انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مفهوم شناسی و گونه شناسی انسان شناسی فاجعه

انسان از ابتدای حیات خود با حوادث و فاجعه های متعدد روبه رو شده است، اما با وجود این تجربه طولانی، دانش او تا به امروز نیز نتوانسته برای کنترل و پیش بینی بخش مهمی از حوادث به او اطمینان و رضایت خاطر دهد. حتی در حال حاضر نیز فاجعه ها یا مصائب جمعی از جمله معضلات بزرگ جوامع بشری محسوب می شوند که با وجود دستاوردهای علمی و صنعتی پیشرفته کنونی، هنوز بار رنج و خسارت آنها بر دوش بشر سنگینی می کند. شناخت این پدیده به دلیل ماهیت چند بعدی آن، مطالعاتی چندرشته ای و بین رشته ای می طلبد.

فاجعه (Dissaster)

هر پژوهش به تعریف دقیق و روشن اصطلاحات نیازمند است تا به کمک آنها، ابعاد و پیامدهای پدیده های مجزا را بشناسد. اصطلاح فاجعه نیز از این امر مستثنا نیست. مفهوم حادثه با فاجعه، مفهومی است که انباشته ای از تعریف ها را با خود به همرا دارد. در لغت نامه زبان فارسی، گاهی برای این امر استعارهای مختلفی وجود دارد.
در لغت نامه دهخدا، ” فاجعه” به معنای «بلا، اندوه، سختی و مصیبت ” آمده است. در زبان فارسی مصیبت های شخصی یا مرگ انسان های بزرگ، تعبیر فاجعه را به کار می بریم، که البته این مفهوم از بزرگی غم فقدان آن افراد با عظمت فرد موردنظر است. این معنا و کاربرد با استفاده ما مفهوم فاجعه به طور کامل تفاوت دارد.

کلمه فاجعه در انگلیسی از کلمه لاتین astrum به معنای ستاره گرفته شده است. در فرانسه، معادل این کلمه Desastre و در زبان ایتالیای قدیم Disastro به کار رفته است. با پیشوند dis به کلمه لاتین، واژه ای ترکیب می شود که به معنای “طالع نحس”، ” بد اقبال”، ” و ” بی ستاره” است. یعنی ظهور این طالع نحس موجب خسارتها و لطمات جبران ناپذیر می شود اساس این تعابیر، واژه یاد شده در بر گیرنده مفاهیمی مانند شانس، اقبال، معجزه، جادو و قدرت دار مخربی است که به اجرام فلکی نسبت داده می شود.

در ایران، محققان، واژه های مختلفی معادل این مفهوم بکار برده اند. ژاله شادی طلب مفید “فاجعه” ، پرویز پیران مفهوم “مصیبت جمعی” ، فریبرز رییس دانا لفظ” بدآمد جمعی”، سید حسین بحرینی مفهوم” سانحه” را به کار برده اند. بیشتر محققان حوزه های مهندسی نیز مفهوم ” بحران” را معادل این واژه استفاده کرده اند. همچنین در برخی نوشته ها مانند مکتوبات و گزارش های جغرافیایی، از واژه “بلایای طبیعی” و ” بحران” استفاده می شود. غیر از اصطلاحات مذکور، تعابیر دیگر، بسیار کم به کار برده می شوند.

