انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معمّای نخستین کتاب فارسی چاپ شده با حروف سربی در ایران

معمّای نخستین کتاب فارسی چاپ شده با حروف سربی در ایران[۱]

برنا ایزدپناه

بیش از دو سده از چاپ کتاب جهادیه که پژوهشگران تاریخ چاپ آن را به عنوان نخستین کتاب فارسی چاپ‌شده با حروف سربی[۲] در ایران شناخته‌اند، می‌گذرد. بااین‌حال دانش حاضر دربارهٔ جنبه‌های مختلف این سند مهم تاریخی بسیار محدود و در برخی موارد غیرقابل استناد به نظر می‌رسد. بر پایهٔ اسناد و پژوهش‌های موجود، نخستین چاپخانه، یا به عبارت دقیق‌تر چاپخانه‌های فارسی در ایران، با حمایت و تشویق عباس میرزا نایب‌السلطنه (۱۲۰۳-۱۲۴۹ ھ.ق) و در شهر تبریز تأسیس شد.[۳] در کتاب أبواب الجنان (۱۲۴۱ ھ.ق) که یکی از اولین کتاب‌های فارسی چاپ ایران است آمده: «از یمن معدلت شاهنشاه جهان و فیض تربیت ولیعهد جوان ارباب صنایع در هر صنعت ماهر و در اظهار هر هنر ساحرند من‌جمله عمل طبع که در این ملک متداول نبود از یمن اهتمام و حسن التفات اولیاء دولت قاهره در اکثر بلاد ایران معمول گشته».[۴] اغلب پژوهش‌های مرتبط تأکید می‌کنند که قدیمی‌ترین کتاب چاپی فارسی در ایران که تاکنون به ‌دست ‌آمده، رساله‌ای با عنوان جهادیه، نوشتهٔ عیسی بن حسن (میرزا بزرگ) قائم‌مقام فراهانی (درگذشتهٔ ۱۲۳۷ ھ.ق) است که در ماه رمضان ۱۲۳۳ ھ.ق و توسط «محمدعلی ابن حاجی محمدحسین الاشتیانی»[۵] در «دارالانطباع» تبریز چاپ شده است. شرق‌شناس معاصر آلمانی اولریش مارزُلف[۶] که صاحب تألیفات ارزشمندی دربارهٔ تاریخ چاپ (به‌خصوص چاپ سنگی) در ایران است، چاپ این کتاب را سرآغاز دورهٔ اینکونابولا[۷] در ایران قلمداد کرده که بر اساس آخرین یافته‌ها تا سال ۱۲۷۵ ھ.ق[۸] ادامه داشته است.

از میان نخستین مطالعاتی که در آن به اولین کتاب چاپی فارسی در ایران پرداخته‌شده، مقاله‌ای از سید حسن تقی‌زاده (۱۲۵۷-۱۳۴۸ ھ.ش) در روزنامهٔ چاپ برلین کاوه، با عنوان «چاپخانه و روزنامه در ایران» به تاریخ ۲۸ آذر ۱۲۹۰، بسیار مورد توجه و استناد قرار گرفته است.[۹]  تقی‌زاده به نقل از یادداشتی که آلبرت هوتوم-شیندلر (۱۸۴۶-۱۹۱۶م)[۱۰] در سال ۱۳۳۲ ھ.ق برای او نگاشته بود می‌نویسد: «در سال ۱۲۳۳ شخصی موسوم به آقا زین‌العابدین تبریزی اسباب و آلت مختصر باسمه‌خانهٔ طیپوگرافی یعنی چاپ حروفی به تبریز آورده در تحت حمایت عبّاس‌میرزا نایب‌السّلطنه که در آن زمان حکمران آذربایجان بوده مطبعهٔ کوچکیرا برقرار نمود و بعد از مدّتی کتابی را موسوم به “فتح‌نامه” تمام کرد. این کتاب نخستین کتابی بود که در ایران بحروف عربی مطبوع شد. مصنّف کتاب مذکور میرزا ابوالقاسم قایم‌مقام بود و قصّه‌ها گفته از جنگی که در سال ۱۲۲۷ میان دولتین روس و ایران واقع شد و بتوسّط صلح‌نامهٔ گلستان مورّخه ۱۲ اکتوبر ۱۸۱۳ = ۱۶ ذی‌القعده ۱۲۲۸ بانتها رسید».[۱۱]

