بخش دوم کتاب «ابعاد طراحی شهری» نام دارد و مباحث مرتبط با طراحی شهری را در قالب ابعاد ریختشناسی، ادارکی، اجتماعی، بصری، عملکردی و زمانی مطرح می کند. فصل مرتبط با بعد ریخت شناسی شامل سه زیرفصل است و نحوه شکلگیری و تعیین محدوده فضای شهری را مورد بررسی قرار می دهد. بر اساس مفاهیمی که در کتاب به آنها اشاره شده دو نوع سیستم فضای شهری “سنتی” و “مدرن” وجود دارد. “فضای شهری سنتی شامل ساختمانهایی است که جزئی از بلوک شهری محسوب می شوند در حالیکه فضای خارج را بلوکها محدود و محصور می کنند. فضای شهری مدرن عموما شامل ساختمانهای منفرد است که در فضاهای باز شهری قرار دارند” (ص ۱۱۷).
در این فصل پس از پرداختن به فضای شهری مدرن، نوعی بازگشت به سوی فضای شهری سنتی مطرح می شود. در تقابل با حرکتهای مدرنیستی و طبق الگوهای جدید توسعه، حرکتهای جدید در طراحی شهری علاقه ای به ایجاد ارتباط بین فضای ساخته شده و فضاهای باز شهری دارد. این حرکت موجب شده اجزاء به ترتیبی سازماندهی شوند که توجه به سمت توسعه های پراکنده معطوف شود. در واقع نیاز به خلق فضایی مثبت و تعریف شده از نظر عملکردی و زیبایی شناختی مقدم بر سایر نیازها شناخته شده است. تغییر عمده ی دیگری که در ساختار ریختشناسی شبکه فضاهای باز شهری و در پی نیاز به ایجاد شبکه خاص اتوموبیلرو، شکل گرفت، تبدیل شبکه باریک خطوط ارتباطی به شبکه خیابانهایی بود که بلوکها و جزیره های ساخته شدهی جدا از بافت را دور میزد. بدین ترتیب در این فصل همچنین از بازگشت به طراحی شهری خیابان محور و بلوکهای کوچک شهری بحث به میان می آید. نظریه پردازان شهری همچون جین جیکوبز از ایده احداث بلوکهای شهری کوچک به دلیل زندهتر بودن فضای شهری، دسترسی بهتر، زیبایی بصری و خوانایی محیط، حمایت کردند. “بلوکهای شهری کوچک می تواند ساختمانی تک، یک چاه هوایی و یا حیاط مرکزی در وسط داشته باشد. مشابه با ساختمانهای منفرد این گونه بلوکها مشکلات مربوط به نماهای روبرو و بخشهای عقبی مجموعه را در خود دارند” (ص ۱۵۹).
نوشتههای مرتبط
به طور کلی در این فصل ترجیح طراحی مدرن، در مورد به کارگیری الگوهای مختلف بلوک شهری یا شبکه شطرنجی و خیابانبندی با دسترسی صریح را نشان می دهد. شبکه خیابانها قابلیت تغییرپذیری و انطباق را در خود دارد، در حالیکه تغییر وضعیت حوزه ای منزوی و جدا در بافتی منسجم، سخت و گاهی غیرممکن است. در این فصل همچنین این امر آشکار می شود که در طراحی فضاهای مدرن شهری، اصل مهم استقرار اتومبیل در بافت است. بدین ترتیب در طراحی مدرن سایر فرمهای حمل و نقلی همچون استفاده از دوچرخه، راه رفتن، سفر با قطار و غیره در نظر گرفته نشده و کسانی که دسترسی به خودرو ندارند مورد اغماض قرار می گیرند. راه حل این مسئله می تواند فراهم آوردن زمینه برای ایجاد سایر شیوه های حمل و نقلی باشد به گونه ای که در وهله اول استفاده از آنها را در اولویت قرار دهیم و سپس استفاده از خودرو را امکانپذیر کنیم.
