انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نگاهی به روند مهاجرت به کانادا

آثار بسیاری از نخستین مردمان سرزمینی که بعدها کانادا نامیده شد به جا مانده است. کهن­ترین آنها مربوط به آثار ۲۶۵۰۰ سال پیش می شود که در شمال ایالت یوکن (Yukon) یافت شده است. در سده­های پس از میلاد، وایکینگها که حدود سالهای ۱۰۰۰ میلادی به مدتی کوتاه در منطقه­ای به نام آنس­اومدوز (Anse aux Meadows) مستقر شدند، از نخستین مهاجرین اروپایی تبار به شمار می­روند. پس از وایکینگها، در سدۀ ۱۵ میلادی دیگر اروپاییان در جستجوی ثروت پا به این سرزمین می­گذارند، از آن جمله­اند : باسکها، ایسلندیها، اسپانیاییها، پرتغالیها، آلمانها، ونیزیها، فرانسویها و انگلیسیها. قطبی شدن رقابت بر سر منابع طبیعی و تقسیم حوزۀ نفوذ در آمریکای شمالی میان دو قدرت برتر اروپایی، یعنی انگلستان و فرانسه، روند مهاجرتهای بعدی را شکل می­بخشد و تعیین می­کند.

نخست، فرانسویان در سال ۱۵۳۴ به سرپرستی ژاک کارتیه (Jacques Cartier) در منطقۀ کنونی استان کبک مستقر می­شوند. از این تاریخ تا سال ۱۷۶۳ بیش از ۶۹۰۰۰ فرانسوی به این منطقه مهاجرت می­کنند. سپس نوبت استقرار جمعیتهای مهاجر انگلیسی زبان در کانادادر سالهای ۱۶۱۰-۱۶۲۳ فرا می رسد. پس از سالها درگیری و جنگ میان این دو گروه، سال ۱۷۶۳ سال پیروزی انگلیسیها بر فرانسوی­های کاناداست، به ویژه انگلیسیهای سلطنت­خواهی که پس از انقلاب آمریکا به کانادا آمده­اند. با اتحاد سه گروه مهم از مهاجران انگلیسی در مناطق کبک، نیوبرونزویک و نیواکس، دومینیون کانادا (Dominion du Canada) شکل می­گیرد و به پدید آمدن میثاق آمریکای شمالی انگلیسی (Acte de l’Amérique du Nord britannique) در روز اول ژوئیۀ سال ۱۸۶۷ می­انجامد. (۱)

هجوم اروپاییان به سرزمینی که بعدها کانادا نامیده می شود، همراه با درگیریهای خشونت­بار بسیاری با ساکنین بومی است. برای نمونه، در همین سال پیروزی انگلیسیها بر فرانسویها، شورشی از سوی بومیان به وقوع می­پیوندد. شورشی که به نام شورش پونتیاک (Rébellion de Pontiac) معروف است و تا سال ۱۷۶۶ ادامه می یابد. در طی سرکوب همین شورش، انگلیسیها با توزیع پتوهای آلوده به ویروس آبله در درون قبایل بومیان به جنگ علیه آنها دست می­زنند. (۲)

۱. مهاجرین در متن جامعۀ کانادا

اول ژوئیۀ سال ۱۸۶۷، که در بالا به آن اشاره شد، تاریخ بسیار مهمی در تحول پدیدۀ مهاجرت به کاناداست. از این است که گامهای نخست تشکیل دولت- ملت (با ترکیبی اروپایی و مسیحی) برداشته شده است و مهاجرین جدید دیگر نه در هیئت کاشفان و مهاجمان و نظامیان به این سرزمین پا می­گذارند و نه به عنوان برده. (۳) به مهمترین ترتیبات قانونی از این تاریخ به بعد به اختصار اشاره می­کنیم: (۴)

– در سال ۱۸۶۹، پارلمان کانادا نخستین قانون مهاجرت خود را تصویب می­کند.

