مهاجرت در آفریقا یک پدیده بسیار رایج است. مهاجرت به طور سنتی عموما با جستجو برای یافتن مزرعه یا چراگاه بهتر و جدید همراه بوده است. برخی گله داران به صورت فصلی مهاجرت می کردند و دام های خود را برای یافتن منابع در دسترس آب و چراگاه حرکت می داده اند. در دوران استعمار آفریقا، مهاجرت به معادن و مزارع به امری رایج تبدیل شده بود. پس از آن شمار افرادی که نه تنها به منظور مرتفع ساختن نیازهای اولیه، بلکه برای بهبود سطح اقتصادی و اجتماعی زندگی به شهرهای آفریقا مهاجرت کردند، افزایش یافت. مهاجرت های دوره ای نیز در این قاره رواج بسیار دارد. به بیان دیگر برخی افراد در میان شهرها و نواحی زادگاه خود به طور دایم در حرکت هستند. اغلب آفریقایی ها سعی می کنند روابط خود را با زادگاه شان نگه دارند.
پناهندگان دسته دیگری از مهاجران آفریقا را تشکیل می دهند. رویهمرفته، طبق آمار کمیساریای عالی پناهندگان ایالات متحده نزدیک به ۳۰ درصد جمعیت پناهنده جهان در آفریقا زندگی می کنند. افراد عموما با حالتی پریشان از کشور خود گریخته و به کشورهای همسایه پناهنده می شوند. به عنوان نمونه هایی برای دسته اخیر، می توان از افراد سودانی پناهنده به کنیا و یا رواندایی های پناهنده به تانزانیا و جمهوری کنگو نام برد. در برخی موارد، بالاگرفتن اختلاف در امور پناهندگان دو کشور، سبب دادوستد پناهندگان می شود. این امر در پایان قرن بیستم میان اتیوپی و سومالی و نیز میان لیبریا و سیرالئون اتفاق افتاد. احتمالا اغلب پناهندگان به کشورهای خود بازمی گردند، اما برخی از آنان نیز در جستجوی یافتن راهی جدید برای زندگی در کشور مقصد داده خود برمی آیند.
مهاجرت بین قاره ای در آفریقا از رواج کمتری برخوردار است. حال آنکه جمعیت بالایی از مستعمرات پیشین فرانسه به این کشور مهاجرت کرده اند، هدف اغلب آنان درآوردن پول کافی برای فرستادن به منزل و در نهایت بازگشت به زادگاه شان بوده است. ممکن است فردی این روند را چندین بار در سنین نوجوانی و جوانی زندگی خود تکرار کند. تابحال چندین ملت آفریقایی با این پدیده به اصطلاح “فرار مغزها” روبرو شده اند، زیرا کارگران ماهر و حرفه ای درمی یابند فرصت های شغلی بهتر در مکان های دیگر از جمله اروپا و آمریکای شمالی وجود دارند. از این رو ممکن است این کارگران به صورت دایم یا موقتی به مهاجرت روی آورند. در نیمه دوم قرن بیستم بسیاری از اروپاییان به دنبال پول این قاره را ترک کردند. شمار زیادی از ساکنان الجزایر در جریان جنگ استقلال این کشور (۱۹۵۴-۱۹۶۲) به فرانسه بازگشتند و از سال های دهه ۸۰ بسیاری از سفیدپوستان آفریقا و اهالی زیمباوه این قاره را ترک گفتند. بین سال های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ فشارهای سیاسی و دگرگونی شرایط اجتماعی و اقتصادی به پناهندگی شمار زیادی از ساکنان جنوب آسیا به اوگاندا انجامید.
نوشتههای مرتبط
توسعه شهری
تنها ۳۷ درصد آفریقایی ها در شهرها زندگی می کنند، آنچه آفریقا را به قاره ای تبدیل کرده که شهرنشینی در آن کمترین میزان رشد را داشته است. با اینهمه در همین شرایط، این قاره سریع ترین روند شهری شدن را دارا بوده است. شهرهای بزرگ آفریقا که اغلب شهرهایی ملی هستند، به عنوان نخستین مقاصد اکثریت گسترده مهاجران به شمار می روند و رشد جمعیت در برخی از آن ها به ۸ تا ۱۰ درصد سال می رسد.
