انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نگاهی به نظریه طبقه تن آسایِ وبلن

وبلن ، جامعه شناس، اقصاددان و منتقد اجتماعی است که تألیفات و نوشته‌های زیادی در نقد جامعه آمریکا از خود به جای گذاشته است. نظریه طبقه تن آسای وی مهمترین اثر وی و تنها کتابی است که در زمان حیاتش مورد توجه قرار گرفت و موجب شهرتش شد. اگر چه وبلن یک منتقد جامعه آمریکا است ولی از آنجا که  آمریکا را می‌توان نماد نظام سرمایه‌داری در نظر گرفت ،بنابراین وبلن را می‌توان منتقد نظام سرمایه‌داری‌ هم منظور نمود.

«تورستین وبلن ( Thorstein Veblen .1875-1959) اندیشمند  اجتماعی  یکی از آن دگر اندیشانی بود که به قول  سی رایت میلز برجسته ترین نویسنده ای است که آمریکا را به نقد کشیده و نیز در خود آمریکا و نظام آموزشی آن دیار پرورش یافته است«.( وبلن ، ۱۳۹۲، ترجمه ارشاد: ۲۹)

به عقیده وبلن شکل گیری طبقه تن آسا  (The Leisure Class) را می توان در دوران گذر فرهنگ بربریت و در خلال مراحل پیشرفت آن در نظر گرفت . قبل از تشریح موضوع ، لازم است حدود و صغور واژه بربریت را تعیین کنیم.

بربریت بنا به مقتضیات نوشتارهای مختلف مشمول مفاهیم خاص و عام شده است . به معنای خاص آن عنوان قوم و قبیله ای بودند که حدود ۳۰۰۰ هزار سال پیش در شمال آفریقا می‌‌زیستند و در معنای عام آن از نظر برخی از نویسندگان ، انسان‌ها و جوامعی هستند که در نوع و سبک زندگی‌شان از مظاهر  تمدن امروزی خبری نیست و حتی در گفتار های عامیانه و ژورنالیستی از آنها به عنوان انسان‌های وحشی یا نیمه وحشی یاد می‌شود.

«در علوم اجتماعی به ویژه در مردم شناسی بربریت در یک مفهوم عام، کسانی بودند که در سطح تمدن نوسنگی و فلز بودند و با کشاورزی ساده و ابتدایی زندگی می‌کردند هنوز هم برخی قبایل در آفریقا و جنگل‌های آمازون در این سطح هستند. لوئیس مورگان در کتاب جامعه باستان ، در روند تکامل تمدن و فرهنگ انسانی ، از سه مرحله گفت و گو می کند: مرحله توحش ، مرحله بربریت ، دوران تمدن (کنونی) و دوران بربریت خود نیز به سه مرحله نخستین ، میانی و پایانی تقسیم می‌شود.مرحله پیشرفت فرهنگ بربریت زمانی است که بشر به راز گداختن فلز و تولید ابزار فلزی پی می‌برد. اما منظور وبلن از واژه بربریت  در  کتاب نظریه طبقه تن آسا بیشتر مربوط به برده‌داری و فئودالیسم (زمینداری) است و مرحله بعد از بربریت جامعه نوین صنعتی و تسلط نظام سرمایه داری است».( وبلن ، ۱۳۹۲، ترجمه ارشاد:۵۱ )

پیش از آغاز برده‌داری ، صلح جویی و آرامش بر جریان زندگی بشر غلبه داشت . البته این بدان معنی نبود که جنگ و برتری جویی و نزاع اتفاق نمی افتاد بلکه ستیزه و نبرد اغلب یک اتفاق بود و پدیده خود خواسته‌ای نبود . خواسته های بشر بدوی محدود بودند به نیازهای اولیه، اگر هم آشوب و درگیری صورت می‌گرفت بیشتر معطوف به بقاء ، حفظ حیات و در مقام دفاع بود و هرچه که بود واجد ارزش نبود. ولی به تدریج و با سیر پیشرفت بشر  و گذر از بربریت رگه‌های خشونت‌های خود خواسته و بهره‌کشی های ارزشی نمودار شدند.

