چکیده:زبان وسیله ارتباطی است که توسط آن معانی انتقال می یابند . زبان را نمی توان جدا از بستر فرهنگی و بافت اجتماعی کرد ؛ چرا که در این صورت پیام ها و معانی به درستی درک نمی شوند . یک جمله یکسان و مشابه در موقعیت های گوناگون ، معانی متفاوتی را در بر می گیرد .نظریه کنش متقابل به جای متمرکز شدن بر موقعیت اجتماعی، بر علل رفتار افراد بر طبیعت کنش متقابل اجتماعی که بین افراد اتفاق می افتد، متمرکز است. کنش متقابل یعنی اینکه افراد در ارتباط با یکدیگر عمل می کنند و موجب ساختن عمل یکدیگر می گردند. کنش متقابل صرفاً به منزله تأثیرپذیری از دیگران نیست، بلکه تأثیر و تأثر متقابل در جریان زمان و موقعیت های گوناگون است. در این صورت یک عمل متحول مطرح است نه عمل ساده ای که در شرایط محیطی خاصی تحقق پذیرد.انسان ها به کنش های یکدیگر بدون واسطه پاسخ نمی دهند بلکه آنان ابتدا معانی اعمال یکدیگر را در می یابند سپس به آن پاسخ می دهند و این نمادین سازی چیزهایی است که با آنها سرو کار دارند و آنها را معنی و تفسیر می کنند .
مفهوم کنش متقابل اجتماعی را می توان بیانگر فرایندی دانست که هسته ی اصلی زندگی اجتماعی و رفتار انسان را تشکیل می دهد.این مفهوم از اصول مهم جامعه شناسی است.کنش متقابل اجتماعی افراد همیشه متوجه افراد است.رفتار انسان های منفرد بررسی نمی شود،بلکه باید حداقل دو نفر باشند تا بر رفتار یکدیگر تاثیر بگذارند.قصد و نیت گوینده هنگام سخنوری در بافت موقعیتی توسط شنوندگان معنا می یابد و شنونده هر سخن را تا حد بسیاری بنا بر قصد و نیت گوینده و بافتی که در آن قرار دارد ، درک می کند .
نوشتههای مرتبط
نوبت گیری یک نوع کنش اجتماعی محسوب می شود و بر اساس نظام مدیریت مکالمه صورت می گیرد. نظام مدیریت مکالمه در اصل مجموعه عرفهایی است که برای کسب نوبت ، حفظ یا واگذار کردن آن به دیگران به کار گرفته می شود. افراد حاضر در گفتگو کسانی هستند که عرصۀ مکالمه را از طریق نوبت گیری حفظ می کنند. با یکدیگر همکاری دارند، به راحتی تغییر نوبت انجام می دهند و به طور مساوی در این عرصه شریک اند. در اکثر مواقع گفتگو شامل مشارکت دو نفر یا بیشتر است که با نوبت گیری، در هر زمان، تنها یکی از آنها صحبت می کند و دیگری می شنود . افراد بهترین افکارشان را هنگام گفتگو بیان می کنند و مکالمه و گفتگو بهترین وسیلهی درک افکار دیگران است .
کلید واژگان: ارتباط ، کنش متقابل ، ذهن ، نماد .
مقدمه:
ارتباط ترجمه ای است برای لغت (communication) . « ارتباط : برقرای تفاهم و هم آهنگی در بین فرستنده و گیرنده پیام . ارتباط را می توان عبارت از جریانی دانست که در طی آن دو نفر یا تعداد بیشتری به تبادل افکار ، نظریات ، احساسات و حقایق می پردازند و از طریق به کار بردن پیام هایی که معنایش برای کلیه آنها یکسان است به انجام این امر مبادرت می ورزند.»(شرام ،۱۳۴۸،ص۳-۲)
«هنگامی که درباره «تفهم»و«زبان» صحبت می شود ، قبل از هر چیز ، معنا به ذهن خطور می کند. زبان وسیله ارتباط محسوب می شود . در عین حال در جریان این ارتباط معنا ها منتقل می شوند .»(تاجیک ،۱۳۸۳،ص۱۱) در هر گفتگویی نوعی تعامل اجتماعی صورت می گیرد. البته نحوۀ صحبت کردن، بر اساس بافتهای متفاوت یکسان نیست. ساختار این گفتگوها نوعی تعامل بنیادی است که از آغاز زندگی می آموزیم و اغلب آن را به کار می گیریم و در واقع گفتگو نام دارد. در عرصۀ مکالمات حق صحبت کردن وجود دارد و عمل نوبت گیری انجام می شود. هر گاه اختیار صحبت کردن از پیش تعیین نشده باشد؛ شخص می تواند تلاش کند تا آن را در اختیار گیرد، این تلاش را نوبت گیری می گویند.