فصل بعدی از بخش دوم کتاب به بحث در مورد “بعد ادراکی” فضا و مکان در شهر می پردازد. آگاهی نسبت به جنبه های ادراک محیط و توجه به آن بالاخص ادراک و تجربه «مکان» یکی از ابعاد مهم و اساسی در طراحی شهری است. از اوایل دهه ۶۰ موضوع ادراک محیط به عنوان مبحث میان رشته ای مورد توجه قرار گرفته و از جهات مختلف توسعه یافته است. تا به امروز تحقیقات فراوانی در زمینه ادراک مردم از محیط شهری صورت گرفته است. نگرانی های اولیه در مورد تصورات محیط با تحقیق و مطالعه در مورد نمادها و معنای محیط برطرف شده است. به کمک مطالعات تجربی که در زمینه «حس مکان» و «محیطهای قابل زندگی» در شهر انجام شده علاقه و توجه به مسائل ادراک محیط تقویت گردیده است. موضوع اصلی این فصل جستجو و تحقیق در مورد شیوه های مشاهده محیط توسط مردم و نحوه تجربه مکان توسط آنان است که از دو بخش اصلی تشکیل شده است. در بخش اول ادراک محیطی بواسطه چهار حس اصلی اصلی انسان؛ بینایی، شنوایی، بویایی و لامسه، که تفسیر محیط را شکل می دهند به طور کلی مورد بحث قرار می گیرد. در بخش دوم نیز ساخت مکان و حس مکان، حس بی مکانی و پدیده مکانهای «ابداع شده» مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
یکی از راههای به کیفیت رساندن مکانها، ساخت و ساز و یا بازسازی مکانها است. مناظر شهری می توانند به عنوان منبع درآمد ساخته و ایجاد شوند. چنانچه مکانها روز به روز به هم شبیهتر شوند اهمیت مکانهای متفاوت که با بقیه فضاهای متمایز باشند بیشتر و بیشتر خواهد بود. مکانهای ابداعی در واقع محصول ذهنی نویسندگان، هنرمندان، معماران و طراحان و خلاقان است. ابداع مجدد مکان در جایی اطلاق می شود که یک مبنای واقعی و حقیقی وجود دارد ولی تغییرات فراوانی در آن ایجاد می شود و دگرگونی قابل توجهی مشاهده می گردد. سیرکس دیسنیلند را به عنوان یک مکان ابداعی که برای همه آشناست متذکر می شود (ص ۲۰۱).
فصل بعدی کتاب به “بعد اجتماعی” طراحی شهر پرداخته است. فضا و جامعه به شکل مشخصی به یکدیگر مربوطند و اینکه بخواهیم به فضا بدون توجه به بستر اجتماعی آن و یا به جامعه بدون توجه به ظرف فضایی آن بپردازیم بسیار دشوار و گاه غیرممکن خواهد بود. بیشتر از هر جنبه دیگر طراحی شهری، بعد اجتماعی، مواردی را با توجه به ارزشها و تصمیمگیریها و با توجه به اثرات ناشی از تصمیمات طراحی بر اشخاص و گروهها در جامعه مطرح میسازد. این فصل به پنج اصل کلیدی بعد اجتماعی طراحی شهری یعنی رابطه بین مردم و فضا، فرضیه های مربوط به حوزه قلمرو عمومی و زندگی عمومی، واحدهای همسایگی و محلات، امنیت و دسترسی پرداخته است.
در بخش مربوط به واحدهای همسایگی سه شیوه تفکر در مورد طراحی محله ذکر شده است. نخست اینکه محله باید هویت و شخصیت ایجاد کند و حس تعلق به مکان را تقویت کرده و بوجود آورد. دوم اینکه محلات می توانند به شکلی نسبتا عملی طراحی شوند بدون آنکه با اهداف اجتماعی در رابطه باشند. به عنوان مثال واحدهای همسایگی باید به گونه ای طراحی شوند که بیشتر خودکفا باشند و نیاز به مسافرت از خانه برای دسترسی به امکانات تفریحی و کار را تقلیل دهند. سوم اینکه طراحی واحدهای همسایگی می تواند به صورت ابزاری دراید تا روابط اجتماعی را افزایش دهد. مفهوم واحد همسایگی از نظر فیزیکی با فرضیه جوامع اجتماعی به شکل فزاینده ای آمیخته است.
