سوزان اروین- تریپ برگردان زهرا خلجی
فراگیری
نوشتههای مرتبط
فراگیری یک زبان هنگامی رخ میدهد که یادگیری به اندازه کافی انجام شده باشد تا منظور گویشور آن زبان درک شود. زبانی که در اواخر کودکی برای گفتار درونی و امور انتزاعی به کار گرفته میشود تا آخر عمر در حافظه باقی میماند؛ همانطور که در آخرین بازمانده های زبان های مرده مشهود است. مواردی که فراگرفته میشوند از این قبیل اند: دانش نظام آوایی یک زبان شفاهی، نحو، واژگان و یا نظام واژگانی، معنای نهفته در هردو و نظام کاربردی یا زبان شناسی اجتماعی که زبان را به شرایط کاربردش مرتبط میکند.
سه شرط ضروری برای فراگیری وجود دارد: گنجایش، دسترسی و انگیزه. زبان به گنجایشی نیاز دارد تا دسته ها را دسته بندی کند، توانایی که تنها انسان ها از آن برخوردار هستند. هم چنین باید یک نظام جانبی وجود داشته باشد مانند لامسه، بینایی و صدا. رشد شناختی و رشد اجتماعی کودکان در ترتیب فراگیری موثر است. افزایش گنجایش، علاوه بر انتقال از زبان اول گویای این است که چرا فراگیری زبان دوم در اواخر کودکی بسیار سریع انجام میشود. از طرف دیگر بعد از بلوغ زبان اول هیچ گاه به درستی یادگرفته نشده و دستیابی به مهارت های یک گویشور بومی زبان دوم متغییر است.
دوما امکان دسترسی به ایجاد تبادل با دیگران ضروری است تا بدین شکل صورت زبانی با اطلاعات معنایی همزمان شود. برای ترانگاشت معنایی صورت ها این الزامی است. آنچه که دربارهی صورت از موارد قابل دسترسی یادگرفته شده شامل این موارد است: چه صورت هایی همزمان هستند، چه اتفاقات عینی و اجتماعی در آن زمان رخ میدهد، چه کسی صحبت میکند و غیره. هنگامی که هرکدام از این اتفاقات با صورت زبانی به صورت مرتب و متمایز هم زمان شود، اطلاعات ذخیره میشود. به خاطر اینکه خواهر و برادر یا همبازی بزرگتر حاضرند شرایط مکرر و ساده ای را برای ترانگاشت ایجاد کنند، زبان به آسانی از آن ها فراگرفته میشود.
سوما باید انگیزهای برای صحبت کردن و یا توجه کردن به یک زبان وجود داشته باشد. درحالیکه این برای نوزادان وابسته این مسئله وجود ندارد، اگر گویشوران یک گونه ارزش دهی نشوند، شنوندگان دسترسی کافی برای فهمیدن واژه ها، سبک، لهجه و زبان های جدید نخواهند داشت. در اینجا ایدئولوژی اجتماعی تاثیر زیادی به روی فراگیری دارد. در گفتار آسوده و غیر رسمی افراد ارزش یافته انتخاب های آوایی، واژگان و دیگر جنبه های سبکی گفتار بازنمایی میشود که معمولا جزء افراد همسن و سال در سنین کودکی هستند. اگرچه ما میدانیم که کودکان انواع گوناگونی از اطلاعات جزئی درباره این که چه کسی و چه گونه صحبت میکند را شنیده و ذخیره کردهاند، از آنجاییکه الین اندرسون آن را در نقش گذاری کودکان ۴ ساله اثبات کرده است.
همهی مولفه های زبان همزمان رشد میکنند، اما آن جنبه هایی که اول به سطح بلوغ نسبی خود میرسند؛ نظام آوایی، هسته نحو و برخی از جنبه های اولیه نظام معنایی برای زبان اول هستند. از آنجاییکه رشد واژگانی یک نوع از ترانگاشت اشیاء با مفاهیم و هم چنین تغییرات در طول زندگی است، به محیط فیزیکی و اجتماعی اطراف بسیار حساس است. رشد واژگانی سه وجه دارد: بازنمایی صورت کلمه، ویژگی های دستوری آن، معنی مستقیم، معنی ضمنی و دلالت های اجتماعی. کلمه های تابو و اهانت مثال روشنی را ارائه میکنند که کودک این ویژگی ها را جداگانه فرا میگیرد.
