انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نمی خواهم متفاوت باشم

فاطمه سیارپور (طرح ایرج اسماعیل پورقوچانی)

عصمت، متولد سال ۱۳۴۹ و مدیر یک مدرسه ی راهنمایی در یکی از منطقه های جنوبی شهر تهران و ساکن همان منطقه است. در یک خانواده ی شش نفری بزرگ شده و اکنون متاهل و دارای ۳ فرزند است. پدر و مادرش مذهبی بوده و سواد کمی دارند. او اهل دیدن برنامه های ماهواره ای است و به خواندن کتاب های مدیریت آموزشی علاقه دارد و بیشتر مایل است با خانواده اش معاشرت کند. گروه دوستانش از همکارانش هستند. در ابتدای اشتغال، در کادر تربیتی مدرسه بوده است. تحصیلاتش را همزمان با اشتغال ادامه داده و اکنون کارشناسی مدیریت آموزشی دارد. او سعی می کند در حوزه ی قدرت و تصمیم گیری اداره ی آموزش و پرورش منطقه نفوذ کند. بنابراین رابطه ی خوبی با مسئولان آن جا دارد. مطرح شدن برای او بسیار جذاب است و حتی تلاش می کند با سازمان های دیگر مانند شهرداری، فرهنگسراها ، خانه های محله و … رابطه ایجاد کند و از همین طریق خود، شغل و مدرسه اش را ارتقا دهد. اعتماد به نفس زیادی دارد، خودش را زن موفقی می داند و تصورش از خویش الگویی نرمال است. معنی «ظاهر» را به پوشش و آراستگی تقلیل می دهد و ویژگی های محیط کاری اش را در نوع پوشش اش موثر می داند. به این معنی که ملاک او نه تنها اجبار سازمانی نیست، بلکه زندگی ارزشی و اعتقادی اوست که در همه چیز و از جمله آراستگی بدنش موثر است. مصاحبه با او در یک روز زمستانی همراه با صرف صبحانه در محل کارش اتفاق افتاد:

درباره ی ظاهرخود چه فکری می کنید؟

من از ظاهر خودم راضی ام. نوع پوششم را می پسندم و به لحاظ آراستگی سطح نرمال دارم. نسبت به محیط کارم دوست ندارم متفاوت باشم. دوست دارم به افرادی که در این جا با آن ها ارتباط دارم، نزدیک باشم. مراجعین و همکاران من نباید از این لحاظ احساس سنگینی کنند.

فکرمی کنید دیگران درباره ی ظاهر شما چه می اندیشند؟

دیگران راحتند. این نوع پوشش من را می پسندند. فرقی نمی کند از چه گروهی باشند، (دانش آموز، اولیا، همکاران و …) وقتی با من صحبت می کنند گره ای در تعاملات وجود ندارد. حداقل این گره به خاطر ظاهر من نیست. به نظر من در تعاملات، محاوره خیلی مهم است و بر وضع ظاهر غالب است. البته باید سعی کنیم طرف مقابل را هم ببینیم. من هم نمی دانم وضع ظاهرم موثر بوده یا محاوراتم. خودم آدم هایی که خیلی متفاوتند را موفق نمی دانم. آدم ها اول وضع ظاهر را می بینند و میزان نزدیکی را تخمین می زنند. حالا نوع محاوره می تواند این نزدیکی را بیشتر و کمتر کند.

از نظر شما یک زن ایده آل چه ویژگی هایی دارد؟

من دوست دارم همیشه مطرح باشم. البته همیشه مطرح بوده و هستم. از این نظر خودم را موفق و ایده آل می دانم. البته دوست داشتم در جایگاه دیگری باشم. ولی در کل از وضعیت الان خودم راضی ام. در کل آدمی هستم که خودم را محصور نمی کنم و به یک معنا می شود گفت که قید و بندی ندارم به این معنی که در ارتباطاتم ضرورت های فضا را می سنجم. می بینم نقطه ی مطلوب کجاست؟ ما کجاییم؟ خیلی راحت و صمیمی و بدون حب و بغض نظراتم را می گویم. اطرافیان یا آن ها که با من در بحث هستند حس می کنند که بی طرف و بدون غرض هستم. چون نظراتم محصور شده و در قید و بند نیست و حرف دل دیگران است، در مقایسه با دیگران، همه می فهمند که نمی توانند حرف دلشان را بزنند ولی من می توانم. در خانواده ام هم همین طور هستم.

از نظر شما بدن ایده آل برای یک زن چه ویژگی هایی دارد؟

فکر می کنم قد بلند چیز ایده آلیست. فیزیک آدم ها در موفقیت آن ها موثر است. اگر قد بلندی داشتم و فیزیکم چیز دیگری بود، خیلی مطرح تر بودم. اما الان از همه چیز راضیم. البته در مورد زیبایی باید بگم اگر صورت زیبایی داشته باشی، بازهم از تو زیباتر هست و محدودیتی وجود ندارد. هر نقطه که باشی می توانی زیباتر باشی. زن ها باید بدانند با چهره ای که دارند چگونه وارد جامعه شوند تا سرخورده نشوند و نه خیلی به چشم بیایند.

با این حساب برای رسیدن به این ایده آل ها، کار خاصی انجام نداده اید؟

نه، تو چشم بودن آدم را محدود می کند. من از توی چشم بودن پرهیز می کنم. با همین چادر و روسری و مانتو می توان جوری بود که تو چشم دیگران آمد. اما من اهلش نیستم. سعی می کنم پوششم باید طوری باشد که خودم احساس سنگینی نکنم. یعنی احساس نکنم زیر نظرم. راحتی خودم خیلی مهم است.

نوع پوشش و آراستگی تان را چگونه انتخاب کرده اید؟

چون الزام کاری ندارم و کارم را برمبنای اعتقادم انتخاب کرده ام، پوشش و آراستگی ام را برمبنای همان اعتقادم چیده ام. هیچ کس نمی تواند مرا مجبور کند به گونه ای دیگر باشم. زیرا خودم مهم هستم . من با کارم زندگی می کنم و فکر می کنم اگر بچه هایی که برایشان کار می کنم مثل من شوند، چقدر موفق بوده ام. کار من همراه زندگی ام است . من فقط کار نمی کنم. پس با این شرایط پوششم را بر مبنای کارم که همان زندگی ام است، انتخاب کرده ام. بعدش هم خدا شما را جوری آفریده که قدرت تحلیل و انتخاب دارید، این ویژگی فطری آدم هاست. چرا خانمی که از مالزی باز می گردد دوست دارد لباس رنگی بپوشد، چون تحلیل می کند که اگر می شود رنگی پوشید چرا من نپوشم؟ اما آدم باید چیزی را انتخاب کند که موفق تر باشد. اگر سعی کنیم به سمتی برویم که جوانان خودشان انتخاب کنند که چگونه موفق تر و راحت تر ظاهر خودشان را درست کنند، حرکتی عالی داشته ایم.

آدرس الکترونیک مصاحبه کننده : fsayyarpour@yahoo.com

از مجموعه ی این مصاحبه ها :

من نظر خودم را دارم – مصاحبه ی شماره یک