انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ملی گرایی ورزشی در جهان (بخش اول: فوتبال انگلیس و اسکاتلند)

در طول دوران مدرنیته، میدان ورزش همواره بستری مساعد برای بیان و تقویت انواع ملی گرایی و محلی گرایی بوده است، مفهوم “ملی گرایی ورزشی”[۱] به این مساله می پردازد (هابرمن به نقل از بیرنر ۲۰۰۱: ۱۷-۱۸)، البته واژه های دیگری نیز، مثل “میهن پرستی ورزشی”[۲] نیز در برخی آثار به همین مساله ی پیوند ورزش مدرن و ملیت اشاره می کنند (گومبرگ ۲۰۰۰: ۸۷-۹۸)، در این سلسله نوشتار به معرفی این مفهوم و بررسی کاربرد آن در کشورهای مختلف جهان پرداخته می شود.

 

انگلیس: انگلیسی ها خود را مبدع بازی فوتبال می دانند و آن را “ورزش ملی” خویش به شمار می آورند، چنین رویکردی موجب شده است تا به آن ها لقب “مغرور” بدهند، وقتی فرانسوی ها برای همکاری بین المللی دست به تاسیس فیفا زدند، انگلیسی ها از پیوستن به آن امتناع کردند، اتحادیه های فوتبال بریتانیایی، شامل انگلیس، اسکاتلند، ولز و ایرلند چندین بار به عضویت فیفا در آمدند و سپس با حالت قهر آن را ترک کردند (صدر ۱۳۹۰: ۱۲۴-۱۳۱).

تاریخ فوتبال بریتانیا نشان می دهد در این منطقه به طور تاریخی رقابت های محلی و باشگاهی نسبت به رقابت های بین المللی اهمیت بیشتری داشته است، تا جایی که تیم ملی انگلیس تا ۱۹۵۰ در جام جهانی غایب بود و در اولین حضورش نتایجی گرفت که به هیچ عنوان شایسته ملتی که خود را صاحب فوتبال می پنداشت نبود، پس از آن هم در مقایسه با تیم هایی مثل برزیل، آلمان،ایتالیا و آرژانتین، تیم ملی انگلیس هیچگاه به کامیابی ها و موفقیت هایی درخور نام و سابقه این کشور در فوتبال دست نیافت (همان: ۱۲۷).

از آن زمان پرسش معروف “باشگاه یا کشور[۳]؟” بر فضای فوتبال انگلیس سایه انداخت:

“چرا برای طرفداران سرنوشت باشگاه شان از تیم ملی مهمتر است؟ چرا تماشاگران انگلیسی، باشگاه ولو کوچکشان را که می دانند هرگز افتخاری کسب نمی کند به تیم ملی شان ترجیح می دهند؟ فردریک وال که مدت ها در راس اتحادیه ی فوتبال انگلستان قرار داشت، اعتقاد داشت فوتبال در سایر کشورها وجه سیاسی دارد و پیروزی تیم ملی بسیار مهم است، اما فوتبال برای انگلیسی ها همان ورزش عزیز قدیمی است؛ یک ورزش سرگرم کننده و دوست داشتنی” (همان: ۱۲۸).

به هرحال فوتبال انگلستان جز قهرمانی جهان در سال ۱۹۶۶ افتخار ملی دیگری حتی در سطح قاره اروپا ندارد (فوئر ۲۰۰۴: ۳۶).

اسکاتلند: از جمله مباحث قابل توجه دیگر در فوتبال بریتانیا، جنگ های مذهبی کاتولیک-پروتستان در اسکاتلند است که سایه آن کاملا بر زمین فوتبال احساس می شود، آنجا که رنجرز و سلتیک هرکدام نماد تعلق به یک مذهب را نمایندگی می کنند و درگیری های هوادارانشان در ورزشگاه ها و خارج از ورزشگاه ها بسیار مورد توجه پژوهشگران اجتماعی هم بوده است (ن.ک: کوپر ۱۳۸۹: ۳۵۱-۳۷۷، فوئر ۲۰۰۴: ۳۹-۴۰).

