هنرهای تجسمی از ماده یا اشیای محسوس ساخته شده است، بنابراین بخشی از فرهنگ مادی یک قوم است که در معنا و کاربرد ممکن است دینی یا غیر دینی باشد. این اشیاء معمولاً، در یک قوم دائمی و برای استفادۀ بلند مدت به کار میروند، اما گاهی برای یک بار مصرف ایجاد میشوند و سپس نابود میگردند. هنرهای تجسمی طیف وسیعی از هنرهای دستی، سرامیک، منسوجات، البسه، جواهرات، ابزارها، نقاشیها، ماسکها، و مجسمه را، برای نمونه، در برمیگیرد. فلز، چوب، سنگ، چرم، پر، صدف، کاغذهای ساخته شده از الیاف، رنگدانهها، و سایر مواد در خلق آنها به کار میروند. دو فاکتور اصلی که قطعهای از یک ماده را تبدیل به هنر تجسمی میکند فرم و تزئینات است.
فرم:
نوشتههای مرتبط
صورت یا شکل مادی یک شی بازتابی از کارکرد فایدهمندی آن، قابلیت مواد آن، دانش تکنیکی و مهارت شخص سازندۀ آن، و سبک زندگی متدوال در یک جامعه است. مردم کوچنشین یا نیمهکوچنشین بیابانگرد و چوپان غالباً مواردی تولید میکنند که کم وزن و به سادگی قابل حمل و جابهجایی هستند. ممکن است تصور شود که هنرهای تجسمی مردم کوچنشین یا نیمهکوچنشین “بی آلایشتر” از مردمیست که بیشتر ساکناند. ولی مردم اینویت در عرضهای جغرافیایی شمالی اشیای کوچکی از سنگ صابون را به دقت میتراشیدند و بسیاری از ابزارهای دستی خود را با نقش حیوانات تزئین میکردند. پوشش و پوست در بین مردم دشت آمریکا به صورت مجللی نقاشی میشد. ساکنان دشت هند لباسها و کفش خود را با تسبیحی از صدف با تزئینات بسیار میآراستند، این کار به مردم اجازه میداد که هنرشان را با خودشان حمل کنند. آمریکاییهای بومی از غرب ایالات متحده، به خصوص جنوب غربی، از رنگدانهها برای رنگ کردن یا از سنگهای سخت برای قلم زدن تصاویر حیوانات، موضوعات آسمانی، مردم، موجودات اسطورهای، و دیگر چیزها بر صخرهها استفاده میکردند. مردم پیش از تاریخ که این تصاویر را خلق کردند شاید کوچ فصلی کرده باشند، اما هنرشان کوچ نکرده و دیرپاییده است. امروزه، ما این تصاویر را به عنوان تصویرنگاره و صخرهنگاره میشناسیم، همچنین آن را هنر صخرهای مینامیم.
صخره به نظر میرسد مانند شی سختی برای استفاده به عنوان بوم نقاشی است. ولی مردم دنیا مواد غیر معمول دیگری را هم استفاده کردهاند، مانند شن (همان طور که بعداً خواهیم دید). البته، قابلیت چوب، سنگ، سفال، پوست، و سایر مواد طبیعی در اینکه مردم چه چیز میتوانند درست کنند و چگونه تأثیرگذار است. همچنین انواع ابزارهایی که هنرمندان برای نقاشی، قلمزنی، یا مجسمهسازی استفاده میکنند تأثیر بسزایی بر کار هنری نهایی دارد. ابزار فلزی در شکل دادن هنری به مواد خام مزایایی بر ابزار سنگی دارد. مردم همچنین در دانش تکنیکیشان که چطور با سنگ و چوب کار کنند، و چطور فلز و سفال را شکل دهند با هم متفاوتند.
