تامارا ووکف برگردان (کوتاه شده) : محسن حافظیان
مهاجرت چونان نمایش:
نوشتههای مرتبط
بنیادهای اِشغالگرایانۀ ملیت کانادایی [۱]
نویسنده: تامارا ووکف
برگردان (کوتاه شده) : محسن حافظیان
در زمانی که سیاست ملی گرایانه بیش از همیشه در کار سر و سامان دادن سختگیرانه به مسئلۀ همبستگی ملی است (آن هم با ادعاهای مجلسآرای جهانی بودن) چگونه می توان مسایل در پیوند با این همبستگی را دریافت؟ کدامیک از جریانهای نمادین و روندهای اجتماعی به «تبیین پیوند نمادین و نهادینه ای می پردازند که به آن «ملیت» می گوییم؟ و این که چگونه میراث اشغالگرایانۀ[۲] دولت – ملت کانادایی بر رفتارهای مربوط به نهادهای دولتی اثر می گذارند؟[۳]
در پژوهشی که در دست انجام دارم، مسئلۀ مهاجرت کانادایی، در شکل فدرالیست آن، را به چالش میکشاند و نشان میدهد که روش مورد نظر چگونه به عنوان شاه کلید سازوکار و تحمیل شرایط مربوط به تعلق ملی است. معنای سیاسی ای که پدیدۀ مهاجرت در میان ملتهای اشغالگر برانگیخته است به میراثی غنی از تعامل اجتماعی میان «تعلق ملی» و «مهاجرت چونان نمایش» منجر شده است. در خلال پژوهشم دربارۀ میراث اشغالگری و سیاستهای مهاجرتی کنونی کانادا، تلاش دارم که معنی اصطلاح «مهاجرت چونان نمایش» را به مانند درکی از این مسئله نشان دهم و شرح دهم که چگونه «ملت» از خلال مهاجرت و نهادهای رسمی به «تصور» درآمده است.[۴] همچنان که در این یادداشت پژوهشی نشان میدهم، رفتارهای نمادین و کردارهای اجتماعی که در شکلگیری مهاجرتِ نمایشی اثرگذارند پیرامون مقولۀ «مهاجرِ مطلوب » گرد می آیند، و سازوکار مهاجرت را در راستۀ مقولۀ «ملت» [ در کانادا] تبیین میکنند.
هر چند که در روند تاریخی خود، جنبشهای فمینیستیِ (سفید پوستها) در غرب، به جز موارد استثنایی، بسیار کم به مسایل مربوط به مهاجرت و ملیت پرداختهاند، این مسایل، همچنان که ماهانتی میگوید، به هم مربوطند: «قوانین مربوط به مهاجرت و ملیت مسایل فمینیستیاند چرا که این قوانین انعکاس ایدئولوژیک در بارۀ زن (سفید پوست) به عنوان مولّد ملت اند.»[۵]
در آن چه در پی میآید، به مسئلۀ مهاجرت نمایشی میپردازم با اشارهای کوتاه به دو موضوعی که رابطۀ جنسیت و جنسیسازی[۶] را در حوزۀ مهاجرت نشان میدهند. «مهاجر مطلوب» و «افزایش جمعیت» دو موضوع این حوزهاند. بر پایۀ این دو موضوع به موردی تاریخی میپردازم که در درون آن پایههای درک اشغالگرایانه از مهاجرت نمایشی درج شدهاند.
● مهاجرت نمایشی و افزایش جمعیت
در جوامعی چون کانادا که بر مبنای اشغالگری پا گرفتهاند، تصورسازی از یک ملت در روند ازدیاد جمعیت ملی خود را پنهان میکند. این مفاهیم ضمنیِ در پیوند با جنسیسازی و ملیگرایی، که در دل مسایل بنیادی نهادهای دولتی و سیاسی مهاجرت نمایشی است، مندرجاند. اشتیاق شاهانۀ ازدیاد جمعیت ملی تنها برای گسترش بازارهای سرزمینهای تصرف شده و بالابردن مصرف و بهرهگیری از منابع طبیعی نیست. به گفتۀ ستوسیولیس و ژاپان،[۷] این روند مربوط به «تکثیر و مشابهسازی هویت بریتانیایی» نیز هست که وارث حکومت کانادا در آینده خواهد بود. دقیقا در این برنامۀ ازدیاد جمعیت است که اشغالگری و مهاجرت دوران جدید را تداوم می بخشد.