کوپر در سفر به ۲۲ کشور برای مطالعه فوتبال و مشاهده میدانی در ورزشگاه ها، وضعیت رقابت رنجرز و سلتیک را در داربی (شهرآورد) گلاسکو چنین توصیف می کند:

“شاید هواداران رنجرز و سلتیک تنها انسان هایی هستند که در دنیای واقعی زندگی می کنند. البته دنیای آن ها کاملا متفاوت با دنیای ماست، و دنیای ما فقط وقتی برای شان اهمیت پیدا می کند که به رقابت آن ها ربط پیدا می کند. و هیچ چیز دیگر مهم نیست، چون حتی در هنگام جنگ جهانی دوم هم بسیاری از داربی های اسکاتلند به اشوب کشیده شد. یکی از داربی ها در ۱۹۷۵ دو اقدام به قتل، دو حمله با ساطور، یک حمله با تبر، نه چاقوکشی و ۳۵ کتک کاری جمعی به همراه داشت. از سوی دیگر باشگاه ها هم الهام بخش عشق فراوانی به هواداران هستند. اخیرا باشگاه رنجرز اجازه نمی دهد خاکسترِ هواداران مرحوم شان در ورزشگاه آیبراکس (ورزشگاه اختصاصی رنجرز) پخش شود، چون به گفته جان گریگ، بازیکن و مربی سابق رنجرز، «آن قدر این کار تکرار شده که به زودی حتی در وسط تابستان هم زمین چمن مان کچلی می گیرد.» در گلاسکو همه ماجرا ها به بازی سلیتک و رنجرز ربط پیدا می کند و به لطف همین رقابت، اسکاتلندی ها بعد از اهالی آلبانی رکورد بیشترین تماشاگرِ تلویزیونی فوتبال را دارند. به عبارت دیگر فقط آلبانیایی ها از اسکاتلندی ها بی کار ترند” (کوپر ۱۳۸۹: ۳۵۴-۳۵۵)

کوپر گفته های یکی از هواداران متعصب سلتیک را چنین نقل می کند:

“پرچم سلتیک را می پیچم دور شانه هایم، شال می اندازم و عکس پاپ را می گیرم دستم و داد می زنم «ملکه را…”» و هزاران نفر مثل من هستند… من یک ملی گرای سرکوب شده ام و وقتی توی استادیوم پارک هد نگاه می کنی، می بینی چه کسانی سرکوبت کرده اند” (همان: ۳۶۶).

کوپر در ادامه گزارش می دهد که این هوادار می گفت از پیروزی یک روزه بر پروتستان ها ولو در زمین فوتبال سرمست می شود (همان). کوپرِ ایرلندی خودش همچون یک هوادار سلتیک در مسابقات حاضر می شود. او در توصیف وضعیت ورزشگاه در داربی شوخی معروف اسکالتلندی ها را چنین نقل می کند “وسط همه این اوضاع، یک بازی فوتبال هم جریان دارد”، کوپر یک بار در موقع خروج از استادیوم مسیر را اشتباه می کند و خود را در میان جمعی از هواداران رنجرز می بیند و گزارش می کند یک بوسه اسکاتلندی (ضربه سر) “یک اینچ با بینی ام فاصله داشت” (همان: ۳۶۶-۳۶۷).

 

منابع:

صدر، حمیدرضا (۱۳۹۰). روزی روزگاری فوتبال؛ جامعه شناسی فوتبال. تهران: چشمه، چاپ دوم
کوپر، سایمون (۱۳۸۹). فوتبال علیه دشمن. تر: فردوسی پور. تهران: چشمه
Bairner, Alan (2001). Sport, Nationalism, and Globalization. State University of New York Press, Albany
Foer, Franklin (2004). Soccer vs. McWorld. IN: Foreign Policy, No. 140 (Jan. – Feb)
Gomberg, Paul (2000). Patriotism in Sports and in War. IN: Tannsjo, Torbjorn and Tamburini. Values in Sport. London and New York: Taylor and Francis Group

[۱] – sportive nationalism OR sporting nationalism

[۲] – sports patriotism

[۳] – club or country

 

پیوست اندازه
Microsoft Office document icon ۱۵۱۵۷.doc 38.5 KB