انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

هنرهای تجسمی (۴)

رزمن، پاول و ویزگراو، برگردان پرستو جوزانی

هنرهای تجسمی شامل حالت ­هایی از بازنمایی مانند نقاشی، مجسمه­ سازی، تزئین بدن، و تزئین خانه است. ماسک­ ها نوع خاصی از مجسمه هستند، که در شماری از جوامع سراسر دنیا یافت می­ شوند، اما قطعاً جهانی نیستند. ما ماسک­ ها را برای امتحان به عنوان نمونه ­ای از هنر در فرهنگ انتخاب کردیم چراکه آنها خصیصه­ های ذاتی معینی دارند، در عین حال معنا و استفاده ی آنها از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر متفاوت است. دو ماسک سنگی تصویر شده به عنوان کارهای هنری اعلام شده­ اند. چه چیز آنها را تبدیل کار هنری می ­سازد؟ ما درباره ی جایگاه آنها در فرهنگی که آنها را تولید می ­کند چه می ­دانیم؟ این دو ماسک سیمشیان از بریتیش کلمبیا[۱] در اواخر قرن نوزدهم گردآوری شده است. آنها در دو مکان متفاوت و توسط دو فرد متفاوت پیدا شده­ اند و در پایان به دو موزه ی متفاوت منتهی شدند، یکی در اتاوا و دیگری در پاریس. انسان­ شناس، ویلسون داف[۲]، فکر کرد که آنها هم ­خوانند. او در ۱۹۷۵ برای نمایشگاهی در ویکتوریا، بریتیش کلمبیا، آنها را کنار یکدیگر آورد و کشف کرد که ماسک بینا جایی برای اتصال به پشت ماسک نابینا دارد، یک ذات در دو فرم. در ماسک داخلی سوراخ­ هایی برای مهار چوبی با چیزی که به سر انسان متصل می­شد حفر شده بود. به همین خاطر، ما می­ دانیم که آنها به عنوان ماسک استفاده می­ شدند، اما این تنها اطلاعات مستقیمی است که ما از استفاده ی آنها داریم. دو ماسک به صورت جفت هستند، و معنای آنها باید در این پرتو تفسیر شود. تناوب دیدن و ندیدن برای ما معنی مشخصی دارد، اما ماسک­ ها در فرهنگ سیمشیان چه معنایی می­ دهند؟

ما درباره ی معنای ماسک ­ها و چگونگی و زمان استفاده ی آنها در آیین و زندگی تشریفاتی در میان کواکیوتل، همسایگان جنوبی سمشیان، تا حد خوبی آگاهی داریم. ما با استفاده از این داده­ ها، به اضافه ی آنچه درباره ی فرهنگ سمشیان می ­دانیم، تا اندازه ­ای به بینشی درباره ی استفاده ی آنها در بین سمشیان دست پیدا می کنیم. در جشن عروسی کواکیوتل، رئیسان ماسک و لباس­ هایی را می ­پوشند که نیاکان فراطبیعی را نمایش می دهند، نیاکانی که بنیانگزار نومیم ­های[۳] آنها هستند. هر رئیس درباره ی آنچه با آن در ارتباط است و چگونگی برتری­ هایش سخنرانی ایراد می­ کند، از جمله حق پوشیدن یک ماسک خاص، که از دوران اسطوره­ ای بر او نازل شده است. ماسکی که در بخش ۲ شرح داده شد بلعنده ی قبایل[۴] نامیده می ­شود و نماینده ی خرس دریایی است، هیولایی اسطوره­ ای مرکب از شخصیت ­های خرس و وال کشنده. پدر تازه عروس قادر است پیش این موجود فراطبیعی حاضر شود چون نومیم او از طرف آن نازل شده است، و تنها نومیم حق ساختن ماسک نماینده ی او و شخصیت بخشیدن به او را در آیین دارد. ماسک­ های کواکیوتل، که اکنون بی­ جان بر دیوار موزه­ ها آویخته­ شده­ اند، در اجراهای آیینی نمایشی، برای نمایش دادن اسطوره­ های ارواحی که آنها را نمایندگی می­ کردند، استفاده می ­شدند.