ادلسکی(Edelsky) اظهار می دارد : نوبت ، صحبت ثبت شده ای است که در ورای آن ، قصد و نیتی جهت انتقال پیام نقشی functional)) و یا ارجاعی referencial)) وجود دارد. (ادلسکی ،۱۹۸۱،ص۲۰۷) در این تعریف ، قصد و نیت نوبت گیرنده و این که چه چیزی یک نوبت را تشکیل می دهد ، بخش مهم آن است . نوبت زمانی ، وقتی به اتمام می رسد که گوینده احساس می کند که پیام تکمیل گردیده است .
هنگام نوبت گیری در گفت و گو، بیان نقطه نظرها و اینکه در جریان صحبت و گفت و گو چه می کنیم (گوش می دهیم، علاقه مندیم، قدرشناسی می کنیم، رفتار دوستانه داریم، انتظار کمک داریم یا پیشنهاد کمک می کنیم و …) نشان می دهند که به هنگام گفت و گو، در چه اندیشه ای هستیم.
رشته کلام ، فضا و زمان روان شناختی است که در طی تعامل ، میان گویشوران در مورد موضوعی جریان دارد (ادلسکی،۱۹۸۱،ص۲۰۹) به عبارت دیگر آنچه که میان دو گویشور در حال جریان است و درباره آن صحبت می کنند ، رشته کلام محسوب می شود . در این فضا میان دو گویشور ، ارائه و بسط موضوعی ، یا نقشی و یا تعاملی میان آن دو بوجود می آید.
« آدمیان موجوداتی فعال و خلاق اند و با فعالیت علمی خود جهان و لذا خودشان را می سازند . » (زیتلین ، ص ۳) در نتیجه ، جامعه انسانی بر اساس عمل جاری ، هستی مییابد نه بر اساس ساخت یا روابط شکل یافتهی قبلی . از همین روست که مید قائل به وجود خود در جوامع بشری می شود و می گوید باید خودی وجود داشته باشد که به ارزیابی موقعیت بپردازد . « مشارکت در عمل اجتماعی فقط به اِعمال نیروهای خارجی بر فرد محدود نمی شود بلکه فرد خود باید فعالیتش را در درون چهارچوب مشخص و محدودی تنظیم کند .» (کورز ، ص۴۴۹)
کنش متقابل نمادی یکی از دیدگاههای نظری جامعه شناسی معاصر است که در دهه های اخیر بحث فراوانی را برانگیخته است . این دیدگاه که پدیده های اجتماعی را از دریچه خاصی مطالعه می کند ، خود جزئی از بینش وسیعتری است که جامعه شناسی پدیدار شناسانه نامیده شده است . با آنکه به نظر می رسد کنش متقابل نمادی ، دیدگاه جدیدی در جامعه شناسی معاصر ارائه کرده است ، در عین حال از نظر سابقه ، ریشه های فراوانی در آثار و افکار جامعه شناسان قرن نوزدهم اروپا ، مانند گئورگ زیمل ، و فلاسفه و روانشناسان آمریکایی مانند : واتسون ، ویلیام جیمز و بویژه جرج هربرت مید داشته است . بنابراین می توان گفت که شکل گرایان ، رفتارگرایان، و عمل گرایان ، اعم از فلاسفه ،روانشناسان ، روانشناسان اجتماعی و بالاخره جامعه شناسان هر کدام در شکل گیری این مکتب نقش عمده ای داشته اند .
در مکتب سنت کنش متقابل نمادی جورج هربرت مید بیشترین تأثیر را گذاشته است و مید دریافته بود که گفتگوی ارتجالی – گفتگوی ارتجالی مکالمه ای است که در آن هر مکالمه گری نوبتی دارد ، یکی می گوید و یکی می شنود و بدون مقدمات بهترین وسیله درک افکار دیگران است . به نظر او افراد بهترین افکار خود را به هنگام گفتگو بیان می کنند .
