مجموعه داستان های دده قورقود قدیمی ترین اثر مکتوب به زبان ترکی است. این مجموعه مشتمل بر دوازده داستان و یک مقدمه است. داستان ها ویژگی حماسی دارند و در قالب نظم و نثر بیان شده اند. مضمون هر یک از داستان ها بیان دلاوری ها و رشادت های یکی از قهرمانان طایفه های ترکان اوغوز می باشد. دو داستان نیز مفهومی اسطوره ای دارد که با اسطوره های یونانی و اسطوره ی گیل گمش شباهت های نزدیکی نشان می دهد. زبان داستان ها ساده و قابل فهم دارای نثر کوتاه و حدوداً دو هزار بیت نظم است. این قالب در اغلب متون مکتوب و شفاهی زبان ترکی دیده می شد. اشعار این متون از قول اوزان ها نقل شده است. اوزان ها یا آنچه در موسیقی آذربایجانی کنونی با مفهوم عاشیق شناخته می شود شعرای مردمی هستند که اشعار خود را با همراهی ساز قوپوز می خوانند. گاه این اشعار به صورت فی البداهه سروده و اجرا می شود. دده قورقود خود یکی از اوزان های اوغوز است که به دلیل فراست و دانایی مورد قبول افراد ایل و حتی دشمنان آن ها قرار گرفته است. در پایان هر داستان دده قورقود وارد می شود و با ابیاتی آموزنده داستان را کامل می کند.
کتاب دده قورقود کهن ترین نشانه ی مکتوب از حضور اوزان ها یا عاشیق ها در ادبیات و فرهنگ مردمی آذربایجان است. این کتاب که در عصر سلطنت آق قویونلوها به شکل مکتوب درآمده و گردآورنده ی آن نیز مشخص نیست، داستان هایی از ادوار بسیار کهن تر نقل می کند. در این داستان های حماسی مردان و زنانی تصویر شده اند که در نبرد علیه دشمن و نیروهای ماورای طبیعی با تکیه بر قدرت و دانش خود پیروز می شوند و ایل و تبار خود را برتری می بخشند. اگرچه قهرمانان داستان ممکن است وجهی تاریخی داشته باشند در اثر بازپرداخت های ذهنی حالتی اساطیری یافته اند. (کاظمی جویباری: ۱۲۲)
نوشتههای مرتبط
این اثر به سال ۱۳۵۸ توسط محمد علی فرزانه به زبان اصلی در ایران انتشار یافت. در سال ۱۳۷۸ نیز توسط حسین محمدخانی بار دیگر به زبان اصلی منتشر شد. نخستین ترجمه ی فارسی کتاب حاضر توسط فریبا عزب دفتری و محمد اکبری حریری در سال ۱۳۵۵ از زبان انگلیسی صورت گرفت. ( خالقی و دیگران: ۲۷)
در این نوشتار خرد از کتاب دده قورقود برای بررسی اجمالی یکی از مهمترین جنبه های فرهنگی یعنی سکونت استفاده شده است. بدون شک یکی از مهمترین عوامل انتقال ارزش های فرهنگی اجتماعات تاریخی به حال و آینده، زبان است. زبان یک جامعه، سبک زندگی آن ، جهان بینی، هنر، زیبایی شناسی و برخی عناصر فرهنگ مادی و غیرمادی آن جامعه را نشان می دهد. عناصر فرهنگ ترک نیز به واسطه ی زبان از گذشته تا امروز حفظ شده است. با مکتوب شدن فرهنگ شفاهی، می توان ارزش های فرهنگی مربوط به گذشته را مشاهده و بررسی کرد. از این نظر هر چه یک زبان زودتر از حالت شفاهی به کتبی تبدیل شود، ویژگی های فرهنگی جامعه ی مربوط به آن حوزه ی زبانی مکتوب و ماندگار می شود. بنابراین منابع زبانی مکتوب یک جامعه، در بررسی و تجزیه و تحلیل فرهنگ آن از منابع ارزشمند به شمار می رود. لذا یکی از مهمترین آثار مکتوبی که فرهنگ ترک را منعکس می کند، داستان های دده قورقود است. داستان های دده قورقود درباره ی زندگی اوغوزها در موطن قدیمی خود می باشد و می دانیم که میان دوران نامبرده تا زمان مکتوب شدن داستان ها، فاصله ی زمانی زیادی وجود دارد. با نگاه به ویژگی های زبانی می توان گفت این اثر در میانه یا نیمه ی دوم قرن پانزدهم میلادی نگاشته شده است. با اینکه کتابت دده قورقود نسبتاً جدید است، این اثر چه از نظر زبان ترکی و چه از منظر تاریخ فرهنگی ترک یک منبع مهم و با ارزش محسوب می شود.
