انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

هنر، زیر سنگینی سایه مافیا

هنر، زیر سنگینی سایه مافیا

گفت وگو با فضل الله توکل، موسیقی دان و آهنگساز

حبیبه نیک سیرتی

فضل الله توکل در سال ۱۳۲۱ در تهران متولد شده او از کودکی با موسیقی آشنا شده و در همان زمان نزد استاد حسین تهرانی دوره تنبک نوازی را طی کرد و در دوره ی ابتدایی سنتور نوازی را فرا گرفت. سپس مدت ده سال دوره های مختلف ردیف نوازی موسیقی سنتی ایران را با علی تجویدی شروع کرد و همین دوستی شاگرد و استاد باعث گردید که او به دعوت تجویدی در سال ۱۳۳۵ به عنوان نوازنده سنتور در ارکستر شماره ۲ رادیو آن زمان به سرپرستی تجویدی پذیرفته شود و به فاصله یک سال بعد در ارکستر شمارهی ۳ رادیو به سرپرستی پرویز یاحقی نیز به عنوان نوازنده پذیرفته شود. در سال ۱۳۳۷ به دعوت زنده یاد داوود پیرنیا به عنوان تک نواز سنتور به برنامه گل ها راه یافت و گل های صحرایی شماره ۵ (دردستگاه شور) و برگ سبز شماره (۶۵) به همراهی آواز زنده یاد محمودی خوانساری و تنبک ناصر افتتاح اولین اجراهای تکنوازی او به شمار می آیند. بعد از آن بود در برنامه ی گل ها به عنوان سولیست و تکنواز باقی ماند و آثار زیادی از ساز نوازی او در برنامه های مختلف گل ها به جا مانده است. تا قبل سال۱۳۵۷ همکاری زیادی با خوانندگان مشهور ان دوره داشته است. و سبک آهنگسازی وی کاملاً حال و هوای آن روزگار را بیان می کند. وی علاوه بر سنتور کاملاً بر نوازندگی ویلن تسلط دارد. پرویز یاحقی بارها شیوه ی سنتور نوازی فضل الله توکل را منحصربه فرد خوانده بود و او را بی رقیب می دانست. او در حال حاضر به عنوان آهنگساز، نوازنده و تنظیم کننده آهنگ و همین طور ترانه سرا فعالیت می کند.

حق مولف و پدیدآورنده یک اثر هر اثری که باشد در بسیاری از کشورهای دنیا حق قانونی است و به رسمیت شناخته می شود. نظر شما در مورد این مساله چیست؟ آیا در کشور ما هم این حق رعایت می شود؟

حق مولف، حقی است برای پدید آورنده ی اثر ادبی یا یک اثر هنری یا هر پدیده ی جالب توجه دیگری که کسی برای اولین بار خلق می کند. اما متاسفانه نه تنها در ایران، بلکه در بسیاری کشورهای دیگر هم این حق به درستی رعایت نمی شود. و گسترش تکنولوژی ارتباطی و کامپیوتر و اینترنت و رسانه های مجازی هم شرایط را بدتر کرده اند و این رسانه ها و کسانی که از آن بهره برداری می کنند به جای این که به هنرمندان خدمت کنند باعث آزار و رنجش بیشتر آنان شده اند. شما کار ما را در نظر بگیرید تولید یک اثر موسیقایی از لحظه ی شروع تا به ثمر رسیدن آن حداقل پانزده تا بیست میلیون تومان هزینه دارد علاوه بر آن زمان زیادی صرف آن می کنیم آدم با ذوق و شوق اثرش را تبلیغ می کند، دوستان هم محبت دارند و تبلیغ می کنند، اما بیش از آن که من پدید آورنده، کارم را گوش کنم و از آن لذت ببرم و ببنیم کارم را درست انجام داده ام یا نه یا مردم کارم را دوست دارند یا نه، کار را کپی می کنند و به خانه شان می برند یا در اتومبیل شان گوش می کنند بدون این که امتیازی به منِ پدیدآورنده بدهند. و عامل این مسئله دلال ها و بعضی تهیه کنند های آثار موسیقی هستند. آن ها به عنوان نوارفروش و تهیه کننده سراغ ما می آیند و قرارداد می بندند، اما به تعهدات خود عمل نمی کنند. به طور مثال چند آلبومی که برای آقای گلپایگانی آماده کردم، هیچ حاصل مالی برایم نداشت چون تهیه کننده به تعهدش عمل نکرد و حق و حقوق من از بین رفت.

