انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نیستیِ دربرگیرنده

هستی مجموعه‌ای بزرگ و بی‌انتها از اجزایی است که وجود دارند.

پیش از این در یادداشت‌ (هیچ و نیستی)[۱] ، بستر هستی را هیچ معرفی کردیم. و در خصوص نیستی، توضیح دادیم که هر توضیحی غیرممکن است و تنها از جهت اشاره می‌توان گفت: نیستی، نیست.

و ارتباط میان هستی و نیستی را در یادداشت (میان هستی و نیستی)[۲] بررسی کردیم. در این تعریف هر آنچه وجود دارد و از اتم و ذرات زیر اتمی و ماده و انرژی تشکیل شده است، هستی است. اما مفاهیم، ایده‌ها، افکار، لغات‌، حروف و آواها هم جزو هستی هستند و وجود دارند. هرچند شکل مشخص و ماهیتی از ماده یا انرژی ندارند اما بهرحال هستند. و اگر نبودند، ما از آنها بی‌اطلاع بودیم. هرآنچه با حواس خود از جهان درک می‌کنیم و هرآنچه می‌دانیم و از آن باخبر هستیم، هست و وجود دارد. هرچند هستی سطوح مختلفی دارد، اما بهرحال تمام این موارد هستند. و از اساس از آنجا که خود ما وجود داریم و در هستی هستیم، تنها و تنها می‌توانیم از آن باخبر باشیم.

در یادداشت (جستجوی خالق در مخلوق امر محال)[۳]، توضیح دادیم که جستجوی خالق هستی در هستی محال است. گفتیم که خالق هرچیز ساختاری بزرگتر از محصول را داراست و باید سطح انرژی بالاتری از محصول خود داشته باشد تا بتواند آن را تولید کند. باید تراز انرژی بالاتری داشته باشد تا بتواند در روند تولید محصول با آمدن به سطح پایین‌ترِ انرژی ضمن تولید آن محصول، مقداری هم انرژی در غالب گرما هدر بدهد. هیچ تولیدکننده‌ای نمی‌تواند محصولی هم‌تراز با انرژی خودش تولید کند. و همواره باید سطحی بالاتر از محصول خود داشته باشد که توانایی ساخت محصول را دارا باشد. این انرژی بالاتر یا در اختیار تولیدکننده هست یا باید آنرا از جای دیگری بدست آورد. از سویی می‌دانیم تراز بالاتر انرژی در تراز پایین‌تر نمی‌گنجد. حال تراز انرژی خالق هستی حتما باید فراتر از سطح هستی باشد. و او باید بزرگتر از هستی باشد. چرا که هستی محصول اوست و تولیدکننده و خالق در محصول نمی‌گنجد.

اما فراتر از هستی کجاست؟! و هستی بی‌کران است یا کران‌مندی دارد؟ آیا سطح انرژی هستی محدود و معین یا نامحدود و نامعین است؟

در یادداشت ( بی‌نهایت و بی‌کران)[۴]، به تفاوت این دو مفهوم پرداختیم. اگر هستی را ازلی و ابدی بدانیم، بی‌کران و نامحدود است. و اگر تئوری بیگ‌بنگ یا موارد مشابه را آغاز هستی بدانیم، هستی بی‌نهایت است اما بی‌کران نیست.

حال باید بررسی کرد که خالق یک بی‌نهایت یا بی‌کران چه وضعیتی دارد؟

برای درک بی‌نهایت بودنِ هستی باید سراغ فیزیک و نجوم رفت. تا به حال چیزی به عنوان مرزهای جهان مشاهده و یافته نشده است. به نظر می‌رسد کائنات بی‌انتها و با فاصله‌های سالهای نوریِ غیرقابل محاسبه باشد. در زمینه مفاهیم و زبان و اندیشه‌ها و ایده‌ها هم همچنان زایایی و نوگرایی وجود دارد و به مرزهای مشخصی منتهی نشده است. تاکنون ما برای هستی مرز مشخص و پیداشده‌ای نداریم.

اما آفریدگار این هستی در صورت بی‌نهایتی یا بی‌کرانی کجاست و چطور است؟

برای توضیح به سراغ ریاضیات می‌رویم. مجموعه اعداد طبیعی را در نظر بگیرید. این مجموعه از یک شروع می‌شود و همان طور که از نامش پیداست بصورت طبیعی، یعنی یک واحد، یک واحد جلو می‌رود. همانطور که در طبیعت اعداد متناظر این مجموعه پیش می‌روند. یک موز، و یک موز به علاوه یک موز دیگر دو موز می‌شود. یا یک پرنده و یک پرنده دیگر دو پرنده می‌شود و الی آخر. و یک و نیم موز، یا یک و نیم پرنده در طبیعت و چنین اعداد خردی در مجموعه اعداد طبیعی وجود ندارد.

مجموعه اعداد طبیعی شروع مشخص از عدد یک دارد و یک واحد، یک واحد به سمت بی‌نهایت پیش می‌رود. حال، مجموعه اعداد طبیعی چند عضو دارد؟ شامل چه اعدادی است؟ آیا بزرگترین تصور عددی ما از مجموعه اعداد طبیعی، همان مجموعه کامل اعداد طبیعی است؟

اگر کسی در تمام عمرش مشغول نوشتن اعداد طبیعی و افزودن بر تعداد آنها باشد، در پایان عمرش تمام مجموعه اعداد طبیعی را نوشته است؟ آیا اگر این کار بین چندین نسل از افراد انجام شود، در پایان آن نسل‌ها عدد بدست آمده مجموعه اعداد طبیعی است؟ با توجه به بزرگی عدد بدست آمده، اما حتی در آن زمان هم هنوز مجموعه اعداد طبیعی کامل نشده است. و کافی است تنها یک واحد به آن آخرین عدد بدست آمده اضافه شود تا عضو تازه‌ای از مجموعه اعداد طبیعی حاصل شود. و باز همچنان آن زنجیره ادامه خواهد داشت. پس در واقع ما هرگز شکل کامل مجموعه اعداد طبیعی را نخواهیم داشت. و نخواهیم دید. از آنجایی که ما مدت زمان محدود و مشخصی در هستی حاضر هستیم و عمر محدودی داریم، نمی‌توانیم یک نامحدود را مشاهده و درک کنیم.

مجموعه اعداد طبیعی با هر بار یک واحد افزودن بر آخرین عضوش به راحتی از پایان عمر ما فراتر می‌رود و تا بی‌نهایت ادامه پیدا خواهد کرد. پس ما آنچنان که به راحتی از مجموعه اعداد طبیعی نام می‌بریم از محتوی و اعضای آن باخبر نیستیم. تنها از آغاز و ابتدا و روند جلو رفتن آن باخبریم. ولی هرگز نمی‌دانیم مجموعه اعداد طبیعی واقعا و به تمامی چیست؟!

از طرفی می‌دانیم مجموعه اعداد طبیعی که به سمت بی‌نهایت می‌رود می‌تواند شامل بی‌نهایت مجموعه باشد که هر کدام به سمت بی‌نهایت می‌روند. مثلا مجموعه اعدادی که از عدد دو شروع شود و یک واحد، یک واحد تا بی‌نهایت بر آنها افزوده شود و تا بی‌نهایت پیش برود. این زیرمجموعه‌هایی که خود به سمت بی‌نهایت می‌روند، می‌توانند از هر عدد طبیعی شروع شوند و روند را تا بی‌نهایت ادامه دهند. حتی مجموعه‌ای با عدد یک و صد صفر جلوی آن، می‌تواند آغازگر یک مجموعه به سمت بی‌نهایت باشد که خودش زیرمجموعه اعداد طبیعی است.

مجموعه اعداد طبیعی چقدر بزرگ است که می‌تواند این تعداد نامحدود از مجموعه‌ها را شامل شود و این ظرفیت نامحدود چیست و از کدام توانایی ناشی می‌شود؟

مجموعه اعداد طبیعی شامل اعدادی به سمت بی‌نهایت و یک قابلیت مهم است. قابلیت اینکه همچنان می‌تواند به آخرین عضو مجموعه، عضو دیگری اضافه کند و ادامه یابد. و باز یک واحد اضافه کند و ادامه یابد. مجموعه اعداد طبیعی شامل هیچ عدد بزرگی نیست که نتواند از آن بزرگتر را داشته باشد و شامل هیچ عدد بزرگی نیست که به آن محدود شود. و هیچ عدد نهایی برای آن وجود ندارد که با رسیدن به آن توالی کامل شود و آن پایان مسیر اعدادش باشد و نتواند از آن فراتر رود. اعداد طبیعی بی‌مقصد و بی‌انتها هستند. مجموعه اعداد طبیعی تنها جهت مشخص و گامهای مشخص افزایشیِ یک واحدی دارد.

اما آن قابلیت فراتر بودن مجموعه اعداد طبیعی از تمام اعضایش است که با تمام بزرگی و بی‌انتهایی‌اش، مجموعه همواره توانایی زایایی و مولد بودن را دارد. مجموعه اعداد طبیعی هم مثل هستی به صورت دائمی در حال پیشرفت و نو شدن است.

امکان زایا بودن، توانایی همواره پیش رفتن را برای مجموعه اعداد طبیعی فراهم می‌کند. امکان زایا بودن، در واقع همان استعداد زایا بودن است.

استعداد، اکنون وجود ندارد. اما امکان وجود داشتن را دارد. استعداد فعلا نیست اما می‌تواند باشد. استعداد دریچه‌ای میان هستی و نیستی است. نیستی می‌تواند از دریچه استعداد عبور کند و به هستی دربیاید.

برتری مجموعه اعداد طبیعی نسبت به هر توالی از آن که تصور و نوشته یا گفته شود در این است که همواره استعداد افزودن بر آخرین عضو مجموعه وجود دارد و این استعدادِ حتی یک شماره بر آخرین توالی افزودن باعث برتری و بزرگ‌تر بودن همیشگی کل مجموعه نسبت به بزرگترین توالی‌های آن است. هر توالی مشخصی از اعداد طبیعی با هر تعداد عضو و هر عضو نهایی بسیار بزرگ زیر مجموعه اعداد طبیعی با پایان نامشخص و این استعداد است که می‌تواند همچنان زایا باشد و این مجموعه را به سمت بی‌نهایت ادامه دهد. این استعداد اکنون بصورت هستی درنیامده است. اما در سمت نیستی و همواره آماده برای زایش و ورود به هستی است.

مجموعه اعداد طبیعی همواره می‌تواند یک بخش متجلی به صورت مجموعه‌ای از اعضایش با هر تعداد و هر توالی داشته باشد. که این بخش متجلی همواره کوچکتر و زیرمجموعه بخش نامتجلی آن است. که همیشه استعداد افزودن بر اعضا و ایجاد مجموعه‌ای فراگیرتر را دارد. بخش نامتجلی در واقع بخشِ نیستی مجموعه اعداد طبیعی است. و بخش متجلی و قابل بحث آن همیشه از همین بخشِ نیستی زاییده می‌شود. بخشِ نیستی مجموعه اعداد طبیعی بخش زایای آن است. و مجموعه در هر زمان و مکانی که نوشته و بررسی شود، بخش متجلی، زیرمجموعه بخش نامتجلی در نیستی است.

هستی بدون مرزهای مشخص فیزیکی و نجومی اما با دارا بودن سناریوی بیگ‌بنگ مجموعه‌ای رو به بی‌نهایت است. هستی هم مجموعه‌ای بی‌نهایت شامل بی‌نهایت زیرمجموعه با تعداد اعضای بی‌نهایت است. مثلا تعداد فوتون‌های نوری یا تعداد جملات ممکن توسط انواع زبان‌ها هر کدام مجموعه‌هایی بی‌نهایت اما زیرمجموعه هستی هستند.

آفریدگار این مجموعه رو به بی‌نهایت نمی‌تواند در آن جای بگیرد، چرا که باید از آن بزرگتر و سطح انرژی بالاتری داشته باشد. پس در هستی نمی‌گنجد. اما هستی از آن زاییده می‌شود. اما چیزی که از تمام هستی فراتر باشد و تمام هستی را ایجاد کند، و به ناچار خارج از هستی باشد، کجاست؟ آن در سمت نیستی است. دارا بودن استعداد زایش به سمت هستی می‌تواند فراتر از هستی و بر آن مسلط باشد.

طبق توضیح ما، نیستی، نیست. و نیستی نامتجلی است. اما اگر قابلیت و امکان متجلی شدن یا همان استعداد تجلی را داشته باشد، توانایی ظهور در هستی و تجلی یافتن را داراست. استعداد همچنان در سمت نیستی است و اکنون و در حال حاضر نیست. اما می‌تواند باشد و با هر بار تجلی چیزی بر هستی بیفزاید.

اما اگر هستی مجموعه‌ای بی‌کران یعنی بدون آغاز و بدون پایان هم باشد، باز هم خالق آن بی‌کران خواهد بود. در این حالت هم هستی یک بی‌کرانِ مرتب در حال تجلی و امتداد است و خالق آن فراتر از آن و در سمت نیستی است که می‌تواند بی‌نهایت شکل از هستی را متجلی کند و به هستی دربیاورد در حالی که خودش همچنان نامتجلی است.

باید توجه داشت که نیستی از اساس و همواره فاقد بعد و بی‌کران است. چرا که ابعاد و کرانه‌مندی چه در زمان و چه در مکان همگی در هستی واقع هستند. و هر چیز دارای بعد حتما در هستی است. و تنها امکان فراتر بودن از هستی، نیستی است. که بدون بعد و کرانه و در شکل قابلیت محض و مطلقی است، که به شکل (نیستی، نیست) امکان ظهور و حضور و انواع تجلی را می‌تواند فراهم کند.

بنابراین آفریدگار هستی همواره فراتر از تمام چیزی است که به ظهور رسیده و در هستی متجلی شده است. آن نیستیِ زایا با استعدادی خالص و مطلق و محض است که همواره به همین دلیل فراتر از هستی است. و در تنها حالتی است که بتواند هستی بی‌نهایت یا بی‌کران را در بر بگیرد.

 

[۱] حسینی، حامد؛ هیچ و نیستی، سایت انسان شناسی و فرهنگ.

[۲] حسینی، حامد؛ میان هستی و نیستی، سایت انسان شناسی و فرهنگ.

[۳] حسینی، حامد؛ جستجوی خالق در مخلوق امر محال، سایت انسان شناسی و فرهنگ.

[۴] حسینی، حامد؛ بی‌نهایت و بی‌کران، سایت انسان شناسی و فرهنگ.