سکونت یکی از نیازهای اصلی انسان شمرده می شود. ایموس راپاپورت میل به اسکان را از ویژگی های زیربنایی رفتار انسان می داند و حتی درباره ی سکونت گاههای نخستین، قائل به کارکردی نه صرفاً سرپناهی بلکه بعدی فرهنگی است. (راپاپورت :۶۴) به عبارتی مسکن تنها یک ساختار نیست بلکه نهادی است که برای پاسخگویی به مجموعه ای پچیده از اهداف ایجاد می شود. از سوی دیگر مسکن پدیده ای اجتماعی است و انتظام و نوع فضاها و همچنین فرم ظاهری آن از عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تأثیر می پذیرد. هدف اصلی مسکن به وجود آوردن محیطی سازگار و منطبق بر روش زندگی انسان است. علاوه بر تأمین نیازهای فردی، مسکن باید قادر به برآورده ساختن نیازهای اجتماعی انسان نیز باشد. (پوردیهیمی: ۱۴) ترک ها در دورانی که زندگی کوچ گردی داشته اند، برای سکونت از خانه هایی مانند چادر استفاده کرده اند. گونه ی رایج تر چادر، یورت (yurt) نام داشت که از موی بز تهیه می شد. علیرغم گذر از کوچ گردی به یکجانشینی، در شکل گیری معماری سنتی ترک،برخی ویژگی های یورت نقش پررنگی داشته است. واژگان زبانی معادل مفاهیم مرتبط با سکونت که در هر فرهنگ تحت تأثیر نوع معیشت و شکل زندگی به وجود می آید، انعکاس فرهنگ در زبان است. سبک زندگی طایفه های کوچ گرد اوغوز، در واژگان و مفاهیم زبانی مرتبط با سکونت خود را نشان می دهد. تاکنون در خصوص زبان داستان های دده قورقود پژوهش های مختلفی با زوایای دید متفاوت انجام شده است. در پژوهش حاضر بر واژگان مرتبط با مفهوم سکونت به عنوان بخشی از فرهنگ مادی ترک پرداخته شده است. به این منظور از مقاله ی یه تر تورون (Yeter Torun) با عنوان واژگان مرتبط با سکونت در داستان های دده قورقود و چگونگی هم نشینی آن ها، استفاده شده است.
واژگان مرتبط با سکونت در داستان های دده قورقود را می توان به دو بخش تقسیم کرد که هر یک متناسب با یک نوع زندگی است؛ واژگان مربوط به زندگی کوچ گردی و واژگان مربوط به شیوه ی زندگی یکجانشینی.
واژگان مربوط به زندگی کوچ گردی
بان (ban) : چادر بزرگ و بسیار آراسته؛ این لغت که سی بار به شکل تنها یا همراه با واژه ی (iv) در داستان های دده قورقود آمده است، به نظر متخصصان این واژه با لغات “بام” یا “بان” در فارسی مشابهت دارد.
بارگاه (bargah) : این واژه از فارسی مأخوذ شده و سه بار در مجموع اثر به کار رفته و هر بار با واژه ی اتاق همراه بوده است.
چادر (Çadır) و چتر (çetir) : چادر، واژه ی چادر ۱۵ بار در داستان ها آمده است. چتر که تنها یک بار مشاهده شده است نمادی از منزلت اجتماعی است. واژه ی چتر با واژه ی گونلوک (günlük)، سرپناهی برای محافظت از آفتاب، به صورت مترادف به کار رفته است. برای دو واژه ی چادر و چتر افعال برپا کردن (dik) و گشودن (açdur) استفاده شده است. برای واژه چادر صفات سرخ (ala) و سفید (ak) آمده است.
گردک (gerdek): حجله، چادر زفاف که با پرده ها مشخص شده است. این واژه ۲۰ بار در مجموعه داستان ها دیده شده است و با صفاتی مانند سرخ یا سفید مشخص شده است. مکان برپایی حجله، محل فروافتادن تیری است که داماد رها می کند.
ائو (iv): چادر، خانه. این واژه بیشترین استعمال را هم در بین سکونت گاه های شیوه ی زندگی کوچ گردی و هم یکجانشینی دارد. ۱۰۱ بار به کار رفته است. افعال مرتبط با آن برپا کردن (dik) و مستقر کردن (kurdur) می باشد. اما به کار رفتن فعل بازگشودن(çöz) برای این واژه، نشان می دهد که منظور از آن گونه ای مسکن به شکل چادر است. از دیگر افعالی که به همراه ائو یا چادر دیده می شود، افعالی است در مفهوم غارت کردن و به یغما بردن (çap/ çapdur/ yağmalat.چنین ترکیب های زبانی در واقع بیان یک رسم رایج در میان طایفه های ترکان اوغوز می باشد که بنا بر آن خانه و زندگی دشمن شکست خورده غارت می شد. ترکیب رایج در زبان داستان های دده قورقود ترکیب بان و ائو است که با صفاتی چون طلایی، سفید، دارای پنجره هایی از طلا، سرخ آتشین، سیاه یا بزرگ، رو به ویرانی، بی مهمان و … توصیف شده است.