به نظر می‌رسد که نام کتاب فتح‌نامه برای اولین بار در این مقاله به میان می‌آید، هرچند تاکنون هیچ نسخه‌ای از این کتاب به دست نیامده است؛ به همین دلیل برخی پژوهشگران بر این باورند که کتاب مذکور هرگز وجود نداشته یا آن‌که فتح‌نامه درواقع همان کتاب جهادیه است که بعداً به آن اشاره خواهد شد. تقریباً هم‌زمان با تاریخ یادداشت هوتوم-شیندلر، ایران‌شناس مشهور انگلیسی، ادوارد گرانویل براون (۱۸۶۲-۱۹۲۶ م)[۱۲] در بخشی از سخنرانی خود که در تاریخ ۲۳ می ۱۹۱۳ برای انجمن پرشیا[۱۳] در لندن ارائه کرد، نکاتی دربارهٔ تاریخ چاپ در ایران مطرح کرده است.[۱۴] در این سخنرانی که باز هم شامل اطلاعاتی بود که هوتوم-شیندلر این بار در اختیار براون قرار داده بود، سخنی از فتح‌نامه یا جهادیه به میان نیامده و کتاب‌هایی که چند سال بعد در تهران چاپ شده بود، به عنوان برخی از نخستین کتاب‌های چاپی معرفی شده‌اند. در ترجمهٔ رساله‌ای از محمدعلی‌خان تربیت (۱۲۵۶-۱۳۱۸ھ.ش) با عنوان ورقی از دفتر تاریخ مطبوعات ایرانی و فارسی که در سال ۱۹۱۴ م در کتاب مطبوعات و شعر ایران مدرن[۱۵] براون چاپ شد نیز اشاره‌ای به این کتاب‌ها نشده است. اما از این مقالهٔ تربیت معلوم می‌شود که براون به تابعیت از او نام کتاب‌های چاپ تهران را در سخنرانی خود مطرح کرده است. تربیت با اشاره به تأسیس اولین چاپخانه در تبریز در ۱۲۳۲ ھ.ق، کتاب مآثر سلطانی اثر عبدالرزاق بیگ دُنبُلی (۱۱۷۶- ۱۲۴۳ ھ.ق) را از اولین کتاب‌های چاپ ایران معرفی می‌کند.

احتمالاً تا زمان چاپ کتاب براون در ۱۹۱۴ م، تربیت اطلاع درستی از کتاب‌های چاپ‌شده در تبریز پیش از مآثر سلطانی، که توسط ملا محمدباقر تبریزی و در سال ۱۲۴۱ ھ.ق چاپ شده بود در اختیار نداشته است. حدود ۱۰ سال پس از چاپ مقالهٔ تقی‌زاده در کاوه، تربیت مقاله‌ای با عنوان «مبدأ تاریخ ایران‌شناسی در اروپ: تاریخ تأسیس مطبعه – مطبوعات پارسی» را در دو بخش در ماهنامهٔ ارمغان منتشر کرد.[۱۶] در اینجا به نظر می‌رسد که تربیت قول هوتوم-شیندلر در معرفی کتاب فتح‌نامه را مستند دانسته و بدون ذکر منبع بازگو می‌کند. در ادامهٔ این مقاله و احتمالاً برای اولین بار تربیت به شرحی از دو نسخه از الکتاب الجهادیه می‌پردازد. اولی کتاب جهادیه است که توسط علی ابن حاجی محمدحسین الاشتیانی «المامور بعمل الطبع» در دولت علّیه قاجار در «دارالانطباع» واقع در شهر تبریز و در ماه رمضان ۱۲۳۳ ھ.ق چاپ شد. کتاب دوم نسخه‌ای دیگر از جهادیه است که به فاصلهٔ پانزده ماه و توسط زین‌العابدین ابن ملک محمد التبریزی «المامور بعمل الطبع» در دولت علّیه قاجار در «دارالانطباع» واقع در دارالسّلطنهٔ تبریز و در ماه ذی‌حجهٔ سال ۱۳۳۴ ھ.ق.[۱۷]

