انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

هنرهای تجسمی ۵: فرم و تزئینات

هنرهای تجسمی از ماده یا اشیای محسوس ساخته شده است، بنابراین بخشی از فرهنگ مادی یک قوم است که در معنا و کاربرد ممکن است دینی یا غیر دینی باشد. این اشیاء معمولاً، در یک قوم دائمی و برای استفادۀ بلند مدت به کار می­روند، اما گاهی برای یک بار مصرف ایجاد می­شوند و سپس نابود می­گردند. هنرهای تجسمی طیف وسیعی از هنرهای دستی، سرامیک، منسوجات، البسه، جواهرات، ابزارها، نقاشی­ها، ماسک­ها، و مجسمه را، برای نمونه، در برمی­گیرد. فلز، چوب، سنگ، چرم، پر، صدف، کاغذهای ساخته شده از الیاف، رنگدانه­ها، و سایر مواد در خلق آنها به کار می­روند. دو فاکتور اصلی که قطعه­ای از یک ماده را تبدیل به هنر تجسمی می­کند فرم و تزئینات است.

فرم:

صورت یا شکل مادی یک شی بازتابی از کارکرد فایده­مندی آن، قابلیت مواد آن، دانش تکنیکی و مهارت شخص سازندۀ آن، و سبک زندگی متدوال در یک جامعه است. مردم کوچ­نشین یا نیمه­کوچ­نشین بیابان­گرد و چوپان غالباً مواردی تولید می­کنند که کم وزن و به سادگی قابل حمل و جابه­جایی هستند. ممکن است تصور شود که هنرهای تجسمی مردم کوچ­نشین یا نیمه­کوچ­نشین “بی آلایش­تر” از مردمی­ست که بیشتر ساکن­اند. ولی مردم اینویت در عرض­های جغرافیایی شمالی اشیای کوچکی از سنگ صابون را به دقت می­تراشیدند و بسیاری از ابزارهای دستی خود را با نقش حیوانات تزئین می­کردند. پوشش و پوست در بین مردم دشت آمریکا به صورت مجللی نقاشی می­شد. ساکنان دشت هند لباس­ها و کفش خود را با تسبیحی از صدف با تزئینات بسیار می­آراستند، این کار به مردم اجازه می­داد که هنرشان را با خودشان حمل کنند. آمریکایی­های بومی از غرب ایالات متحده، به خصوص جنوب غربی، از رنگدانه­ها برای رنگ کردن یا از سنگ­های سخت برای قلم زدن تصاویر حیوانات، موضوعات آسمانی، مردم، موجودات اسطوره­ای، و دیگر چیزها بر صخره­ها استفاده می­کردند. مردم پیش از تاریخ که این تصاویر را خلق کردند شاید کوچ فصلی کرده باشند، اما هنرشان کوچ نکرده و دیرپاییده است. امروزه، ما این تصاویر را به عنوان تصویرنگاره و صخره­نگاره می­شناسیم، همچنین آن را هنر صخره­ای می­نامیم.

صخره به نظر می­رسد مانند شی سختی برای استفاده به عنوان بوم نقاشی است. ولی مردم دنیا مواد غیر معمول دیگری را هم استفاده کرده­اند، مانند شن (همان طور که بعداً خواهیم دید). البته، قابلیت چوب، سنگ، سفال، پوست، و سایر مواد طبیعی در اینکه مردم چه چیز می­توانند درست کنند و چگونه تأثیرگذار است. همچنین انواع ابزارهایی که هنرمندان برای نقاشی، قلم­زنی، یا مجسمه­سازی استفاده می­کنند تأثیر بسزایی بر کار هنری نهایی دارد. ابزار فلزی در شکل دادن هنری به مواد خام مزایایی بر ابزار سنگی دارد. مردم همچنین در دانش تکنیکیشان که چطور با سنگ و چوب کار کنند، و چطور فلز و سفال را شکل دهند با هم متفاوتند.

