مقدمه: انسانشناسی ساحلی چه سهمی در مطالعات مربوط به انسانشناسی داشته است؟ برخی از انسانشناسان معتقدند که هیچ موردی نمیتوان یافت و اینکه چنین نوشتارهایی هیچ چیز مشترکی جز آب در بررسیهای مربوط به انسانشناسی ساحلی نداشتهاند (اسمیت، ۱۹۷۷: ۳). برنارد معتقد است که «مردمشناسی ساحلی» امری بعید و غیرواقع است؛ به این علت که هیچ کانون فعالیتی را نمیتوان در آن مشاهده کرد و «تعمیمهای اندکی برای افزایش درک ما از انسان» ارائه کرده است. او مدعی است که مطالعات صورت گرفته در این حوزه بهتر است تحت عنوان «مردمنگاری قدیمی محض، باستانشناسی، زبانشناسی یا انسانشناسی جسمانی بدون هیچگونه از دست دادن کلیت و عمومیت» طبقهبندی شود. از نقطه نظر او، پس از سالها کار در حوزه انسانشناسی دریایی یا (ساحلی)، اغلب اطلاعاتی که جمعآوری شده است را میتوان در چند جمله خلاصه کرد:
انسانهای اولیه و روستاییانی که در کنار دریا زندگی میکنند و دریا را برای امرار معاش خود مورد بهرهکشی قرار میدهند؛
اگر این کار را انجام دهند، سختپوستان دریا را جمعآوری کرده و بر مبنای دسترسی داشتن، منابع ماهی و پستانداران را صید میکنند؛
هر کاری که انجام میدهند، از فناوری مشابهی استفاده میکنند (قلابها، سبدها، تورها، هارپونها (زوبین صید نهنگ)، کشتیهایی که توسط آنها به صید میپردازند) (برنارد، ۱۹۷۶: ۴۷۸).
نوشتههای مرتبط
در مقابل اسمیت (۱۹۷۷) نظرات برنارد را رد میکند و معتقد است که افزایش زیرشاخههایی مثل مردمشناسی ساحلی غیرقابل اجتناب است و این به علت فقدان یک چارچوب نظریات در انسانشناسی بهعنوان یک کل است. او در ادامه فهرست طولانی از تعمیمها و «عناصر اتنوگرافیک» که در اجتماعات ماهیگیر و ساحلی برجسته و قابل ملاحظه هستند، ارائه میکند. آچسون (۱۹۸۴) با نظر اسمیت موافق است که پیوندهای روشنی در ادبیات انسانشناسی مربوط به ماهیگیری وجود دارد. مطالعات انسانشناختی بر روی موضوعات مختلفی در اجتماعاتی که ماهیگیری میکنند صورت گرفته است. این مطالعات به باستانشناسی، انسانشناسی جسمانی یا به سایر بخشهای فرعی انسانشناسی اجتماعی تعلق دارند. اما در سراسر جهان، ماهیگیری مشکلات مشابهی را ایجاد میکند و سهم قابل توجه انسانشناسی ماهیگیری از مطالعاتی نشأت گرفته است که بر شیوه اتخاذ شده توسط انسانها برای امرار معاش در محیطهای ساحلی تمرکز کردهاند. سهم عمده این مطالعات را انسانشناسانی داشتند که حوزه کاریشان بررسی اتفاقات صورت گرفته در عرشه کشتیها و صنعت ماهیگیری بوده است- نه مطالعات مبتنی بر سواحل در اجتماعات ماهیگیر. از طرف دیگر او تمرکز انسانشناسان علاقمند به انسانشناسی ساحلی را بر سه موضوع میداند: صیادی مدرن، زندگی بر روی عرشه کشتی، و تطابقهای دریایی ماقبل تاریخ. در این دوره از افزایش زیرمجموعههای این شاخه جای هیچ تعجبی نیست که بدانیم کاروران این حوزهها از سه انجمن انحصاری تشکیل شدهاند که اعضای آن به ندرت از وجود یکدیگر با خبرند (آچسون، ۱۹۸۱: ۲۷۵-۲۷۶).