جزئیاتی که تربیت از دو نسخهٔ مذکور جهادیه ارائه‌ داده، بیانگر آن است که این کتاب‌ها را از نزدیک دیده بوده، درحالی‌که دربارهٔ فتح‌نامه، تنها شرح هوتوم-شیندلر را نقل می‌کند. از همین رو در مقالهٔ دیگری با عنوان «تاریخ مطبعه و مطبوعات ایران»[۱۸] که حدود سه سال بعد در ۱۳۱۳ ھ.ش مجلهٔ تعلیم و تربیت چاپ شد، دیگر اشاره‌ای به فتح‌نامه نمی‌کند و اضافه می‌کند که دو نسخهٔ مذکور جهادیه را در اختیار دارد.[۱۹] همچنین می‌نویسد: «حروف سربی که در این رساله بمصرف رسیده‌است خیلی متفاوت بوده است، اولی درشت و غیر مرغوب و دومی بعکس آن مرغوب و خوب است».[۲۰]

محمد محیط طباطبایی (۱۳۷۱-۱۲۸۰ ھ.ش) در یادداشتی می‌نویسد: «محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه که در زمان خود بزرگ‌ترین کتابخانه‌های ایران را در اختیار داشت نسخهٔ چاپ سربی تبریز مقدم بر سال ۱۲۳۳ را ندیده بود و رسالهٔ جهادیه را نخستین اثر مطبوع چاپخانه تبریز به تاریخ ۱۲۳۳ را دیده و داشته و سند قول خود می‌دانسته». به نظر می‌رسد که در اینجا طباطبایی به نوشتهٔ تربیت اشاره کرده و به‌اشتباه آن را به اعتمادالسلطنه نسبت داده است.

تا جایی که نگارندهٔ این مقاله جست‌وجو کرده، به نظر می‌رسد که پیش از منابع ذکرشده، اشاره‌ای به فتح‌نامه یا کتاب جهادیه، در هیچ‌یک از منابع به‌دست‌آمده، نشده است. برای مثال در کتاب‌شناسی‌های شرق‌شناس آلمانی یولیوس تئودور زنکر (۱۸۸۴-۱۸۱۱ م)[۲۱] اشاره‌ای به این‌چنین عنوان‌هایی وجود ندارد.[۲۲] در فهرستی از کتاب‌هایی که در دارلاسلطنه تبریز باسما کرده‌اند، اعم از چاپ سربی و سنگی که در سال ۱۸۵۲ توسط شرق‌شناس آلمانی بِرنهارد دُرن (۱۸۰۵-۱۸۸۱م)[۲۳] چاپ شده، هیچ‌یک از این عناوین یا اسامی مشابهی دیده نمی‌شود.[۲۴] در فهرست دیگری از کتاب‌های چاپ شده‌ در ایران که در سال ۱۸۶۶ توسط بوریس دُرن با مشخصات کامل‌تری تهیه شده بود نیز قدیمی‌ترین کتاب چاپ تبریز همان مآثر سلطانی ۱۲۴۱ فهرست شده‌است.[۲۵] در میان نشریات فارسی هم فهرستی از کتاب‌های چاپی در گنجینهٔ نشاط[۲۶] چاپ شده که باز هم فاقد اطلاعاتی در این زمینه است.

