مردن برای زندگی
هنرمند درون جامعه ای زندگی می کنند که دارای ساختار اجتماعی معینی است و بنابراین از آنها تاثیر می پذیردبنابراین همه کنش های نوآورانه فردی یک هنرمند (خلاقیت هنری)که منجر به تولید اثر هنری می شود،از ترکیب پیچیده ای از عوامل تعیین کننده و شرایط ساختاری متعدد ناشی می شود.بنابراین فعالیت های عملی و آفرینشگری انسان ها با ساختارهای اجتماعی دارای ارتباط متقابل هستند.
نوشتههای مرتبط
نخستین تلاش ها برای مرتبط ساختن آفرینش «آثار هنری» به عوامل اجتماعی،در واقع آثار هنری را،نه صرفا به زمینه های آشکار اجتماعی،بلکه بیشتر به آن زمینه های فرهنگی ربط داده اند که در بسترآنها پدید آمده اند،و به قول ویکو: فرهنگ مانند روح یک جامعه است،روح حیات بخش آن،و هنر یک جامعه بیانگر آن روح است.
هنرمندی که در جامعه زندگی می کند و با دغدغه های روزمره اجتماع درگیر است.و آنها را از نزدیک لمس می کند.هنگام تولید اثر هنری تمامی آن موارد تاثیر خود را در اثر نشان می دهند.و این گونه است که موسی عامری نمایشگاه «ابیات مجسمه» را می سازد.و آن را در توضیحات مربوط به نمایشگاه اینگونه بیان می کند:
(پیش تر ها بچه که بودیم از آغاز خور گور سوزان،آرام آرام می آمدیم تا دریا.
دم پایی پلاستیکی خود را زیر خاک های صاف و زلال پنهان می کردیم و با پاهای برهنه روی شن های نرم و شیشه ای راه می رفتیم.
از سورو تا مغ ناخدا،پر بود از چوب ها و تورهای سفید.
انگار برای صید پرنده های مهاجر بود و دریا هم خود رفته بود
آن پایین،
آن پایین
پایین
پایین.
اصلا گمان نمی بردی وقتی ما بر می گردیم دریا برگشته باشد.اما برگشته بود و ماهی ها را روی تور،برای ما آویزان کرده بود و دوباره رفته بود آن دور دور دور
و ازآنجا به ما دست تکان می داد.
اما سال هاست که
من…تنها،
مادرم…تنها،
دریا…تنها
با همه ی زنان و کودکان شهر،
دیگرش هرگز،نخواهیم دید هیچ
و هیچ دیگر نمانده است که دیده بماند امروز،دیده بماند فردا.)
این متن شاعرانه خاطرات کودکی هنرمند و ارتباطش با دریا را به خوبی نشان می دهد که تجربه مشترک تمامی کسانی است که در کنار دریا زیسته اند.نگرانی او بابت از دست رفتن خاطرات کودکی اش نیست!بلکه نگرانی کودکانی است که فردا خاطره ای از دریا نخواهند داشت!!!
حال هنرمند سعی داردبا اشتراک گذاشتن اثر هنری اعتراض به اعمال معینی، که خارج از کنترل و مستقل از اراده عامه مردم است را ارائه نماید.این اثر هنری که یک تولید اجتماعی محسوب می شود تلاش می کند براساس فکت های واقعی جامعه(تخریب ساحل،ورود فاضلاب شهری به دریا،پساب وارده به دریا ناشی از آب شیرین کن در دست احداث و….) شکل گرفته و اشکال گوناگونی از آگاهی اجتماعی را در مخاطب ایجاد کند.
او با استفاده از مجسمه هایی که غرق شده اند و دال هایی همچون ماهی،مرجانها،زنگ زدگی و پوسیدگی آنها همه حاکی از زمان زیادی است که در عمق دریا به سر می برند.مجسمه ها مدلول های انتزاعی فراوانی را به مخاطب یادآوری می کند،انسانهایی که در رخوت و سستی زندگی روزمره غرق شده اند، آنقدر که مرجانها و در کنار آنها رشد کرده اند و لایه های چادر مانند که آنها را پوشانده و گاهی آنها را در هم پیچیده است.این پیچش می تواند اعمال خارج از کنترل یا مشکلات زیربنایی باشد که باعث شده انسان امروزی ساکن بماند؛البته این سکون نه به معنای فیزیکی بلکه به منظور تحرک اجتماعی است.اما در کنار این مجسمه ها هستند ماهی هایی که زنده اند و حرکت دارند و سعی دارند با عبور از اطراف آنها را به تحرک وادارند. شاید بتوان ماهی ها را انسان های دریانشینی تصور کرد که برای نجات شهرشان قربانی می دهند. البته ماهی های مرده بسیاری هم می بینیم که در این تلاش برای زندگی به کام مرگ رفته و در پای مجسمه افتاده اند ولی تعدادی دیگر هنوز امید خود را از دست نداده و برای ایجاد انگیزه حرکت می کنند.
منابع:
رامین،علی.(۱۳۹۲)نظریه های فلسفی و جامعه شناختی درهنر،نشر نی
رامین ،علی(۱۳۹۴)مبانی جامعه شناسی هنر،نشر نی