واضح است که بعد اجتماعی طراحی شهری مسائل سخت و دشواری را برای پاسخگویی پیش روی طراحان شهری میگذارد. گرچه این توافق وجود دارد که هدف فراهم آوردن قلمرو فضای عمومی امن و برابر برای همه است، که به دلیل گرایشهای اقتصادی و اجتماعی در بسیاری از بخشهای دنیا تحقق این امر مشکل است.
در فصل مربوط به “بعد بصری” و زیبا شناختی فضاها و مکانهای عمومی شهر تأکید بر چهار اصل برتریهای زیباییشناختی، ادراک فضا و کیفیات زیبایی شناسانه، فضاهای شهری و فضاهای باز عمومی است. در اینجا بر لزوم توجه به بستر کلی از جانب طراحان شهری به هنگام طراحی با توجه به مسائل بصری فضاهای شهری تأکید شده است. اینکه در مورد اهمیت معماری و رعایت ملاحظات معمارانه در طراحی فضاهای شهری موفق اغراقی صورت نگیرد، مهم است. طراحان باید ملاحظات بصری طراحی شهری را با ملاحظات به کارگیری سبک معماری برابر ندانند. این تساوی ممکن است تا اندازه ای به اهمیت دادن کل مجموعه در طراحی شهری برگردد که بدین ترتیب اهمیت مکانها به طور مجزا مورد اغماض قرار میگیرد.
این فصل از کتاب نیز همچون سایر بخشها شامل قابهایی است که به همراه تصاویری، نمونه های موجود در طراحی شهری و همچنین نظریات مرتبط را مطرح می کنند. به عنوان مثال در قاب صفحه ۳۱۵ کتاب دو بنای ساختمانی در بیرمنگهام انگلیس که از نمای افقی و عمودی برخوردارند مورد مقایسه قرار گرفته اند. در این قاب می خوانیم، گرچه بیشتر نماها هم اجزاء افقی و هم عناصر عمودی دارند ولی در نهایت یکی از این دو دسته بر نمای ظاهری بنا مسلط خواهد بود. گرایش ما به نگاه در یکی از جهات پایین به بالا و یا در امتداد طول نما، نحوه تأکید بر نما را مشخص می کند. وجود پنجره های تک و یا طرح پنجره ها در کل عامل اصلی نشان دهنده عامل تأکید در نما محسوب می شود. در ساختمانهای فلزی نما تنها یک پوسته یا پرکننده است و بازشوها به هر شکل و فرمی می توانند وجود داشته باشند. بسیاری از مدرنیستها به منظور نمایش شیوه های ساخناری نو، ساختمانها را با تأکید در جهت افق طراحی می کنند.
فصل بعدی از بخش دوم کتاب بر جنبه عملکردی طراحی شهری تأکید دارد و موضوعات زیر را شامل می شود: چگونه فضاها کار می کنند و چگونه طراحان شهر می توانند فضاهای بهتری را طراحی کنند. استفاده از فضا از نظر اجتماعی و بعد بصری طراحی شهری، هر یک از نظر عملکرد خاص دورنمایی متفاوت دارند. بعد اجتماعی به اینکه مردم چگونه از فضا استفاده می کنند بر می گردد، در حالیکه بعد بصری به قواعد زیبایی شناختی و ضوابط تکنیکی همچون چگونگی ترافیک، دسترسی و گردش بستگی دارد. آنچه در اینجا از اهمیت برخوردار است بعد عملکردی طراحی شهری و تقویت آن در پروسه طراحی شهری است. در پروسه طراحی این خطر وجود دارد که یک بعد خاص مثل بعد زیبایی شناختی، اقتصادی و یا فنی مورد دقت و توجه بیشتری قرار گریرد و ارتباط آن با مجموعه کلان و بسترش نادیده گرفته شود. راه حل طراحان شهری چند عملکردی کردن فضاهای شهری به جای تک عملکردی کردن آنهاست. این فصل به طور کلی دو دسته ملاحظات عملکردی فوق را در نظر خواهد داشت و در ابتدا به دسته اول میپردازد. همچنین فصل حاضر ۴ بخشِ استفاده از فضاهای شهری، اختلاط عملکردی و مسائل تراکم، طراحی محیط زیست و شبکه ارتباطی را شامل می شود.