روشن نیست که چرا در هیچ‌کدام از منابع ذکرشده، اشاره‌ای به دو چاپ مختلف کتاب جهادیه نشده است. از سوی دیگر کتاب فتح‌نامه که به قول هوتوم-شیندلر نخستین کتاب چاپی تبریز بوده نیز در جایی ثبت نشده‌است. بااین‌حال سعید نفیسی (۱۳۴۵-۱۲۷۴ ھ.ش) در مقالاتی که دربارهٔ «صنعت چاپ مصوّر در ایران»[۲۷] و «نخستین چاپ‌های مصور در ایران»[۲۸] نوشته است، از فتح‌نامه به‌عنوان «نخستین چیز چاپی» که از چاپخانهٔ سربی تبریز که «در حدود ۱۲۲۷» وارد شده است «باقی‌مانده[؟]» نام می‌برد.[۲۹] در بیشتر پژوهش‌های بعدی این احتمال مطرح شده که کتابی به نام فتح‌نامه اساساً وجود نداشته یا این کتاب همان جهادیه است که به‌اشتباه فتح‌نامه نوشته شده است. شرق‌شناس روس الیمپیادا پاولونا شچگلوا (۱۹۳۶-۲۰۱۷م) در کتاب خود با عنوان کتاب‌های چاپ سنگی ایران[۳۰] با اشاره به این نکته می‌نویسد: «به نظر می‌رسد کتابی با عنوان “فتح‌نامه”‌ منتشر نشده است. ظاهراً اشتباهی در ذکر عنوان کتاب میرزا بزرگ صورت گرفته: به‌جای “جهادیه” که درواقع در این دوران [۱۲۳۳] چاپ شده و به جنگ‌های ایران و روس می‌پردازد، عنوان “فتح‌نامه” به آن داده شده است. علاوه بر این، برخی از نویسندگان به‌اشتباه تاریخ وقایعی را که اثر به آن اختصاص یافته است، به تاریخ انتشار آن مرتبط دانسته‌اند».[۳۱] مارزُلف هم با اشاره به عدم وجود نسخه‌ای از فتح‌نامه این نظر را تأیید کرده است.[۳۲]

درهرحال، تجربهٔ پژوهش در تاریخ چاپ ایران نشان می‌دهد که برخی از کتاب‌های نخستین چاپ شده در ایران و اسناد مرتبط با آن‌ها هنوز شناسایی نشده که ممکن است شناخت ما را از این تاریخ متحوّل کند. در مورد فتح‌نامه هم احتمال وجود این کتاب را نمی‌توان به‌کلّی مردود دانست و همان‌طور که پژوهشگر معاصر، سیّد فرید قاسمی، بیان داشته نکاتی دربارهٔ این کتاب ذکر شده که با آنچه از جهادیه می‌دانیم متفاوت است.[۳۳] این ابهامات نشان می‌دهد که تاریخ مرسوم چاپ در ایران نیاز جدّی به بازخوانی بر پایهٔ مستندات، یافته‌های جدید و جست‌وجوهای تخصصی و عمیق‌تر دارد. علاوه بر این، جنبه‌های مختلف تاریخ چاپ در ایران که بیشتر توسط مورخان، شرق‌شناسان یا کتابشناسان بررسی شده، اغلب فاقد نکات مهمی هستند که آشنایی با مسائل فنّی مرتبط با تکنیک‌های مختلف چاپ، ساخت سُنبه‌های فولادی،[۳۴] حروف‌ریزی[۳۵] و شناخت شیوه‌های گوناگون خطوط اسلامی را دربردارند. در این میان، نگاهی به دو پژوهش پیشین که در آن به بررسی حروف سربی «نخستین» کتاب جهادیه پرداخته شده، این مبحث را بهتر روشن می‌کند.

