رنامهریزی شهری همچون بناکردن ستونهای آجری نیست
تام ترنر
نوشتههای مرتبط
چکیده:
یکی از اساسیترین سؤالات انسانشناسی بهخصوص در بحث کاربرد که مطرح شده بود این بود که آیا انسانشناسی میتواند در حوزههای شهری قابل کاربرد باشد. از زمانی که انسانشناسی به بازتعریف گفتمان خود پرداخت و نوعی خودسرزنشی نسبت به موضوعی آن ایجاد شد پارادایم انسانشناسی به جوامع پیچیده کشانده شد تا بتوان موضوع فرهنگ منحصر به جماعت خاصی نکرده و این مفهوم را در همه مکان و زمان بررسی کند. زیرا رسالت انسانشناسی مطالعه انسان بهمثابه موجودی مبتنی بر یگانگی؛ دارای اصل واحدی است که سرشت این واحد را فرهنگ شکل میدهد. بههمینجهت انسان و فرهنگ جامعهی شهری نیز در پارادایم انسانشناسی قرار گرفت یعنی در جاییکه فرهنگ به پیچیدگی میرسد هم شناخت و معرفتی صورت گرفته و هم مسائلی که در شهر میگذرد با نگاه کاربردی راهحلهایی برای آن انجام گیرد. حال سؤال اساسی آناستکه انسانشناس در فرهنگ شهری در چارچوب منطق علمی خود میتواند کاربرد داشته باشد یا میتوان به حوزههای مطالعاتی دیگر بیانها و منطقهای علمی نزدیکشده و به مطالعه شهر و نهایتاً کاربردی همچون راهحل دست یابد؟. یکی از حوزههایی که انسانشناسی شهری میتواند بهگونهای مؤثر ارتباط منطقی برقرار کند برنامهریزی شهری استکه نقایص و کمبودهای آنرا دیده و از تواناییها و نقش تکمیلکنندگی خود برای برنامهریزی شهری اقدام کند.
کلیدواژه: انسانشناسی شهری، برنامهریزی شهری، نسبیگرایی، التفاقگرایی.
سید قاسم حسنی عضو هیئت علمی داشگاه مازنداران است