در بحث مرتبط با شبکه های ارتباطی و فضای پارکینگ می خوانیم:
هنگامیکه فضاهای اختصاص یافته به پارکینگ به استفاده از وسائط نقلیه عمومی به خوبی قابل دسترس باشد، استاندارهای مربوط به سطوح مورد نیاز پارکینگ می تواند تقلیل یابد. لزوم رعایت استانداردها در حد بالا در طرح فضاهای پارکینگ موجب عدم ترغیب استفاده از خودرو خواهد شد. توسعه مناطق مسکونی عاری از خودرو که ساکنان آن طبق قرارداد تعهد میکنند که خودرو نداشته باشند، در بسیاری از توسعه های جدید که دسترسی خوبی به وسایل نقلیه عمومی دارند دیده می شود. در حالی که در مناطق مسکونی دیگر خرید فضای پارکینگ جزو هزینه های اضافی تأمین مسکن محسوب می شود (ص ۳۷۷).
در فصل بعدی نویسندگان کتاب از بعد زمانی به طراحی شهری نگریستهاند. گرچه برخی اوقات به نظر میرسد طراحی به سه بعد محدود می شود اما طراحی شهری چهار بعدی است و بعد چهارم زمان است. با گذشت زمان فضا به صورت مکانهای زندگی شکل می گیرد و کیفیت حاصل از گذشت زمان باعث معنادارتر شدن فضا می شود. فضا و زمان بسیار به هم وابسته هستند. هنگامیکه طراحی شهری از بعد زمان مورد توجه قرار می گیرد مسئله اصلی برای طراحی شهری درک اثرات حاصل از گذشت زمان بر مکانهای شهری خواهد بود. تحولات زمانی تغییراتی را به دنبال دارد که یا به صورت چرخه ای در زمان تکرار می شوند و یا به شکل تکاملی غیر قابل بازگشت هستند و هر تغییر خود عاملی است برای تغییرات بعدی. طراحان شهری باید نسبت به پتانسیل تغییرات در طول زمان آگاهی داشته باشند و بدانند در پی تغییرات فوق چه فرصتها و محدودیتهایی پیش خواهد آمد؛ چگونه باید تغییرات را مدیریت و هدایت کرد؛ چگونه مکانها در طول زمان دستخوش تغییرات می شوند؛ چگونه می توان اثرات حاصل از عملیات محیطی را پیشبینی کرد؛ چگونه و چرا توسعه پدید می آید و حتی چگونه مواد و مصالح در مقابل عوامل طبیعی و آب و هوا عکسالعمل نشان می دهند.
کوین لینچ ارتباط بین فضای ساخته شده و زمان را در کتاب این مکانی چه زمانی است؟ بسیار زیبا بیان کرده است. به عقیده او تجربیات ما در قالب فضا و زمان به نظم کشیده می شوند. ما در مکانهای زماندار زندگی می کنیم (ص ۳۸۳).