– در سال ۱۸۸۵، قانونی ورود مهاجرین چینی را محدود می­کند و مالیات ورود برای این گروه وضع می شود.

– با نظر وزیر امور داخلی کشور کلیفورد سیفتون (Clifford Sifton) در سال ۱۸۹۶، دولت کانادا دست به تبلیغات گسترده برای جذب مهاجران کشاورز می­زند. این تبلیغات به ویژه در اروپا و آمریکا انجام می شود.

– در سال ۱۹۰۵، وزیر امور داخلی فرانک الیویه (Frank Oliver) مسئله گزینش مهاجران را تابعی از نژاد آنها می­کند. این موضع، با وضع قانونی دیگر در سال ۱۹۱۰ تقویت می­شود.

– در سال ۱۹۰۶، قانونی تصویب می­شود که ورود مهاجران معلول (جسمی و فکری) را به کانادا ممنوع می کند. همین قانون اجازۀ اخراج مهاجران نامطلوب را به دولت می­دهد.

– تصویب قانون منع ورود سیکهای هندی در سال ۱۹۰۷. این قانون در سالهای ۱۹۲۰ به تدریج حذف می­شود.

– در سال ۱۹۱۹ قوانین جدیدی برای انتخاب مهاجران بر مبنای نژاد و فرهنگ آنها وضع می­شود. یادآوری شود که در طی جنگ جهانی اول، ورود آلمانیها به کانادا ممنوع شده بود. این قانون در سال ۱۹۲۳ لغو شد.

– در سال ۱۹۲۳، قوانین جدیدی ورود مهاجران چینی به کانادا را تقریبا غیرممکن می­سازد. این قانون در سال ۱۹۴۷ لغو می­شود.

– در سال ۱۹۳۰، بجز ورود مهاجران سرمایه گذار، ورود کل مهاجرین به کانادا ممنوع می­شود.

– در سال ۱۹۴۷، ورود مهاجرین با پذیرش اروپاییها آغاز می­گردد و با از سرگیری ورود دیگر مهاجرین دنبال می­شود. در همین سال، حدود ۴۵۰۰۰ مهاجر اروپایی وارد کانادا می­شوند.

– در همین سال ۱۹۴۷ به کانادا اجازه داده می شود که به شهروندانش ملیت کانادایی بدهد. پیش از این شهروندان کانادایی، انگلیسی محسوب می شدند.

– در سال ۱۹۵۱، اعلامیۀ جهانی حقوق بشر در سازمان ملل تصویب می­شود و پس از آن سه سالی طول می کشد که کانادا رسما گروهی از مهاجرین را به عنوان پناهنده بپذیرد.

– در سال ۱۹۶۲، سیاست گزینشی مهاجر بر مبنای نژادی لغو می­شود.

– در سال ۱۹۷۶، قانون منع ورود مهاجرین معلول برچیده می­شود. حضور نخستین مهاجرین از سرزمینهای مجارستان، فلسطین، اوگاندا و ویتنام نتیجۀ این تغییرات قانونی است.

– در سالهای ۱۹۸۰ اولین موجهای گستردۀ مهاجرین پناهنده به کانادا آغاز می شود.

– در سال ۱۹۸۶ کمیتۀ سازمان ملل در امور پناهندگی به کانادا مدال نانسن را برای همیاریهای بین المللی اهدا می کند. در همین سال ۳۰۰۰ مهاجرِ پناهنده در کانادا مستقر می­شوند.

– در سال ۱۹۸۸ سیاست چند فرهنگی در پارلمان کانادا به تصویب می­رسد و پس از چندی، در سال ۱۹۹۴ وزارت مهاجرت و شهروندی به وجود می­آید.

