مقدمه
در جوامع ابتدایی، وظیفه نگهداری از فرزندان به عهده زنان بوده است. این امر در کنار ویژگی های بیولوژیکی خاص زنان باعث می شده که زنان در محل استقرار بمانند و مردان محل استقرار را به دنبال شکار ترک کنند. در این هنگام زنان برای تأمین نیازهای خود و افراد تحت سرپرستی شان ناگزیر بوده اند در اطراف محل زندگی به جمع آوری و گردآوری مواد غذایی و خوراکی بپردازند. برای این منظور زنان ناگزیر به کند و کاو در زمین و جستجوی ریشه های گیاهان برای تغذیه بودند. در طی این روند زنان متوجه شدند که از افتادن دانه های گیاه بر روی خاک گیاه تازه ای به وجود می آید. بدین ترتیب اولین جرقه های کشاورزی در ذهن بشر (زنان) زنده شد.
نوشتههای مرتبط
کشاورزی از همین جا به وجود آمد و رفته رفته با گذشت زمان و بهبود روش های تولید، انسان توانست مازاد بر نیاز خود به تولید محصول بپردازد. این اضافه ی تولید، پدیده های زیادی را در پی داشت. یکی از مهم ترین پیامدهای آن به وجود آمدن اوقات فراغت برای انسان بود. چرا که اضافه ی تولید الزام کار و تولید را برای مدتی از بین می برد و انسان این فرصت را می یافت که در فراغت از اندیشه معاش به چیزهای دیگری بیندیشد که حاصل آن به وجود آمدن هنر و خلق آثار هنری بود.
اضافه ی تولید یکسری نیازهای جدید نیز برای انسان به وجود آورد و آن نیاز به داشتن ظروف برای ذخیره ی این اضافه ی تولید بود. البته ذهن جستجوگر انسان در طی زمان به این نیاز هم پاسخ داد که آن پاسخ، اختراع سفال بود.
واژه شناسی
تعریف: سُفال، سِفال، سوفال، سوفار، سفاله. این اصطلاحات، بنابر تعریف لغتنامه ها و دایرهالمعارفها عموما به معنای اشیا ساخته شده از گل پخته هستند، مانند: کاسه، کوزه و غیره. «سفالین» نیز شامل انواع اشیایی است که از سفال سازند. اصطلاح سفال به معنای عمومی پوستهای گردو، پسته، بادام، فندق و پوست انار خشک نیز آمده است. و نیز سفالینه، سفال ساخته شده را گویند. سفالگری نیز به هنر یا صنعت ساخت ظروف و اشیاء گلی پخته اطلاق می شود. معمولا (محصولات را) اگر بدون لعاب باشند، سفال و اگر لعابدار باشند، بر حسب گل و لعابی که در آنها بکار رفته «بدل چینی » می نامند.
شکار و گردآوری
انسانها و نیاکان انسان نمای شان بیش از ۴ میلیون سال است که روی کره زمین زندگی می کنند و در بیش از ۹۹ درصد این زمان هیچ گونه محصولی را کشت نکردند. در این مدت انسانها، با شکار جانوران و گردآوری گیاهان خود رویی که در زیست بومهایشان می روییدند زندگی می کردند.
در جوامع گردآورنده و شکارگر، غذای گیاهی پشتوانه اساسی زندگی بود. وظیفه ی جمع آوری غذای گیاهی و همچنین تقسیم آن بین افراد، بر عهده زنان بود و کار شکار را بیشتر مردان انجام می دادند. این نوع تقسیم کار به علت غیر عملی بودن شرکت زنان نوزاد دار در امر شکار، بلوغ سریعتر دختران که آنان را زودتر از پسران درگیر مسئولیت های جدی چون مسئولیت مادری می کرد و نیاز به سرعت و سکوت در فعالیت شکار بود.