بنیانهای چنین برنامه ای روشن است، برنامه ای جنسیتی شده است که در آن زنان کارگزار و مولد امپراتوری و ملتش هستند که «پاکی» یا آلودگی ملت اشغالگر را باعث میشوند[۸] وانگهی، وابستگی جمعیتی سرزمینهای اشغالشده به مهاجرت نشان میدهد که این ازدیاد جمعیت چگونه کارکرد نمادین و مادّی مادربودن را برجسته کرده است. برپایۀ این میراث اشغالگریی، مهاجرت در گذشته وامروزه به عنوان روشی برای تولید نسل با تمام مفاهیم جنسی مربوطه قلمداد شده است. اغلب این مفاهیم در نگرانیهایی دربارۀ روند رو به رشد مهاجرت و زادو ولد کاهش یابنده جمعیت و همچنین در نقشی که مهاجرت در اصلاح این افت جمعیتی قرار است به عهده بگیرد، بازتاب مییابند. با این دلایل، مهاجرت اهمیتی مادی و نمادین بسیار ویژهای به ملل اشغالگر در برساختن ملیتی تخیلی [در سرزمینهای نوساخته] میبخشد. به گفتۀ اسمیت[۹] جامعۀ تخیلی اهمیتی واقعی در نمایان ساختن مرزهای ملت-دولت دارد. زمانی که مفهوم نمایش را در پیوند با کردار اجتماعی بررسی میکنیم و نه در پیوند با نمادینگی تصویری، باید توجه داشت که چگونه این نمادها، که میانجی روابط و نهادهای اجتماعی می شوند، بخشی از پدیدۀ مهاجرت نمایشی اند، مهاجرتی که به تولید مفاهیمی چون جمعیت تخیلی و تعلقِ ملی به عنوان عرصهای پاکسازی شده (بنا به ویژگیهای نژادی، قومی، جنسی، طبقۀ اجتماعی، زبان، تندرستی و بهداشت) پیوند میخورد.
از نگاهی تاریخی، برآمد ارایه و تبلیغ مهاجرت کانادایی که پایه مهاجرت نمایشی است، در پیوند با زایش [مفهوم] ملیتی مبتنی بر اشغالگری در برههای از زمان شکل گرفت که فن آوریهای نمایشی چون تبلیغات تجاری، عکاسی و سینما خود را بیش از بیش به همه [جامعه] تحمیل کرده بودند. در واقع، [همپیوندی] این دو روند ملیت و نمایش نتیجۀ اتفاقی تاریخ نیست. طرح به تصور درآوردن کانادا از خلال مهاجرت نمایشی از همان اول در پیوند با روند تغییرات چند گانۀ [مفهوم] ملیت همراه بوده است. هدف آشکار اقدام برای تبدیل این ملت در حال نضجگیری به ملتی نمایشی این بوده است که مهاجران مطلوب را، برای تضمین تحول این سرزمین زیرسلطه[۱۰] به بنیانِ استوار یک ملت بنیادگذار، به این کشور جذب کنند. هیمن[۱۱] تاکید می کند که سازماندهی درونی خود دولت کانادا در بخشهایی در جهت تولید تبلیغات پاگرفته بود. وی فراتر از این هم میگوید که کشور کانادا اساسا یک کالای مطلوب حراجی بوده است و کنفدراسیون[۱۲] هم گونهای تاکتیک تبلیغی بوده است. این تاکتیک در کار تغییر یک [منطقۀ] دور دست و نامتعین به پایگاهی بوده است که بتوان آن را برای قرارگاههای انگلیسی در اختیار گرفت.