در این فصل سه جنبه اصلی از بعد زمان در طراحی شهری بررسی می شود. در وهله اول، با توجه به اینکه فعالیتها در فضا و زمان جریان دارند، محیط در طول زمان به طرق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. طراحان شهری باید چرخه های زمانی و نحوه مدیریت فعالیتها را در عرصه های شهری بشناسند و در طراحی شهرها مورد استفاده قرار دهند. طراحان شهری باید الگوهای رفتاری و فعالیتها را بشناسند و بدانند چگونه برخی از فعالیتها را در مقاطع زمانی مختلف ترغیب کنند و تشخیص دهند چگونه از یک وقایع مشخص که در مکان و زمانی معلوم اتفاق می افتند در افزایش متقابل فعالیتها استفاده کنند. به عنوان نمونه فضاهای شهری که از حضور مناسب مردم برخوردارند می توانند فعالیتهای تکمیل کننده را در خود جای دهند و از این طریق به تنوع فضا بیفزایند و زمانبندی خاص فعالیتی در فضا صورت نگیرد.
دوم اینکه، گرچه محیط در طول زمان در حال تحول و تغییر است، اما پیوستگی و ثبات نسبی نیز در همان زمان دارای ارزش است. طراحان شهری باید نحوه تغییر و تحول محیط را بشناسند و بدانند چه عواملی در طول زمان ثابت می ماند و چه عناصری در حال تغییر است. آنها بایستی قادر باشند طراحی و مدیریت محیط را به گونه ای پیشبینی کنند که بتواند پذیرای تغییرات حاصل از گذر زمان باشد.
اولین راه شناخت گذر زمان تکرار منظم وقایع محیطی است. چرخه های اصلی زندگی بر اساس چرخه های طبیعی شکل می گیرد و اوقات کار و تفریح، زمان صرف غذا و فعالیتهایی شبیه به آن بر اساس این چرخه طبیعی تنظیم می شود. چنانچه استفاده راحتتر و بیشتر از فضای شهری مورد نظر باشد اثرات چرخه شب و روز، فصول سال و در نتیجه آنها چرخه های فعالیت انسانی بایستی شناخته شود. تجربه نحوه استفاده یک فضای شهری در یک روز و در فصول گوناگون سال می تواند برای طراحان شهری بسیار با ارزش و قابل استفاده باشد: این در واقع مطالعه اجتماعی و توجه به تغییرات رفتارهای جمعی، تکرار و نظم آنهاست. در این زمان شلوغ و پرتراکم است و در این زمان خلوت و آرام. طراح شهری می تواند از این تغییرات در طول فصول سال و در طول یک روز برای تنوع بخشی و ایجاد علاقه بیشتر به فضای شهری بهره گیرد (ص ۳۸۴ و ۳۸۵).
در وهله سوم بایستی در نظر داشت که محیطهای شهری در طول زمان دگرگون می شوند و طرحها و پروژه های کوچک و بزرگ شهری و سیاستگذاریهای محیطی طی این زمان به وقوع می پیوندد. تغییرات محیط اغلب از سوی مردم پذیرفته و قابل پیشبینی است و مورد استقبال نیز قرار می گیرد اما سرعت و مقیاس تغییرات و این احساس که تغییرات محیطی تا چه حد در کنترل مسئولان محلی قرار دارد نکات مهمی است که می تواند مشکلآفرین باشد. از آنجا که ارتباط شخصی با محیط زندگی ارزش روانی زیادی دارد و ثبات محیط زندگی باعث حس آرامش ما می شود، از دست دادن محیط آشنا می تواند موجب بر هم خوردن آرامش روانی شود، بخصوص در شرایطی که تغییرات محیطی در مقیاس وسیع و در زمان کوتاه انجام می پذیرد. از این رو در بخش آخر از فصل “بعد زمان” مباحث مطرح شده اغلب در زمینه نحوه برخورد با مردم و مشارکتکنندگان و ارتباط مؤثر با آنان در پروژه های شهری است.
پایان بخش دوم
مشخصات کتاب:
کارمونا، متیو و دیگران (۱۳۸۸). مکانهای عمومی فضاهای شهری: ابعاد گوناگون طراحی شهری، تهران: دانشگاه هنر، ۶۰۹ صفحه