پاتریک ل. هِرد ترجمه محمد رسولی
در سال ۴۱۰ میلادی بود که رم، با شکوهترین امپراتوری جهان، دورهی طلایی خود را پشت سرگذاشته و اقوام بربر بر آن تازیدند. در سرتاسرِ جهانِ متمدن، زمزمههایی به گوش می رسید که پر از وحشت و بی اعتقادی بود. سه سال بعد، کافر کیشان، اِتهامی به رومیان زدند مبنی بر اینکه بیتوجهیِ رومیان به مقدسات مذهبی، سبب خشم خداوند علیه آنها شده و شهرشان را مغلوب ساخته است؛ در این هنگام بود که سِنت آگوستین قلم بر میدارد و میخواهد مسیحیت را از این اتهام وا رهاند. این نوشته ها آغازی گشت بر اثر ادیبانهی آگوستین که بعدها در تاریخِ کلیسا همواره به عنوان مرجع از آن استفاده میشده است و اهل کلیسا نیز احترام بسیاری برای آن قائل بودند. آگوستین، پس از پانزده سال کارش را کامل می کند و نام آن را شهر خدا می گذارد؛ او می نویسد: که «این شهر، بسیار باشکوه است چه به آن در دورهی گذرای تاریخ و انکارِ خدا بنگریم و چه آن را به مثابهی اثری جاودان در همه ی زمان ها به حساب آوریم… ». اما در رابطه با شهری دیگر[ زمینی ] او می نویسد: «اگر چه این شهر آرزوی تمام ملت های جهان است ولی در هر صورت از طریق قوانین شهوانی اداره میشود». در جای جای شهر خدا او در پی آشنا ساختنِ مخاطب با این دو نوع شهر است یعنی اینکه از چه زمانی بنیان گذاشته شدند و اینکه چگونه به هم مربوط هستند، سبک زندگی در آن ها چگونه است و در نهایت به این مطلب می پردازد که هدف غایی این دو شهر چیست.
نوشتههای مرتبط
برای خوادن این مقابه در زیر کلیک کنید: