان شهر بسیاری از آسیب های پیشین را هنوز در خود دارد. با وصف این وجود چنین آسیب هایی به معنای آن نیست که نمی توان از این کلان شهر، شهری سازمان یافته با هویت و منظم ساخت که تصویری مثبت داشته و برای ساکنان خود و دیگران در موقعیتی مناسب تصور شود. اما بی شک چنین کاری نیازمند برنامه ریزی های کوتاه، میان و دراز مدت در حوزه شهرسازی و مطالعات اجتماعی شهر است. اگر چنین مطالعاتی به هنگام انجام نگیرد و یا نتایج آنها به موقع به حوزه کاربردی وارد نشود بدون شک مشکلات کنونی کرج در چشم اندازی ده یا بیست ساله باز هم بیشتر شده و می توان به نوعی موقعیت بن بست گونه، نظیر آنچه در تهران امروز شاهد آن هستیم برسد که طبعا در چنان حالتی کار بسیار مشکلتر خواهد بود.
۴- کرج عموما یک شهر حاشیهای و خوابگاهی برای تهران تعریف میشود. حال با توجه به استان شدن البرز و جدایی ان از نظر تقسیمات سیاسی از تهران، چهطور میتوان این هویت تحت سیطره بودن و وابستگی را تغییر داد؟
اصوبا موقعیت استانی برای شهرهای ما، امتیازات اداری، حقوقی و مالی زیادی را به همراه می آورند. اما این امنتیازات خود می توانند به صورت شمشیری دو لبه عمل کنند. یعنی اگر با عقلانیت و به صورت مناسب مورد استفاده قرار بگیرند امکان می دهند که شهر را بتوان به وضعیت بهتری رساند و بسیاری از مشکلاتی را که قبلا به دلیل خارج بود حوزه تصمیم گیری از شهر یا نبود بودجه به سختی قابل حل شدن بودند، حل کرد. اما اگر استفاده نامناسب از این امتیازات به عمل بیاید بعه صورت معکوسی ممکن است مشکلات شهر دو چندان شود یعنی باز هم مهاجرت روستا – شهری به آن یا مهاجرت های بی رویه دیگر به آن افزایش یابد و یا در تقسیم فضاها و کاربری های شهری و رشد فضاهای مسکونی، تجاری، خدماتی و غیره بدون منطق عمل شده و وضعیت به مراتب از آنچه هست بدتر شده و در نتیجه با سختی بیشتری نیز بتوان راه حل های مناسب را یافت. بنابرای به نظر من استان شدن برای کرج شانسی است که باید از آن استفاده کند تا مشکلات خود را حل کرده و تا حداکثر ممکن از موقعیت پیشین یعنی خوابگاهی بودن و نداشتن هویت انسجام دهنده ای که شهر را آزار می داد، فاصله بگیرد.
۵- یکی از مباحث بسیار مطرح در بدنه مدیریت شهری کرج، فقدان یک هویت یکپارچه قومی و تنوع بسیار بالای فرهنگی کرج است. بعضا این مسئله را عامل بیهویتی کرج میدانند. نظر شما در این باره چیست؟
وچود هویت های قومی یا جماعتی متعدد لزوما به معنای آن نیست که یک شهر بی هویت شود، مسئله چگونگی نظم دادن و ایجاد رابطه بین این تکثر قومی یا هویتی با فضا های شهری و استفاده مناسب از آن است. همان طور که بارها گفته شده است در فرایندهای اجتماعی در بسیاری موارد می توان خطرها و تهدید ها را به فرصت تبدیل کرد و بر عکس. بنابراین کرج به نظر من به جای نفی موقعیتی که وجود دارد باید آن را پذیرفته و آن را برای خود به یک امتیاز تبدیل کند. این البته کار ساده ای نیست و نیاز به تفکر اجتماعی و شهرسازی پیچیده ای دارد. اما نشدنی هم نیست. من فکر می کنم ابتدا باید لزوم این قضیه را برای مسئولان روشن کرد و در صورت آگاهی آنها همواره می توان راه هایی برای رسیدن به هویتی مشخص و مثبت را یافت. این چه برای کرج و چه هر شهر دیگری صادق است. چه بی هویتی و چه حتی هویت منفی را می توان از طریق برنامه ریزی به هویت یا هویت های مثبت تبدیل کرد اما تصور اینکه صرفا با استان شدن یا به هر دلیل دیگری این کار به صورت خودکار اتفاق می افتد یک اشتباه خطرناک است.
۶- و به عنوان سوال آخر، از نظر شما به عنوان یک انسانشناس و متخصص علوم اجتماعی کرج با توجه به موقعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادیش چه نقشی را میتواند در سطح ملی بازی کند و خود را چگونه شهری معرفی کند؟ (صنعتی، علمی، کشاورزی، تفرجگاهی، گذرگاهی، سیاسی و…)
به نظر من برنامه ریزی هویتی برای شهر کرج بنا بر تعریف نباید یک هویت واحد را یا حتی تاکید بر اولویت یک هویت واحد را در نظر بگیرد و با موقعیتی که کرج دارد بهنر آن است که آن را به عنوان یک شهر چند هویتی تعریف کنیم. در موارد این هویت هم اکنون دارای نقاط شاخص است برای مثال در زمینه صنعی – تجارب با وجود تعداد بی شماری واحد صنعتی در شهر و در مسیر تهران به کرج، یا در حوزه کشاورزی به دلیل قرار داشتن دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران، اما در بسیاری موارد نیز می توان با استفاده از قابلیت های کمتر برجسته اما موجود همچون زمین های قابل تبدیل شدن به ویلا و سکونت گاه ثانویه، و یا وجود خرده فرهنگ های گوناگون در شهر، دست به برنامه های هویت سازی زد. تبدیل یک شهر حاشیه ای و خوابگاهی به یک کلان شهر در عین حال که در یک فرآیند آسیب شناختی اتفاق افتاده، می تواند از همین موقعیت نزدیکی به تهران و در عین حال وجود خود به مثابه یک شهر مستقل استفاده کرده و یک برنامه گسترده هویت سازی را در سطح شهر و در سطح استان آغاز کند.
در این راه به نظر من ابتدا باید شهر کرج را به صورت نظام مند مورد مطالعات جامعه شناختی و انسان شناختی و فرهنگی قرار داد و تصویری روشن از وضعیت موجود به دست آورد. سپس باید تمام پتانسیل ها و فرایندهای تبدیل آنها را به موقعیت های بالقوه تعیین کرد. آن گاه لازم است که این داده ها و پیش بینی ها با داده هایی که از حوزه ها دیگری همچون شهرسازی، معماری، محیط زیست، فناوری و غیره می آیند ترکیب شده و به نقشه راهی تلفیقی دست یافت که به یک برنامه جامعه توسعه ای برای رشد شهر و استان تبدیل شود که البته می تواند در قالب طرح های تفصیلی و جامع شهری نیز تعریف شود. شاید آنچه بیش از هر چیز برای کرج لازم باش این است که بعد فرهنگی مسائل توسعه شهری را جدی بگیرد و فضایی را برای چنین مطالعات و چنین رویکردی آماده کند زیرا تجربه ایران و جهان نشان داده است که بدون چنین نگاه و رویکردی برنامه های توسعه ای عموما با شکست روبرو می شوند.
این گفتگو در نشریه نوین کرج در د ی ماه ۱۳۸۹ منتشر شده است.