علیرغم افت و خیزهای آمار مهاجران و تغییرات پی در پی سیاسی و سیاستهای مهاجرتی کانادا، امروزه دیگر پدیدۀ مهاجرت به عاملی ثابت در سازوکار جامعۀ کانادایی تبدیل شده است. (۵)

۲. تعارضات و تلاش برای هم­زیستی

پیداست که تعارضات آشکار و مخفی میان حاکمان اروپایی تبار (مهاجمان و مهاجران پیشین) و مهاجرانی که از دیگر نقاط جهان به کانادا آمده­اند، به دلایل و علل گوناگون تداوم داشته است و رخ نموده­است. برای نمونه، می­توان از مصوبه­ای قانونی سال ۱۸۹۶ نام برد که استخدام سیاهپوستان را در حوزۀ کارهای کشاورزی ممنوع کرد. این زمانی بود که وزیر وقت کشور کانادا کلیفورد سیفتون (Sir Clifford Sifton) به منظور تأمین نیروی انسانی در این حوزه از ایالات متحده درخواست کمک کرده ­بود. حملۀ مسلحانۀ کاناداییهای اروپایی تبار به محلۀ چینیها و دیگر مهاجرین آسیایی در سال ۱۹۰۷ در شهر ونکوور و یا از در قرنطینه گذاشتن ۲۳۰۰۰ ژاپنی ساکن کانادا در شش شهر استان کلمبی بریتانیک، از سال ۱۹۴۲ تا سال ۱۹۴۴ در طول جنگ جهانی دوم نمونه های دیگری از برآمد این تعارضات بوده است.

پس از جنگ جهانی دوم، به دنبال تنوع قومی (۶) و دینی مهاجران تغییراتی ژرف در بافت جمعیتی جامعۀ کانادا و بالطبع در قوانین به وجود می آید، از آن جمله­اند تغییراتی که در سال‌های ۱۹۶۰ ایجاد شد. این تغییرات آغازی بود برای دگرگونی‌های بعدی ناشی از حضور مهاجرین، به ویژه مهاجرینی که از فرهنگهایی بجز فرهنگهای اروپای – مسیحی در صد سالۀ اخیر به کانادا آمده و یا در خاک کانادا به دنیا آمده اند. در این مورد اخیر بد نیست، به عنوان مثال، بدانیم که در سال ۲۰۰۱ حدود ۱ درصد جمعیت مسلمانان از طریق تولد در خاک کانادا افزایش یافته است و رشد جدی جمعیت این گروه دینی در کانادا مدیون مهاجرتی ۸ درصدی در همین سال است. (۷)

این حضور، یا به تغییرات جدیدی در قوانین (فدرالی، استانی و شهری) منجر و یا به وضع قوانینی نو انجامیده است. چند نمونه از این موارد را در اینجا می­آورم:

– در سال ۱۹۹۰، سیکهای وانداهری سلطنتی کانادا با تلاش بسیار موفق شدند که مجوز بر سرگذاشتن دستار ویژۀ خود را در حین خدمت بگیرند، ولی این مجوز شامل حمل کرپان (خنجر) سنتی‌شان نشد.

– در سال ۱۹۹۵، علیرغم سر و صدای فراوان، پوشش اسلامی در مدارس دولتی مجاز شناخته شد.

– در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۳، دانش‌آموز دختری از کالجی خصوصی در استان کبک اخراج شد چرا که به نظر اولیا مدرسه داشتن روسری اسلامی با نوع پوشش مقرر مدرسه منافات داشت. در ماه ژوئن ۲۰۰۵، در کنار مدارس دولتی، مدارس خصوصی ملزم شدند که اجازه پوشش اسلامی را به دانش‌آموزان بدهند.

– از سال ۲۰۰۴ مرکز خدماتCLSC در محلۀ Parc Extention در شهر مونترال از شرکت مردان در جلسات مربوط به زایمان مادران آینده جلوگیری می‌کند، برای اینکه هتک حرمتی به زنان مسلمان، هند و سیک نشود.