شرق‌شناس انگلیسی نائل گرین[۳۶] که پژوهش‌های ارزشمند (اما گاهی غیرقابل استناد) دربارهٔ تاریخ چاپ ایران انجام داده، مباحث قابل‌تأملی را در این باب مطرح کرده است. ازجمله مهم‌ترین نوشته‌های گرین، به‌خصوص در ارتباط با موضوع این مقاله، «چاپ فارسی و انقلاب استنهوپی»[۳۷] است که در آن به ریشه‌یابی حروف سربی کتاب جهادیه پرداخته ‌شده. از خطاهای شاخص این مقاله نسبت دادن جهادیه ۱۲۳۳ به میرزا زین‌العابدین تبریزی (چاپگر جهادیه ۱۲۳۴) است. با وجود اینکه انجامهٔ جهادیه ۱۲۳۳ در مقالهٔ گرین چاپ شده، اما در آن نامی از چاپگر اصلی آن به میان نیامده است. گرین حتی کتاب‌های دیگر چاپ تبریز را هم به میرزا زین‌العابدین نسبت داده که به‌کلّی اشتباه است.[۳۸] درواقع از میان کتاب‌های نخستین چاپ تبریز که نسخه‌ای از آن شناسایی شده، تنها کتاب جهادیه ۱۲۳۴ را می‌توان به میرزا زین‌العابدین نسبت داد.[۳۹] به نظر می‌رسد که گرین نقل‌قول‌های غیرقابل استنادی را برای اثبات نظریهٔ خود دربارهٔ ارتباط چاپ کتاب‌های فارسی نخستین در ایران و تشکیلات اونجلیکال[۴۰] به عنوان عاملی کلیدی در معرفی فن چاپ به ایران به‌کاربرده است.[۴۱]

برخلاف ادعای مقالهٔ گرین، هیچ سندی برای اثبات آن‌که حروف سربی که با آن جهادیه ۱۲۳۳ و ۱۲۳۴ چاپ شده‌اند از روسیه به ایران وارد شده باشد، وجود ندارد. در ادامهٔ این مقاله با مقایسهٔ حروف جهادیه ۱۲۳۳ و ترجمهٔ فارسی عهد جدید[۴۲] که چند سال پیش‌تر از آن (۱۸۱۵م) در سنت پترزبورگ چاپ شده بود، گرین نتیجهٔ مشکوک دیگری می‌گیرد. او می‌نویسد: «اگرچه تفاوت‌های مهمی بین حروف سربی این دو کتاب وجود دارد، حروف سربی جهادیه شباهت‌هایی با حروف عهد جدید سنت پترزبورگ دارد. هر دو حروف سربی در مقایسه با حروف سربی که در لندن و کلکته استفاده می‌شد، به نسبت خام و بی‌کیفیت هستند».[۴۳] گرین با بیان چند نکتهٔ دیگر نتیجه می‌گیرد که احتمالاً این حروف منبع مشترکی داشته‌اند. او هم‌چنین اضافه می‌کند: «تا زمانی که اسناد جدیدی دربارهٔ چاپ فارسی در سنت پترزبورگ به ‌دست بیاید، اسناد موجود این احتمال را تقویت می‌کند که میرزا زین‌العابدین حروف سربی را از منبع ناشناخته‌ای در سنت پترزبورگ که در جایی دیگر ساخته شده و یا از طریق جامعهٔ کتاب مقدس روسیه[۴۴] و حروف‌ریز آلمانی آن به دست آورده».[۴۵] گرین ادامه می‌دهد که احتمال آخر، دلیل شباهت حروف سربی میرزا زین‌العابدین با عهد جدید را توجیه می‌کند.[۴۶]