درون این محدودیتهای طبیعی و تکنیکی، شکل یک شی نتیجۀ فعل و انفعال کارکرد فایدهمندی و سبک زیبایی است. مناظرۀ سبک/کارکرد مدتها مورد توجه باستانشناسان بوده است. ابزارهای سنگی پیشاتاریخی تنوع گیجکنندهای از اشکال را نمایش میدهند. در باستانشناسی آمریکای شمال، گونهشناسی وسیعی برای طبقهبندی انواع سرنیزهها، بر اساس تفاوت در اندازه، در ارتباط با بلندی و پهنا، و شکل (راست، مقعر، محدب، یا حتی دندانهدار) ایجاد شده است. برخی بدون شکافند؛ برخی دیگر دارای شکاف روی بدنه یا کنارهها هستند. بسیاری از این تفاوتها بدون شک مرتبط با کارکرد هستند، اما سایرین به نظر میرسد کاملاً بر اساس سبک هستند. در شکل و تزئینات ظروف سفالی، از دیگر علاقههای باستانشناسی، نیز تنوع گستردهای موجود است. ظروف سفالی از گروهی به گروه دیگر فوق العاده متنوع هستند، همان طور نیز درون یک گروه در طول زمان تنوع زیادی دارند.
نیاز نیست که کسی به مردم از دور دست در زمان یا مکان نگاه کند تا ببیند که شکل یک شی که هدف فایدهمندی دارد بخشی از بیان هنری یک قوم است. به چیزی مادی و “کارکردی” مثل پایۀ میز و صندلی در فرهنگ خودمان نگاه کنید. پایهها میتوانند صاف یا مخروطی، یا گرد، مربع، یا مستطیل شکل باشند. میز میتواند تک پایهای باشد. همه به یک اندازه کارکردی هستند؛ آنها صندلی یا رویه را بالای سطح نگه میدارند. تفاوتها مسئلۀ زیبایی است، نه کارکرد. بنابراین، شکل فیزیکی یک شی میتواند بخشی از جذبۀ زیبایی آن باشد؛ به هر صورت، گاهی تشخیص اینکه کجا کارکرد تمام و زیبایی آغاز میشود دشوار است.
تزئینات:
تزئینات طرحیست که به شکل فیزیکی یک شی افزوده میشود. انسان در گسترش راههای افزودن تزئینات به اقلام مادی دارای خلاقیت بالایی است. طرحهای تزئینی میتوانند روی یک شی بافته شده یا کندهکاری شوند. آنها میتوانند روی شی نقاشی، حکاکی، قالبزنی، یا دوخته شوند. یا ترکیبی از این تکنیکها میتواند برای تزئین استفاده شود.
در بافت سبد و منسوجات، طرحها به طور معمول بر اساس ساخت یک مورد روی آن بافته میشوند. برای سبد بافی، رنگهای متفاوت از الیاف گیاهی، همچنین رنگهای طبیعی یا مصنوعی، برای طرحها استفاده میشوند. همین طور این برای بافت پارچه نیز صادق است، برای پارچههایی که نخهای رنگی متفاوت در آنها به کار رفته است. با این حال همۀ طرحهای بافته با استفاده از الیافی از رنگهای متضاد ساخته نشدهاند. استفاده از تنوع تکنیکها، بافتها میتوانند طرحهای مختلف در یک رنگ واحد ایجاد کنند.
کندهکاری به ایجاد یک طرح با برداشتن بخشهایی از فرم اصلی اشاره دارد. چوب، سنگ، گل، عاج، صدف، و استخوان میتوانند طرحهای تراشیده داشته باشند. یک شی میتواند در سه بعد تراشیده بشود بنابراین شکل خود تبدیل به طرح میشود، همان طور که در یک قطعه مجسمه چنین میشود. یا اینکه شکل شی، تنها با کندهکاری برجستۀ کم عمقی از یک طرح در سطح، همان طور باقی میمانند.