– در ماه فوریه ۲۰۰۶، استان انتاریو تشکیل دادگاه‌های شرعی را در امور خانواده ممنوع کرد و در ماه مارس همین سال دادگاه عالی کانادا به دانش‌آموزی حق حمل کرپان (خنجر سنتی) در مدرسه را داد.

– به درخواست گروه یهودی هسیدیک، در ماه نوامبر ۲۰۰۶، باشگاهYMCA پوششی بر پنجره‌هایش نهاد که دانش‌آموزان مدرسه روبرو نتوانند سالن ورزش زنانه را ببینند. در همین ماه از نیروی پلیس خواسته شد که اگر زنی از گروه یهودی هسیدیک خواست که توسط پلیس مرد به کارش رسیدگی شود، آن را بپذیرند.

موضوع رهیابی به قوانینی که بتواند در جامعۀ چند قومی و چند ملیتی توازنی ایجاد کند، روز به روز بیشتر بر دوش حاکمان سنگینی می­کند. برای نمونه، بنا به نتایج یک نظرسنجی که در اوایل سال ۲۰۰۷ در استان کبک انجام یافت. نتایج این نظرسنجی نشان داد که شمار بسیاری از کبکی­ها موضعی منفی نسبت به حضور مهاجران دارند. به دنبال آن بود که در اواخر همین سال از سوی دولت کبک کمیسیونی با نام «کمیسیون هماهنگی­های خردورزانه» Accommodements raisonnables)) راه افتاد که وظیفه اش گفتگو با شهروندان (مهاجر و غیرمهاجر) برای طرح مسائل مربوط به همزیستی در درون جامعۀ کبک بود. گفتگوها بسیار زود به مسائل کهنه­ای چون تعارض دین و لائیسیته، مسلمانان و جامعۀ مسیحی، …. کشید و در گزارش نهایی این کمیسیون، (۸) که بنا به نام کارپردازانش «کمیسیون تایلور- بوشار» نام گرفت، هیچ راهکار مشخصی ارایه نشد.

۱.۴. رشد جمعیت مهاجر

مهاجرت به کانادا، به مانند مهاجرت به هر کشور دیگری، برآیند عوامل گوناگونی است که در کشور مبدا مهاجرت و کشور مقصد مهاجرت وجود دارند. از این عوامل می توان به نیاز کشور مهاجر پذیر به نیروی کار متخصص، پیر شدن جمعیت کشورهای غربی مقصد مهاجرت، جنگ، کشمکشهای سیاسی، بحران اقتصادی، وجود یا عدم وجود ارگانهای حمایت کننده در هر دو سوی روند مهاجرت، نزدیکی و دوری جغرافیایی می­توان نام برد. چنین است که شمار این یا آن گروه مهاجر، در تاریخ مهاجرت به کانادا، ثابت نمانده است و دستخوش تغییرات شده است. برای مثال می توان از مهاجرین دو قارۀ اروپا و آسیا نام برد. در سال ۱۹۷۱، مهاجرین اروپایی ۶۱.۶ درصد کل مهاجرین به کانادا را تشکیل می داده اند. مهاجرین این قاره در سال ۲۰۰۶ تنها ۱۶.۱ درصد کل مهاجرین بوده اند. از آن سو، مهاجرین آسیایی (از جمله مهاجرین خاورمیانه) که در سال ۱۹۷۱ تنها ۱۲.۱ درصد کل مهاجرین به کانادا بوده اند، شمارشان در سال ۲۰۰۶ به ۵۸.۳ درصد کل مهاجرین رسید. (۹)

با این وجود و در گسترۀ زمانی وسیعتر، آن چه در تاریخ مهاجرت کانادا ثابت مانده یا رشد کرده است، درصد شمار مهاجرین نسبت به جمعیت در کاناداست. این رشد عمیق تر درک می گردد اگر توجه کنیم که مهاجران هم (با بدست آوردن ملیت کانادایی) پس از مدتی در آمارگیری کانادایی به شمار آمده اند. این رشد در جدول ۱ (۱۱) در دوره­ای ۱۰۵ ساله (۱۲)، نشان داده شده است.

