انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

موزه‌ها برای جامعه‌ای پایدار

هرسال همزمان با روز جهانی موزه(۱۸ ماه مه برابر با ۲۸ اردیبهشت) شورای بین‌المللی موزه‌ها – ایکوم شعاری را برای سال پیش روی موزه‌ها برمی‌گزیند و از همه موزه‌های دنیا دعوت می‌کند که در راستای شعار آن سال فعالیت نمایند، درواقع این شعار توجه موزه‌ها را نیز به سمت سویی که نیاز موزه‌ها است جلب می‌کند. امسال ایکوم شعار “موزه‌ها برای جامعه‌ای پایدار” برگزیده است.شعار امسال می‌تواند این پرسش را پدید آورد که موزه‌ها در جامعه پایدار چه جایگاهی دارند و یا موزه‌ها چه نسبتی با جامعه پایدار دارند؟

جامعه پایدار همانند توسعه پایدار جامعه‌ای متوازن است که همه ابعاد جامعه در رشد و وضعیتی متعادل قرار دارد و هیچ حوزه‌ای بر حوزه‌های دیگر ارجح نیست. ترجیح دادن اقتصاد بر محیط‌زیست و یا فرهنگ می‌تواند توازن جامعه را برهم بزند. این برهم زدن توازن باعث آسیب رسیدن به بسترهای جامعه یا داشته‌های آن مانند طبیعت و یا فرهنگ می‌شود. ازاین‌رو جامعه پایدار شمایلی همگانی نیست بلکه دیدگاهی است که تلاش دارد که هر جامعه را در بسترهای خودش به رشد و توازن برساند. این نگرش را می‌توان در برابر یکسان‌سازی جهانی دید. هر جامعه‌ای باید بتواند در مسیر خودش و بر اساس زیربناهای خودش به پایداری برسد. پایداری به‌مثابه ثابت ماندن و یا پافشاری بر اشکال پیشین جامعه نیست بلکه پویایی در بستر انعطاف‌پذیر است که به بتواند با اجزای خود و پیرامون خود به تعامل برسد.

پایداری حالتی مثبت برای جامعه است .و نشانگر توانایی‌ها و ظرفیت‌های یک نظام برای رشد و توسعه خود و افزایش خروجی‌های متنوع و حفظ یگانگی و هویت خود در برابر تغییرات و تحولاتی است که از درون و بیرون تحمیل می‌شود. اصل مهم در پایداری ،تحول‌پذیری ،و افزایش ضریب انعطاف‌پذیری است و مهم‌تر از آن اینکه پایداری یک جامعه بر اساس ظرفیت‌های درونی آن تعریف می‌شود .یک جامعه پایدار ،را باید نظام دانست که کلیه اجزای آن از قبیل افراد،قوانین ،محیط‌ها و نهادهای گوناگون از قبیل خانواده ، مدرسه دولت ونهادهای دیگر در تعامل با یکدیگر و با پیرامون خود به گونه ای انعطاف‌پذیر، تحول‌پذیر و پایدار باقی بمانند. توسعه شاخص اصلی جوامع ایستا و جوامع پایدار است

جامعه پایدار را می‌توان مفهومی هم‌خانواده و مشابه توسعه پایدار دانست و از همین رو می‌توان همان ارکان توسعه پایدار را برای جامعه پایدار نیز در نظر گرفت. توسعه پایدار دارای چهار بعد اساسی است و تحقق آن منوط به همکاری نزدیک نهادهای مختلف دولتی، خصوصی و مدنی است. ابعاد چهارگانه توسعه پایدار عبارت‌اند از: ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و زیست‌محیطی.