درون این محدودیت­های طبیعی و تکنیکی، شکل یک شی نتیجۀ فعل و انفعال کارکرد فایده­مندی و سبک زیبایی است. مناظرۀ سبک/کارکرد مدت­ها مورد توجه باستان­شناسان بوده است. ابزارهای سنگی پیشاتاریخی تنوع گیج­کننده­ای از اشکال را نمایش می­دهند. در باستان­شناسی آمریکای شمال، گونه­شناسی وسیعی برای طبقه­بندی انواع سرنیزه­ها، بر اساس تفاوت در اندازه، در ارتباط با بلندی و پهنا، و شکل (راست، مقعر، محدب، یا حتی دندانه­دار) ایجاد شده است. برخی بدون شکافند؛ برخی دیگر دارای شکاف روی بدنه یا کناره­ها هستند. بسیاری از این تفاوت­ها بدون شک مرتبط با کارکرد هستند، اما سایرین به نظر می­رسد کاملاً بر اساس سبک هستند. در شکل و تزئینات ظروف سفالی، از دیگر علاقه­های باستان­شناسی، نیز تنوع گسترده­ای موجود است. ظروف سفالی از گروهی به گروه دیگر فوق العاده متنوع هستند، همان طور نیز درون یک گروه در طول زمان تنوع زیادی دارند.

نیاز نیست که کسی به مردم از دور دست در زمان یا مکان نگاه کند تا ببیند که شکل یک شی که هدف فایده­مندی دارد بخشی از بیان هنری یک قوم است. به چیزی مادی و “کارکردی” مثل پایۀ میز و صندلی در فرهنگ خودمان نگاه کنید. پایه­ها می­توانند صاف یا مخروطی، یا گرد، مربع، یا مستطیل شکل باشند. میز می­تواند تک پایه­ای باشد. همه به یک اندازه کارکردی هستند؛ آنها صندلی یا رویه را بالای سطح نگه می­دارند. تفاوت­ها مسئلۀ زیبایی است، نه کارکرد. بنابراین، شکل فیزیکی یک شی می­تواند بخشی از جذبۀ زیبایی آن باشد؛ به هر صورت، گاهی تشخیص اینکه کجا کارکرد تمام و زیبایی آغاز می­شود دشوار است.

 

تزئینات:

تزئینات طرحی­ست که به شکل فیزیکی یک شی افزوده می­شود. انسان در گسترش راه­های افزودن تزئینات به اقلام مادی دارای خلاقیت بالایی است. طرح­های تزئینی می­توانند روی یک شی بافته شده یا کنده­کاری شوند. آنها می­توانند روی شی نقاشی، حکاکی، قالب­زنی، یا دوخته شوند. یا ترکیبی از این تکنیک­ها می­تواند برای تزئین استفاده شود.

در بافت سبد و منسوجات، طرح­ها به طور معمول بر اساس ساخت یک مورد روی آن بافته می­شوند. برای سبد بافی، رنگ­های متفاوت از الیاف گیاهی، همچنین رنگ­های طبیعی یا مصنوعی، برای طرح­ها استفاده می­شوند. همین طور این برای بافت پارچه نیز صادق است، برای پارچه­هایی که نخ­های رنگی متفاوت در آنها به کار رفته است. با این حال همۀ طرح­های بافته با استفاده از الیافی از رنگ­های متضاد ساخته نشده­اند. استفاده از تنوع تکنیک­ها، بافت­ها می­توانند طرح­های مختلف در یک رنگ واحد ایجاد کنند.

کنده­کاری به ایجاد یک طرح با برداشتن بخش­هایی از فرم اصلی اشاره دارد. چوب، سنگ، گل، عاج، صدف، و استخوان می­توانند طرح­های تراشیده داشته باشند. یک شی می­تواند در سه بعد تراشیده بشود بنابراین شکل خود تبدیل به طرح می­شود، همان طور که در یک قطعه مجسمه چنین می­شود. یا اینکه شکل شی، تنها با کنده­کاری برجستۀ کم عمقی از یک طرح در سطح، همان­ طور باقی می­مانند.