در زمینه پژوهشهای صورت گرفته در حوزه انسانشناسی ساحلی از آغاز سالهای دهه ۱۹۷۰ میتوان به مواردی نظیر نقش تعاونیهای ماهیگیری و نهادهای قانونگذار در شرایط زندگی ماهیگیران، اهمیت رویکرد اقتصادی و تحلیل آن در ابعاد اجتماعی و فرهنگی حیات ماهیگیران، مدیریت منابع قابل صید از سوی دولتها و سازمانهای مربوطه و سهم صیادان در تصمیمگیری، حفاظت از محیط زیست و ارائه راهکارهای موثر به صیادان در زمینه نحوه صید گونههای در حال انقراض، تجهیزات و ادوات صید، نحوه استفاده از آنها و توانایی صیادان در استفاده از تکنولوژی مدرن و ارتقاء کارایی ادوات، مشکلات این شغل در دو حوزه خانواده و مسائل مربوط به صید در دریا (روابط با سایر صیادان، خطرات شغلی، دورههای چند ماهه صید و دوری از خانواده، غیرقابل اتکا بودن این شغل به علت متغیر بودن منابع صید و سر و کار داشتن با دلالان)، نقش زنان در بخشهای مختلف این حرفه اشاره کرد.
موضوعات مورد بررسی انسانشناسی ساحلی:
طیف موضوعات قابل بررسی در زمینه انسانشناسی ساحلی، بیش از هر جا در مقاله آچسون با عنوان «مردمشناسی ماهیگیری» مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از تاکیدهای اصلی نویسنده در این مقاله اشاره به بیثباتی، ناامنی، خطرات و تهدیدات شغل ماهیگیری است. ماهیگیری در یک محیط ناامن و بیثبات اتفاق میافتد. این بیثباتی نه تنها از یک محیط فیزیکی بلکه از محیط اجتماعی که ماهیگیری در آن صورت میگیرد نیز ناشی میشود. دریا خطرناک و یک محیط بیگانه است و همچنین محیطی است که انسان برای بقا و زنده ماندن به اندازه کافی مجهز نیست و فقط با کمک ابزارهای مصنوعی وارد آن میشود (مثل قایقها، بلمها، تجهیزات تنفس زیر آب یا دیگر فنآوریها)؛ آن هم در صورتی که شرایط جوی و دریا اجازه دهد. تهدید همیشگی طوفان، حادثه یا کمبود ابزار، ماهیگیری را بهعنوان شغلی بسیار خطرناک در همه نقاط دنیا تبدیل کرده است. تجهیزات ماهیگیری باید با شرایط و وضعیت آب تطابق داشته باشد، که به این معنی است که تجهیزات ماهیگیری صرفاً انتقال دادن ابزارهای شکارِ مورد استفاده در خشکی به دریا نیست و بسیاری از ویژگیهای تکنولوژیکی ابزارهای ماهیگیری در وسیلههای شکار که بیرون آب مورد استفاده قرار میگیرد، وجود ندارند. مناطق ساحلیِ در معرضِ جذر و مد، به اندازه اقیانوسهای آزاد خطرناک نیستند، اما مردم در چنین مکانهایی نیز باید در مواجهه با جذر و مد عقبنشینی کنند و ابزارها و تکنیکهای طراحیشده برای خشکی در اینجا جوابگو نیست. مناطق دریایی نوعاً گونههای بسیار زیادی با ویژگیهای متفاوت را در بر میگیرند که روشهای صید متفاوتی را میطلبد. بنابراین ماهیگیرانِ یک فرهنگ واحد، باید در تکنیکهای ماهیگیری متفاوت ماهر باشند. بسیاری از گونهها فقط گاهی در دسترس هستند. نه فقط بسیاری از گونهها بهصورت فصلی مهاجرت میکنند، بلکه دسته ماهیها میتوانند طوری افزایش یا کاهش یابند که حتی برای متخصصان آموزشدیده ماهیگیری نیز پیشبینی کردن آن دشوار است.
این مساله که ماهیگیران در یک وضعیت یکنواخت کار میکنند و حیواناتی را مورد بهرهبرداری قرار میدهند که به سختی قابل دیدن هستند، بیثباتی را افزایش میدهد. برای ماهیگیران، مکانیابی همیشه مسألهساز بوده است؛ و بسیار سختتر و شاید غیرممکن است که به اندازه شکارچیان و کشاورزان درباره گونههای مطلوب بدانند، کسانی که از نزدیک حیوانات و گیاهان مورد بهرهبرداری را مشاهده میکنند. بهعلاوه، صید افراد میتواند بر اساس فعالیتهای شرکای ماهیگیر نوسان داشته باشد، و حتی ماهیگیرانی که با تکنولوژی نسبتاً ابتدایی کار میکنند، میتوانند بر موجودی آبزیان در مغازهها یا بازار تاثیر داشته باشند. در اغلب بازارهای ماهیفروشان در دنیا، قیمتها نوسان دارند، بنابراین یک صید خوب همیشه به معنی درآمد یک روز خوب نیست.