جدول ۱. درصد شمار جمعیت ناشی از مهاجرت نسبت به کل جمعیت کانادا (۲۰۰۶ – ۱۹۰۱)

۱۹۰۱، ۱۳%

۱۹۱۱، ۲۲%

۱۹۲۱، ۲۲.۳%

۱۹۳۱، ۲۲.۲%

۱۹۴۱، ۱۷.۵%

۱۹۵۱، ۱۴.۷%

۱۹۶۱، ۱۵.۶%

۱۹۷۱، ۱۵.۳%

۱۹۸۱، ۱۶%

۱۹۹۱، ۱۶.۱ %

۱۹۹۶، ۱۷.۴%

۲۰۰۱، ۱۸.۴%

۲۰۰۶، ۱۹.۸%

حال اگر تنها به آمار ورود مهاجران جدید به کانادا بپردازیم، یعنی مهاجرینی که هنوز ملیت کانادایی ندارند، به آماری می­رسیم که در جدول شمارۀ ۲ و ۳ نشان داده شده است. در این آمار ورود مهاجرین به کانادا را در دوره ای ۵ ساله (۲۰۱۱ – ۲۰۰۷) و نسبت آن را به جمعیت کل کانادا می­بینیم. (۱۳) اکثریت کم و بیش مطلق این مهاجرین پس از ۴ سال رسما کانادایی به شمار می آیند.

جدول ۲. جمعیت کانادا ومهاجران جدید (۲۰۱۱ – ۲۰۰۷)

۲۰۱۱، ساکنین کانادا: ۳۴.۴۸۲.۸۰۰، مهاجران جدید: ۲۴۸۷۴۸

۲۰۱۰، ساکنین کانادا : ۳۴.۱۲۶.۲۰۰ ، مهاجران جدید: ۲۸۰۶۹۱

۲۰۰۹، ساکنین کانادا: ۳۳.۷۹۲.۷۰۰: مهاجران جدید: ۲۵۲۱۷۴

۲۰۰۸ ، ساکنین کانادا: ۳۳.۳۱۹.۱۰۰: مهاجران جدید: ۲۴۷۲۴۶

۲۰۰۷، ساکنین کانادا: ۳۲.۹۲۹.۷۰۰: مهاجران جدید: ۲۳۶۷۵۳

جدول ۳. در صد جمعیت مهاجران جدید نسبت به کل ساکنین کانادا (۲۰۱۱ – ۲۰۰۷)

۲۰۰۷، % ۰.۷۱

۲۰۰۸، % ۰.۷۳

۲۰۰۹، % ۰.۷۴

۲۰۱۰، % ۰.۸۱

۲۰۱۱، % ۰.۷۱

افزایش جمعیت مهاجر با میانگینی ۰.۷۴ درصدی در سال افزایش چشمگیری است. بیافزاییم که بافت قومی و جهت گیری و خاستگاه مهاجران نیز تغییرات عمده ای در این سالهای اخیر کرده است و مسایل نوین و پیش بینی نشده ای را برای جامعۀ کانادایی پیش رو نهاده است. به نمونه ای از این موارد اشاره می کنم. در دوره های نخست اکثر مهاجران برای کارهای کشاورزی به کانادا می آمده اند، در حالی که امروزه بیشینۀ آنها در مناطق شهری مستقر می شونند. بنا به آخرین آمار رسمی در این زمینه (سال ۲۰۰۶)، ۹۳.۷ درصد کل مهاجرین در شهرها مستقر شده اند. همین آمار نشان می­دهد که تنها ۶۷.۵ درصد درصد کاناداییها در شهرها ساکنند. دوم آن که استانها و شهرهای معینی در کانادا مقصد نهایی مهاجران شده اند. چنین است است که، برای نمونه، در سال ۲۰۰۶ از شمار کل مهاجرین ۲۸.۳ درصد در استان انتاریو، ۲۷.۵ درصد در استان کلمبی بریتانیک و ۱۱.۵ درصد در استان کبک ساکن شده اند. در همین سال، شمار مهاجرین در سه شهر ونکوور، مونترال و تورنتو به ۳.۹ میلیون نفر رسید. بد نیست بدانیم که تنها ۲۷.۱ درصد متولدین کانادا در این سه شهر زندگی می کنند. (۱۴)