مطبخ (mudbak): ایم واژه ریشه ی عربی دارد و به معنی مکان آشپزی است. آشپزخانه می توانست بخشی از قسمت انتهایی چادر اصلی (ائو) یا چادری جداگانه در کنار چادر اصلی باشد. صفت به کار رفته برای آشپزخانه، سیاه است و دلیل آن سیاه شدن چادر به سبب دوده ی اجاق می باشد.
اوبا (oba): طایفه، ایل، محل استقرار موقت ایل. اوبا دارای دو معنای مختلف است اولاً به خود ایل یا طایفه اطلاق می شود ثانیاً به محلی که ایل کوچ گرد به طور موقت در آن ساکن شده است. فعل همراه این واژه (kon) به معنی نشستن موقت است. در مجموع ۳ بار از این واژه به مفهوم مکانی آن استفاده شده است.
اجاق(ocak): معنی واقعی این کلمه همان اجاق یا آتشدان آشپزخانه است اما به صورت مجازی در مفهوم خانه، خانواده و آشیان، ۱۱ بار در کل مجموعه دیده شده است.
اودا (oda): اتاق، مکان نشستن در چادر، خانه، چادر موقت. نام هر یک از قسمت های مجزای یک خانه یا چادر. در داستان های دده قورقود از این واژه به مفهوم بخش های چادر، ۱۲ بار نام برده شده است.
اردو (ordu): قرارگاه، محل استقرار خان، خلق یا وطن منتسب به یک خان، طایفه، قبیله. این واژه در معانی متعدد خود ۲۰ بار در مجموع داستان ها دیده می شود. بخشی از موارد استعمال آن به محل قرار گرفتن یک خان به همراه ایل خود اشاره دارد.
اتاق (otağ): چادر بزرگ و آراسته، بخشی از فضای داخلی چادر. پس از واژه ی ائو، واژه ی اتاق بیشترین مورد استفاده را در بیان مکان سکونت داشته است. در کل مجموعه ۵۱ بار از این واژه استفاده شده و صفاتی که برای آن به کار رفته اغلب به رنگ اشاره دارد مانند سفید، سرخ( با واژگان متعدد)، سیاه و آبی. واژه ی اتاق گاه در ترکیب با دیگر واژه های مرتبط با سکونتگاه مانند اتاق بارگاه، اتاق چتردار، اتاق چادر استفاده شده است.
سایوان (sayvan): سایه بان، چتر بزرگ. در داستان های دده قورقود ۹ بار از این واژه در مفهوم ابزاری برای ایجاد سایه استفاده شده است. صفات مشخصه ی سایبان نیز اغلب رنگ ها به ویژه سرخ است.
واژگان مربوط به شیوه ی زندگی یکجانشینی
عمارت (imarat): این واژه ریشه ی عربی دارد و در معنای محل اطعام فقرا و خیرات استفاده شده است. فعل همراه با آن، ساختن (yap) می باشد.
کوشک (köşk): این واژه ۶ بار به همراه فعل ساختن به کار رفته است. مکان ساخته شدن کوشک را میدان نامیده اند.
گنبد (künbed): این واژه از فارسی گرفته شده و به معنی بنای گنبدی شکل است. اگرچه این واژه ۸ بار به کار گرفته شده، جالب است که هیچ فعلی به همراه آن دیده نمی شود و صفتی برای مشخص نمودن آن به کار نرفته است.
کلیسا (kilise): این واژه که به بنای مذهبی اشاره دارد با هیچ فعل یا صفتی به کار نرفته و درباره ی محل آن هیچ اطلاعی داده نشده است. در مجموعه ی داستان ها ۶ بار از واژه ی کلیسا استفاده شده است.
مسجد (mescid): در مجموعه ی داستان ها ۵ بار از این واژه استفاده شده است. فعل ساختن به همراه آن قید شده است. تمام موارد استفاده از واژه ی مسجد در جایی است که صحبت از خراب شدن یک کلیسا و ساخته شدن مسجد می باشد که می تواند درباره ی دین ترکان اوغوز و رابطه ی آنان با همسایگان غیر هم کیش اطلاعاتی به دست دهد. هیچ صفتی برای مسجد ذکر نشده ست.