رشد واژگانی هم به روی ساماندهی شناختی و معنایی کودک تاثیر میگذارد و هم از آن تاثیر میپذیرد، بنابراین میتواند کانونی برای اجتماعی شدن باشد. نظام معنایی آن ویژگی هایی را بازنمایی میکند که نحو و واژگان از میان دیگران برای ساختن انتخاب کردهاند، بنابراین از زبانی به زبان دیگر متفاوت است؛ برای مثال تفاوت حرف اضافه های کرهای برای اندازه مناسب تنگ یا گشاد، شناختن شکل اشیاء در افعال ناواهو، شناختن منبع اطلاعات در ترکی (که نشان گذار های شهودی دارند) و شناختن سن و مقام در کرهای.
ساختار جمله های اولین به همبفات زبانی که برای کودکان و توسط خود آن ها استفاده میشود، حساس است. گفتار یک کودک دوساله معمولا خلاصه –مانند تلگراف مختصر و کوتاه- است و اغلب تنها هسته اطلاعات را در بر میگیرد. در یک زبان ممکن است در ابتدا نام گذاری برای چیزها زیاد باشد، در زبان دیگر نام گذاری کنش ها یا تغییرات مکان و یا حالت. همانطور که گنجایش کودکان افزایش مییابد آن ها ساختار نحوی خود را با وارد کردن چند مدل از اطلاعات در یک زمان مانند مکان و کنش پیچیده تر میکنند. آنها شروع به اضافه کردن ویژگی های صوری مورد نیاز در زبان خودشان خواهند کرد. اگر آن ها به زبانی صحبت کنند که به شناسایی جنسیت گوینده یا زمان نسبی اتفاق مورد بحث در هر گفتهای نیاز داشته باشد، آن ها کم کم آن را اضافه میکنند، اگرچه ممکن است هنوز در سن سه یا چهار سالگی مواردی نیز از قلم بیوفتند. هم پیچیدگی و هم راحتی ترتیب نشانه های عاطفی یعنی نشانه هایی که در انتهای هر نوبت قرار می گیرند، فقط به خاطر برجستگیشان زودتر از میانی ها فراگرفته میشوند.
مطالعات سنتی درباره فراگیری اغلب به روی رشد اشاره و ارتباط انگاره سازانه متمرکز هستند، اما گفتار نیز نسبت به نوبت مشارکت، کنش های گفتاری، نشانه گذاری روابط اجتماعی، گونه یا سیاق، سبک گفتار مانند روایت یا طنز، و رخداد های گفتاری مانند عروسی یا محاکمه سامان دهی میشود. کودکان در سنین بسیار پایین سازمان نوبتی را نشانه گذاری می کنند، تا سه سالگی آن ها با ویژگی های زبانی جواب هایی میدهند که نشان دهنده مهارت های گفتگو است. در انگلیسی به عنوان مثال میشود مثال هایی در زمینه نوبت گفتار زد، مانند “I can too” «من نیز میتوانم» و “Because he does” «چون او این کار را کرد» و دیگر نمونه هایی از انسجام موضوعی. نوزادان ابتدا کنش های گفتاری مانند آداب احوال پرسی را یاد میگیرند که از نظر نوبت گفتار شباهت هایی به تقلید دارند. آن ها انواع مختلفی از کنش ها را در زمان کودکی انجام میدهند – درخواست کردن، مخالفت کردن، توجیه کردن، معذرت خواهی و غیره. صور زبانی که کنش های مهم یا برجستهی اجتماعی را مشخص میکنند در اولویت فراگیری قرار دارند، بنابراین آن ها بسته به فرهنگ متفاوت هستند. سبک های پیچیده و قرار دادن آن ها در رخداد های بزرگتر زبانی در سراسر طول عمر فراگیریشان به طول میانجامد.
نمایه های اجتماعی در گفتار گوناگونی مختلفی دارند از عبارت های خطابی، ملایم کردن یا مشدد کردن کنش های گفتاری با لحن صدا و یا گزینه های بی پرده رسمی گرفته تا انتخاب سیاق یا سبک که باید درون آن تصمیم های زیادی گرفته شود. گوناگونی سیاق قبل از دو سالگی ظهور پیدا میکند – به عنوان مثال در زمزمه کردن- اما تا ۴ سالگی شامل گوناگونی هایی در ویژگی های ظریف تری مانند نشانه های گفتمانی «خب» یا «اِم» نیز میشود. ملایم شدن گفتار تا چهار سالگی در هنگام قبولاندن خود مانند اعلام درخواست ها بسیار واضح است. کودکانی که به بیش از یک گوناگونی دسترسی دارند از ابتدا کمی از قوانین کاربرد را یاد می گیرند، مانند تغییر دادن زبان در آدرس یا مکان ها. چنین قوانین کاربردی باید صریحانه آموزش داده شود یا به همراه دیگر بخش های زبان از دسترسی کافی به مشاهدات فراگرفته شود.