«شواهدی که از ویژگی های فرهنگی و عملکرد‌های اجتماع‌های نخستین در دست است، نشان می‌دهد که همراه با تحول دوارن توحش به بربریت، رفته رفته نهاد طبقه مرفه سر برآورده است؛ به عبارتی دقیق‌تر، طبقه تن آسا همراه با تغییر زندگی صلح آمیز به زندگی ستیزه جویانه ، رشد کرده است.عادی شدن یغماگری در زندگی اجتماعی و جستجوی   معاش از طریق روش‌های ساده شرایط ظهور این نهاد را فراهم میکند.  نهاد طبقه تن آسا از مراحل ابتدایی تبعیض شغلی شروع به رشد می کند، بر این اساس که بعضی شغل ها ارزشمند و بعضی بی ارزش قلمداد می شوند. طبق این تمایز دیرینه ، اشتغال هایی ارزشمند هستند که از نوع بهره کشی باشند، و آنهایی بی‌ارزش هستند که هر روز باید انجام گیرند و نشانه‌ای از بهره‌کشی در آنها وجود ندارد».(همان : ۵۷)

یکی از مفاهیمی که از دل نظرات وبلن استخراج می شود، مفهوم رقابت است. رقابت سر منشاء برخی از تحولات شگرفی شد که بسیاری از عادات و رفتار انسان و جوامع انسانی را تحت تأثیر خود قرار داد. فرهنگ رقابتی بسیاری از مناسبات و روابط را در اجتماعات به کلی دگرگون کرد و چنان در پی  و بنیان جوامع ریشه دوانید که شاخه‌ها و پیوندهای مستحکم آن تا کنون مستدام مانده است.البته تداوم این فرهنگ رقابت آمیز به پشتوانه ارزش‌های تعریف شده ای بود که به هر صورت مورد تأیید و پذیرش همگان قرار گرفت .

«وبلن سرچشمه‌های اجتماعی رقابت در روابط بشری را به حرمت نفس و احترام متصل می‌کند. حرمت نفس (self-esteem) آن چیزی است که دیگران برای انسان قائل می‌شوند و ارتباط آن با  مفهوم رقابت به این شکل است که عدم توفیق در یک رقابتی که مورد پسند جامعه است ، احترام شخص را تنزل می‌دهد و آنگاه که از رقابت گفته می‌شود  شاخص آن مالکیت است ، خواه مالکیت شی باشد خواه مالکیت یک موقعیت. بنابراین،آن دسته از اشخاصی که به لحاظ لیاقت و یا مالکیت از نظر عرف جامعه کمبود احساس کنند ویا دریافت هایشان ازسایرین کمتر باشد ، ناگذیر احترامشان در معرض خطر قرار خواهد گرفت. در فرهنگ رقابتی ارزش انسان ها در مقایسه با دیگران در محک سنجش قرار می‌گیرد و پیشی گرفتن از همسایگان و همسانان از اعمال عادی و رایج محسوب می شود».(کوزر، ۱۳۹۳ : ۳۶۱،۳۶۲)

با پیشرفت بشر و دورشدن  از زندگی بربریت، بازار این رقابت داغ تر و در عین حال پیچیده تر می شد .شاید در ابتدا به واسطه ساده‌تر بودن روابط و محدودیت ابزارها و کالا های مورد استفاده ، کسب مالکیت و احترام، سهل و دست یافتنی بود و در نتیجه شاخص‌های تعیین برتری‌ها و مزیت‌ها هم چندان متنوع نبود ولی هر‌چه بر گسترش واهمیت مالکیت افزوده شد ونظام طبقاتی بیشتر شکل گرفت،  تفاوت‌ها و اختلاف ها نیز افزون تر شد.

« انسان‌های عصر بربریت در بازار رقابت، برای کسب جایگاه والا ، تلاشی پی‌گیر داشتند . مصرف زیاد و مبالغه آمیز ، تن‌آسایی و رفاه طلبی چشمگیر ، جلوه‌گری و عرضه هرآنچه که بلند پایگی را نشان دهد، وسایلی بودند برای جلوه‌گری و برتری جویی .آداب و شیوه های زندگی اشرافی با ضابطه تن‌آسایی و مصرف چشمگیر سازگاری داشتند ومصرف کالاهای گرانقیمت وسیله کسب آبرومندی برای نجیب زادگان رفاه طلب و تن‌آسا بود . در عصر اشراف سالاری یا همان عصر بربریت ، این سبک زندگی منحصر به طبقه خاصی بود به نام طبقه تن‌آسا که در رأس هرم اجتماعی قرار داشت . اما وبلن بر این باور بود که آن نمایش تفاخر آمیز تجمل و ظواهر اکنون سراسر ساختار اجتماعی را در برگرفته است و سبک زندگی هر طبقه به تدریج با الگوی طبقه بالاتر از خودش مقایسه می‌شود و هر طبقه در تکاپو و یا حسرت طبقه بالاتر است. وضعیت  طبقه فقیر در جامعه امروز قابل قیاس با گذشته نیست ولی در عین حال رنج می برد چرا که در نظر خودش فقیرتر جلوه می‌کند». (همان : ۳۶۳-۳۶۳)