جغرافیدانانی نظیر سائور معتقدند که قبل از ظهور کشاورزی، دریاها ذخیره غذایی بیپایان و مداومی را برای بشر فراهم میکردند. ثبات طولانیمدت موجودات زنده دریایی ممکن است فرصتهای فوقالعادهای را برای اسکان در اختیار بشر قرار داده باشد. اما شواهد انسانشناسی اجتماعی جدید نشان میدهد که گشادهدستی و بخشایش دریاها در کوتاهمدت بهطور آشکار غیرقابل اتکا است و زیستشناسان تاکید کردند که ماهیگیری صنعتیشده میتواند همه منابع را صید و آن را تمام کند.
این مساله که بسیاری از ماهیگیران ساعتهای طولانی در قایقهای شلوغ و در یک محیط کاملا مردانه که دور از خانه است کار میکنند، مشکلات جسمانی و روانشناختی را برای ماهیگیران و خانوادههایشان که جدا از آنها هستند به وجود میآورد. مهمتر اینکه، این مساله هم ماهیگیران و هم خانوادههایشان را مجبور میکند نقشهایی را بازی کنند که اغلب در فرهنگی که از آن آمدهاند، مورد قبول نیست. مردان باید گروههای کاری کارامدی را سازماندهی کنند و به زندگی خصوصی نیز توجه کافی داشته باشند؛ زنان باید در طول مدتی که مردان برای زمان طولانی به ماهیگیری رفتهاند از خانواده مراقبت و آنرا را اداره کنند. جای تعجب نیست که ماهیگیری در مقایسه با مشاغل روی خشکی در یک فرهنگ یکسان، ویژگیهای روانشناختی متفاوتی را اتخاذ میکند و مشکلاتی در زمینه استخدام افراد در ماهیگیری وجود دارد.
از آنجایی که ماهیگیران اغلب اوقات غایب هستند و در عرصه سیاسی نیز حضور ندارند، اکثر اوقات به دلالان و صاحبان قایق وابسته هستند که این افراد میتوانند ماهیگیران را مورد استثمار قرار دهند. مهمترین مساله اینکه ماهی یک منبع مالکیت همگانی است. پیشینه تحقیقاتی رو به افزایشی در این زمینه در حال شکلگیری است که نشان میدهد همه منابع تحت مالکیت عموم (مثل هوا، اقیانوسها، رودخانهها و مراتع) مورد سوءاستفاده و بهرهکشی قرار میگیرند؛ طوری که در مورد منابع تحت مالکیت خصوصی چنین اتفاقی نمیافتد. داراییهای شخصی و خصوصی توسط مالکان آن محافظت و نگهداری میشوند که سود هر نوع سرمایهگذاری صورت گرفته نصیب خودشان میشود. برعکس، آنهایی که به منابع همگانی وابسته هستند در سیستمی حبس شدهاند که به نظر میرسد تنها کار عاقلانه برای آنها این است که بهرهکشی خود را بدون هیچ محدودیتی افزایش دهند. چرا ماهیگیران باید در چنین شغلی بمانند در صورتی که هیچ راهی وجود ندارد که سود به خودشان برگردد؟ این مساله، بیثباتی را هم در بلندمدت و هم در کوتاهمدت نشان میدهد. در کوتاهمدت به این معنی است که بازدهی جسمانی ماهیگیر نه فقط به منابع بلکه به عملکرد بیثبات سایر ماهیگیران نیز بستگی دارد. در دراز مدت به این معنی است که ماهیگیر با فکر و خیالِ ورشکستگی کامل زندگی میکند.
بهطور خلاصه میتوان گفت که ماهیگیری محدودیتها و مشکلات غیرمعمولی را مطرح میکند. تطابق و سازگاری با شرایط دریا یکی از مهمترین دستاوردهای بشر بوده است. سهم عمده گروهی از انسانشناسان که به مطالعه ماهیگیری میپردازند، افزودن به ادبیات این موضوع و وضع مفاهیمی بوده است که از طریق آن مردم مشکلات به وجود آمده در مسیر امرار معاش در این محیط ناامن و بیثبات را حل کردهاند (آچسون،۱۹۸۱: ۲۷۷-۲۷۵).