مکتب کنش متقابل نمادی متأثر از رفتارگرایی است ، اما مید را رفتارگرای اجتماعی نامیده اند ، زیرا بر خلاف مکتب روان شناسی رفتارگرا ، مید با تأکید بر ذهن که در جریان عمل شکل می گیرد سعی می کرد تا ذهن را ناشی از فعالیت بدن بداند و در عین حال برای ذهن اهمیت بیشتری قائل می شد . (بلومر،۱۳۷۳،ص۱۷۴)
کنش متقابل نمادی بر این اصل اساسی استوار است که انسان ها یا خودها صرفاً در برابر اعمال یکدیگر واکنش نشان نمی دهند ، بلکه اعمال یکدیگر را تعبیر و تفسیر می کنند . به سخن دیگر ، پاسخ انسان ها به اعمال یکدیگر بی واسطه صورت نمی گیرد بلکه مبتنی بر معنایی است که به آن اعمال نسبت می دهند . زندگی آگاهانه انسان از لحاظ بیداری تا خواب یک جریان مستمر معنی سازی است ، یعنی نمادین سازی چیزهایی که با آنها سر و کار داریم و آنها را معنی می کنیم . (کورز،۱۳۶۸،ص۴۴۶)
جنبه نمادین زبان
جورج هربرت مید ، با مطرح کردن دو مفهوم نماد و ارتباط ، بیشترین تأثیر را بر سنت کنش متقابل نمادی بر جای گذاشت . وی سنت مطالعه و توجه به ارتباط شفاهی را در مکتب کنش متقابل نمادی بنیان می گذارد .
از دید مکتب کنش متقابل نمادی زبان به کار بردن نمادهای معنی داری است که نشان دهنده عمل در جریان و نتایج مورد انتظار است معنای نماد در زمینه عمل بدست می آید . ( این گفته یادآور منظور شناسی در زبان و پیوند آن با نظریه کارگفت است ، که به معنا نه به عنوان واقعیتی یک رویه و قالب بندی شده که فقط نحو به آن شکل می دهد ، بلکه چیزی متغیر که بنا بر بافت تغییر می یابد ، می نگرد . ) بنابراین معنا امری خصوصی نیست که توسط افراد برای توصیف وقایع روانی یا انتقال آنها به دیگران اختراع شده باشد ، بلکه هیچ واقعه ای روانی قبل از زبان وجود ندارد و معنا در جریان عمل پدید می آید . به سخن دیگر ، معنای هر موضوعی برای انسان امری ذاتی نیست ، بلکه انسان بدان معنا می بخشد . به همین دلیل هرچیز طبیعی ممکن است برای انسان ها بنا بر نوع نگرشی که به آن موضوع دارند ، معانی گوناگونی داشته باشد . مثلاً یک درخت برای یک نویسنده ، شاعر ، چوب بر ، باغبان ، و … معانی گوناگونی دارد .( بلومر ، ص ۱۷۸)
مید یکی از رهبران عملکردگرایی است و خود پس از آشنایی با دیویی،که مفسر اصل عمل گرایی در دانشگاه شیکاکو بود به عمل گرایی روی آورد . تأکید او بر کنش اجتماعی و جریان و بافت عمل متأثر از همین نگرش عمل گرایانه است . بنابر این فلسفه ، ذهن و بدن دو موجود مستقل نیستند بلکه در جریان عمل و فرایند اجتماعی است که ذهن پدید می آید . تأکید مید بر کنش اجتماعی ، جایگاه ویژه ای در میان نظریه های او دارد. (کورز،۱۳۶۸،ص۴۵۷)
هر فرد ازطریق مشخص کردن اینکه دیگران چه می کنند یا قصد دارند چه بکنند ، یعنی با دریافت عمل آنان عمل خود را تنظیم می کند . به نظر مید شکل گیری کنش فردی در خلال فرایند برداشت از خود و همیشه در یک زمینه اجتماعی صورت می گیرد . در هر جامعه مردم با وضعیت هایی روبرو می شوند که به طور مشترک توسط آنان تعریف شده است و آنان از طریق کنش های متقابل قبلی به دریافت های مشابه و تعاریف مشترک می رسند و در می یابند که در خلال هر وضعیت خاصی چگونه باید عمل کنند . بنابر این مردم در سازماندهی اعمال خود کوشش کمی انجام می دهند ، زیرا این تعاریف از قبل پذیرفته شده و آماده اند . (کوزر ، ۱۳۶۸ ،ص ۴۴۴)
در نظریه کنش متقابل نمادی عمل انسان صرفا به واسطه کنش متقابل ایجاد نمی شود بلکه از کنش متقابل بین افراد نتیجه می شود. کنش افراد ناشی از تفکر فرد و تعریف او از موقعیت است. نظریه کنش متقابل نمادین به جای شخصیت یا ساخت اجتماعی بر کنش متقابل میان افراد تأکید می کند. این نظریه بر انسان فعال به جای انسان منفعل در ساخت اجتماعی تأکید می کند. در این نظریه انسان پاسخ دهنده و یا ساخته شده بر اثر پاسخ های جاری جامعه و دنیا نیست، بلکه انسان در این دیدگاه درک و انتخاب و سپس تفسیر میکند و در نهایت در این مسیر ساخته می شود.