نقاشی قطعاً یکی از آسان­ترین و متنوع­ترین روش­های تزئینات یک شی است. نقاشی احتمالاً قدیمی­ترین روش تزئینات است؛ نقاشی­های غار اروپایی حداقل ۲۰۰۰۰ سال قدمت دارند. تمام آنچه یک نفر برای نقاشی کردن نیاز دارد طیفی از رنگ­هاست. برای ایجاد رنگدانه­های رنگی، تنوعی از مواد مختلف، مانند زغال، مواد گیاهی، و رنگدانه­های معدنی طبیعی، می­توانند با آب، روغن، یا چربی ترکیب شوند. نقاشی­ها می­توانند برای چوب، سنگ، گل، بافته، کاغذ، یا چرم به کار روند. نقاشی­ها می­توانند روی سطح صاف به کار روند، مانند دیوارهای غار، سنگ­های روباز یا دیوارهای صخره­ای، وسایل چوبی، یا بوم نقاشی. آنها ممکن است بر سطوح گرد یا نامنظم، مانند ظرف، ماسک، و مجسمه، ساخته شوند.

شیاراندازی عبارت است از تزئین یک شی به وسیلۀ خراشیدن خطوط بر روی سطح. مانند نقاشی، شیاراندازی به عنوان یکی از اولین راه­های افزودن طرح به یک مورد پدیدار شد. شیاراندازی به طور معمول روی عاج، استخوان، و صدف استفاده می­شود. در این موارد، خطوط خراشیده شده با افزودن نوعی از رنگدانه­ها، معمولاً سیاه یا رنگ­های تیره، مؤکداً برجسته شده­اند، بنابراین هرکس خود می­تواند طرح­ها را به راحتی ببیند. شیاراندازی همچنین گهگاه برای تزئین ظروف سفالی و چرمی نیز استفاده می­شود.

طرح­ها بر سرامیک­ها و فلز معمولاً با ایجاد بخش مشخصی بر روی سطح ساخته می­شود. دو راه برای انجام این شکل از تزئین وجود دارد. یکی با افزودن به شی بعد از اینکه قسمت سطح تمام شده است. در ظرف، برای نمونه، طرح­ها با قرار گرفتن گوی­ها و فنرهای گلی، بعد از اینکه بدنۀ ظرف شکل گرفت، روی سطح می­توانند قرار گیرند. تکنیک مشابهی گاهی اوقات در افزودن طرح­ها به موارد فلزی استفاده می­شود، مثل وقتی که سیم­های فلزی که به شکل طرح­ها درآمده است به سطح جوش داده می­شود. ولی معمول­تر از همه غالب­هایی هستند که با طرح­هایی تراشیده شده روی قسمت سطح ایجاد می­شوند. گل می­تواند در این غالب­ها فشرده شود، یا فلز درون آن ریخته شود. سپس شی از غالب خارج می­شود، قسمت­های طرح به صورت قسمت­هایی بلند شده روی سطح شی بیرون می­ایستند.

حاشیه­دوزی اغلب برای افزودن تزئینات به لباس و چرم استفاده می­شود. شیشه، استخوان، یا مهره­های صدف می­توانند به موردی دوخته شوند، و طرح­ها را شکل دهند، به عنوان پاپوش یا لباس. طرح­ها می­توانند به وسیلۀ حاشیه­دوزی با رنگ­های متنوعی از رشته­های مو، ریسمان گیاهی، خار، یا فلز، یا به وسیلۀ دوختن رنگ­های مختلف پارچه به یکدیگر، مانند لحاف چهل تکه، ایجاد شود.

این مبحث تنها به برخی شیوه­های مردم برای افزودن تزئینات و ایجاد طرح روی شی اشاره کرد. نوبت به اشیای تزئینی که می­رسد، انسان بسیار خلاق است. وقتی اغلب مردم به خلاقیت هنری فکر می­کنند، به هنرمند به عنوان کسی فکر می­کنند که شی تازه­ای خلق می­کند (یک نقاشی بی­همتا یا یک مجسمه) و از وسیله­ای استفاده می­کند (کاغذ یا چوب). ما، با نگاه به چشم انداز عرصۀ میان فرهنگی، می­بینیم که بشریت به عنوان یک کل نیز نه تنها در سبک­های خودش، بلکه در تکنیک­های تزئینی و در استفادۀ عجیب از مواد فوق­العاده خلاق بوده است.