۱.۵. جایگاه جمعیت مهاجر در جامعۀ کانادا

علیرغم دوری جغرافیایی کانادا نسبت به بیشتر کشورهای مبداء مهاجرت، سوابق تاریخی، روایط سیاسی میان کشورها، تنشهای سیاسی، نژاد مهاجران و دیگر عواملی از این دست، که نه به خود مقولۀ مهاجرت که به سرزمین اصلی مهاجران در پیوند است، تاثیری آشکار بر جایگاه اجتماعی مهاجران در کانادا دارند. همۀ استانهای کانادا هم رفتار کاملا همسانی در این رابطه از خود نشان نمی دهند. در این باره، آمار رسمی خود کانادا به کفایت گویاست. در ادامه به بازگویی برخی از این آمار می پردازم:

– در سال ۲۰۰۶، میانگین بیکاری در کل کانادا ۶.۳ درصد، میانگین بیکاری مهاجران ۱۲.۳ درصد و میانگین بیکاری بومیان کانادا ۱۴.۸ درصد بوده است. (۱۵)

– در سال ۲۰۰۹ ، در صد بیکاری کل مهاجران (۱۳.۷ درصد) از درصد بیکاری کل متولین کانادا (۷.۶ درصد) ۶.۱ درصد بیشتر بوده است. در همین سال، در استان کبک، ۸۰ درصد مهاجرانِ بیکاری که از کمکهای دولتی استفاده می ­کرده­ اند، تحصیلاتی بالاتر از دیپلم متوسطه داشته ­اند. در نسبتی تقریبا وارونه، ۷۵ درصد کبکی­هایی که از این کمکها بهره می­گرفته ­اند، تحصیلات پایین ­تر از دیپلم متوسطه داشته­اند. (۱۶)

– در سالهای ۲۰۰۹ ، مهاجران استان انتاریو ۵۵۰۰۰ موقعیت شغلی از دست داده اند که برابر ۳۳ درصد کل موقعیت شغلی از دست رفته در این استان بوده است. این در حالی است که نیروی کار مهاجر در این استان تنها ۲۸.۹ کل نیروی کار را تشکیل می داده است. (۱۷)

– در سال ۲۰۱۱، شمار مهاجران غیراروپایی تبار ۳۰.۷ درصد جمعیت کل شهر مونترال بوده است و ۵۱ درصد آنها دارای حداقل مدرک دانشگاهی کارشناسی بوده­ اند. از این جمعیت تنها ۱۳ درصدشان وارد کارهای دولتی شده اند. (۱۸) این امر به وضوح نشان می دهد که تنوع جمعیتی کارکنان دولتی انعکاسی از بافت جامعه موجود نیست.

همدوش جهان پر تنش و بحرانی امروز، پدیدۀ مهاجرت هم تندپیچهای آزمونهای جدیدی قرار گرفته است. دیگر این تنها مهاجر نیست که در سرزمین مقصد مهاجرت در کار کشف جامعه ای متفاوت است، حاکمان این کشورها نیز دیر یا زود مجبور به کشف چهرۀ دیگری از مهاجران خواهند بود. در انتخابات اخیر استان کبک، در بسیاری از نشریات جوامع مهاجر اعتراض به این که چرا احزاب کبکی در برنامه های انتخاباتی شان به مهاجران نمی پردازند به چشم می خورد. این شاید نخستین نطفه های خودآگاهی مهاجرانی باشد که از شگفت زدگیها و والگیهای اولیه در برابر جهان صنعتی بیرون آمده اند و جایگاه در خور خود را طلب می کنند.