بلومر با طرح سئوالی از قبیل اینکه «چگونه شرکت کنندگان در جوامع بشری اعمالشان را با یکدیگر وفق می دهند ؟»(بلومر ،۱۸۶) « می خواهد بداند که شرکت کنندگان هنگامی که اعمال متناظرشان را با یکدیگر سازگار می نمایند ، چگونه با رفتارهای جاری یکدیگر بر خورد می کنند و به آنها پاسخ می دهند .» (بلومر ، ۱۸۱)
فهم زبان در بافت
علاقه اصلی مردم- روش شناسان شناخت چگونگی و نحوهی درک معنایی است که مردم از فعالیت های روزمره در ذهن دارند . واضح است که فعالیت های روزانه تا حد زیادی مفروض گرفته می شوند . . . . سئوال مردم روش شناسان آن است که چگونه قواعد رفتاری ، کنشگران را درباره ماهیت محیطشان آگاه می سازد ؟ چگونه کنشگر درک معنایی از محیط خود به طریق قابل قبول اجتماعی پیدا می کند ؟ (والیس ، ۳۰۷) اینان میخواهند به فرایندی که بوسیله آن ، انسان ها به تعامل می پردازند و به یکدیگر اثبات می کنند که آنان از ارزش ها و هنجارها تبعیت می نمایند ، واقف گردند . به عبارت دیگر ، در هر موقعیتی ، افراد واقعیات اجتماعی مثل هنجارها یا ارزش های مفروض را به گونه ای شناسایی می کنند تا معنای موقعیت را برای آنان تفسیر کند . بنابراین محور مطالعات مردم – روش شناسی ، کنشِ اعضای جامعه ، ارتباطات ، مکالمات و زبان است و تأکید آنان بر این است که چگونه افراد در عمل ، روابط معنی داری با دیگران برقرار می کنند و با تکیه بر عقل سلیم به این روابط شکل می دهند . (توسلی ، ۱۳۶۹، ص ۴۵۰)
مردم – روش شناسان معتقدند واقعیات اجتماعی به وسیله کنشگران در خلال تعامل های روزمره شکل می گیرند و نو به نو می شوند . همچنین توجه اصحاب این مکتب معطوف به شیوه هایی است که هر فرد فعالیت و احساسش را برای خود و دیگران باز گو می کند . از همین رو دستیابی به معانی دقیق بسیار مهم وحائز اهمیت است . در واقع جمله ها و واژه ها مواد اصلی کار مردم – روش شناسان است . آنان به زبان نه صرفاً به عنوان ماده خام بلکه به عنوان موضوع تحقیق مینگرند . مثلاً در توصیف پدیده نظم ، اهمیت سخن در این است که مردم جگونه جهان اجتماعی خود را به صورت نظم یافته می بینند و چگونه تصورشان را از نظم به دیگران منتقل می کنند . (ادیبی ،۱۳۵۸، ۲۸۱) این گروه معتقدند که جامعه شناسی در اصل باید روش هایی را که اعضای یک جامعه برای درک وتفسیر دنیاهای اجتماعی خود و عمل کردن در آنها مورد استفاده قرار می دهند ، هدف مطالعه قرار دهند . ( لطفی پور ،۱۳۷۱، ص ۲۵)
مردم – روش شناسان به نیت و قصد گوینده توجه می کنند و معتقدند که مردم اعمال و کنش های اجتماعی خویش را در قالب زبان بیان می کنند تا درک متقابلی از آنچه انجام می دهند ، بوجود آورند.