سیمشیان، تراشکاران ماسک ­های دوقلو، از ماسک ­ها به همان شیوه­ استفاده می ­کردند که در میان کواکیوتل استفاده می­ شد. ماسک­ های سیمشیان نماینده ی ارواح فراطبیعی هستند. آنها در جشن­های عروسی و آیین اجتماعی رقص­های فراطبیعی استفاده می ­شدند. ارتباط با ارواح فراطبیعی در امتداد خط دودمان عمل می ­کرد، و در آغاز، قدرت از ارواح فراطبیعی، با پسری از دودمان مرتبط می­ شد، و به او “می­ افتاد”. قدری بعد او تازه وارد انجمن سری بود. آن وقت حق داشت آهنگ روح خود را بخواند و ماسک او را در جشن ­ها بپوشد. هنگامی که رئیس ماسکش را می­ پوشید، روح فراطبیعی درون او بود. همچنین حضور او با صدای صفیر، که نماینده ی صدای روح بود، اعلام می ­شد. در میان سمشیان، تراشکاران ماسک ­ها، هنرمندان، آهنگ ­سازان، و نمایش­ نامه نویسان همه مردانی بودند که قدرت فراطبیعی دریافت کرده بودند. به ماسک ­های سنگی بازگردیم، ما می ­توانیم تصور کنیم ماسک ­هایی که الان در محفظه­ های موزه­ هستند در جشن ­های سمشیان استفاده می­ شدند. مرگ زمستان در روستایی در رودخانه ی اسکینا[۵] است و حلایت[۶]، رقص سری سمشیان، برگزار می ­شود. صفیرها نزدیک شدن روح را اعلام می­ کنند، و پیش از جذبه ی تماشاگران رئیس با چهره ی ماسک سنگی نابینا پدیدار می ­شود. همان طور که به آرامی می­ رقصد، ماسک سنگی به صورت معجزه ­­آسا چشمانش را باز می ­کند. دلیل این معجزه قدرت زیاد روح ساکن در رئیس است. دو ماسک سنگی یک چهره را بازنمایی می ­کنند، که چشمانش را باز و بسته می کند. این چه معنایی دارد؟ ویلسون داف بیان می ­کند که موقعیت ­های بینا و نابینا نماینده ی دیدن ظاهر و دیدن باطن یا خودشناسی است، بینش و حافظه، دیدن و تصور کردن، پیش رو را دیدن و پشت سر را دیدن (۱۹۷۵).

در میان ایگبو[۷] در جنوب شرقی نیجریه، ماسک زدن، مانند آیین­های انجمن سری، بخشی مهمی از اجراهای عمومی است. همان­طور که یوکگبو[۸] اشاره کرد، “پوشش ایگبویی یک اجرای اجتماعی ماخوذ از پایه ی فرهنگی مشترک است و با اینکه هر یک از جلوه ­های بسیار آن مشخصات ذاتی را به اشتراک می ­گذارند، اما هنوز درجه ی شگفت ­آوری از گوناگونی تفسیرها را نیز به نمایش می­ گزارند” (۲۰۰۶: ۱). به علاوه ساختار اجراهای مشخص از ماسک زدنِ ایگبو در طول زمان تغییر کرده است. پیش از تأسیس حکومت استعماری انگلیس، مذهب ایگبو تمام جنبه ­های زندگی را در بر داشت. در آن زمان، تمرکز بسیار بر رسم ماسک ­گذاری به منظور فراهم کردن یک زمینه ی مذهبی، در آنچه که ایگبو با آن در تعامل بود، و تقویت ارتباطاتشان با قدرت ­های گوناگون جهانی بود (۲۰۰۶: ۳۰:Ukaegbu). انتقال به مسیحیت ضربه ­ای برای ماسک ­گذاری بود. از آن منظر، “سنت ماسک­ گذاری مختص به خدمت ­رسانی به استعمار یا اینکه ممنوع بود … ماسک ­گذاران با تجربه دسته­ دسته این سنت را رها کردند ((Ukaegbu 2006: 5). در آغاز، سنت ماسک­ گذاری به حوزه ی رازپوشی عقب ­نشینی کرد. اما درست قبل از اعلام استقلال نیجریه، مسیحیان به سنت ماسک­ گذاری بازگشتند، آن را احیا کردند، که منتج به گسترش فرم­ های جدید از ماسک ­گذاری، با تأکید بر جنبه ­های هنری به جای نشانه­ های مذهبی، شد. ماسک­ ها هنوز در مراسم ورود تمام اعضای اجتماع به کار می ­روند، مانند ورود بزرگ ­سالان به فرقه ­ها.