وظیفه ی نگاهداری فرزند در این گونه جوامع، اوقات زن را به خود اختصاص می داد و در این هنگام که زن به بچه داری مشغول بود، مرد از خانه بیرون رفته و به شکار می پرداخت. اما زن ناگزیر بوده در حول و حوش محل سکونت خود به جمع آوری مواد غذایی از گیاهان بپردازد. به دلیل همین موقعیت بود که زنان توانستند به گردآوری گیاهان برای مصارف غذایی وحتی دارویی مشغول شوند. برای این منظور، کاری که زنان ناگزیر به انجام آن بودند، کندوکاو در زمین و جستجوی ریشه گیاهان برای تغذیه بود. برای این کار از ابزارهایی مانند چوب های درازِ نوک تیز استفاده می کردند که خود آنها را تهیه می کردند.
برخی از مردم شناسان معتقدند یکی از نتایج کندن زمین برای یافتن ریشه های خوراکی گیاهان، حاصلخیز کردن و بارور کردن زمین و در نتیجه افزایش برداشت گیاهان بوده است که همین کار باعث باد افشان کردن و نهال به بار آوردن دانه هایی می شده که در اثر کندن زمین به وسیله زن ها در هوا پخش می شده است و نتیجه می گیرند که بدین گونه زنان وحشی، ناخودآگاه برای تمامی اجتماع، آینده ای بهتر و ذخیره ای سرشارتر فراهم می کردند.
آنها همچنین بر این عقیده اند که زنان، در جوامع بدوی، هم گیاهان مطلوب و مرغوب را کشف می کردند و هم ابزار و آلات برای کاشت و برداشت محصول را ابداع می نمودند.
کشاورزی اولیه که از حاصل چینی به وجود آمده است، به ویژه بر عهده زنان قرار داشت. به این ترتیب تکامل در شاخه اقتصادی موجب شد که امر تقسیم کار بر حسب جنس بیش از پیش تقویت گردد.
در دوره شکارورزی جز تعقیب و شکار، تقریباً تمام کارهای دیگر خانواده به عهده زن بوده است. در اجتماعات اولیه قسمت اعظم ترقیات اقتصادی به دست زنان اتفاق افتاده است و نه به دست مردان. در طی قرنهای متوالی که مردان دائماً با طریقه های کهن خود به شکارورزی اشتغال داشتند، زن در اطراف خانه کشاورزی را توسعه داد و کانون خانوادگی را نیز به وجود آورد.
حدود پانزده هزار سال پیش آخرین عصر یخبندان به سرآمد و با گرم شدن تدریجی هوا، طبیعت پیرامون انسان شکارگر و گردآورده نیز تغییر چهره داد. در فاصله ی این پانزده هزار سال پیش که پایان دوره ی یخبندان است و ده هزار سال قبل که باستان شناسان اولین آثار فرهنگ کشاورزی را در آن شناسایی کرده اند، دوران برزخی است که آدمیان آن روزگار طی آن، روش های مختلف تغذیه برای بقا را آزمودند.
تقریباً همه انسان شناسان و باستان شناسان معتقدند که زنان اولین کشاورزان بوده اند. شاید اساس این طرز تفکر مبتنی بر این واقعیت باشد که زنان به دلیل همان مسئولیت همیشگی حفظ افراد تحت سرپرستی، زمان رویش هر گیاه و مکان مناسب آن را آموختند. نحوه ی جدا کردن دانه های خوراکی و بهترین روش نگاهداری آنها، خشک کردن میوه ها و پی بردن به ارزش غذایی برخی دانه های روغنی به صورت جایگزینی برای گوشت و … را از طریق آموزشهای تجربی، از مادران به فرزندان منتقل می کردند.
اقتصاد مبتنی بر تولید خوراک، در هر منطقه، مناسب با شرایط اقلیمی و آب و هوا و زمینه ی مناسب رشد دانه بومی- وحشی همان منطقه بنیان گرفت. گندم و جو در خاور نزدیک، برنج در خاور دور و ذرت در آمریکا از گیاهان بومی بودند و کشاورزی در هر یک از این مناطق با تکیه بر دانه ی بومی استمرار یافت. روش تولید غذا از طریق کشاورزی، در تمام نقاط مناسبی که انسان در آن حضور داشت، به عنوان روشی انقلابی برای بقا و تکثیر، سیستم اقتصادی- اجتماعی – فرهنگی را دگرگون کرد.