بی شک، بشر امروز پیشرفت‌های خوب و عیانی در زمینه رفاه و عدالت اجتماعی داشته است.نهادهای اجتماعی قدرتمندی در کشورهای مختلف با نیت و هدف گسترش برابری های مدنی تأسیس شده ، امروزه هیچ شخص یا سازمانی رسمی صراحتاٌ از تبعیض و نابرابری حرفی نمی‌گوید. چپاول و تعدّی شعار هیچ گروه، طبقه یا ملّتی نیست. ولی بنا به شواهد تاریخی ، یغماگری یکی از مراحل اولیه و اساسی تکامل بشر بوده است.شاید آنقدر که جنگ و ستیزه و تجاوزگری در حرکت جوامع به سمت تمدن نقش داشته ، صلح و دوستی نداشته است.

«در روند تکامل فرهنگی ، مرحله یغماگری  هنگامی همگانی می‌شود که فکر یغماگری در اذهان عمومی ، اندیشه ای معتبر و معمول شود . در بربریت ابتدایی ، زورمندی  افتخار به همراه دارد  و ارزشمندی یعنی تفوق و عملی که در آن تجاوز ، غنمیت و موفقیت نباشد ، عملی کم ارزش وکم اهمیت است.تجاوز ، عملی با اعتبار شناخته شده و کالای به یغما گرفته شده موجه ترین گواه تجاوز موفقیت آمیز است و کالایی که از راهی بجز روش یغماگری به چنگ آید چندان ارزشمند نیست .در مرحله یغماگری اثری از صلح و دوستی نبوده و همچنین این  تغییر و تحول ناگهانی نبوده  بلکه منظور نوع تفکر و فرهنگ غالب بر جوامع اولیه است که به تدریج ارزش های صلح آمیز و آشتی جویانه  به ارزش های یغماگری تبدیل شده است». (وبلن : ۶۷-۶۴)

وبلن برای بیان ویژه‌گی‌های طبقه تن آسا به طور نسبتاً دقیقی با توصیف رفتار ، خصلت‌ها و علایق آنها به تشریح موضوع پرداخته و ضمن اینکه ظهور و پیدایش این طبقه را طی یک فرآیند طولانی و از زمان دوران اولیه پیشرفت بر می‌شمارد معتقد است که رفتار و ویژگی های غالب این عصر برگرفته از همان تن آسایی است که سرآغاز آن به  دوران پیشرفت بربریت و مرحله بعد از آن یعنی برده داری و فئودالیسم می‌رسد. در واقع پس پیشرفت چشمگیری که بشریت طی اعصار وقرون داشته و پشت لایه‌های ظاهری آن ریشه‌های تنومندی از بربریت ، بهره کشی ، تجاوز ، منفعت طلبی و استثمار وجو دارد که برخی از آنها از فرط عادت و تکرار مورد بازبینی و مداقه عقل سلیم و صلح جو قرار نمی‌گیرد.

چشم و هم چشمی مالی، تظاهر به تن آسایی، مصرف تظاهری، معیارهای مالی در زندگی، معیارهای مالی در ذوق و سلیقه، لباس به عنوان نمودی از فرهنگ توانگری، از کار تولیدی کناره رفتن و محافظه کاری، حفظ صفات دیرینه ، بقایای زورمندی (دنیای بربریت) در امروز، باور داشتن به بخت و اقبال  و آموزش عالی به عنوان نمودی از فرهنگ پول مداری از جمله رفتار ها ،عادات ، تفکرات و ویژگی هایی است که در توصیف   طبقه تن آسا بر شمرده شده است.

