محمود کلاری, کیانوش عیاری, بهروز افخمی از میزانسن در سینما و نگره مولف میگویند
جواد طوسی: ظریفی به شوخی میگقت «خدا از این «فرانسوا تروفو» و اعوان و انصارش در «کایه دو سینما» نگذره که تخم لقِ این «تئوری مولف» را در سینما کاشتند تا از توی دلش «میزانسن» و این جور چیزا بیرون بیاد. برای سینما که نباید از این نسخهها پیچید».
نوشتههای مرتبط
ولی از شوخی گذشته, همین نسخههای شفابخش باعث شده در بعضی دورهها تنور سینماگر متر شود, بحث میان عدهای که همه دلسپردهی این مدیوم هستند سر بگیرد, موافق و مخالف به جان هم بیفتند و بهانهای داشته باشیم تا سینمای بعضی بزرگان یا فیلمسازان -به ناحق- مهجورمانده را مورد بازنگری قرار دهیم و در آثارشان دنبال یکسری مفاهیم و کلیدواژهها و نشانههای مشترک بگردیم و دلمان را به این شناسنامههای مستقل و تشخصیافته خوش کنیم و توجیهی برای این نرد عشقبازی داشته باشیم.
سرفصل اصلی گفتوگویمان «میزانسن» بود که در کوران بحث به «تئوری مولف» خود به خود کشیده شد. به هر حال اگر رکن و پایهی این نگره را در مباحث تئوریک میزانسن بدانیم, مگر میشود حرف از این واژهی تاریخساز زد و به عامل تکوینیاش نپرداخت؟
از منظری دیگر این گفتوگو میتواند پیشنهادی باشد برای دوره کردن بعضی واژهها و عناوین بحثبرانگیز با نگاهی امروزی و در عین حال نقادانه و … شاید واقعبینانه.
***
همایون خسرویدهکردی: با توجه به اینکه هر سه نفر دوستان برای بار دوم است که در میزگردهای مجله حضور دارند, فقط یک نکته را تکرار میکنم و آن طیف مخاطب مجله است که عموماً از جوانانی تشکیل میشود که دستاندرکار یا دانشجوی سینما و ادبیات هستند. داستاننویسان جوان, هنرآموزان کلاسها, کارگاههای داستاننویسی, انجمن فیلم کوتاه و… لازم به ذکر است که صحبتهای آقای عیاری در میزگرد مربوط به «لوکیشن» و سخنان آقای افخمیدر مورد «روایت» بسیار مورد استقبال خوانندگان قرار گرفته و بازخوردهای مثبت زیادی داشتهایم.
جواد طوسی: من یک توضیح مقدماتی بدهم و بحث را شروع کنیم. اگر بپذیریم «میزانسن» یکی از شاخصترین عناصر سینما به شمار میآید (جدا از آن سیر انتقالی که از تئاتر داشته), این بحث پیش میآید که آیا در شرایط فعلی ما کماکان باید با همان مفاهیم کلاسیک با این مقوله برخورد کنیم یا میتوانیم تعریف جدیدی داشته باشیم؟ به علاوه میزانسن به عنوان یک نگاه زیباییشناسانه به قاب و تصویر تا چه حد قائم به کارگردان است و چه مقدار فیلمبردار برای بهتر دیده شدن و ماندگاری این عنصر میتواند نقش موثر داشته باشد؟ بد نیست هر کدام از عزیزان از زاویه دید خود یک تعریف از این واژه ارائه دهند. آیا میزانسن, چیدمان قاب در ترکیبی از بازیگر, اشیا, نورپردازی, حرکت دوربین و… است؟
محمود کلاری: اگر به خود واژه نگاه کنیم, همین برداشت میشود. میزانسن به عنوان یک واژه فرانسوی از تئاتر آمده و اسم فاعل آن یعنی متورآنسن به معنای کارگردان یا چینندهی صحنه است. بنابراین به نظر میرسد که نفس این واژه به معنای چیدمانی است که در صحنه قرار میگیرد و در سینما تبدیل میشود به پلان و نمایی که آدمها هم در آن قرار میگیرند. اهمیتش هم به این دلیل است, چون یکی از مهمترین ویژگیهای کارگردانی از اینجا شروع میشود. باز به تعبیر برخی از آدمهای بزرگ سینما میزانسن بعد از کار با بازیگر, مهمترین ویژگی کارگردانی است. در مورد سوالتان, ما نمیتوانیم برای یک اثر سهمبندی خاصی به این صورت قائل شویم. تمام این افراد زیر دست کارگردان و تحت مدیریت او کار میکنند. آنها با تخصص و تواناییشان یک نظارت عالیه دارند که برحسب نیاز کار این ترکیب و سهمبندی را تعیین میکند. این کارگردان است که به بقیه تفهیم میکند که چه چیزی بایستی در نهایت به وجود بیاید. و به همین ترتیب به آنها میگوید که اجزای مختلف را چگونه در زمینه بگذارند و کدام یک باید جلوهگری بیشتری داشته باشد و در عین حال وضعیت وضوح و آنچه را به لنز مربوط میشود مشخص میکند. شما با دستورالعمل فیلمساز آنچه را که میخواهد شکل میدهید. در واقع, شما در مقام فیلمبردار از دانش و توانایی خودتان برای خواست و منظور کارگردان استفاده میکنید. حالا ممکن است به عنوان آدم قابل اعتماد نظریاتی داشته باشید که آنها را اعلام میکنید و البته با درک این موضوع که ممکن است مورد پسند واقع نشوند و لزوماً اجرا نخواهند شد. در یک بده بستان یا گفتمان کوتاه ممکن است به این نتیجه برسیم, یا حرفهای فیلمبردار یا کارگردان یا هر دو مورد اجرا قرار بگیرند. البته ترکیب و ساختار هر صحنه توسط کارگردان اتفاق میافتد. من به عنوان فیلمبردار و عوامل دیگر مثل بازیگران و غیره ممکن است با دانش خودشان از درام, گفتمانهای مختلفی را برقرار کنند. ولی به هر حال همه باید در جهت درآوردن مفهوم نهایی فیلمساز حرکت کنند.
ادامه این گفتگوی خواندنی را در فایل پیوست مطالعه کنید.MIZEGERDE-CINEMAEE.0-Published