بعد اجتماعی به رابطه انسان با انسان‌های دیگر، اعتلای رفاه افراد، بهبود دسترسی به‌سلامت و بهداشت و خدمات آموزشی، توسعه فرهنگ‌های مختلف و برابری توجه دارد. وجه اقتصادی با متغیرهای اقتصادی مرتبط است و در آن رفاه فرد و جامعه باید از طریق استفاده بهینه و کارای منابع طبیعی و همچنین توزیع عادلانه منابع حاصله، تا حداکثر ممکن ارتقا یابد. بعد زیست‌محیطی با حفاظت و تقویت پایه منابع فیزیکی و بیولوژیکی و اکوسیستم مرتبط است و به رابطه بین طبیعت و انسان می‌پردازد. بعد سیاسی نیز به قوانین، سیاست‌ها، برنامه‌ریزی، بودجه‌بندی، نهادسازی، تنوع و تکثرگرایی، احترام به حقوق انسانی و مشارکت مؤثر مردم در فرایندهای تصمیم‎گیری توجه دارد و به تنظیم وضعیت و شرایط لازم برای تلفیق هدف‌های اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی و ایجاد رابطه مبادله بین آن‌ها برای رسیدن به توسعه پایدار می‌پردازد.اولویت نسبی که به ابعاد مختلف توسعه پایدار داده می‌شود در هر کشور،جامعه، فرهنگ و حتی در هر موقعیت و در طول زمان،‌ متفاوت است. به همین دلیل درحالی‌که توسعه پایدار یک چالش جهانی است،‌راهکارهای عملی فقط می‌تواند به‌صورت ملی، محلی و بومی تعریف شود. رویکردهای توسعه پایدار انعکاسی از تنوع چالش‌های اجتماعی، اقتصادی، زیست‌محیطی و سیاسی است که کشورهای مختلف با آن مواجه‎اند و تفسیرهای متعدد و مختلف از توسعه پایدار از ارزش‌ها و علائق مختلف در جوامع مختلف مشتق می‌شود.

درواقع جامعه پایدار جامعه‌ای است که در جهت توسعه پایدار حرکت کرده و یا به‌عبارتی‌دیگر به توسعه پایدار دست‌یافته باشد. آن چنانکه پیشتر گفته شد برای رسیدن به جامعه پایدار لازم است که جامعه به بستری که در آن قرار دارد اعم از بسترهای زیست‌محیطی و یا تاریخی، فرهنگی توجه داشته باشد. ازاین‌رو لازم است که نهادهایی اجتماعی این بسترها را به تماشا درآورند. توسعه و کثرت نهادهای اجتماعی از شاخص‌های جامعه پایدار است.

موزه ازجمله نهادهای عمومی است که قابلیت‌ها و کارکردهای آن می‌تواند برای ایجاد جامعه پایدار نقش مهمی داشته باشد. موزه نهادی است که همچون یک ظرف امکان پذیرش موضوعات مختلفی را دارد، ازاین‌رو می‌تواند در جنبه‌های مختلف مانند محیط‌زیست، تاریخ، فرهنگ و صنعت فعالیت نماید. همین ویژگی به موزه وسعت موضوعی می‌دهد.

از سوی دیگر نقش تذکر و یادآوری موزه است که به آن کارکرد مهمی در جهت ساخت جامعه پایدار می‌دهد. موزه موضوعات خود را در برابر جامعه می‌گذارد و از همین پنجره به یاد جامعه می‌آورد. موزه‌های محیط‌زیستی، منابع طبیعی را یادآوری می‌کنند و سرمایه‌های طبیعی را گه جهان زیست بشر را می‌سازد متذکر می‌شوند. یادآوری پیشینه تاریخی و قومی جامعه گذشته را در امروز جاری می‌سازد و درواقع فرصت پیوستار تاریخی و فرهنگی را فراهم می‌کند. پیوند دیروز و اکنون نوعی پایداری فرهنگی را می‌سازد تا جامعه با دیدن گذشته خود و یا دستاوردهای فرهنگی‌اش آن را در امروز به کار گیرد و درواقع مسیر فرهنگی و هویت بومی خود را حفظ نماید. موزه‌ها می‌توانند باعث تنوع فرهنگی و تکثر جوامع شوند.

موزه موسسه‌ای دائمی است و نه‌تنها در امروز بلکه در فردا جاری است ازآن‌رو نه‌تنها سرمایه‌های فرهنگی و تاریخی را برای امروز بلکه برای فردا نیز حفظ و نگهداری می‌کنند و درواقع برای آیندگان نیز حق مالکیت و آگاهی قائل می‌شود. خود موزه می‌تواند یک ابزار و یا نگرش برای تداوم و پایداری موضوع و حتا توسعه موضوع باشد، چراکه موضوع در یک سطح دانشی نمی‌ماند بلکه دانش خود را بر خط زمان و تحولاتش گسترش می‌دهد.