کشاورزی و «مادر کبیر»
«جامعه کشاورز «زایش» را تشویق می کند و زایندگان (مادران) که خوراک دهندگان نیز هستند مورد ستایشند. زنان همان گونه که خود می زایند، زمین را نیز بارور می کنند. زن «مادر انسان» و «مادر زمین» است؛ او «مادر کبیر» است. چشمه زندگی در پستان او جاری است. پس آبهای شیرین و رودهای پهناور نیز در اختیار اوست. شیر مادر، انسان را تغذیه می کند و آب شیرین زمین را. از درون هر دو زندگی جدید آغاز می شود که پر برکت است.»
آنچه در بالا آمد بخشی از اعتقادات و باورهای جوامع کشاورز اولیه در مورد زنان و مادران بود.
جوامع پیش از تاریخ در جریان تحولاتی که تحت تأثیر گذار از مرحله شکارورزی به سوی کشاورزی از سر گذراندند، از لحاظ فرهنگی نیز دگرگون شدند. نظام جدید، با خود ارزشها و معیارهای تازه ای به ارمغان آورد که عموماً با طبیعت و باروری که کمال مطلوب انسان در آغاز عصر کشاورزی به شمار می رفت تجانس داشت. خواص عمده و بارز طبیعت به خصوص توالد و تکثیر و باروری، پایه و اساس نوینی شناخته شد که در اطراف آن معیارهای جدید شکل گرفت. اندیشه ی مذهبی انسان، به خصوص خواسته های او در ماوراء الطبیعه به صورت تازه ای تجلی یافت و در قالب های کهن دگرگونی پدید آمد، زن از دیدگاه تازه ای نگریسته شد. اندامهای زنانه از دیدگاه انسان متعلق به عصر جدید نیرویی مافوق جنسی را به تماشا گذاشت. شکل اندامی زن که به «طبیعت» نزدیک است و خود به خود واجد ارزش سمبولیک بر پایه «کمال طبیعت» می باشد در مرکز توجه و ذهنیت انسان معاصر با آغاز استقرار نظام کشاورزی قرار گرفت و بیش از پیش توجه او را به سوی خود جلب کرد. اندام های زنانه به صورت قالب زیبایی جلوه گر شد که انسان عصر جدید، چهار فصل از طبیعت را تمام و کمال در آن قالب می دید و تحسین می کرد. زن از این دیدگاه نمود کوچکی شد از دنیای بزرگ. به سخن دیگر مردمان متعلق به آن اعصار مؤمنانه ایمان آوردند که: جهان نمودی است از تمامیت و کمال جنسی زن و هرگاه این کمال جسمی با «روان زنانه» نیرومند در جامعه بیامیزد، سعادت و شادمانی جامعه بر مبنای نزدیکی به طبیعت قابل وصول می شود.
دیری نپایید که زن نه فقط جلوه گاه کمال زیبایی و باروری و قدرت زمینی به شمار می آمد، بلکه همچون نیروی لایزال و لایتناهی و منحصر به فرد که منشأ و سرچشمه در آسمانها داشت نیز مورد پرستش قرار گرفت. انسان در عصر کشاورزی آغازین به سمبل های خدایی از جنس زن یکسره گردن نهاد و سمبلهای خدایی از جنس مرد به تدریج به فراموشی سپرده شد.
آثار باورهای مربوط به سروری زنان و سالاری مادران در زمینه های مختلف ابزارسازی هنر عهد نوسنگی قابل مشاهده است. اگر ساختن ظروف گلین و سفالگری را از اولین آثار فرهنگی برخاسته از اذهان آگاه کشاورزان کهن بدانیم، تأثیر کهن الگوی «مادر کبیر» و نیروی «وادار کننده» آن بر ناخودآگاه این مردمان از طریق روان شناسی تحلیلی قابل پیگیری است.
در ساختار و شکل ظاهری ظروف عصر کشاورزان نخستین، شخصیت محوری و کانونی زن که بازتابی از توانایی های بالفعل و بالقوه او در گردآوری، رویاندن، حفاظت و سیر کردن و زندگی بخشیدن است، نمایان می شود. این ظروف، نمایشی از نماد طبیعت زنانه و موقعیت اجتماعی زنان است. ابتدا در ظروف گلین و بعدها در ظرف به صورتی همه گیر نشانه های شاخص نمادین از زن، برای بیان تمثیلی تواناییهای او به چشم می خورد.