۱. این روز به نام جشن کانادا هر ساله از سوی کانادایی­ها به ویژه از سوی اکثریت انگلیسی زبانش جشن گرفته می­شود.

۲. Cf. Wikipedia, Histoire du Canada

۳. روند لغو بردگی روندی طولانی در کانادا بوده است. در واقع، از تاریخ ۱۷۹۳ که فرماندار جان گریوز سیمکو (John Graves Simcoe) لایحه‌ای در این باره به مجلس ارائه می­دهد تا ۱۸۳۴، که تاریخ لغو برده داری در تمامی امپراتوری انگلیسی است، این روند طول می­کشد. یادآوری کنم که نخستین آفریقاییها، به عنوان برده از قرن ۱۷ به کانادا آورده شده­ اند.

۴. Cf. Understanding Canadian : http://www.edukits.ca/multiculturalism/student/timeline_f.html

۵. آمار ۱۴۰ سالۀ مهاجرت به کانادا را می توان در نشانی زیر به تفکیک سالهای آماری دید:

Citoyenneté et Immigration Canada (Faits et Chiffres 2008) : http://www.cic.gc.ca/FRANCAIS/ressources/statistiques/faits2008/permanents/index.asp

۶. در آمار سال ۱۹۰۱ ، تعداد ۲۵ گروه قومی و ملی (از جمله کسانی که ملیت خود را کانادایی می نامیدند) ثبت شده است. در آمار سال ۲۰۰۶ این شمار گروههای قومی و ملی به ۲۰۰ گروه می رسد. نک:

Satatistique Canada (La mosaïque ethnoculturelle du Canada, Recensement de 2006) : http://www12.statcan.ca/census-recensement/2006/as-sa/97-562/p2-fra.cfm

۷. Les immigrants récents des régions métropolitaines : http://www.cic.gc.ca/francais/pdf/recherche-stats/2001-canada.pdf, p. 17.

۸. Radioo Canada, Les recommendations :

http://www.radio-canada.ca/nouvelles/National/2008/05/22/007-Bouchard-Taylor-Recommandation.shtml

۹. Statistique Canada (Région de naissance des immigrants récents du Canada, 1971 à ۲۰۰۶) : http://www12.statcan.gc.ca/census-recensement/2006/as-sa/97-557/figures/c2-fra.cfm

۱۰. رشد مورد نظر تنها از سال ۱۹۳۱ تا سال ۱۹۴۱ رشدی منفی است (منهای ۸%) که آن هم ریشه در حوادث جنگ جهانی دوم دارد.

۱۱. Trousse de l’enseignement-Recensement de 2006: http://www12.statcan.gc.ca/census-recensement/2006.

۱۲. l’Atlas du Canada: http://atlas.nrcan.gc.ca/site/francais/aboutus/100anniversary/carto_exhibit/index.html

۱۳. http://www.cic.gc.ca/francais/ressources/statistiques/faits2011-sommaire/01.asp

۱۴. Human Resources and Skills Development Canada: http://www4.hrsdc.gc.ca/h.4m.2@-eng.jsp

۱۵. http://www4.rhdcc.gc.ca/.3ndic.1t.4r@-fra.jsp?iid=16

۱۶. http://affaires.lapresse.ca/economie/quebec/201104/14/01-4389677-aide-sociale-la-situation-des-immigrants-se-deteriore-a-montreal.php

۱۷. http://www.fin.gov.on.ca/fr/reformcommission/chapters/ch10.html

۱۸. Journal Métro, Mercredi 25 mai 2011, Montréal Canada, p.1

دکتر محسن حافظیان مدیر گروه جهانی شدن و مهاجرت انسان شناسی و فرهنگ است.