الگوی ماسک­ آگبا[۹] در فرم­ های گوناگون ساخته شده و اهمیت آن در سرتاسر منطقه ی ایگبو نه تنها به لحاظ طرح ماسک، بلکه همچنین به لحاظ فرم عملکرد ارتباطی آن است. ماسک­های آگبا را تنها مردها می­پوشند، آنها بازنمای آن جهانیه اشکال منسوب به مردها هستند. هرچند هر ماسک یگانه است، اما یک ساختار مشترک تأکید عجیبی بر برجسته ساختن ظاهر وحشتناک آنها دارد. گوناگونی همراه با یک چارچوب منعطف از خصیصه ­های مرکزی وجود دارد که قادر به تطبیق ایده­ های نو و تفسیرها در طرح و تولید است. همان­­ طور که یوکگبو اشاره کرد، “آگبا منعطف­ ترین گونه­ های ماسک، طرح­ ها و اجراهاست… هر جایی برود اهداف کارکردی و طرح­ های جدید ]بدست می ­آورد[” (۲۰۰۶: ۷) مردها فعالانه در تمام جنبه­ های ماسک­ گذاری شرکت می ­کنند، و زن­ ها تنها دست ­اندرکاران جانبی هستند، به غیر از زنانی که ارتباط­ های ویژه­ با ماسک­ های بخصوصی دارند.

ماسک ­ها همچنین توسط جامعه ی پرو[۱۰] استفاده می ­شوند که در بین گروهی از قبایل در لیبریا[۱۱] و مجاور سیریا لئون[۱۲] یافت شده است. هنگامی که کسی ماسک می­ پوشد، گفته می ­شود که روح در او حاضر می ­شود. در میان مانو[۱۳] مانند سمشیان، صفیرها و شیپور­ها نماد صدای روح هستند. اساساً ماسک ­های پرو بر دو گونه ­اند ماسک ­های چهره، تابوت ارواح رهبران مهمی که مرده ­اند و ارواح نیاکان، و ماسک­ های عجیب و غریبی که موجودات نیم حیوان، نیم انسان را ترسیم می ­کنند که با ارواح طبیعت، دیگر موجودات روحی، و خدایان مختلف مرتبط هستند. ماسک­ ها آغشته به خون حیوانات قربانی مانند مرغ­ ها یا گوسفند هستند. اجتماع پرو یک فرقه ی رازآمیز مردانه با چندین مرتبه ی ورودی بود. افراد متهم به جرائم آورده می­ شدند تا در مقابل ماسک قضاوت شوند. مانو­ها پس از اینکه پوشنده ی ماسک داوری آن را از تن در می ­آورد می ­­گویند که ماسک کسی را تنبیه کرد یا حتی اعدام کرد. مردم قوانین اجتماعی را پذیرفتند به خاطر هراس از قدرت ارواح، که در ماسک­ های اجتماع پرو وجود داشت.

در میان کواکیوتل، تابستان و زمستان آشکارا به دوره ­های معنوی و دنیوی تفکیک شده بود، و اشیای هنری به کار رفته در آیین­ های مختلف در زمستان و تابستان در سبک متضاد یکدیگر بودند (Rosman and Rubel 1990). تابستان زمانی برای جشن ­ها بود، مانند جشن عروسی، و در این مواقع دعوی مرتبه مطرح می ­شد. رئیسان ماسک­ هایی که نشانگر اجداد اسطوره ­ای­ آنها هستند را می ­پوشیدند. بین جهان دنیوی تابستان و جهان معنوی زمستان، یک دوره ی آیینی انتقال وجود داشت وقتی که بهار به روستا می ­آمد و جشن ­های زمستانی برگزار شده بود. رقص ­های تشریفاتی زمستانی کواکیوتل، که چندین ماه به طول می ­انجامد، موازی با حلایت[۱۴] است، رقص مقدس سمشیان که پیش ­تر شرح داده شد. مردان جوانی که توسط روح تصاحب و بلعیده می­ شوند وارد انجمن سری و متعاقباً در جشن حاضر می ­شوند. ارواح توسط افراد پوشنده ی ماسک­ ها، که نماینده ی ارواح خاصی هستند، تصویر می ­شوند. اعضای وارد شده به انجمن سری به نام شَمن­ شناخته می ­شوند، چونکه از مرز جهان طبیعی به ماوراءالطبیعه عبور می ­کنند و تبدیل به ارواح خطرناک آدم­ خوار می ­شوند. سبک هنری به کار رفته در ماسک ­های جشن­ های زمستانی اغراق شده و از شکل طبیعی خارج شده بود، برعکس آنچه در ماسک ­های آیین­ های دنیوی تابستانی استفاده می­ شد. این سبکی مناسب با جهان فوق ­الطبیعی شمن بود. تصاویر نشان می ­دهد چطور منقار قوی تراشیده شده ی عقاب در ماسک جشن دنیوی تبدیل به منقار بسیار از شکل خارج شده ی کج مقار بهشتی[۱۵] می ­شود. پوزه ی معلوم گرگ در ماسک جشن دنیوی تبدیل به ماسک اغراق شده­ ای می شود که در جشن زمستانی پوشیده می ­­شود.