رابطه بین دانش و عمل که در مردم – روش شناختی به آن تأکید می شود ، تأثیر بسزایی در مطالعه زبان داشته است . سخن گویان گفته هایی را تولید می کنند با این تصور که شنوندگان به آنها معنا خواهند بخشید ، آن هم با روش استدلال عملی و روش هایی که به طور کلی در مورد اعمال اجتماعی به کار می برند . یعنی اینکه شنونده گفته را از طریق استدلال و قرار دادن در بافت موقعیتی خود معنا می کند ، همانگونه که اعمال اجتماعی را معنا می بخشد . چنین روش و اعمالی است که به عاملین عمل اجازه می دهد تا بر اساس این باور که تجارب آنان با سایرین برای مقاصد عملی مشترک است به پیش روند و معنای هر گفته را که تا حد بسیاری بنا بر قصد و نیت گوینده و بافتی که در آن قرار دارد مشخص شود ، درک کنند . (شفرین ،۱۹۹۴،ص۲۳۴)
یکی از مردم روش شناسان به نام چارلز گودوین ، این فرض زبان شناسان را که می توان جملات را جدا از فرایند کنش متقابلی که در آن واقع شده اند ، برسی کرد را انتقاد میکند . او بر آن بود که جملات از مکالمات ناشی می شوند . وی در اثبات ادعای خود می گوید: سخنران می تواند همچنان که جمله را خلق می کند به بازسازی آن بپردازد ،حتی می تواند جمله خود را شکل دهد تا در لحظه ای مناسب از آن استفاده کند . حرف اصلی گودوین آن است که نمی توان صرفاً جملات را از دید سخنگویان در نظر آورد ؛ زیرا آنان به شنونده ها در هنگام سخن گفتن بسیار توجه دارند و سخن خود را بر اساس واکنشی که از آنان می بینند ، تنظیم می کنند . همانگونه که شنونده به طور شفاهی یا به وسیله چهره و ایما و اشاره از خود واکنش نشان می دهد ، جمله های سخنگو نیز بر اساس کنش متقابل جملاتش را تغییر دهد . وی از مطالعات خود چنین نتیجه می گیرد که در جریان آشکار شدن معنی ، جمله ها باز سازی می شود ، بخشی بدان اضافه می شود و بخشی حذف می شود و یا به جای آن بخش جدیدی می آید و سر انجام جمله به عنوان محصول فزاینده پویای کنش متقابل بین گوینده و شنونده ظاهر می شود . (گودوین ،۱۹۸۱،ص۱۱۲)
مردم – روش شناسان اصطلاح شاخص متن را از علم زبان شناسی گرفته اند و معنای آن این است که جملات و واژه ها در بافت های مختلف معانی متفاوتی دارند . مثلاً جملهی «دارد باران می بارد.» در یک روز که می خواهیم به گردش برویم ، پس از یک خشکسالی ، هنگامی که رودخانه طغیان کرده و آب در ساحل جاری است ، هنگام رانندگی و … می تواند دارای معانی گوناگون باشد . گار فینگل معتقد است که هر فعل ، کنش یا حرکت انسانی ، بُعدی شاخص-متن دارد و در هر متن یا در هر فضای ارتباطی معانی خاصی می یابد . پس برای شناخت هر کنش انسانی باید به بافت و یا مجموعه ای که کنش در آن انجام می شود توجه کرد . مثلاً حالت خشم در یک فیلم کمدی ممکن است تماشاگران را بخنداند ، حال آنکه همان حالت در یک فیلم دراماتیک ، ممکن است ایجاد اندوه و تأثر کند. (ساروخانی ،۱۳۷۰،ص۹۲۴)