«در آغاز، یعنی پیش از شروع مراحل ترقی ، تلاش برای معاش و رفع نیازهای اولیه صورت می گرفته ولی به مرور رفاه جسمی ، آسایش، کسب ثروت و رقابت ،فرهنگ و رفتار غالب می شود و مصرف گرایی شکل می‌گیرد و به تدریج یغماگری در اندیشه و زندگی مردم جای اندیشه و رفتار تولیدی را می گیرد. مالی که از راه غارتگری به دست می آید، به عنوان غنیمت ارزشمندی که حاصل یورش پیروزمندانه است  نگهداری می‌شود و بدین ترتیب ارزش های جدیدی شکل می گیرند که تا پیش از آن  نبوده است».( کوزر، ۱۳۹۳  : ۷۴-۶۹)

«یکی از مفاهیم مورد نقد موشکافانه و جدی وبلن ، مصرف متظاهرانه طبقه تن‌آسا بود  که ریشه در نگرش این گروه به زندگی داشت. نیکسن وفری مصرف متظاهرانه را نمایش عمومی دارایی‌ها،  زندگی و رفتار مرفهانه  و تظاهر آشکار به این رفتار برای برانگیختن رشک دیگران تعریف کرده‌اند. صاحبان قدرت و ثروت از یک طرف و محرومان از طرف دیگر دو طبقه عمده در اغلب نظام‌های اجتماعی در اغلب دوره‌های تاریخی بوده‌اند ولی با پیشرفت بشری و تحولات اجتماعی به خصوص در دنیای مدرن تقسیم‌بندی پیچیده شد و اقشار لایه‌های مختلف برای جهش به لایه بالاتر تلاش مداوم دارند.وبلن در نظریه تن‌آسا ادعا می‌کند که طبقه‌ای که در سطح بالاتر نیازهای اولیه  زندگی می‌کنند ومازاد سرمایه دارند به جای زندگی خردمندانه و فهیمانه و قدم نهادن در مسیر شکوفا کردن خود ، با هدر دادن پول و تعقیب لذت بخش بزرگ جلوه داد خود بیشر همتشان صرف تأثیر گذاری و روش های متظاهرانه است».(دیلینی، ۱۳۹۱: ۲۹۸،۲۹۹)

وبلن و اقتصاد نهاد گرا

اقتصاد نهاد گرا  به عنوان یک مکتب فکری ،معارض و دگر اندیش در آمریکا  در مقابل  اقتصاد نئوکلاسیک در اوئل قرن بیستم عرض اندام کرد.اغلب نهادگراها براین تعریف اتفاق نظر داشتند که ، نهادها قوانین بازی در جامعه هستند و این قوانین قیدو بندهایی ایجاد می کنند که به نوعی شکل دهنده روابط انسان ها می باشند.حال سئوال یا تضادی که یه ذهن می رسد این است که آیا نهادهایی که ساخته خود انسان هستند و یا در ساخت آن ها نقش داشته اند توان ایجاد روابطی مناسب ، سعادتمندانه و عادلانه بین ابناء بشر داشته اند با خیر؟

«وبلن یکی از مشهورترین متفکران نهاد گرا بودکه نهادها  و مناسبات آمریکا را به جدیت به نقد کشیده است.به نظر وی نهاد، مجموعه ای از اصول و آرمان هایی است که  از روی عادت و خصلت های خوی پذیری از هر نسلی به نسل دیگر منتقل شده و به صورت ملک ذهنی بشر در آمده است  و یا اینکه این آرمان ها و اصول به صورت ناقص و بدون دلایل کافی عقلانی از نوع خلق شده .به بیانی دیگر جریان زندگی ، امور روزمره و تلاش برای بهبود شرایط و رفع نیازها و کمبودها به تدریج و در طول قرون و اعصار به آداب و رسومی تبدیل شده که مورد پذیرش و مقبولیت همگان قرار گرفته بی آنکه به ارزش واقعی و ضرورت وجودی آنها توجه معقولی شود. بنابراین بر خلاف اعمال غریزی که ریشه در رفع نیازهای واقعی و حرکت در جهت بهبود و تعادل دارند وبلن چنین می پنداشت که نهادها اجتماعی،جامعه را به سوی سعادت و خیرخواهی رهبری نخواهند کرد و وجوه مشترک این نهاد ها در یغماگری ، نابود کردن و ضایع کردن محصولات بوده ، از زمان گذشته وجود داشته‌اند و به همین دلیل گروه های مسلط با هزاران دلیل و توجیه به دنبال ساخت و تقویت نهادهای مطلوب خود هستند».(پاسبانی/متوسلی ،۱۳۹۱: ۲۰۸-۲۰۶)