● مهاجران مطلوب
گردآوردن مهاجران مطلوب همواره از سویی به ضرورت برنامهریزی و جذب جمعیت دائمی در سرزمین زیرسلطه وابسته بوده است و از دیگر سو به تسهیل برنامۀ اقتصادی برساختن یک ملت. هم چنان که پیشتر گفتهام، افزایش شمار مردمان در دیدگاه جنسیسازی بدین معناست که مهاجرت بایستی «حامل» روند تولیدِ مثل در سرزمین زیرسلطه باشد. آرمانِ داشتن گروهی از مردمان مهاجر مطلوب یا ترجیح داده شده در [روند] برپایی جماعت تخیلی امری اساسی است برای تولید مجموعه ای از آرمانها، خصوصیات قومی و نژادی، زبانی، ظاهری، جنسی و حتی اقتصادی. آن عمل اجتماعی ناشی از تصور مهاجران مطلوب، همان است که بونی هونیگ، در متن جامعۀ آمریکایی، «اسطورۀ آمریکای مهاجر» مینامد. وی از نقش اسطورهای داستانهای ملی که، روایتگر اِشغال استعماری آمریکاست، چنین میگوید:«مهاجر آرمانی که پیشتر به تشکیل این ملت کمک رسانده است و در آینده نیز می تواند به آیندۀ ملی یاری رساند»[۱۳] این وجه نمایشی مهاجران مطلوب البته گونۀ متضادی را هم میسازد: مهاجران نامطلوب. در همین کتاب نویسنده میگوید که:«اسطورۀ مهاجر آرمانی که یاری رسان دمکراسی لیبرال است، به مهاجر نامطلوبی هم اشاره دارد که در کار نابودی این دمکراسی است»[۱۴] این قطبی کردنهای خوب و بد، مطلوب و نامطلوب به تولید و طبقه بندی نژادی و اجتماعی ناشی از اشغالگری است.[۱۵] در همین باره، توبانی می گوید که : «قانون امروزه در بارۀ مهاجرت، برنامۀ ملیت سازی نژادی سفیدپوستان را بر مبنای همخوانی فرهنگی، زبانی و اجتماعی با تبیینی اشغالگرایانه از «کانادایی» بودن در دستور دارد.»[۱۶] در این روش، آرمانِ [داشتن] مهاجران مطلوب که مهاجرت نمایشی عرضه می دارد در قالب تبیین اشغالگرایانۀ «ملیت کانادایی» شکل گرفته و تداوم یافته است.
● تبلیغ برای مهاجرت
تصویر بدیعِ مهاجران مطلوب در تخیل نهادهای مربوط به مهاجرت درآغاز تبلیغ برای جذب مهاجران ترسیم شده بود. در پایان سدۀ ۱۹ و آغاز سدۀ ۲۰ (۱۹۳۰-۱۸۹۰)، براه انداختن تبلیغات برای مهاجرت نقشی مهمی در سیاست مهاجرتی و تولید [مفهوم] ملت، بویژه برای دولتهای بنیادگذار [انگلیس و فرانسه، م.] بردوش گرفته بود. نمایشهای سیار، پخش اسلاید، نگارههای مناظر و بروشورهای مردم پسند توسط بنیادهای دولتی (و با هماهنگی شرکتهای مسافرتی و بخشی از داوطلبان) به کار گرفته شدند تا مهاجران مطلوب را به سرزمین [جدید] بکشانند. تصاویر نمایشی مربوط به دورنمای ملی و جمعیت مطلوب که در تبلیغات به چشم میآیند، به خوبی نمایانگر جنبشهای طرد و جذب در سیاستهای مهاجرتی و برآمد هویت ملیاند. تکثیر این ساختار رسمی تبلیغ برای جذب مهاجران زمینه گسترده ای را برای فن رسانه ای ایجاد کرد، این مسئله پیوند بسیار نزدیکی با تاریخ رسانه ای کانادا دارد. از سال ۱۸۹۰ تا سال ۱۹۳۰، سفرهای دور و دراز برای نمایش اسلایدهای تبلیغی در تمامی مناطق زیرسلطۀ انگلیسیها به راه افتاده بود. این تبلیغات