هم اکنون دهها شهر در آفریقا جمعیتی بیش از یک میلیون نفر دارند. بزرگ ترین شهرهای آفریقا عبارتند از قاهره، اسکندریه در مصر، کینشازا (kinshasa) در جمهوری دموکراتیک کنگو، کازابلانکا، مراکش، کیپ تاون و یوهانسبورگ در آفریقای جنوبی، آدیس آبابا، اتیوپی، لاگوس، نیجریه و لواندا، آنگولا. دو شهر از بزرگ ترین پایتخت های دنیا در آفریقا قرار دارند. در نواحی پایتخت قاهره نزدیک به ۱۲ میلیون نفر زندگی می کنند و لاگوس و نواحی پیرامون آن، نزدیک به ۱۷ میلیون جمعیت دارد. برآورد می شود تا سال ۲۰۱۵ جمعیت لاگوس به ۲۳ میلیون نفر برسد.
تفاوت های فاحش در سطح رفاه و استانداردهای زندگی در شهرهای آفریقا ویژگی بسیاری از شهرهای آفریقاست. ایجاد فرصت های شغلی در شهرها با رشد جمعیت آن ها تناسب نداشته است. نرخ بیکاری در مناطق شهری اغلب از ۵۰ درصد افزون است و بیشتر بیکاران را افراد جوان، ذکور و با تحصیلات پایین تشکیل می دهند. بسیاری از مردم درآمد خود را از فعالیت هایی غیر رسمی مانند فروش روزنامه و مجله، واکس زدن کفش، پیک، کارهای خدماتی و جمع آوری زباله تامین می کنند. تکدی گری، خودفروشی و سرقت نیز راه هایی برای گذران زندگی به شمار می روند. میزان جرم در شهرهای بزرگ آفریقا نیز در حال گسترش است. سرقت خودرو که گاه با تجاوز و قتل همراه می شود، نیز رواج بیشتری یافته اند.
به این ترتیب زندگی در شهر به سمت کاهش و بنابراین نسبتا گران تر شدن تمایل پیدا کرده است. کارگران اغلب در مناطق حاشیه شهرها سکونت دارند که به طور محترمانه “بخش های غیرضمیمه” نامیده و به طور عام تر به نام “حصیرآباد” خوانده می شوند و در آن ها زندگی ارزان تر است. به این ترتیب، مناطق سرزنده تر، بسیار پرجمعیت بوده و نبود خدمات اساسی مانند سیستم فاضلاب و منابع آب تمیز در آن ها دیده می شود. این امر افزایش احتمال خطر سرایت بیماری های عفونی و انگلی به خصوص برای کودکان را به دنبال خواهد داشت. وبا یکی از تهدیدات خطرناک نواحی شهری است.
چندین کشور آفریقایی به منظور بازگشت روند تمرکز بیش از اندازه جمعیت در نواحی شهری، پایتخت خود را تغییر دادند. دولت های نیجریه و تانزانیا از این جمله اند که به ترتیب در سال های ۱۹۹۱ و دهه ۱۹۷۰ پایتخت خود را از لاگوس و دارالسلام تغییر دادند. با اینهمه در هیچ یک از موارد، تغییر فوق به تغییر حرکت جمعیت نینجامید: مهاجران هنوز به لاگوس و دارالسلام سرازیر می شوند.
با گسترش شهرها، بر تنوع قومی آن ها نیز افزوده می شود. با آنکه تداخل گروه های قومی در گذشته بیشتر رخ می داده است، امروزه گروه های مختلف قومی به جداسازی خود از سایرین و قرار گرفتن در ناحیه ای جداگانه در مجاورت گروه های دیگر تمایل نشان می دهند. این حالت به خصوص زمانی رخ می دهد که گروه های فوق، دارای پیشینه اختلافات سیاسی با یکدیگر باشند. برای نمونه در نایروبی، دو قبیله لوو (Luo) و کیکویو (Kikuyu) به ندرت با یکدیگر ممزوج می شوند. درمورد ایگبو (Igbo) و هاوزا (Hausa) در شهرهای بزرگ نیجریه نیز همین طور است. مهاجران از جمله اهالی موزامبیک در آفریقای جنوبی اغلب در بخش های جداگانه متمرکز می شوند. به این ترتیب بسیاری از شهرهای پیشین آفریقای غربی برای مهاجران حالت یک “اقامتگاه بیگانه” را دارند.
منبع : دایره المعارف اینکارتا ۲۰۰۹
این مطلب پیش از این در سایت قبلی انسان شناسی و فرهنگ به آدرس www.anthropology.ir منتشر شده است.