در این نوشته، تلاش گردیده است با بهرهگیری از چارچوب نظری پییر بوردیو در خصوص انواع سرمایه، به منظور شناخت بهتر توزیع قدرت و سلسله مراتب اجتماعی در شهر تهران، به بررسی شیوهی توزیع سه سرمایهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شهر تهران پرداخته شود. در شرایط عدم دسترسی به دادههای جامع و متقن در خصوص توزیع سرمایهها، در این نوشتار تلاش شده است با استفاده از برخی اطلاعات موجود در این خصوص
نگاهی کلی به مقولهی مورد نظر افکنده شود. اما توضیح این نکته ضروری است که شاخصهای به کار رفته در متن پیش رو به هیچ عنوان شاخصهایی جامع و مانع و لاجرم بازنمای دقیق وضعیت توزیع سرمایه در شهر تهران نیستند.
نوشتههای مرتبط
در بخشهای مختلف این نوشتار، از دادههای طرح طولی «سنجش شاخصهای فرهنگ عمومی کشور» استفاده شده است. اطلاعات این طرح در مجموعه کتابهایی با همین عنوان از سوی موسسه انتشارات «کتابنشر» در سالهای ۸۹ تا ۹۲ به انتشار رسیده است.
سرمایهی اقتصادی
وضعیت اقتصادی خانوارهای ساکن در شهر تهران میتواند شاخص گویایی از نحوهی توزیع سرمایهی اقتصادی در شهر تهران باشد. بدیهی است افراد و خانوادههایی که دارای بیشترین میزان درآمد در مقایسه با سایر شهروندان تهرانی هستند، از منابع و امکانات بیشتری برای اعمال قدرت در سطح جامعه برخوردارند. شناسایی وضعیت اقتصادی خانوارهای تهرانی میتواند ضمن روشن ساختن درصدی از شهروندان تهرانی که واجد بیشترین سرمایه اقتصادی هستند، سهم گروههایی که به نسبتهای متفاوتی از این سرمایه برخوردارند و بنابراین گسترهی جمعیتی برخورداری از سرمایهی اقتصادی در شهر تهران را نشان دهد.
در پیمایش «سنجش شاخصهای فرهنگ عمومی» که توسط شورای فرهنگ عمومی کشور در سال ۱۳۹۱ با نمونه ۱۷۰۰۰ نفری در کل استانها و نمونه ۲۰۰۰ نفری در شهر تهران به انجام رسیده است، برای سنجش وضعیت اقتصادی خانوارها، از پاسخگویان خواسته شده است که وضع اقتصادی خانوادهی خود را از میان گویههای جدول ذیل انتخاب کنند. (شورایفرهنگعمومی، ۱۳۹۲) در این جدول در برابر هر گویه، فراوانی و درصد مربوط به آن در شهر تهران و کل کشور ارایه شده است.(جدول شماره ۱- ارجاع به فایل ضمیمه)
در این نوشتار به منظور بررسی وضعیت توزیع قدرت ناشی از سرمایهی اقتصادی در شهر تهران و با هدف شناسایی بهتر وضعیت اقتصادی خانوارها، تلاش گردید وضعیت اقتصادی آنها در قالب سه وضعیت خوب، متوسط و ضعیف تلخیص شود. برای دستیابی به این مقصود در جدول ذیل، جمع دو گویهی ۱ و ۲ به عنوان وضعیت ضعیف، جمع دو گویهی ۳ و ۴ به عنوان وضعیت متوسط و جمع دو گویهی ۵ و ۶ به عنوان وضعیت اقتصادی خوب نشان داده شده است.(جدول شماره ۲- ارجاع به فایل ضمیمه)
همانطور که در جدول فوق مشاهده میشود، بیش از نیمی از شهروندان تهرانی از حیث برخورداری از سرمایهی اقصادی در وضعیت متوسط به سر میبرند. اگر چه همانطور که در بخش قدرت سیاسی اشاره گردید بخش وسیعی از اشغالکنندگان وضعیت متوسط در جدول فوق به صورت مستقیم یا غیر مستقیم درآمد خود را از دولت کسب میکنند و لذا وضعیت مالی آنها وابسته بهه قدرت سیاسی است، اما در هر صورت برخورداری از میزان بالاتری از سرمایه اقتصادی، چه در میان طبقات متوسط و بالا در شهر تهران، به آنان قدرت بیشتری نسبت به طبقات پایین میدهد.
مقایسهی وضعیت اقتصادی خانوارهای تهرانی با وضعیت اقتصادی خانوارها در کل کشور بر اساس دادههای حاصل از همین پژوهش، نشان میدهد در مجموع درصد خانوادههایی که در وضعیت اقتصادی خوب به سر میبرد در تهران بیش از کل کشور و درصد خانوادههایی که در وضعیت اقتصادی ضعیف به سر میبرند، در تهران کمتر از کل کشور است. این میزان که میتواند نشانگر وضعیت بهتر سرمایهی اقتصادی در تهران نسبت به سایر نقاط کشور باشد، به دارندگان این سرمایه در مناسبات اجتماعی داخل شهر نیز قدرت تأثیرگذاری بیشتری میبخشد.
سرمایهی فرهنگی
یکی از شاخصهای نشانگر چگونگی توزیع سرمایهی فرهنگی در هر جامعه، نسبت افراد آن در هر یک از گروههای تحصیلی است. تحصیلات رسمی به عنوان یکی از وسیعترین و در دسترسترین وسایل نیل به سرمایهی فرهنگی میتواند گویای کیفیت برخورداری شهروندان تهرانی از سرمایهی فرهنگی باشد.