و البته گاهی هم با ایجاد تغییرات کوچکی اثر را مال خود می کنند.

مورد دیگر دخل و تصرف در کار است که این هم عدم رعایت حقوق مولف به حساب می آید. می دانید که من هم شعر می گویم، هم آهنگ می سازم، هم تنظیم می کنم و هم ساز می زنم، درضمن مدیریت کار را هم خودم انجام می دهم. شعرهای اولین کارهایی که برای آقای افتخاری ساختم، به وسیله ی تهیه کننده مجوز ارشاد را گرفت و چون در آلبوم ترانه ای به اسم “عشق تازه” داشتم، نام آلبوم را “عشق تازه” گذاشتم. پس از گرفتن مجوز شعرها، گفتند اسم آلبوم را بگذارید “خاطرات جوانی”، این اسم هیچ ربطی به کارهای آلبوم نداشت اما پذیرفتیم و به هر حال ضبط کردیم و آقای افتخاری هم خواند اما پیش از تکثیر آلبوم و قبل از این که کار وارد بازار شود صدای موسیقی خودم را در خیابان شنیدم. از شرکتی که داشت موسیقی را پخش می کرد پرسیدم این که پخش می شود چیست؟ گفت آلبومی جدید است از کارهای شما به نام “نسیما”. تعجب کردم، او پرسید مگر “نسیما” مال شما نیست؟ گفتم نه! زیرا آهنگ ها مال من بود اما شعرهایش را عوض کرده بودند.

بله و گویا شعرهای زنده یاد حسین منزوی را گذاشته بودند روی آهنگ ها شما.

بله. من آن خدا بیامرز را نه دیده بودم و نه می شناختم اما شعرهایش را روی کار من گذاشته بودند. از جمله ترانه ای به نام “راه” داشتم که آن را برای بچه هایی که در جنگ اسیر شده بودند و بعد آزاد شده بودند ساخته بودم و شعرش این طوری شروع می شد:

با ستاره های اشکام، شبو پر ستاره کردم/ از پس دو چشم گریون، من به شب نظاره کردم…
همین ترانه را منزوی با “من و زخم این زمستون ….” شروع کرده بود و همه جا با افتخار می گفت من روی کارهای توکل شعر گذاشتم و درستش کردم. در حالی که همان طور که گفتم منزوی را نمی شناختم و طبق قرارداد نباید شعر مرا که تصویب هم شده بود از روی آهنگ هایم برمی داشتند.

تهیه کننده ی کار چه کسی بود و آیا به بقیه ی تعهداتش عمل کرد؟

 

از مدیران شرکت “آوای نوین اصفهان”، که به بقیه ی تعهداتش هم عمل نکرد. این جریان مربوط به سال ۷۸-۷۷ است. قرار بود ۲۵ میلیون تومان بابت آهنگ هایم بدهند، پانزده میلیون چک دادند که همه ی چک ها برگشت خورد. مجبور شدم کاری را که دوست نداشتم انجام دهم یعنی از طریق وکیلم آن آقا را به زندان فرستادیم و بالاخره با هزار مصیبت پانزده میلیون را گرفتم اما چه گونه، بماند!

به هرحال در حال حاضر در کار موسیقی و هنر و ادبیات به طور کلی مافیای خطرناکی وجود دارد که دارند جمعی هنرمند فرهیخته واهل ذوق و دانش را خانه نشینی و دل زده می کنند و به نان شب محتاج و خودشان سودهای کلان به جیب می زنند با پایمال کردن حق هنرمند و نویسنده و … یعنی پول و رفاه زندگی برای همه خوب است الا برای ما هنرمندان! و من همیشه از این موضوع گله داشته ام و این مساله ربطی به امروز و دیروز هم ندارد هرچند حالا خیلی بدتر شده.

 

فکر می کنید با این وضع کار پدیدآورنده ی آثار هنری، به طور کلی هنر به کجا می کشد؟

 