مردمان را به کنفرانسهایی دربارۀ کانادا دعوت میکردند، کانادایی که یکباره با «شب چراغهای جادویی» به جلوه درآمده بود. در واقع، این نمایشهای دوره گردی به نوعی نمایش مردم پسند تبدیل شده بود که نظر مردمان انگلسیس را به خود می کشید. این کنفرانسها را گردش واگنهایی که با اسب کشیده میشدند اعلام میکردند و پس از آن هم بروشور و برگههای تبلیغاتی میان جماعتهایی که مطلوب قلمداد می شدند پخش میگردید.[۱۷]
دربارۀ متن کانادایی-فرانسوی این دوران، پینشو منابع کلیسای کاتولیک و نقش «کشیشان اشغاگر» را – که سرشناسترین آنها پدر لاکومب[۱۸] است، در حوزۀ مهاجرت فرانسوی زبانان و تبلیغ برای اشغال کبک و شرق کانادا بررسی کرده است. پینشو سه سیاست راهبردی مهاجرت را به ترتیب زیر ترسیم می کند: نخستین آن مهاجران فرانسوی زبان کاتولیک اروپا را در بر میگرفت، گام دوم تبلیغ برای اشغال شرق (بویژه مانیتوبا) کانادا توسط فرانسه زبانان شرق کانادا بود و سپس جلوگیری از مهاجرت مردم فرانسه زبان کانادا به سوی انگلستاننو.[۱۹] این سیاستها در سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۹۲۰ در دستور کار بود.[۲۰] کورویل به تازگی تحلیلی در بارۀ گفتاراشغالگرانه در کبک منتشر کرده است.[۲۱] کاردردست انجام وی تحلیلی مقایسه ای میان تبلیغات و تشویق به مهاجرت دولت استانی و کلیسای کاتولیک در کبک است و آنچه در سرتاسر امپراتوری کبک انجام گرفته است. وی به این نتیجه رسیده است که تاثیرات سیاستهای اشغالگرایانۀ امپراتوری انگلیس بر سیاستهای مربوط به کبک بسیار بوده است، تاثیراتی که در برابر سیاستهای فرانسوی و آمریکایی در این زمینه کم اهمیت نشان داده شدهاند. از نظر نویسنده دیگر ویتلوک مسئله باروری زنان مناطق اشغال شده و «ماموریت تمدن ساز» آنها در برنامۀ اشغال [این] سرزمینها ضروری بوده است و باید به تاثیر گفتار مشوق باروری زنان در این برنامه توجه داشت. به نظر وی، «پیوندی واقعی میان مهاجرت و باروری» وجود دارد. وی در ادامه میگوید که گفتار مشوق باروری و گفتار امپریالیستی دوش به دوش همدیگر بوده و هویت جمعی «زن مهاجر» را رقم زده اند.[۲۲]
در سالهای ۱۸۵۰، سوزان مودی[۲۳] تجسم عالی این الگوی زن مهاجر انگلیسی بود که یکی از مهمترین الگوی رایج در تشویق مهاجرت در سدۀ ۱۹ شد و در این مورد بروشورها و دفترچه های راهنما برای زنان مهاجر و معروفترین کتابش به نام «زندگی جنگلی در کانادا»[۲۴] در همین زمینه چاپ ونشر یافتند. وانگهی، جایگاه «زن مهاجر» در روند اشغالگری سرزمینها به عنوان چهارچوب سیاستهای گزینشی مهاجرت و مهاجرت نمایشی به کار گرفته شد.از تکثیر کتابچههای راهنما برای «خانمهای مهاجر» (به مانند مورد مودی) تا برنامۀ جذب «زنان خدمتگزار خانگی» و صحنههای اندرونی خانهها به سبک دورۀ ویکتوریا که روی بروشورها نقاشی شده بود، پیوند میان جنبۀ اشغالگرایانه و جنسیتی مهاجرت نمایشی در تبلیغات برای مهاجرت برجسته میشود.