در فرهنگ واژگان انگلیسی (وبستر)، فاجعه این گونه تعریف شده است: «حادثه و واقعه هولناک ناگهانی است که به خسارات، زبان و تخریب زیادی می انجامد. این تعریف خیلی وسیع است و ممکن است برای هر فرد، معنای متفاوتی از ادراک دیگران داشته باشد. دائره المعارف انگلیسی علوم اجتماعی، زیر مدخل فاجعه یا مصائب جمعی، می نویسد که” مفهوم مورد بحث، برای اشاره به مصائب ناگهانی، غیر منتظره و عظیمی به کار می رود، که می تواند برای فردی معین، خانواده ای مشخص، یا سایر گروه های کوچک، جماعت یا مردم یک منطقه و یا یک کشور، و بالاخره مردم تمامی جهان رخ دهد”. این تعریف نیز مانند تعریف اول، بیشتر به معنای لغوی فاجعه اشاره دارد. به عبارت دیگر، نظیر این قسم تعریف ها که در برداشت های عامیانه نیز وجود دارند، فراوانند و همگی به واژه، لغت و لفظ فاجعه وحادثه، نظر دارند. حال آنکه در اینجا ما فاجعه را یک مفهوم” می دانیم. منظور این است فاجعه پدیده و رخدادی در جامعه است که باید در بستر و بافتی اجتماعی و نظری تعریف شود، به گونه ای که ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن نیز در تعریف لحاظ شود. ما در “دیکشنری تاریخی پناهندگی و سازمانهای امداد فاجعه” ( تدوین ر. گورمن)، با تاکید بر امر مدیریت در فاجعه آمده است که، ” فاجعه شامل هر واقعه طبیعی، تصادفی یا تعمدی است که برای مدیریت آثار آن به کمک از بیرون یا دولت ملی نیاز است . بسیاری از تعریف های موجود، فاجعه را بر اساس استمداد از عوامل بیرونی در مدیریت آن، تعریف می کنند. برای نمونه، مرکز مقابله با فاجعه در آسیا و حوزه اقیانوس آرام «فاجعه را واقعه ای با آثار شدید تعریف می کند که جبران آنها نیازمند اقدامات استثنایی است. در بخش تعاریف” دستورالعمل نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر و سازمانهای غیر دولتی در امداد فاجعه”، مفهوم فاجعه” واقعه مصیبت بار تلقی شده که منجر به خسارت زندگی و رنج و آشفتگی بزرگ انسان ها و زیان مادی در مقیاس وسیع می شود.
در اکثر تعریف های ارائه شده از فاجعه، بیشتر بر ویژگی های بارز آن نظیر «ناگهانی بودن قدرتمند بودن، پیش بینی ناپذیری دقیق آن، صدمات و ویرانی حاصل از آن تاکید شده است. در سطوح جامعه شناختی تر، می توانیم از تعریف فریزر یاد کنیم. فریزر از محققان متقدم در حوزه مطالعات فاجعه در دهه های ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰، در تعریف فاجعه می گوید: «رخدادی در زمان و مکان، درون یک جامده یا بخشی مستقل از جامعه است، که خطرات زیادی ایجاد می کند و موجب خسارانی به اعضای جامعه و دستگاههای اجرایی می شود، ساختار اجتماعی را دستخوش آشفتگی کرده و از تکمیل و انجام برخی کارکردهای ضروری در جامعه جلوگیری می کند».

بحران (Crisis)

مفهوم بحران در عمل، مفهومی به تقریب معادل واژه فاجعه است. اما به دلیل کاربرد بیشتر آن در علوم اداری و سیاسی مدیریت و سیاست) و همچنین حجم و گستره تاثیر آن، در اینجا آن را از مفهوم فاجعه تفکیک می کنیم.

بحران، مفهومی عمومی تر و حتی کاربردی تر از مفهوم فاجعه دارد که بیشتر در علوم مدیریت، سیاست، اقتصاد و حوزه های برنامه ریزی برای نام گذاری حوادث و وقایع تاثیر گذار بر جامعه و سامان آن، به کار برده شده است. در انگلیسی معادل این واژه، کلمه Crisis است، که از کلمه یونانی Krinein به معنای نقطه عطف و اوج یک پدیده مشتق شده است.

در حوزه مسایل اجتماعی و سیاسی، مفهوم بحران به نقطه اوج یک حرکت اطلاق می شود. منظور از آن حالتی ابهام برانگیز و بلاتکلیف است که بر نظام هنجاری و به ویژه کارگزاران آن تاثیر جدی می گذارد.