باید خاطرنشان ساخت که در تمامی موارد مذکور، گرین به حروف سربی کتاب جهادیه ۱۲۳۳ اشاره می‌کند که توسط محمدعلی چاپ شده بود و نه میرزا زین‌العابدین. از این گذشته، شباهت‌های ظاهری بین حروف سربی مورد بحث گرین، نشان از شناخت ناکافی او از فرآیند ساخت حروف سربی و اصول شیوه‌های مختلف خط نسخ دارد. در اینجا ناپختگی و مسائل مربوط به کیفیت چاپی یا ظاهری حروف را نمی‌توان توجیهی برای نتیجه‌گیری‌هایی که مدّنظر گرین بوده است دانست. بلکه بررسی دقیق و تخصصی‌تر این حروف، بیان‌گر تفاوت‌های بنیادی بین این دو مجموعه حروف سربی است. حروف سربی عهد جدید را می‌توان در ارتباط با بسیاری از حروف سربی عربی که تا آن زمان در اروپا ساخته شده بود، بررسی کرد.[۴۷] در اغلب حروف سربی بر پایهٔ خط نسخ که در اروپا طراحی و ساخته می‌شد، فارغ از زیبایی و تناسب، تغییراتی در شکل حروف و ترکیبات داده می‌شد تا باعث کم کردن ارتفاع زنجیرهٔ حروف متصل و قرار دادن آن‌ها روی خط کرسی شود. این کار همچنین تعداد حروف و ترکیبات موردنیاز برای چاپ به خط عربی را به شکل قابل‌توجهی کاهش می‌داد. برای مثال حروفی مانند «جیم» و «میم» را که در شکل نوشتاری و در وسط کلمه، معمولاً از بالا و پایین به حروف دیگر متصل می‌شوند به شکلی می‌ساختند که روی خط کرسی قرار گرفته و از چپ و راست به حروف دیگر متصل شوند.[۴۸] از این منظر حروف سربی عهد جدید حتی نسبت به حروف سربی قدیمی‌تری که برای چاپ شاهنامهٔ کاترین[۴۹] که در سال ۱۷۹۳ م در همان شهر سنت پترزبورگ استفاده شده بود، کمتر با اصول خط نسخ مطابقت دارد.

اما الگوی حروف سربی جهادیه ۱۲۳۳ به‌کلّی متفاوت است. با اندکی دقّت و شناخت می‌توان دریافت که این حروف بر پایهٔ خط نسخ ایرانی ساخته شده‌اند، نکتهٔ مهمی که پیش‌تر به آن اشارهٔ درستی نشده است.[۵۰] اگرچه این حروف از نظر‌گاه زیبایی و ساخت چندان موفق به نظر نمی‌رسد، اما نسبت به نمونه‌های پیشین حروف سربی عربی، می‌توان آن را دستاورد قابل‌توجهی در بازنمایی شکل نوشتاری خط نسخ توسط حروف سربی به شمار آورد. در «بررسی روند شکل‌گیری حروف فارسی چاپی و نحوه طراحی آن در رساله جهادیه»[۵۱] پژوهشگر دیگری به نام محمدجواد احمدی‌نیا، نکاتی دربارهٔ این حروف مطرح کرده که بررسی آن می‌تواند به ادامهٔ این بحث کمک کند. احمدی‌نیا «خط نسخ عربی [؟]» را «پایهٔ اصلی طراحی حروف چاپی» کتاب جهادیه برشمرده و برای این نتیجه‌گیری دلایلی را ارائه می‌دهد. او می‌نویسد: «خط نسخ مورد استفاده در این کتاب، عربی [؟] بوده و به همین سبب بعضی از ویژگی‌های رسم‌الخط عربی [؟] به‌وفور در آن دیده می‌شود. به‌عنوان نمونه، برخی حروف فارسی در شکل ظاهری با حروف متناظر خود در عربی متفاوت هستند. حرف” ک” در فارسی در حالت پایانی یا مفرد با سرکش نوشته می‌شود درحالی‌که این حرف در عربی در هر دو حالت سرکش خود را از دست می‌دهد».[۵۲] احمدی‌نیا در ادامه اشکالات دیگری را به حروفی مانند «ی» که به نظر او نباید در فارسی به شکل «ی» باشد مطرح می‌کند. او اشاره می‌کند به عدم وجود کلاه الف در کلماتی مانند «ان» که باید «آن» چاپ شود و «گـ» که به شکل «کـ» چاپ شده است.[۵۳] در حقیقت، موارد مطرح‌شده توسط احمدی‌نیا را می‌توان مغالطه‌ای زمان‌پریشانه به شمار آورد که از ‌نظرگاه آنچه شکل امروزی نوشتار و حروف فارسی است به سندی که بیش از دویست سال پیش چاپ شده می‌نگرد. شکل نوشتاری حروف فارسی که احمدی‌نیا به آن‌ها اشاره کرده در مکتوبات آن زمان به همان شیوه‌ای بوده که در حروف سربی جهادیه نمایان است و دلایل مطرح‌شده توسط او نمی‌تواند نشانگر «فارسی» یا «عربی» بودن حروف جهادیه باشد.