در اینجا، دو موضوع را مطرح میکنم که می توانند راهگشای پژوهشهای دیگری در سمت و سوی این نوشته باشند:
۱. با توجه به این که مسئلۀ جنسیت جای خاصی را، در مرزبندی برمبنای قومیت و نژاد و کار، در مرکز جریان مهاجرت اشغال کرده است، باید پرسید که چگونه این چهارچوب جنسیتی جریان مهاجرت نمایشی و شکل گیری سیاست مهاجرتی را سامان میدهد.[۲۵]
۲. در اوضاع معاصر، چگونه میراث اشغالگری در مورد مهاجرتِ نمایشی روند نهادی شکل گیری سیاسی را رقم می زند؟ به عبارت دیگر، در چه زمینههایی این مهاجرت نمایشی در دوران ما فعال شده است؟ و چه تاثیر ممکنی این زمینه های موجود بر عوامگرایی جریانهای راست دارد؟ در حالی که سیاستهای مهاجرتی بی تردید تحت تاثیر تبیینهای بیش از پیش محدود کنندۀ مسئلۀ ملیت اند (بویژه با رشد جریان راست)، امیدوارم که این پرسشها به گشودن مسیرهایی روشنتر بیانجامد و همچنین مسیرهایی که به ضرورت اندیشیدن به مهاجرت نمایشی در درون مسایل مربوط به ملیت راه ببرد.
منابع
ADRIEN, Alix, et autres 2000 « Une bien mauvaise piste », Le Devoir, 25 septembre : A7.
ANDERSON, Benedict, 1991 Imagined Communities : Reflections on the Origin and Spread of Nationalism. Londres, Verso [1™ éd. : 1983].
ARAT-KOC, Sedef 1997 « From « Mothers of the Nation » to Migrant Worker », in Abigail B. Bakan et Daiva Stasiulis (dir.), Not One of the Family : Foreign Domestic Workers in Canada. Toronto, University of Toronto : 53-80.
BAKAN, Abigail B., et Daiva STASIULIS (dir.) 1997 Not One of the Family: Foreign Domestic Workers in Canada. Toronto, University of Toronto.
BALIBAR, Etienne, et autres (dir.) 1999 Sans-papiers : l’archaïsme fatal. Paris, La Découverte.
CALLISTE, Agnes, 1994 « Race, Gender, and Canadian Immigration Policy : Blacks from the Caribbean, 1900-1932 », Journal of Canadian Studies, 28, 4, hiver : 131-148.
COURVILLE, Serge, 2000 Rêves d’empire : le Québec et le rêve colonial. Ottawa, Presses de l’Université d’Ottawa.
DEBORD, Cuy, 1995 The Society of the Spectacle. New York, Zone Books [ l r e éd. : 1967].
CUILLAUMIN, Colette,1984 « Immigration sauvage », Mots, 8 : 43-51.
HEAMAN, Elsbeth,1999 The Inglorious Arts of Peace : Exhibitions in Canadian Society during the Nineteenth Century. Toronto, University of Toronto.
HONIC, Bonnie, 1998 « Immigrant America? How Foreignness «Solves» Democracy’s Problems », Social Text, 56,16, 3, automne : 1-17.
KNOWLES, Valerie, 1992 Strangers at Our Gate : Canadian Immigration and Immigration Policy, 1540- 1990. Toronto, Dundurn Press.
LAI, Larissa, 2000 « Asian Invasion versus the Pristine Nation : Migrants entering the Canadian Imaginary », Fuse, 22, 2, septembre : 30-40.
MCCLINTOCK, Anne, 1995 Imperial Leather : Race, Gender, and Sexuality in the Colonial Conquest. New York, Routledge.
MOHANTY, Chandra, 1991 Third World Women and the Politics of Feminism. Indianapolis, Indiana. University Press.
MOODIE, Susanna, 1996 Roughing it in the Bush : Or, Life in Canada. Toronto, McClelland & Stewart, [ 1 r eéd. : 1852].
PAINCHAUD, Robert,1987 Un rêve français dans le peuplement de la prairie. Saint-Boniface, Éditions des Plaines.
ROBERTS, Barbara, 1988 From Whence They Came : Deportation from Canada, 1900-1935. Ottawa, University of Ottawa.
SCHEINBERC, Ellen, et Melissa K. ROMBOUT, 1996 « Projecting Images of the Nation : The Immigration Program and its Use of Lantern Slides », The Archivist, 111 :13-24.
SMITH, Susan J. 1994 « Immigration and Nation-building in Canada and the United Kingdom », in Peter Jackson and Jan Penrose (dir.), Constructions of Race, Place, and Nation.