جدول ذیل که از اطلاعات سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ استخراج شده است، توزیع شهروندان تهرانی را بر حسب گروههای تحصیلی نشان میدهد.
(جدول شماره ۳- ارجاع به فایل ضمیمه)
همانطور که در جدول فوق مشاهده میشود، درصد قابل توجهی از شهروندان تهرانی (۵/۲۷ درصد) دارای تحصیلات عالی و دانشگاهی هستند. این سرمایهی فرهنگی در برخی از میدانهای زندگی اجتماعی به این افراد قدرت قابل اعتنایی اعطا میکند، هر چند در سایر میدانها ممکن است فاقد این قدرت باشند.
همچنین نزدیک به ۶۰ درصد از شهروندان تهرانی دارای تحصیلات متوسطه یا بیشتر از آن هستند، این میزان که از نمودهای سرمایهی فرهنگی بالای تهران نسبت به سایر نقاط کشور است، به دارندگان این سرمایه در شهر تهران نیز قدرت تأثیرگذاری و اعمال قدرت میبخشد.
سرمایهی اجتماعی
یکی از شاخصهای مهم سرمایهی اجتماعی در هر جامعه میزان اعتماد اجتماعی است. در جوامع معاصر و به ویژه کلانشهرها بررسی وضعیت اعتماد تعمیمیافته میتواند تا حدی گویای وضعیت سرمایهی اجتماعی در میان اعضای جامعهی مورد نظر باشد. در اعتماد تعمیمیافته[۱] «اعتماد به اشخاص جای خود را به اعتماد به مقوله های اجتماعی انتزاعیتر و گستردهتری چون اصناف اجتماعی میدهد حوزه تعامل در اینجا از سطح تعامل درون گروهی به تعامل بین گروهی و نهادی ارتقا مییابد و اعتماد اعضای جامعه به نهادها و اصناف اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد». (ساعی، ۱۳۹۰: ۳۴)
در پیمایش ملی سنجش شاخصهای فرهنگ عمومی (شورای فرهنگ عمومی، ۱۳۹۲) که به سنجش ابعاد مختلف فرهنگ عمومی در سال ۱۳۹۱ پرداخته است، بخشی هم به شناسایی میزان اعتماد شهروندان نقاط مختلف کشور نسبت به برخی از گروههای شغلی اختصاص داده شده است. در این پیمایش از پاسخگویان خواسته شده است در خصوص هر گروه شغلی از میان گزینههای «اعتماد زیادی دارید»، «تا حدی اعتماد دارید»، «چندان اعتماد ندارید» و «اصلاً اعتماد ندارید» یک گزینه را انتخاب کنند.
در این مقاله به منظور شناسایی وضعیت اعتماد به هر گروه شغلی در مقایسه با سایر مشاغل، به هر یک از گزینههای فوق نمرهای در بازهی ۲- تا ۲+ به شرح ذیل اختصاص داده شده است:
(جدول شماره۴- ارجاع به فایل ضمیمه)
بر اساس وزندهی فوق میانگین نمرهی اعتماد شهروندان تهرانی (نمونهی ۲۰۰۰ نفری) به ۱۰ گروه شغلی در طیف ۲- تا ۲ مشخص شده است:
(جدول شماره ۵- ارجاع به فایل ضمیمه)
همانطور که در جدول فوق مشاهده میشود، بیشتیرت میزان اعتماد شهروندان تهرانی به گروههای شغلی «معلمان و اساتید دانشگاه»، «پزشکان و پرستاران»، «هنرمندان و خبرنگاران» و پس از آنها «مأمورین نیروی انتظامی»، «قضات»، «روحانیون» و «کارمندان» اختصاص یافته است. در پایینترین رتبهها نیز «وزرا و مدیران ارشد»، «نمایندگان مجلس» و «تجار، بازاریان و کسبه» قرار دارند.
این نتایج نشان میدهد گروههای شغلیای همچون «معلمان و اساتید دانشگاه»، «پزشکان و پرستاران» و «هنرمندان و خبرنگاران» اگرچه از حیث سرمایهی اقتصادی ممکن است دارای بالاترین جایگاه در میان شهروندان تهرانی نباشند، اما از حیث سرمایهی اجتماعی حایز برترین جایگاهها هستند و از این حیث در مناسبات قدرت اجتماعی در شهر تهران تأثیر تعیین کننده دارند. در مقابل گروه شغلی «تجار، بازاریان و کسبه» که از لحاظ سرمایهی اقتصادی جایگاه بالایی را در ساختار اقتصادی شهر تهران اشغال میکنند، از حیث سرمایهی اجتماعی وضعیت بسیار بدی در میان شهروندان تهرانی دارند.
از سوی دیگر اعتماد پایین مردم تهران به دو گروه شغلی «وزرا و مدیران ارشد» و «نمایندگان مجلس» که از جمله مهمترین گروههای شغلی وابسته به قدرت سیاسی به شمار میروند، نشان میدهد مناسبات قدرت ضمن تمایز و تفاوت در سطوح سیاسی و اقتصادی، از درجهی پیچیدگی قابل توجهی نیز برخوردار است؛ به نحوی که قدرت بالای فرد یا گروه خاص در سطح سیاسی یا اقتصادی لزوماً به معنای قدرت همسان آن در سطح اجتماعی نیست.
[۱] Generalized Trust