ظرف وسیله ای برای نگهداری آب، نگهداری غذا و به طور کلی نگهدارنده ی چیزهایی مفید و ضروری، درون خود، نماد تمثیلی زن می شود. این ساختار تمثیلی ظروف گاه با دو تایی کردن آن به صورت ظرفی بزرگ که ظرف کوچکتری را در خود دارد، برجسته می گردد. هنر شناسانی که فرآیند تکاملی هنر را به لحاظ جنبه های نمادین و ذهنی در حیطه روانشناسی، از اعصار کهن، تا دوره ی معاصر دنبال کرده اند، معتقدند که این ظروف دو تایی بعدها الهام بخش هنرمندان برای ساختن تندیس های مادر و فرزند از «ایریس» مصری تا «عطوفت» میکل آنژ و حتی «مادونا» ی پیکاسو بوده است.
نقش و وظایف زنان
علاوه بر موارد مرتبط با کشاورزی، زنان به واسطه ی همین تواناییِ «زن- مادرانه» ناگزیر به داشتن نقش های دیگری در جامعه بوده اند:
– «زن» یا در حقیقت «مادر» نه تنها به کاشتن و کشت و زر می پرداخته بلکه به جمع آوری حشرات و ساس و بعضی حیوانات کوچک مانند خرگوش صحرایی، پرندگان و نوزاد بسیاری از جانوارن اقدام می کرده است.
– پرورش جانوران به وسیله زنان که به اهلی کردن آنان منتهی می شود، ریشه در توانایی تربیت کنندگان زن دارد که به تغییر مسیر تکامل انسان منجر شده است.
– ترکیب فنون کشت و برزیگری و نیز اهلی کردن حیوانات پایه گذار تحول و رشد آدمی از مرحله بدویت به بربریسم و سپس تمدن شد. تنها در مراحل بعد بود که مردان آنچه را که زنان به وجود آورده و تکامل بخشیده بودند بر عهده گرفتند و به کشتکاران و پرورشگران اصلی مبدل شدند.
– در اجتماعات اولیه زن در اطراف خیمه، هزاران هنر خانگی را ایجاد می کرد، که هر یک روزی پایه صنایع بسیار مهمی شده است. از پنبه که به گفته ی یونانیان «درخت پشم» است، زن نخستین ریسمان و سپس پارچه را از آن اختراع کرده است. بنابراین، این زن است که به احتمال قریب به یقین سبب ترقی فن دوخت و دوز و نساجی و کوزه گری و سبد بافی و درودگری و خانه سازی گردیده و اوست که غالب اوقات به کار تجارت می پرداخته است.
– زنان در کارهای خانه سازی و مهندسی نیز از پیشگامان بوده اند. به عنوان مثال وقتی کشیش اسپانیایی در میان سرخ پوستان «پوتبلو» زندگی می کرد، مردی را مأمور می کند که دیواری را بسازد، مرد نگون بخت مورد تمسخر زنان قرار می گیرد زیرا چیزی مضحک تر از این نبوده که مردی مجبور به بنا کردن خانه ای شده باشد.
– نیاز به تهیه غذا برای فرزندان به وسیله ی زن ها باعث به وجود آمدن شیوه ها و وسایل لازم برای حفظ و نگهداری آذوقه شد که تهیه ظروف گلین و سفالگری از آن نمونه می باشد. همین امر باعث شناخته شدن آتش و به کارگیری آن برای پخت و پز گردید. زنان با شناختن روش استفاده از آتش و جوشاندن بعضی گیاهان سمی از آنها استفاده دارویی نمودند. به همین دلیل «بریفو» از زنان به عنوان اولین طبیبان تاریخ یاد می کند.
– به نظر می رسد هر تزیینی نخستین بار به کوشش زنان به وجود آمده که تزیین کننده ی جامه ها و سبدها و سفال ها نیز بودند. همچنین فن سفالگری و نخ ریسی و بافندگی و استفاده از کتان و پنبه، اعتبار و امتیاز عمده را به زنان می دهد.
پایان بخش اول – ادامه دارد.