از طرفی مشخص نیست مقصود احمدی‌نیا از خط نسخ عربی کدام شیوه است و بر چه اساسی حروف جهادیه را ملهم از آن می‌داند. از مهم‌ترین و رایج‌ترین شیوه‌های خط نسخ که در زمان چاپ کتاب جهادیه مرسوم بوده، خط نسخ عثمانی و خط نسخ ایرانی بوده‌اند که تفاوت‌های ساختاری روشنی دارند. خط نسخ عثمانی که وضع آن به شیخ حمدالله (۱۴۳۶-۱۵۲۰م) نسبت داده‌شده و توسط خوشنویسان دیگری چون احمد قره‌حصاری (۱۴۶۹-۱۵۵۶م) حافظ عثمان (۱۶۴۹-۱۶۹۸م) متحوّل شد، پایهٔ حروف سربی مورد استفاده در چاپخانه‌های استانبول و قاهره بود و تا دوران معاصر نیز الگوی بیشتر حروف سربی عربی بوده است.[۵۴] اما خط نسخ ایرانی از دوران صفوی به‌مرور شکل گرفت و از شاخص‌ترین خوشنویسان آن احمد نیریزی (۱۰۸۷-۱۱۵۵ھ.ق) است. تنها با نگاهی به ویژگی‌های مفردات این دو شیوهٔ خط نسخ می‌توان دریافت که حروف سربی جهادیه، برخلاف نظر احمدی‌نیا، بر پایهٔ نسخ ایرانی است.

همچنین به نظر منطقی می‌رسد که حروف سربی‌ای که بر پایهٔ نسخ ایرانی بوده توسط ایرانیان ساخته شده باشد و نه آن‌گونه که گرین مطرح کرده در سنت پترزبورگ. با استناد به چند گزارش مربوط به قرن ۱۹ میلادی که نگارنده آن‌ها را بررسی کرده، این احتمال بیشتر است که طراحی و ساخت حروف سربی مورد استفاده در اولین چاپخانه‌های تبریز و تهران در ایران انجام شده باشد. در یکی از اولین کتاب‌های چاپ‌شده در تبریز، مآثر سلطانی ۱۲۴۱ ھ.ق آمده: «یکی از هوشمندان دارالسطنهٔ تبریز اسباب و اقلام او [صنعت چاپ] را آورده چنان تتبع و تصرف درین کار کرده است که چون صفحهٔ از کار بیرون می‌اید حسن خطش رشک کردش اقلام خوش‌نویسان آمده و بعلاوهٔ حسن خط شیرینی شیوه نیز در باسمه‌کاری منظور کردیده و باعث حیرت استادان فرنک شده».[۵۵] در تأیید این مطلب گزارش‌هایی در دست است که نشان می‌دهد حروف سربی تبریز و تهران توسط برخی اشخاص «فرنگی» که آنها را دیده بودند ستوده شده است. در شرح‌حالی از عباس میرزا که در سال ۱۸۳۴ م در مجلهٔ انجمن آسیایی بریتانیا[۵۶] آمده نوشته‌اند:‌ «او [عباس میرزا] چاپخانه‌ای در تبریز تأسیس کرده و انجمن [آسیایی بریتانیا] اثری[۵۷] که در آنجا چاپ شده را در اختیار دارد که از منظر زیبایی حروف چاپی، به مراتب برتر از هر چیزی که در اروپا و هند ساخته شده است».[۵۸]