در واقع دو نوع معنا وجود دارد : نخست،معنای شاخص – متن که اشاره به وازگان و جملاتی دارد که در تمام موقعیت هایی که به کار می روند ، معنای ثابتی دارند مثل معانی که در فرهنگ ها ثبت می شوند ، دیگر اینکه ، معانی به موقعیت ها یا بافتی که جمله در آن به کار می رود و دانش مشترک کسانی که صحبت می کنند، بستگی دارند . هر قطعه ای از کلام صرفاً توصیف کننده تعامل نیست ، بلکه اشاره به بعضی مشخصات موقعیت هم دارد. به سخن دیگر،هر قطعه ای از کلام ، شاخصی است برای بیش از آنچه واقعاً گفته می شود .در نتیجه معنای هر تعاملی وابسته به مکان ، زمان ،اشخاص حاضر ، قصد و نیت عاملین عمل و دانشی است که از نیات یکدیگر دارند . اصطلاح فوق در مطالعات مردم – روش شناسی بسیار اساسی است ، زیرا تعامل اجتماعی به طور تفکیک ناپذیری با بافتی که آن تعامل در آن جریان دارد پیوند خورده و صرفاً در بافت قابل درک است .این خود در عین حال یکی از مشکلات مردم – روش شناسی است ، زیرا بنابر منطقی که در تعریف این مفهوم به کار میرود شخص نمی تواند درک کاملی از عمل اجتماعی خارج از بافت داشته باشد ، هر چند افراد بر این باورند که می توان عمل را خارج از بافت وصف کرد و بر اساس همین باور نیز عمل می کنند .(آتول،۱۹۷۴،ص۱۸۴-۱۸۸)
نتیجه گیری
عمل انسان صرفا به واسطه ی کنش متقابل ایجاد نمی شود بلکه از کنش متقابل بین افراد نتیجه می شود . کنش افراد ناشی از آن تفکر فرد و تعریف او از موقعیت است؛ در این صورت تعریف موقعیت در شکل دهی کنش متقابل ، تعیین کننده می باشد . کنش متقابل یعنی اینکه افراد در ارتباط با یکدیگر عمل می کنند و موجب ساختن عمل یکدیگر می شوند . کنش متقابل صرفا به منزله ی تاثیر پذیری از دیگران نیست ، بلکه تاثیر و تاثر متقابل در جریان زمان و موقعیتهای گوناگون است . در این صورت یک عمل متحول در حال تغییر ، مطرح است نه عمل ساده ای که در شرایط محیطی خاص تحقق پذیرد .
کنش متقابل نمادی بر طبیعت کنش متقابل اجتماعی دینا میکی که در میان افراد اتفاق می افتد ، متمرکز است . واحد مطالعه در این نظریه کنش متقابل است ، تصور فعال و موثر از انسان را ارائه می دهد و در این کنش متقابل ، جوامع ساخته می شود و افراد نیز متحول می گردند .
از دیدگاه نظریه پردازان کنش متقابل نمادین ،اجتماعی شدن ، به انسانها اجازه می دهد تا توانایی اندیشیدن شان را پرورش دهند و به شیوه های متمایز انسانی بیندیشند. انسانها می توانند معانی و نمادهایی را که در کنش ها و کنش های متقابل شان به کار می برند بر پایه تفسیری که از موقعیت می کنند،تعدیل کنند یا تغییر دهند.
افراد در گفتگوها و عملکردهایشان بر اساس مبادله معانی عمل می کنند . افراد به دیگران واکنش نشان نمی دهند ، بلکه بر اساس نیت ها و قصد های مبادله شده عمل می کنند . افراد از طریق ارتباط با هم، نیت یکدیگر را در می یابند و این امر فهم عمل کنشگران را به دنبال دارد. ارتباطات به افراد کمک می کند تا موقعیتشان را تعریف کنند. جنبه های برجسته موقعیت ها جنبه هایی هستند که توسط اشخاص درگیر در موقعیت برای معنا بخشی به آن مورد استفاده قرار می گیرد.طرفداران نظریه کنش متقابل نمادین استدلال می کنند که عملاً همه کنش های متقابل میان افراد انسانی متضمن تبادل نمادهاست.