ایجاد باغ‌موزه‌های طبیعی و یا مناطق حفاظت‌شده زیست‌محیطی و ژئوپارک ها که در زمره موزه‌ها قرار می‌گیرند، اقدامی برای حفظ منابع طبیعی برای آینده است. این‌گونه است که موزه‌ها از بناهای بسته محصور برای گردآوری آثار منقول فراتر رفته و در محوطه‌های اصیل پای گذاشته‌اند.

در بخش دیگری از تعریف موزه آمده است که موزه نهادی عمومی و غیرانتفاعی است که در خدمت جامعه است. این شاخص موزه به آن کمک می‌کند که در جهت توسعه فرهنگی و دانشی جامعه کوشا باشد. موزه درهای خود را به روی همگان باز نگاه می‌دارد و همه طبقات جامعه را می‌پذیرد و این خود کمک به یکی از دیگر اهداف توسعه پایدار یعنی عدالت و توازن همه اقشار جامعه در بهره‌مندی از دانش و فرهنگ است. همه می‌توانند به موزه‌های هنری بروند و از تماشای آثار هنری لذت ببرند. اینجاست که موزه مالکیت عمومی آثار را تحقق می‌بخشد. به‌واسطه موزه‌ها همه صاحب و بهره‌بردار آثار ارزشمند تاریخی و فرهنگی شده‌اند. گسترش کارکردهای موزه‌ها اعم از آموزش، پژوهش و سرگرمی به آن‌ها نقش گسترده‌تری در توسعه اجتماعی بخشیده است. حتا نقش فعال موزه‌ها در گردشگری و یا ایجاد اکو موزه باعث جایابی موزه‌ها در توسعه اقتصادی و یا توسعه اقتصادی در جوامع خاص فرهنگی شده است.

اگرچه همه آنچه گفته شد اشاره‌ای به توانمندی و قابلیت نهفته در موزه‌ها در جهت تحقق جامعه پایدار است اما موزه‌ها برای بهره‌مندی از قابلیت خود تنها نمی‌توانند بر داشته‌های نهفته تأکید نمایند، بلکه باید این قابلیت‌ها را هدفمند در جهت توسعه پایدار به‌کارگیرند. این شعار بر نقش اجتماعی موزه‌ها تأکید دارد و از موزه‌ها می‌خواهد در جامعه خود نقش فعال‌تری در پیوند دادن ابعاد مختلف جامعه ایفاء نمایند.موزه‌ها نباید آثار را درگذشته محصور نمایند بلکه باید آن‌ها را با امروز پیوند دهند. موزه‌ها باید آثار را زنده و جاری نمایند وگرنه نمی‌تواند تداوم فرهنگی و تاریخی پدید آید. تأکید برگذشته و محصور کردن فرهنگ به دیروزها یعنی حرکت برخلاف توسعه. اینجاست که موزه دیگر نمی‌تواند اجتماعی و همگام با جامعه باشد. شناخت جامعه هم‌جوار و تلاش در جهت نیازهای جامعه بومی کمک می‌کند که موزه برای رسیدن جامه به جامعه‌ای پایدار و یا پایداری جامعه توسعه‌یافته فعال باشد. موزه نمی‌تواند تنها معطوف به جهان پیشینی آثار خود بماند بلکه باید جهان خود را به‌سوی جامعه‌اش بگشاید و بگذارد در تعامل جهان درونی و بیرونی نوعی پویایی پدید آید. موزه‌ها برای ایفای نقش مطلوب در راستای جامعه پایدار باید خود به توسعه پایدار در نظام ارتباطی خود دست یابند. موزه‌های ایران برای قرار گرفتن در مسیر جامعه پایدار باید به این سؤال پاسخ دهند که چه قدر همخوان با نیازهای جامعه بومی در مناطق مختلف هستند؟ چقدر توانسته‌اند به پویایی فرهنگ بومی و حفظ محیط‌زیست کمک نمایند؟ موزه‌ها چقدر توانسته‌اند تحول و پویایی را به ابعاد مختلف جامعه خود انتقال دهند؟ این‌ها پرسش‌هایی است که موزه‌ها باید در برابر خود و برنامه‌هایشان قرار دهند تا بتوانند نسبت خود را با شعار سال جدید موزه‌ای تعیین نمایند.