از مفهوم بحران تعریف های متعددی ارائه شده است. از نظر بوث، بحران موقعیتی است که افراد، گروه ها و سازمانها با آن روبه رو می شوند و با استفاده از رویه های عمل معمول، قادر به کنترل آن نیستند. بروز استرس فراوان ناشی از تغییرات ناگهانی، در ذات چنین موقعیت هایی نهفته اس. فریبرز ناطق الهی در کتاب های خود “مدیریت بحران” این مفهوم را چنین تعریف می کند: «حادثه ای است که به طور طبیعی یا توسط بشر به طور ناگهانی و به طور فزاینده به وجود آید؛ سختی و مشقت به جامعه تحمیل کند که برای برطرف کردن آن نیاز به اقدامات اساسی و فوق العاده است. در میان تعریف های مطرح شده از بحران، ویژگی های مشترک زیر را می توان یافت:
– فروپاشی ناگهانی اجتماعی و قطع روند طبیعی زندگی اعم از روابط عادی و روزمره به صورت غیر قابل پیش بینی؛ عضو، سرگردانی و بی خانمانی، سختی و مشقت؛
– ایجاد خسارات قابل جبران و غیر قابل جبران انسانی، مانند مرگ، آسیب جسمی، نقص

سانحه (accident)

به طور معمول در فارسی، واژه سانحه را برای حوادث متعدد اعم از بزرگ و کوچک به کار می بریم. به طور معمول از تصادف ها به عنوان سانحه یاد می کنیم. این نوع تعبیر نشان می دهد که ما در بیشتر وقت ها، سانحه را برای حوادث کوچک¬تر ( کم خسارت تر) آن هم حادث شده برای تعدادی از هموطنان به کار می گیریم. اگر هم در عمل چنین نباشد، در این کتاب معنای این گونه ای را برای سانحه پیشنهاد می کنیم. به فرض پذیرش این امر، باید بگوییم که مفهوم سانحه از حیث پیامدها و خسارتها، توده¬ای نیست. این گونه حوادث بر ساختار اجتماعی اثری ندارند و ممکن است از سوی مردم، اقدامی عملی و محسوس در راستای کمک به آنها صورت نگیرد، اما برخی نظرها را به خود معطوف می کنند. مهمترین ویژگی های یک سانحه به قرار زیرند:

– سطح تاثیر، اختلال و خسارت ناشی از آن تنها در یک میان جمع یا گروه یا قشر خاصی از اگرچه قابل ملاحظه اند. مردم صورت می گیرد، که از حیث تعداد افراد حادثه دیده و سطح خسارت ممکن است زیاد نباشد.

حادثه (اتفاقincident)
حادثه با اتفاق واژه ای به نسبت عام و پرکاربرد است، که گاهی فاجعه و سوانح را نیر در بر می گیرد. بر حسب نوع کاربرد رایج این کلمات در جامعه، می توان گفت که حادثه هرنوع پدیده مخرب است که در یک محیط جغرافیایی کوچک و بسیار محدود رخ می دهد. سطح و گستره ما بر آن در میان تعداد افرادی (یا دارایی شان است که تحت نام «قربانی» مطرح می شوند. یعنی به طور مساوی و مشابه تحت حادثه بوده اند… اتفاقات، اغلب شخصی یا گروهی هستند.

رویداد (event-occurence)

واژه رویداد نیر گاهی هم معنا و مترادف اتفاق به کار برده می شود. اما به نظر می رسد و بهتر این است که آن را معادل تغییر و تحول اجتماعی کوچک در سطح جامعه تلقی کنیم که مخرب تلقی نشود و حتی شاید برای آن آثار مثبت نیز ذکر شود. رویداد شامل هر نوع دگرگونی کوچک یا حتی بزرگ غیرمخرب است، که به طور معمول بدون توجه به تاثیر آن در جامعه، به کار برده می شود. به طور معمول برای حوادث با خسارت و زیان، کلمه رویداد را به کار نمی برنا۔

پروژۀ درس نظریه های انسان شناسی
دوره دکتری۹۷