وبلن معتقد بود که مکاتب  نظام‌های اقتصادی موجود ، بشر را به سمت سعادت نمی‌برد .اقتصاد مرسوم در محاق اندیشه های ناقص خود گرفتار است  و از علوم مدرن و از پیشرفتها و اقتضائات زمان به دور استو

«او با طرح این سئوال انتقادی که چرا اقتصاد یک علم تکاملی نیست ؟ اقتصاد دانان را به مبارزه طلبید .اقتصاد مرسوم با اتکا به قوانین علوم طبیعی به نظمی ازلی ،جهان شمول و لایتغیر برای اقتصاد قائل بودند.وبلن این ادعای هارمونی گرایانه را به شدت مورد انتقاد قرار داد . معتقد بود اقتصاد به طور ناامید کننده‌ای با پیش ذهنیت هایی مانند مطلوبیت‌گرایی پیوند خورده است و هیچ پیشرفت حقیقی رخ نخواهد داد مگر اینکه این نگرش جدیدی برپایه یافته های جدید فیلسوفان ، روانشناسان و انسان شناسان جایگزین این تفکر مطلوبیت‌گرایانه شود.وبلن سرچشمه کاستی های و ضعف های اقتصاد رایج زمان  را در دو تفکر ریشه ای می دانست  ۱- وجود یک وضعیت نهادی معین و مفروض ۲- حساب لذت گرایانه  (Hedonistic)».(مشهدی، احمد.،۱۳۹۲: ۹۱-۸۹)

در واقع می توان چنین استنباط کرد که تفکرات ریشه‌ایی که وبلن از آنها یاد می‌کند ،در نهایت در خدمت مطلوبیت حامیان نظام سرمایه‌داری و  رفتارگران تن‌آسا می باشد که این نظام را با تمام وجود پذیرفته و در رگ و پی خود جای داده‌اند.با کمی دقت می توان بسیاری از نظام های اجتماعی موجود که مورد قبول متفکران و اندیشمندان صاحب نظران قرارگرفته  در کنه آن تأیید صاحبان قدرت را به همراه دارد.

«وبلن بر این باور بود که که اقتصاد مرسوم به رغم ادعا و استفاده زیاد از  واژه پویا ،کاملاً ایستا است و هیچ کمک ارزشمندی در زمینه تکوین ، رشد ، توالی، تغییر فرآیند و امثال آن در عرصه اقتصاد نکرده است و فقط به بررسی تغییرات معین بر قیمت محصولات و توزیع  پرداخته اند و در  تشریح دلایل این تغییرات حرفی برای گفتن نداشتند».(همان ۹۳-۹۲)

 

 

منابع

  • پاسبانی/متوسلی،ابوالفضل/محمود(۱۳۹۱) مصرف تظاهری در آرای تورستین وبلن و موضوع پس انداز، مجله تحقیقات اقتصادی ، شماره ۹۸،بهار۹۱
  • دیلینی، تیم(۲۰۰۴) نظریه های کلاسیک جامعه شناسی، ترجمه بهرنگ صدیقی/وحید طلوعی (۱۳۹۱) ، نشرنی ، تهران چاپ ششم
  • کوزر، لیوئیس (۱۹۷۱م) زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی  ، انتشارات علمی ،چاپ ۱۹، تهران۱۳۹۳
  • مشهدی احمد،محمود (۱۳۹۳)نهادگرایی وبلن چالشی در برابر بنیان های روش شناختی و نظری علم اقتصاد، فصلنامه پژوهش نامه اقتصادی ، سال چهاردهم ، شماره۵۲، بهار۱۳۹۳ صفحات ۱۲۲-۸۸
  • وبلن ، تورستین (۱۹۷۰م) نظریه طبقه تن آسا ، ترجمه فرهنگ ارشاد ،نشر نی ، تهران، چاپ سوم (۱۳۹۲)