Minneapolis, University of Minnesota : 50-76.
STASIULIS, Daiva, et Radha JHAPPAN, 1995 «The Fractious Politics of a Settler Society », in Daiva Stasiulis and Nira Yuval- Davis (dir.), Unsettling Settler Societies: Articulations of Gender, Race, Ethnicity, and Class. Sage Series on Race and Ethnic Relations 11. Londres, Sage : 95-131.
THOBANI, Sunera, 1999 « Sponsoring Immigrant Women’s Inequalities », Canadian Woman Studies/Les Cahiers de la femme, 19, 3, automne : 11-16.
VALVERDE, Mariana, 1991 The Age of Light, Soap, and Water : Moral Reform in English Canada, 1885-1925. Toronto, McClelland & Stewart.
VUKOV, Tamara, 2000 Imagining Canada, Imagining the Desirable Immigrant: Immigration Spectacle as Settler Postcolonlalism. Mémoire de maîtrise (communication). Montréal, Université Concordia.
WHITLOCK, Gillian, 1995 « Outlaws of the Text », in Bill Ashcroft, Careth Griffiths, and Helen Tiffiin (dir.), The Postcolonial Studies Reader. Londres, Routledge : 349-352.
WOODSWORTH, James Shaver, 1977 Strangers within Out Gates: The Problem of the Immigrant.
[۱] Vukov T. (2000), «Penser l’immigration comme spectacle : les bases coloniales de la nation», Recherches féministes, vol. 13, n° ۲, , p. 121-130.
[۲] Colonialiste
[۳] نگ. Balibar, 1999, p. 91
[۴] نگ. Anderson, 1991
[۵] نگ. Mohanty, 1991
[۶] Sexualisation
[۷] نگ. Stasiulis and Jappan, 1995, p. 97
[۸] نگ. McClintock, 1995, p. 24
[۹] نگ. Smith, 1994, p. 52
[۱۰] Colonial
[۱۱] Heaman
[۱۲] Confédération. .در ژوئیه سال ۱۸۶۷، اتحادی میان استان کانادا، نیو برونزویک و نوول اکس شکل گرفت که به تشکیل حکومت متحدی بیانجامد.
[۱۳] نگ. B. Honig, 1998, p. 1
[۱۴] همانp. 8
[۱۵] یک متن کانادایی انگلیسی زبان که تولید این سلسله مراتب نژادی دز امر مهاجرت را به خوبی نشان می دهد، چاپ نخست کتاب وودس وورد (Woodsworth) در سال ۱۹۹۷ است.
[۱۶] نگ. Thobani, 1999, p. 12
[۱۷] نگ. Scheinberg et Rombout 1996
[۱۸] Père Lacomble
[۱۹] Nouvelle-Angleterre
[۲۰]نگ. Painchaud, 1987
[۲۱] نگ. Courville, 2000
[۲۲] نگ. Whitlock, 1995, 352
Susanne Moodie[23]. ن.یسندۀ انگلیسی که در ۲۹ سالگی با دختر و همسرش در سال ۱۸۳۲به کانادا مهاجرت کرد. نوشتههای وی از شرایط زندگی در مناطق اشغال شده یکی از منابع مطالعه در بارۀ تاریخ این برهۀ تاریخی است. م.
[۲۴] Foreste life in Canada or Roughing it in the Bush (1852)
[۲۵] Arat-Koc, 1997 در تایید این مسئله می نویسد که شرایط پایه ای ملیت برای زنان خدمتگزار خانگی از زمان جنگ دوم جهانی تا کنون کاهش یافته است و به حد بردگی رسیده است. در این مدت، ملتهایی که منبع فراهم آوردن این کار خانگی اند بیش از بیش از «جهان سوم» اند. برای اطلاع بیشتر دربارۀ «برنامه کمک خانوادگی برای ساکنین» (برنامۀ فدرال برای بکارگیری زنان خدمتگزار خانگی که در بیشتر کشورهای جهان سومی به راه افتاده است)، به آثار زیر مراجعه کنید:
Bakan et Stasiulis, (1997) et Calllste (1994)