هنرمندان به نظر من از معصوم ترین و مظلوم ترین قشرها هستند؛ خدا را خوش نمی آید که آن ها را بیازارند و حقشان را ضایع کنند. همه ی هنرمندان، اعم از نویسنده، شاعر، موزیسین، آهنگساز، ترانه سرا و دیگر پدیدآورندگان با احساسشان کار می کنند و برای پدیدآوردن یک اثر زحمت بسیار می کشند. کاری که ما انجام می دهیم به ممارست و تمرکز نیاز دارد و این خود انرژی بر است و به راستی باید حقوقمان رعایت شود. اما نه تنها رعایت نمی شود بلکه در کارمان دخل و تصرف هم می شود. محدودیت و عدم رعایت حقوق مولف باعث می شود آثار جاودانه به وجود نیاید. حتی حق حداقل آزادی هم برای هنرمند رعایت نمی شود اگر قرار باشد همه ی هنرمندان از یک قاعده ی فرمایشی پیروی کنند، کار ممتازی به وجود نخواهد آمد.
شما ببینید حتی سازمان های رسمی که باید مدافع قانون و هنرمندان باشند خلاف این عمل می کنند به عنوان نمونه آهنگ های مختلف آهنگسازان بدون اجازه ی آن ها از تلویزیون پخش می شود. علاوه بر این که اجازه نمی گیرند، اسم آهنگساز را هم نمی نویسند یا اعلام نمی کنند یا کار را به اسم دیگری ارائه می کنند. به طور مثال چند پیش از تلویزیون آهنگی را شنیدم که آهنگش را زرین پنجه ساخته و بنان خوانده بود. همین آهنگ را، که در دهه ی چهل ساخته و اجرا شده، فرد دیگری به نام خود معرفی کرده بود و با نام جعلی داشت پخش می شد. همان موقع به مرکز موسیقی تلویزیون زنگ زدم و خودم را معرفی کردم و خواهش کردم از چنین کارهایی پیشگیری شود. دزدی فقط دست توی جیب کسی کردن و خانه ی کسی را زدن نیست، چنین کارهایی هم سرقت به حساب می آید.

ما درچند برنامه ی پربیننده ی تلویزیون آهنگ های شما را شنیده ایم و فکر می کنم این کار تا سال گذشته هم ادامه داشت، اصلا ملودی برنامه آهنگ های شما بود. آیا حق مولف را رعایت کردند؟

خیر! اجازه که هیچ، مسائل مالی که هیچ، حتی یک تماس با من نگرفتند و البته مشکلات دیگری هم هست مثلا به این اشاره کنم که اثری با همکاری شاعر و آهنگساز و خواننده پدید می آید، آهنگساز و شاعر فقط یک بار پولی می گیرد و قضیه فیصله پیدا می کند، اما خواننده برای اثر چندین و چندبار پول می گیرد و حتی خواننده اثر را مال خود می داند و مردم هم خواننده ر ا می شناسند درحالی که خواننده درواقع مجری اثری است که آهنگساز و شاعر به وجود آورده اند.

چه باید کرد؟ مسئولیت دفاع از حقوق مولف به عهده ی چه کسی یا چه ارگانی است؟

دولت باید برای این موضوع فکری بکند، قانونی باید باشد که البته هست ولی اجرانمی شود و طبق قانون کپی رایت جرم محسوب می شود و حتی باید مجازات سنگین داشته باشد. متاسفانه تا جریان نقره داغ کردن درمیان نباشد، کسی حق مولف را رعایت نخواهد کرد. درضمن به نظر من برای حفظ حقوق مولف در موسیقی هنرمندان می توانند قراردادی مدت دار ببندند، مثلا برای سه سال، و پس از آن برای استفاده از کار اجازه بگیرند وحق مولف را رعایت کنند. به هر حال امیدوارم مسئولان موسیقی هم به فکر راه چاره ای باشند.

تصور می کنم سازمان های مسئول و مدیریت ها چندان اهمیت این مسئله را درنیافته اند.

درست است یکی از مهم ترین موارد این است که کسانی در رأس کار موسیقی باشند که خودشان به خوبی موسیقی را بشناسند، بدانند که کدام کار از کیست و از سرقت آهنگ ها پیشگیری کنند. موسیقی دان هایی از میان ما رفتند که هیچ کسی نتوانست جای آن ها را پر کند البته هنوز داریم کسانی را که بر موسیقی تسلط کامل دارند حداقل درحد مشاوره می توانند از وجود آن ها استفاده کنند. و من باز هم تاکید می کنم چنان چه حقوق مولف رعایت نشود زوال موسیقی فاخر و به طور کلی هنر حتمی است؛ چرا باید هرکس دوست داشت بدون اجازه بتواند آثار دیگران را به نام خود ثبت کند، بخواند، شعرش را تغییر دهد و … یا آهنگ های ما برداشتی از آهنگ های ترکی، عربی و … باشد.

این مطلب در چارچوب همکاری با آزما بازنشر می شود.