انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نظریه پردازان حوزه جنسیت- بخش سوم

جودیت باتلر

(۱۹۵۶) Judith Butler

باتلر متنقد پسا ساختارگرا و فمینسیت مشهور آمریکایی و از شاخص¬ترین چهره¬های علمی معاصر در حال حاضر می-باشد. او در سال ۱۹۵۶ در یک خانواده¬ی یهودی در آمریکا زاده شد و در حال حاضر استاد ادبیات در دانشگاه کلمبیاست.

از نظر بسیاری از نظریه پردازان مهمترین رویکرد متاخر در مطالعات جنسیت، مفهوم¬پردازی است که جودیت باتلر از مفهوم “اجرای جنسیت ” ارائه می¬کند. از دید باتلر جنسیت نه فقط امری فرهنگی بلکه چیزی شبیه پنداری فرهنگی است که گرچه تا حدی مصالح آن را بدن فراهم می¬کند اما به طور کامل در بستر جامعه شکل می¬گیرد. جنسیت به بیان باتلر نه نوعی هویت ذاتی که کرداری گفتمانی است. در حالیکه تصور می¬شود جنسیت محصول و معلول هویت جنسی است، رابطه ای معکوس وجود دارد؛ این جنسیت است که هویت جنسی را برمی¬سازد. بنابراین هویتهای جنسی گونه های متفاوتی از “اجرا” هستند که برخی همراه با سیستم و برخی ضد سیستم هستند. (میلنر و براویت، ۱۳۸۵).

جنسیت نسبت به تناقضات و ناپایداری اعمال جنسیتی در افراد بی¬توجه است. او معتقد است که جنسیت به صورت غیرداوطلبانه¬ای درون گفتمان¬های دگرجنس¬خواهی “اجرا” می¬شود. چنین گفتمان¬هایی با اعمال ساده¬ اما مخربی مانند “دگرپوشی ” -پوشیدن لباس یک جنس توسط جنس دیگر- به راحتی فرو می¬ریزند. مفهومی که باتلر ارائه می¬دهد احتمالا یکی از رادیکال¬ترین مفاهیمی است که می¬توان از جنسیت ارائه داد. او با به کارگیری مدل فوکویی ادعا می¬کند که همه¬ی طبقه¬بندی¬های هویتی درحقیقت متاثر از نهادها، اعمال و گفتمان¬هاست (باتلر، ۱۹۹۰). او سپس بحث خود را به اینجا می¬کشاند که تمایز میان جنس و جنسیت منجر به نوعی انقطاع ریشه¬ای میان بدن¬های جنسی و جنسیت¬های برساخته¬ی فرهنگی ایجاد می¬کند؛ چراکه در شرایط اتسحکام و ثبات دوگانه¬ی زن و مرد، ساخت مردانه انحصارا به بدن¬های مذکر تعلق گرفته و ساخت زنانه نیز تنها بدن¬های مونث را تفسیر می¬کند.

چنین رویکردی کل مسیر هویت¬یابی انسان را به چالش می¬کشد. مفهوم جنسیت به مثابه اجرا، نوعی به بازی گرفتن آزادانه¬ی طبقه¬بندی¬های جنسیتی که انسان به صورت اجتماعی به آنها وارد می¬شود را به رسمیت می¬شمارد. نتیجه¬ی این وضعیت آن است که افراد توان ایجاد “آشفتگی جنسیت ” و به چالش کشیدن راه¬هایی که از طریق آن گفتمان-ها معانی و نهادهای قطعی خود را – مانند دگرجنس¬خواهی اجباری- ایجاد و تقویت می¬کنند را به دست می¬آورند.

ساختارشکنی باتلر از تمایز میان جنس و جنسیت، او را به چهره¬ای غیرقابل انکار در مطالعات جنسیت تبدیل کرده است. نظرات او مبنای نظریات کوییر و موج سوم فمینسیم و نیز پست فمینیسم می¬باشد. در حقیقت، به چالش کشیدن پیش فرضِ اصلی جنبش زنان توسط رویکردهای جدید فمینسیتی مدیون آثار باتلر است: این که زن بر جوهر یا هویت مشترکی دلالت دارد که مبنای دانش و سیاست فمینیستی را تشکیل می دهد. درحالیکه مشروعیت اتکا به زن به منزله¬ی بنیان جنبش زنان مفهومی فاقد انسجام است، این امر به طرد گروه¬هایی از زنان انجامیده و هنجارها و تصوراتی را راجع به زن فمینیست شکل می دهد که بسیار محدود کننده است (سیدمن، ۲۸۵:۱۳۸۶).

کتاب شناسی منتخب:

– رویکردی درباره¬ی خود (۲۰۰۵)

– عمل¬زدایی از جنسیت (۲۰۰۴)

– زیست مشکوک: قدرت کشتار و خشونت (۲۰۰۴)

– زنان و تحولات اجتماعی (۲۰۰۳)

– ادعای آنتیگونه: خویشاوندی میان زندگی و مرگ (۲۰۰۰)

– زندگی روانی قدرت: نظریاتی در باب سوژگی (۱۹۹۷)

– مسئله¬ی بدن: محدویت¬های گفتمانی “جنس” (۱۹۹۳)

– آشفتگی جنسیتی: فمینسیم و براندازی هویت (۱۹۹۰)