ژان کوکتو برگردان آزما
توضیح: این دو نامه به همراه نامه هایی دیگر از کتاب «مادر عزیزم؛ نامه های خصوصی بزرگان ادبیات جهان از بودلر تا سنت اگزوپری» برای اولین بار با ترجمه مریم شرافتی توسط انتشارات لحن نو در سال ۱۳۹۱ منتشر شده است.
نوشتههای مرتبط
وال- آندره
یکشنبه ۱۵سپتامبر۱۹۰۷
مامان خیلی عزیزم
پانزده روز بیشتر به دیدارت باقی نمانده است! بیش ازهرزمان دیگری دلم برای مِزون تنگ شده… اماحیف که این دوای دردم بیشترازیک روز دوام ندارد زیرا باید به محض رسیدن دوباره بروم. زمان امتحان نهایی دیپلم به زودی فرا میرسد، به این نتیجه رسیدم که به پیشواز آن بروم زیرا مطالعهی بیهوده و بی ثمر مرا از پای درمی آورد.
شب های ترسناکی دارم، اما به تو و به این محبت ژرف فکر میکنم و به دوستی های عیمقی که میدانم همراهم هستند، شاد میشوم و دلم به حال آدم های خودخواهی می سوزدکه این شادمانی های وصف نشدنی را نمی شناسند.
گرچه تنهایی برایم غیر قابل تحمل است؛ درعوض روزم را با شادیهای دیوانهوار و سرخوشی های کودکانه می گذرانم. روز را با تنیس، سروصدا و آواز می گذرانم. خیلی خوشحالم که تو بالاخره به مترلینک اهمیت دادی،کیپلینگ را دوباره بخوان تحسین برانگیز است. روشنایی رو به زوال اثری هوشمندانه است.
در این جا تمام همکلاسی ها[یم] دوستت دارند و من هم می پرستمت.
پینوشت: برای حواله بی نهایت ممنونم.
ژان
قصر لاروش۱
۲۸ آگوست ۱۹۱۲
مادرعزیر؛ هیچ چیزی در دنیا بیشتر از نامه های تو مرا خوشحال نمیکند وکوچکترین تعریف تو، مرا در برابر سختیها مقاوم میکند. دیشب صحبت از ترس و ارواح غیرزمینی بود، هراسی عمیق. لئون در اینباره خیلی چیزها میداندکه ممکن است آدم را [ازترس] زَهرهترک کند. تعریف میکند که گاهی ممکن است آینه تصویر آدمی را منعکس نکند و ممکن است [تصویر] از شما جدا شود حیات دیگری را در پیش گیرد. به همین دلیل است که نباید شب ها به دستشویی رفت.
باعشق
ژان
پانویس
۱. کارت پستال: ( قصر) لاروش،ارسال تاریخ ۲۸-۸-۱۹۱۲،دریافت،مزون لافیت، ۲۹-۸-۱۹۱۲
این مطلب در چارچوب همکاری رسمی و مشترک میان مجله آزما و انسان شناسی و فرهنگ بازنشر می شود.