انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نامه های باد؛ ‌کارگردان: علیرضا امینی

نامه های باد فیلمی است که بخش هایی از دوران سربازی را در یک پادگان به تصویر می کشد و با حرکت از دو جوان روستایی در این فضا، نه صرفا مصور دوران خدمت آن دو، بلکه و بیشتر با پرداختن به خواست ها و آروزهایشان، به شرایط زندگی گذشته و نگاهی که به آینده اشان دارند، به نکات جالب توجه اجتماعی و روانی و فرهنگی ای پیرامون این دو سرباز و یا هر فرد دیگری در جایگاه و شرایط آنان اشاره دارد.

دستگاه ضبط صوت، وسیله ی “ممنوعه”ای است که یکی از آن دو می تواند آن را با پنهان سازی به درون فضا و روزهای دوران خدمت آورد. صدایی که از این دستگاه شنیده می شود، صدای زنان و دخترانی است که از پشت تلفن، به وسیله ی یکی از دوستان صاحب ضبط صوت، در شهر تهران ضبط شده است. گوش سپردن پی در پی این صداها در میان سربازان نه تنها به عنوان صدایی از جنسیت مقابل، صدایی جذاب، زیبا، در قالب لذتی دور و رویایی، که به جنبه های روانی این جوانان می پردازد، بلکه به عنوان صدایی از آن طرف دیوارهای پادگان و صدایی از دنیای بیرون، و دنیایی بزرگ تر، صدایی از آنِ زنان “شهری” و پایتخت نشین، برای اغلب سربازان روستایی و شهرستانی است.

ضبط صوت جوان روستایی، به عنوان نمادی از ارتباط با این دنیای بزرگتر و در نگاه او زیبا تر و بهتر، در طول فیلم دست به دست جوانان حاضر در پادگان، گردانده می شود. صدایی که او و دیگران از آن می شنود، و با آن به یاد خود و علایقشان می افتند، خیال پردازی می کنند، سخن می گویند، صدایشان را ضبط می کنند تا به دست خانواده هایشان برسد و… . ضبط صوت جوان روستایی به عنوان دنیایی مجازی، روان و ذهن او را ترغیب می کند که تلاش کند و در پی کسب اجازه ی داشتن بیست و چهار ساعت مرخصی، به شهر تهران برود…

او صدای دیگر سربازان را با ضبط صوتش ضبط می کند تا در تهران به دست خانواده هایشان برساند. – صداهایی با آغاز و پایان، هم چون نگاشتن نامه. نامه هایی در باد… نامه هایی مجازی، که در دنیای ضبط صوت جوان روستایی ذخیره می شود.- و بالاخره با بهترین لباس هایی که دارد به تهران می رود: پایتخت آمال و آروزهایش.

تهران، شهر بزرگ شده در ذهن او، در تقابل با محیطی که قبلا در آن می زیسته است، مملو از آدرس و پیچیدگی های شهری، و مملوء از آدم هایی متفاوت، او را سر در گم می کند. زنان و دختران شهر، هیچ شباهتی با زنان و دختران دنیای ضبط صوت او ندارند. که با براندازی لباس های به زحمت “شیک شده” ی او، با ملقب کردنش به “عمله”، “درِ دهاتی” و …، او را از دنیای بزرگ و زیبا و خیالینش، دنیای لذت و پیشرفت و تغییر، حذف می کنند. و او که با دستگاه ضبط صوتش، که در جایگاه یک همراه، یک رفیق مجازی، و آشنا کننده اش با دنیایی جدید، صداهای شهر تهران، زنان، مردم و ماشین ها و خیابان هایش را در آن جای داده است، با دستانی خالی از عشقی خیالین که در تصورش بود، نا امید و خسته از شهر، به پادگان، فضایی محصور شده در اطراف شهر تهران، باز می گردد…

نامه های باد، هم چنین به خوبی توصیف کننده ی تضاد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی میان شهر و روستا و یا شهرهای بزرگ و شهرهای کوچک است. شکافی که میان این فضاهای زیست وجود دارد، و در مکالمات این سربازان منعکس می شود، عامل مهاجرت بسیاری از دیگر جوانان ساکن در فضاهای کوچک زیست به فضاهایی بزرگتر و متنوع تر است. و تهران به عنوان شهری با تجمیع برترین امکانات مورد نیاز گوناگون، که در اصطلاحِ “بزرگ سری” می گنجد، شهر آرمانی و مدینه ی فاضله ی بسیاری کسانی است، که بی پشتوانه های فرهنگی، در پی دلایل اقتصادی و اجتماعی و برای جبران این گسستگی های میان محیط پیشین و جدید زندگی اشان، راهی آن می شوند. از این رو، این فیلم، با پرداختن به چندین موضوع و در محور یک ضبط صوت ساده و پیرامون احساسات و گفته های دو سرباز روستایی ، به بسیاری از مسائلی اشاره دارد، که اکثریت اشان هنوز به عنوان مسائلی نیازمد توجه و ارائه ی راهکار در جامعه ی ما وجود دارند.