انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

موضوع هنوز بحث‌انگیز سینمای مستند

محمد سعید محصصی

خسرو سینایی زمانی گفته بود فیلم‌های مستندی که او و دوستانش در وزارت فرهنگ ‌و هنر آن زمان می‌ساختند، تمرینی بود برای ساختن فیلم‌های سینمایی. هنوز هم سینایی به اطلاق عنوان مستندساز به خودش اعتراض دارد و می‌گوید: «من فیلمساز هستم و نه ‌فقط مستندساز». این‌ جمله را کسی می‌گوید که یکی از حرفه‌ای‌ترین مستندسازان کشور است. علت اعتراض سینایی به این عنوان خودش، بیشتر از آن روست که دست‌کم تا سالیان سال، عامه‌ی اهل سینما (حتی پاره‌ای از منتقدان و فیلمسازان روشنفکر، فهیم و صاحب‌ ذوق و نظر) سینمای مستند ما را یک سینمای درجه‌ی دوم به ‌حساب می‌آورده‌اند. جدا از هرگونه قضاوتی در مورد این احساس سینایی به سینمای مستند، اکنون اما ‌در باب جایگاه سینمای مستند در ایران، دیگر می‌توان گفت که این سینما تنها تمرینی برای ورود به عالم سینمای اکران نیست و هستند فیلمسازان توانمندی که آگاهانه دست از سینمای اکران شسته‌اند و تمام نیروی خود را صرف فیلمسازی مستند می‌کنند. بحث‌ها در باب این سینما به مساله‌ای جدی در بیان سینمایی بدل شده است و هر چند هنوز عرصه‌ی مطبوعات سینمایی کشور (متاسفانه مانند تمام کشورهای غربی) ملک طلق موضوع‌های سینمای اکران است؛ نگاه و توجه بسیاری به بحث‌های ویژه‌ی سینمای مستند معطوف است. نگارنده اعتقاد دارد به‌رغم اقبال ناچیز نقد و تحلیل مستند در مطبوعات کشور، این سینما در کشور مسیری روبه‌اعتلا پیموده است؛ این ‌را می‌توان از روی‌آوری بسیاری از تماشاگران به فیلم مستند، در جشنواره‌ها و البته به شبکه‌های خارجی فارسی‌زبان که مستندهای خوب شبکه‌های مهم را دوبله یا حتی زیرنویس می‌کنند، دریافت.

هرچند بسیاری از منتقدان از مستندهای تولیدشده در دهه‌ی ۴۰ شمسی به‌عنوان عصر طلایی سینمای مستند کشور نام می‌برند، اما سینمای مستند ما پس از تجربه‌های همراه با آزمون ‌و خطای بسیار در دهه‌ی ۶۰ و اوایل دهه‌ی ۷۰، با ورود سینمادیجیتال، یک مسیر رشدیابنده‌ی تحولی را پیموده است. اتفاقی که از نیمه‌ی دوم دهه‌ی ۷۰ در سینمای مستند ما افتاد روی‌آوری به تمام عرصه‌های موضوعی و بیانی این سینما بود که تا پیش از آن کمتر به ‌بوته‌ی آزمون گذاشته می‌شد. در راستای این تحول، سینمادیجیتال به‌ میدان آمد. این سینما موجب شد موجی از تجربی‌گری با جان و توان تازه در سینمای مستند کشور راه‌ افتد و در عین‌ حال مستندهای مشاهده‌ای و خودبیانگر که سهم و وقت زیادی از تولید یک فیلم را به ‌ضرورت به پژوهش زنده و گاه با دوربین معطوف می‌دارند، امکان تولید بهتر و بیشتری بیابند. البته باید تاکید کرد شاید به ‌لحاظ سهم بالای مباحث اجتماعی در گفتمان رایج دو دهه‌ی اخیر، توجه مستندساز نسل نو در عرصه‌ی مستندهای مشاهده‌گر، بیش از همه به موضوع‌های اجتماعی است. حتی در مستندهای خودبیانگر هم سویه‌های اجتماعی‌، سویه‌ای بسیار قوی‌ و مسلط است. اما نباید از این واقعیت غافل شد که فیلم‌های متمرکز بر موضوع‌های اجتماعی، به شهر به ‌عنوان هسته‌ی اصلی بروز هر نوع فعالیت امروزین و مدرن، بسیار توجه دارند. در کنار این موضوع‌ها، گرایشی بسیار قدرتمند مشاهده می‌کنیم برای مستند کردن تاریخ معاصر. با اینکه میزان مواد مستند و بهتر بگوییم اسناد تاریخی برای مستند شدن چشمگیر نیست، اما مستندسازان یک دهه‌ی اخیر، راه‌های بسیار متنوع و جذابی برای ساختن این‌گونه فیلم‌های تاریخی یافته‌اند. این گرایش به مستندسازی تاریخی را هم باید ادامه‌ی درست تلاش و چالش هویت‌یابی نسل امروز ایران به‌ شمار آورد.
حال اگر سینمای مستند را یکی از مظاهر مهم گسترش و ژرفش آگاهی در جامعه بدانیم، می‌توان گفت اینها همه نشانه‌های مهمی است از آگاهانه شدن امر مدرنیت نزد جامعه‌ی ایرانی معاصر، دلیلی برای این امر که ما با مدرنیت، صرفاً تصادم نکرده‌ایم. از این‌رو و با در نظر گرفتن جمیع جهات، به ‌جرات می‌توان گفت دهه‌ی ۸۰، درخشان‌ترین دوران سینمای مستند ایران است.

سوتیتر
اگر سینمای مستند را یکی از مظاهر مهم گسترش و ژرفش آگاهی در جامعه بدانیم، می‌توان گفت اینها همه نشانه‌های مهمی است از آگاهانه شدن امر مدرنیت نزد جامعه‌ی ایرانی معاصر، دلیلی برای این امر که ما با مدرنیت، صرفاً تصادم نکرده‌ایم. از این‌رو و با در نظر گرفتن جمیع جهات، به ‌جرات می‌توان گفت دهه‌ی ۸۰، درخشان‌ترین دوران سینمای مستند ایران است.