نقاشی قطعاً یکی از آسانترین و متنوعترین روشهای تزئینات یک شی است. نقاشی احتمالاً قدیمیترین روش تزئینات است؛ نقاشیهای غار اروپایی حداقل ۲۰۰۰۰ سال قدمت دارند. تمام آنچه یک نفر برای نقاشی کردن نیاز دارد طیفی از رنگهاست. برای ایجاد رنگدانههای رنگی، تنوعی از مواد مختلف، مانند زغال، مواد گیاهی، و رنگدانههای معدنی طبیعی، میتوانند با آب، روغن، یا چربی ترکیب شوند. نقاشیها میتوانند برای چوب، سنگ، گل، بافته، کاغذ، یا چرم به کار روند. نقاشیها میتوانند روی سطح صاف به کار روند، مانند دیوارهای غار، سنگهای روباز یا دیوارهای صخرهای، وسایل چوبی، یا بوم نقاشی. آنها ممکن است بر سطوح گرد یا نامنظم، مانند ظرف، ماسک، و مجسمه، ساخته شوند.
شیاراندازی عبارت است از تزئین یک شی به وسیلۀ خراشیدن خطوط بر روی سطح. مانند نقاشی، شیاراندازی به عنوان یکی از اولین راههای افزودن طرح به یک مورد پدیدار شد. شیاراندازی به طور معمول روی عاج، استخوان، و صدف استفاده میشود. در این موارد، خطوط خراشیده شده با افزودن نوعی از رنگدانهها، معمولاً سیاه یا رنگهای تیره، مؤکداً برجسته شدهاند، بنابراین هرکس خود میتواند طرحها را به راحتی ببیند. شیاراندازی همچنین گهگاه برای تزئین ظروف سفالی و چرمی نیز استفاده میشود.
طرحها بر سرامیکها و فلز معمولاً با ایجاد بخش مشخصی بر روی سطح ساخته میشود. دو راه برای انجام این شکل از تزئین وجود دارد. یکی با افزودن به شی بعد از اینکه قسمت سطح تمام شده است. در ظرف، برای نمونه، طرحها با قرار گرفتن گویها و فنرهای گلی، بعد از اینکه بدنۀ ظرف شکل گرفت، روی سطح میتوانند قرار گیرند. تکنیک مشابهی گاهی اوقات در افزودن طرحها به موارد فلزی استفاده میشود، مثل وقتی که سیمهای فلزی که به شکل طرحها درآمده است به سطح جوش داده میشود. ولی معمولتر از همه غالبهایی هستند که با طرحهایی تراشیده شده روی قسمت سطح ایجاد میشوند. گل میتواند در این غالبها فشرده شود، یا فلز درون آن ریخته شود. سپس شی از غالب خارج میشود، قسمتهای طرح به صورت قسمتهایی بلند شده روی سطح شی بیرون میایستند.
حاشیهدوزی اغلب برای افزودن تزئینات به لباس و چرم استفاده میشود. شیشه، استخوان، یا مهرههای صدف میتوانند به موردی دوخته شوند، و طرحها را شکل دهند، به عنوان پاپوش یا لباس. طرحها میتوانند به وسیلۀ حاشیهدوزی با رنگهای متنوعی از رشتههای مو، ریسمان گیاهی، خار، یا فلز، یا به وسیلۀ دوختن رنگهای مختلف پارچه به یکدیگر، مانند لحاف چهل تکه، ایجاد شود.
این مبحث تنها به برخی شیوههای مردم برای افزودن تزئینات و ایجاد طرح روی شی اشاره کرد. نوبت به اشیای تزئینی که میرسد، انسان بسیار خلاق است. وقتی اغلب مردم به خلاقیت هنری فکر میکنند، به هنرمند به عنوان کسی فکر میکنند که شی تازهای خلق میکند (یک نقاشی بیهمتا یا یک مجسمه) و از وسیلهای استفاده میکند (کاغذ یا چوب). ما، با نگاه به چشم انداز عرصۀ میان فرهنگی، میبینیم که بشریت به عنوان یک کل نیز نه تنها در سبکهای خودش، بلکه در تکنیکهای تزئینی و در استفادۀ عجیب از مواد فوقالعاده خلاق بوده است.