انسانشناسی ساحلی در ایران:
مطالعات صورتگرفته در حوزه انسانشناسی ساحلی و ماهیگیری در ایران بسیار نوپاست و مراحل اولیه خود را طی میکند. اولین مطالعه صورتگرفته در این حوزه، مطالعه صید و صیادی در بندر انزلی است که در سال ۱۳۶۱ در آنجا توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای اجتماعی دانشگاه تهران صورت گرفته است. جمعآوری اطلاعات در سه مقطع زمانیِ هفتهی اول و آخر اسفند ماه ۱۳۵۹ و هفتهی سوم فروردین ماه ۱۳۶۰ بوده است. این مطالعه ۵ فصل را با عنوانهای مراحل اجرای طرح و روش بررسی، کلیاتی دربارهی شهرستان انزلی، اقتصاد صید، مسائل و مشکلات صید و صیادان و فصل آخر پیشنهادها را دربر گرفته است. این گزارش عمدتاً بر اساس معرفی و توصیف جنبههایی از زندگی اقتصادی- اجتماعی صید و صیادی در حوزهی انزلی است که تا حد امکان به ویژگیها و معضلات فعالیت صید و صیادی و گروه اجتماعی صیادان پرداخته و آنها را بازگو کرده است. هدف از اجرای این طرح در فصل اول کسب شناخت با نگرشی جامعهشناسانه از یک شیوهی تولید و زندگی اجتماعی و فرهنگی وابسته به آن بوده است تا امکان دستیابی به راهحلهای عملی را در جهت توسعهی صنعت ماهیگیری و تولید در سطح خودکفایی برای رسیدن به استقلال کشور به وجود آورد.
در فصل کلیات شهرستان انزلی، جغرافیای سیاسی و طبیعی، آب و هوا و به خصوص انواع بادها و اثرات گوناگون آنها بر وضعیت هوا و دریا و میزان بارندگی که بعضاً باعث مرگ و میر و غرق شدن صیادان میشود، دریای مازندران، رودخانهها، مردابها و تالابها مورد بررسی قرار گرفته است. در همین فصل ویژگیهای جمعیتی، اجتماعی (دین، سواد، مهاجرت)، اقتصادی (جمعیت فعال، شاغل، بیکار فصلی، غیرفعال، گروههای عمدهی شغلی) در قالب جداول و اعداد معرفی و بررسی شدهاند.
در فصل اقتصاد صید، صیدگاههای بندر انزلی، شیوههای صید که به سه صورت انتظاری، نیمه انتظاری و تعقیبی انجام میشود، ابزارها و ادوات صید و تکنیکهای استفاده از آنها، انواع دامها برای ماهیهای غضروفی و فلسدار و انواع دامهای مورد استفاده در رودخانه و مرداب و طرز کار آنها توصیف شدهاند. در ادامه نویسندهی این فصل ناوگانهای صیادی بندر انزلی و مشخصات آنها، ناوچهها، روشهای صید با ناوگان، وسایل نقلیهی صید و شیوهی ساخت و مصالح به کار رفته در آنها را مورد بررسی قرار داده است. در معرفی ابزارها و مواد به کار رفته در آنها نکتهی مهمیکه نویسنده به آن پرداخته، بومی یا وارداتی بودن آنهاست که در اغلب موارد مواد اولیه برای ساخت تجهیزات از کشورهای مختلف وارد میشود. در بخش بعد به گروهبندی اجتماعی صیادان اشاره شده است که به سه دستهی صیادان دریا، رودخانه و مرداب تقسیم میشوند. گروهبندی این صیادان، بررسی این مسأله که هر گروه به شرکتهای تعاونی ماهیگیری تعلق دارند، مستقل هستند یا وابسته به شیلات، نوع ابزار و وسایل مورد استفاده برای هر گروه و این نکته که همهی ابزار و ادوات در تملکشان قرار دارد یا نه در همین بخش بررسی شده است. قسمت بعدی در همین فصل به مطالعهی سابقه، سازمان کار، مناسبات درونگروهی، نظام سهمبری و توزیع هزینهها در گروههای مختلف صیادان اختصاص دارد. حرفهها و مشاغل وابسته به صید و صیادی که خود به دو بخش حرفهها و مشاغل تولیدی و غیر تولیدی تقسیم میشود بخش بعدی این فصل است. در همین بخش به تقسیم کار خانواده مثل وظایف زن که شامل مشارکت در امر توربافی، تعمیر تور، شور کردن و دودی کردن ماهی و ذخیرهی آن برای بقیهی سال بوده، اشاره شده است. قشربندی اجتماعی توزیعکنندگان صید که شامل سماک، سماک کوچک و تختدارها میشود، بخش مهم دیگری را در این فصل به خود اختصاص میدهد. در ادامه نویسنده به شیلات، تاریخچهی شیلات شمال ایران، سازمان اداری شیلات و محدودهی تحت نفوذ آن پرداخته و عملکرد شیلات را در رابطه با حفظ منابع و ذخایر آبزی دریای مازندران مورد مطالعه قرار داده است. شرکت سهامی شیلات ایران به منظور مطالعه و بررسیهای علمی در مورد خصوصیات بیولوژیکی آبزیان دریا، شناسایی دریا و تکنولوژی صید و فرآوردههای ماهی، سازمان پژوهشاتی شیلات را تأسیس نموده است.
