داستان فیلم:
تامی و سم دو برادرند. سم از کودکی فرد موفقی بوده و مورد علاقه پدر و مادرش است، در حال حاضر نیز در ارتش امریکا درجه دار است و با همسرش گریس و دو فرزندش ایزابل و مگی نمونه ای از یک خانواده آرمانی به حساب می آیند. تامی نقطه مقابل برادرش است.
نوشتههای مرتبط
داستان فیلم:
تامی و سم دو برادرند. سم از کودکی فرد موفقی بوده و مورد علاقه پدر و مادرش است، در حال حاضر نیز در ارتش امریکا درجه دار است و با همسرش گریس و دو فرزندش ایزابل و مگی نمونه ای از یک خانواده آرمانی به حساب می آیند. تامی نقطه مقابل برادرش است.
داستان فیلم:
تامی و سم دو برادرند. سم از کودکی فرد موفقی بوده و مورد علاقه پدر و مادرش است، در حال حاضر نیز در ارتش امریکا درجه دار است و با همسرش گریس و دو فرزندش ایزابل و مگی نمونه ای از یک خانواده آرمانی به حساب می آیند. تامی نقطه مقابل برادرش است.در ابتدای فیلم شاهد این هستیم که از زندان آزاد می شود و در طول فیلم با گذشته وی آشنا می شویم؛ اینکه همیشه دعوا می کرده و مست بوده و همیشه در قیاس با برادر بزرگترش از جانب پدر تحقیر می شده.
داستان از جایی آغاز می شود که تامی از زندان آزاد شده و به جمع خانواده برمی گردد. چند روز بعد از آزادی او از زندان، سم برای ماموریتی عازم افغانستان می شود و تامی در غیاب او مسئولیت همسر و کودکانش را بر عهده می گیرد. چند روز بعد خبر می رسد که هلیکوپتر سم سقوط کرده و او کشته شده است. تامی در نبود سم بیشتر به خانواده او کمک می کند و کم کم دلبسته گریس می شود. فیلم در اینجا به صورت موازی در امریکا و افغانستان می گذرد. در صحنه های مربوط به افغانستان می بینیم که سم و یک سرباز دیگر ارتش امریکا نمرده اند بلکه به اسارت نیروهای طالبان در آمده اند. در یکی از دراماتیک ترین ضحنه های فیلم می بینم که سم بر اثر یک فشار روانی شدید، جو –سرباز ارتش- را می کشد تا خود زنده بماند و بتواند دوباره خانواده خود را ببیند. سرانجام ارتش امریکا موفق می شود در یک عملیات برق آسا سم را پیدا کند. به خانواده سم خبر داده می شود که سم زنده است و سم به نزد خانواده اش بر میگردد. اما دیگر هیچ چیز آن گونه نیست که قبلا بود. سم به خاطر دیدن همسر و کودکانش مجبور می شود جو را بکشد ولی حالا به خانه برگشته و از شکی عطیم رنج می برد؛ اینکه چه رابطه ای بین همسر و برادرش شکل گرفته است. از سوی دیگر او به خاطر قتل جو هم دچار عذاب وجدان است در حالی که کسی هم نمی داند که جو به دست او به قتل رسیده است. تامی نیز دچار تضاد است، از یک طرف اگر برادش مرده بود او می توانست به گریس ابراز علاقه کند و از طرف دیگر نمی تواند آرزوی مرگ برادرش را داشته باشد چرا که او برادر “عزیز”ش است. گریس نیز سردرگم است، او متوجه علاقه مندی برادر همسرش به خودش شده در حالی که خود گریس دلبسته سم است و این سردرگمی، شک و تردید و گیجی سم را درک نمی کند. او می داند اتفاقی برای سم افتاده ولی سم حاضر به بازگو کردن آن نیست. (او بین دو برادر گیر کرده است؛ کسی که عاشق او است و کسی که او دوست می دارد- یکی از شعارهای فیلم)(She’s between two brothers; one she loves and one who loves her))
نقل قول:
سم: نمی دونم کی گفته که فقط مرده ها آخر جنگ رو می بینن. منم آخر جنگ رو دیدم. سوال اینه که من دوباره می تونم زندگی کنم؟
Sam: I don’t know who said only dead have seen the end of war. I have seen the end of war. The question is can I live again?
حوزه های علمی قابل استفاده: آمریکا، افغانستان، جنگ، خانواده
سایت فیلم:
http://www.imdb.com/title/tt0765010/
مشخصات فیلم:برادران (Brothers )
نام کارگردان: جیم شریدان(Jim Sheridan)
محصول: ۲۰۰۹-امریکا
۱۰۵ دقیقه- انگلیسی
ژانر (از جنبه سینمایی): درام، تریلر، جنگی. (از جنبه انسان شناختی): خانواده و خویشاوندی، فرهنگ افغان، فرهنگ امریکا.
بازیگران: جیک جینلهال (Jake Gyllenhaal) در نقش تامی، توبی مگوایر (Tobey Maguire) در نقش سم، ناتالی پورتمن (Natallie Portman) در نقش گریس
شعار فیلم: هر خانواده ای دو جنبه دارد. (There are two sides of every family)
امتیاز فیلم طبق سایت IMDB: 7.3 از ۱۰
بانک فیلم انسان شناسی و فرهنگ:
زهرا ابطحی
zahra_s_abtahi_f@yahoo.com