ماسک­ ها مشخصه­ هایی دارند که آنها را از سایر فرم­ های هنری متفاوت می­ کنند. ماسک توسط یک شخص پوشیده می ­شود و همیشه یک صورت است. وقتی افراد ماسک می ­پوشند تبدیل به فرد متفاوتی می ­شوند که توسط ماسک نمایش داده می ­شود. ماسک می ­تواند نمایانگر چهره ی انسانی، نیا، چهره ی حیوانی، یا چهره ی موجودی خیالی مانند هیولا یا موجودی فراطبیعی باشد، که در آن مشخصات انسانی و حیوانی در چهره ی تصویر شده ی روی ماسک با هم ترکیب شده­ اند. در بالی،[۱۶] اندونزی، چهره خود یک ماسک در نظر گرفته می ­شود. هنگامی که بالی­ ها ماسک­ ها را در نمایش­ های آیینی می ­پوشند، ماسک بر چهره می­ گذارند و چهره ی ساده ­ای که برابر نمادین آن هستند را ترک می ­کنند. ماسک ­ها در کواکیوتل، سمشیان، مانو، و اجتماع ایگبو بازنمای موقعیت ­هایی درباره ی طبیعت فرد هستند. هر اجتماعی چشم­ انداز مشخصی از فرد دارد- ارتباط او با سایرین در اجتماع چیست، از کجا آمده است، به کجا می­ رود، و جایگاهش در جهان طبیعت چیست. ماسک­ ها در درون فرهنگ کار می ­کنند و نقش نشانه ­ای در نمایش مذهبی آیینی بازی می­ کنند. ماسک­ ها همراه با رقص­ ها و آهنگ­ های اجرا شده توسط پوشندگان ماسک معمولاً حاکی از ایده ­های مرکزی در فرهنگ هستند و حاوی اطلاعات مهمی در ارتباط با پادشاهی، ارتباطات اجتماعی، اسطوره­ ها، و فعالیت ­های سیاسی هستند، همان­ گونه که در جشن زمستانی کواکیوتل است. در مقابل، هنگامی که ماسک ­ها از اجتماع جدا می­ شوند سرشت کاملاً متفاوتی به عنوان آثار هنری بی ­جانی که در موزه­ ها به نمایش گذاشته شده است را به خود می ­گیرند.

دو تصویر بالا ماسک ­های گرگ و عقاب هستند که در جشن ­های دنیوی پوشیده شده ­اند. عقاب (تصویر وسط) ماسک تبدیل است که باز می­ شود تا ماسک دیگر را، که نمایانگر چهره ی یک مرد است، آشکار کند. این ماسک در سبک متضاد با گرگ و کج منقار (عقاب) از جشن زمستانی معنوی است (بالا).

 

این مطلب ترجمه ی صفحه­ های ۲۸۶-۲۹۰ از کتاب زیر است:

Rosman, Abraham & Rubel, Paula G. & Weisgrau, Maxine (2009) THE TAPESTRY OF CULTURE : An Introduction to Cultural Anthropology; New York: Altamira

 

[۱] – British Columbia

[۲] – Wilson Duff

[۳] – numayms

[۴] – Devourer of Tribes

[۵] – Skeena River

[۶] – halaiit

[۷] – Igbo

[۸] – Ukaegbu

[۹] – Agaba

[۱۰] – Poro

[۱۱] – Liberia

[۱۲] – Sierra Leone

[۱۳] – Mano

[۱۴] – halaiit

[۱۵] – Crooked Beak of Heaven

[۱۶] – Bali