در فصل مسائل و مشکلات سه مسألهی مهم از هم تفکیک شده است که عبارتند از مسائل عمومی، مسائل ویژهی صیادان آزاد و شرکتهای تعاونی، مسائل ویژهی صیادان طرف قرارداد با شیلات. کاهش نسل ماهی، صید بیرویه، قانونشکنیها و عدم رعایت مقررات مربوط به صید توسط صیادان، عدم حفاظت و احیاء مرداب، گندیدگی آب تالاب انزلی و نقش قایقهای موتوری در نابودی نوزادان ماهی بخشی از مسائل عمومی است و بخش دیگر این محور را مسائل رفاهی و تأمین اجتماعی صیادان تشکیل میدهد. فصل آخر این پژوهش به ارائهی پیشنهادهایی برای حل مشکلات صیادان اختصاص داده شده است که از آن جمله میتوان به ایجاد اشتغال از طریق ایجاد و توسعهی واحدهای تولیدی و صنعتی در منطقه، استخدام دائمی صیادان برای تأمین زندگی اقتصادی و اجتماعی آنها در طول سال و برخورداری آنها از حقوق و مزایا، فراهم کردن وسایل و ادوات امنیتی برای صیادان به هنگام کار صید توسط دولت اشاره کرد (مستوفی افشار، ۱۳۶۱).
جمع بندی:
در این نوشتار، انسانشناسی ساحلی و ماهیگیری و نقطه نظرات انسانشناسان متخصص در این حوزه در رابطه با ابعاد و موضوعات مورد بررسی در این شاخه بهطور خلاصه معرفی شد. تاکید اصلی این نوشتار بر نخستین پژوهشهای صورت گرفته در این حوزه و به خصوص مقاله آچسون (۱۹۸۱) بوده است که معتقد است انسانشناسی ساحلی شاید به این دلیل منحصر به فرد است که یکی از محدود زمینههایی است که ارزش آن توسط کاروران خودش مورد بحث قرار گرفته. او معتقد است کسانی که جوامع ماهیگیر را مطالعه کردهاند، نقش مهمی توسط مستندسازی شیوههایی که بشر برای امرار معاش از یک محیط خطرناک و بیگانه اتخاذ کرده، ایفا کردهاند. ماهیگیران در همه جای دنیا در جست و جوی کاهش بیثباتی و پراکندن مخاطرات این شغل از طریق استفاده از مجموعهای از معیارها، نهادها و شبکههای گوناگون بودهاند. اگر صیادان نمیتوانند شرایط جوی و ماهی را کنترل کنند، میتوانند از پیوندهای اجتماعی برای سازماندهی کردن یک خدمه کارآمد، کسب اطلاعات درباره تجمع ماهیها و داشتن حق تقدم در دسترسی به آنها استفاده کنند و از یک بازار قابل اعتماد برای صید خود مطمئن باشند.
منابع و مآخذ
مستوفی افشار، مسعود و همکاران، (۱۳۶۱)، مطالعهی صید و صیادی در بندر انزلی، تهران: موسسه ی مطالعات و تحقیقات اجتماعی
Acheson, J. M (1981), Anthropology of Fishing, Annual Review of Anthropology, 10: 275-316
Smith, M. E. (1977), Comments on the heuristic of maritime anthropology, Maritime Anthropology, 1(1): 2-5
Bernard, H. R. 1976. Is there an anthropology for everyone? Rev. Anthropology. 3(5):478-85
رایانامه نویسنده: nasrin.seyednejad@gmail.com