هنگامی که ما در کنش متقابل با دیگران قرار می گیریم دائما در جستجوی سرنخ هایی هستیم برای اینکه چه نوع رفتاری در آن زمینه مناسب است و این که چگونه آنچه را منظور دیگران است تعبیر کنیم. کنش متقابل نمادین توجه ما را به جزییات کنش متقابل بین افراد جلب می کند و این که چگونه از آن جزییات برای فهمیدن آنچه دیگران می گویند و انجام می دهند استفاده می شود. یکی دیگر از کاربردهای نظریه کنش متقابل در تحلیل وضعیت های چهره به چهره است. این نظریه همچنین می تواند نشان دهد که چگونه شیوه های مختلف کنش متقابل نمادین بر انتظارات مردم اثر می گذارد.
کنش متقابل نمادین چهارچوبی نظری است که جامعه را محصول کنش متقابل افراد و گروههای جامعه می داند. طبق این چهارچوب افراد برای برآوردن نیازهای خود در کنار و در ارتباط یکدیگر در نظر گرفته می شوند. به طور خلاصه کنش متقابل نمادین بر اهمیت ارتباط نمادین یعنی انواع اداها –اطوارها – نمادها و مهمتر از همه زبان تاکید می کند و زبان را نظام گسترده ای از نمادها می دانند ومعتقدند این ارتباطات نمادین در واقع در رشد فرد و جامعه نقشی کلیدی دارند. بر اساس دیدگاه کنش متقابل نمادین انسانها موجوداتی اجتماعی هستند که با افراد دیگر بر مبنای نمادها یا معناهای مفاهیم مشترک به تعامل می پردازند. از این رو کنش متقابل انسانی کنش متقابل نمادین است.
منابع
ادیبی ،حسین و عبدالمعبود انصاری ،(۱۳۵۸) نظریه های جامعه شناسی ،انتشارات جامعه ، تهران .
۲ -بلومر ، هربرت ، هربرت مید ، جورج ،(۱۳۷۳) در آینده بنیانگذاران جامعه شناسی، توسلی ، غلام عباس ،نشر قومس ، تهران .
۳ – تاجیک ،محمدرضا،(۱۳۸۳)،گفتمان،پادگفتمان و سیاست ، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، تهران .
۴- توسلی ، غلام عباس ،(۱۳۶۹)نظریه های جامعه شناسی ،سازمان مطالعه و تدوینکتب علوم انسانی دانشگاهها ، تهران .
۵- ریچموند ، ویرجینیاپی (۱۳۸۷ ) رفتار غیر کلامی در روابط بین فردی ، موسوی ، فاطمه ، چاپ اول ،نشر دانژه ، تهران.
۶-ساسمن ، لایل (۱۳۷۶)،تجربه ارتباطات در روابط انسانی ،دعایی ، حبیب الله ف انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد . ۷- ساروخانی ، باقر (۱۳۷۰) ،درآمدی بر دایره المعارف علوم اجتماعی ، انتشارات کیهان ، تهران.
۸-شرام ، ویلبر (۱۳۴۸) ارتباط جمعی ورشد ملی ،رشیدپور ، ابراهیم ، دانشگاه تهران ، تهران .
۹-عضدانلو ، حمید ، (۱۳۸۰) گفتمان وجامعه ،نشر نی ، تهران .
۱۰-کورز، لیوییس ، (۱۳۶۸) زندگی و اندیشه های بزرگان جامعه شناسی، ثلاثی ، محسن ،انتشارات علمی ،تهران .
۱۱-لطفی پور ساعدی ، کاظم (۱۳۷۱) در آمدی به سخن کاوی ،مجله زبان شناسی ، سال نهم ، شماره اول .
۱۲-محسنیان راد ، مهدی (۱۳۸۴) ارتباط شناسی، چاپ ششم ، سروش ، تهران .
منابع انگلیسی
۱)Attewell,p.(1974)Ethnomethodology since Gar finkel . In Theory and society . Elever scientific publishing co . Amestrdam . Netherlands.
۲) Edelsky,C(1981)”who’s Got Floor?” language in society 10: 189
۳) Goodwin,C(1981) conversational organization:Intraction between speakers and hears .A. Y. Academic press.
۴) Schiffrin,D(1994)Approoches to discourse . Blackwell,Oxford .
۵) Wallace,A.R.and Alison ,W (1991)Contemporary sociological theory . New Jersey Pretice Hall .
maryamhoseinyazdi@yahoo.com