سرای (saray) : این واژه نیز از فارسی گرفته شده و تنها یکبار به کار رفته است. ضمن اینکه هیچ صفت یا فعلی برای آن به کار گرفته نشده است. (torun: 1253-1257)
نتیجه گیری
با نگاهی به صفات مشخص کننده ی سکونت گاه ها در زندگی کوچ گردی، وفور استفاده از رنگ ها جلب توجه می کند. در این داستان ها صفات مشخصه ی سکونتگاه ها عبارتند از رنگ های سفید (ak/ ağ)، سرخ(ala/ kızıl/ kırmızı)، سیاه و آبی. اگرچه با صراحت به رنگ زرد اشاره نشده اما توصیفاتی که در برگیرنده ی مضامین طلایی و مانند طلا می باشد می تواند علاوه بر جنس، اشاره ای به رنگ قلمداد شود. بیشترین صفت به کار رفته، سرخ ala می باشد که هم به صورت تنها و هم به شکل ترکیبات تأکیدکننده و تشبیهی مانند سرخ آتشین (yanal ala) یا سرخ مانند خون (kan ala) به کار رفته است. اساساً رنگ ها به عنوان صفت برای دیگر اشیا نیز به کار رفته اند و استفاده از آنها صرفاً به سکونتگاه ها محدود نمی شود. لذا می توان نتیجه گرفت در فرهنگ ترکان اوغوز، دست کم در دوران کوچ گردی، رنگ از اهمیت و جایگاه مهمی برخوردار بوده است. اهمیت سمبلیک رنگ ها در فرهنگ ترکان اوغوز قابل توجه است. رنگ های سفید و سرخ تداعی کننده ی ارزش های مثبت و رنگ سیاه مفهومی منفی دارد. در فرهنگ ترک رنگ عزا، آبی تیره (سورمه ای) است که در این اثر نیز به عنوان صفتی برای چادر عزا استفاده شده است.
از سوی دیگر افعالی که درباره ی سکونت گاه های دوران کوچ گردی استفاده شده، حاوی مفاهیم برپا کردن، بازگشودن، به طور موقت مستقر کردن است. در حالیکه در بناهای ثابت دوران یکجانشینی از فعل ساختن استفاده شده است.
با بررسی واژگان سکونت گاهی در دو دوران کوچ گردی و یکجانشینی باید اذعان داشت، فرهنگ نخست غنی تر از فرهنگ متأخر است. چرا که واژگان مرتبط با سکونت گاه در دوران کوچ گردی، متنوع تر است و کمتر واژه ای ریشه ی غیر ترکی دارد. در حالیکه واژگان مرتبط با سکونت گاه در دوران یکجانشینی علاوه بر تنوع کمتر، عموماً برگرفته از زبان های فارسی یا عربی است. داستان های دده قورقود از نظر زمانی و مکانی با یکدیگر تفاوت دارند و البته بدیهی است دوران کوچ گردی قدیمی تر از یکجانشینی است. شاید بتوان گفت فرهنگ ترکان اوغوز دست کم در بعد ایجاد سکونتگاه، پس از یکجانشینی در غرب خزر از فرهنگ مادی همسایگان خود، ایرانیان، ارمنیان و گرجیان که سابقه ی طولانی تری در یکجانشینی و ساخت سکونتگاه های ثابت داشته اند، تأثیر گرفته است. ضمن اینکه در این فرهنگ ها نیز اثرگذار بوده است. به طوری که واژگانی چون اتاق، اجاق و اردو از زبان ترکی وارد فارسی شده و به همان معنی یا با تغییر معنایی به کار رفته است.
منابع
Torun,yeter(2011), DEDE KORKUT HİKÂYELERİNDE BARINMA İLE İLGİLİ SÖZLER VE
BU SÖZLERİN BİRLİKTELİK KULLANIMLARI ÜZERİNE, Turkish Studies – International Periodical For The Languages, Literature and History of Turkish or Turkic, Volume3/6, Summer 2011, p. 1251-1263
برزگر خالقی، م.،کوپا،ف،پشت دار،ع،نیساری تبریزی، ر (۱۳۹۰)، سیمای زن و عشق در شاهکارهای حماسی دده قورقود و ادیسه ی هومر، نشریه ادبیات تطبیقی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان، دوره جدید، سال سوم، شماره ۵، زمستان
پوردیهیمی، شهرام (۱۳۹۰)، فرهنگ و مسکن، مسکن و محیط روستایی، شماره ۱۳۴، تابستان
راپاپورت،ایموس (۱۳۸۲)، خاستگاه های فرهنگی معماری، ترجمه صدف ال رسول و افرا بانک، فصلنامه خیال، شماره ۸، زمستان
کاظمی جویباری، محمد، تحلیل مردم شناسانه ترانه های بومی آذربایجان، نشریه شعر، شماره ۲۲
Roya_asiaei@yahoo.com