مبلّغ مسیحی آمریکایی آساهل گرانت (۱۸۴۴-۱۸۰۷ م)[۵۹] که در سال ۱۸۳۸ در تبریز بود نوشته: «در [تبریز] از یک چاپخانهٔ ایرانی و حروف‌ریزی دیدار کردم، در آنجا حروف سربی زیبایی را قالب‌ریزی کرده و دو دستگاه چاپ سنگی هم مدام در حال کار بودند. تمامی آن‌ها حاصل نبوغ ایرانی بود. دستگاه‌های چاپ ساخت ایرانیان بود و توسط ایرانیان اداره می‌شد… [کارخانهٔ] حروف‌ریزی، اگرچه در ابعاد کوچک، به‌مراتب تماشایی‌تر از هر چیزی بود که در میان مسلمانان ایران دیده‌ام… [در آنجا] سُنبه‌ها،[۶۰] قالب‌ها[۶۱] و حروف سربی،[۶۲] را بررسی کردیم که همگی ساختهٔ یک ایرانی خودآموز بود و حاصل نبوغ او، [و نشریات آن‌ها] زیباترین نمونه‌های چاپ فارسی که دیده بودیم …».[۶۳] در گزارش دیگری که در ارتباط با حروف سربی نَسخ کشیش آمریکایی الی اسمیت (۱۸۵۷-۱۸۰۱م)[۶۴] است، نوشته شده:‌ «اعتقاد بر این بود که هیچ حروف سربی دیگری وجود نداشت، مگر آنکه توسط یک بومی ایرانی در آن کشور ساخته شده، که تا این حد با سلیقه و خوشنویسی اعراب [مسلمانان] مطابقت داشته و علاوه بر آن مزایای مهم دیگری داشته باشد».[۶۵] منابع مذکور که از لحاظ تاریخی منطبق با زمان فعالیت اولین چاپخانه‌های تبریز و تهران هستند و اکثراً توسط اشخاصی نوشته شده‌اند که آن‌ها را به چشم دیده بودند، به‌مراتب معتبرتر از روایت‌هایی هستند که بعدها و بدون ذکر منابع قابل استناد نوشته شده‌اند. بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت که حروف سربی این چاپخانه‌ها از اولین کتاب تا آخرین کتاب شناخته‌شده (از ۱۲۳۳ تا ۱۲۷۵ ھ.ق) در ایران و به‌احتمال‌زیاد توسط صنعت‌گران و هنرمندان ایرانی طراحی و ساخته شده‌اند.

یکی از نکات مهم دیگری که دربارهٔ کتاب جهادیه ۱۲۳۳ قابل‌تأمل به نظر می‌رسد و پیش‌تر به آن اشاره نشده، تاریخ چاپ آن است. در سه نسخهٔ موجود این کتاب،[۶۶] که نگارنده آن‌ها را بررسی کرده، تاریخ ۱۲۳۳ در انجامهٔ کتاب با دست‌ نوشته شده و احتمال دارد بعداً اضافه شده باشد. هرچند نمی‌توان در این مورد با قاطعیت سخن گفت، اما این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که بسیاری از منابع حاضر، ازجمله انجامه یا مقدمهٔ اولین کتاب‌های چاپ شده در تهران، میرزا زین‌العابدین تبریزی را به‌عنوان «مخترع فن طباعت در محروسهٔ ایران» معرفی کرده‌اند. پس از تبریز چاپخانه‌ای به دستور فتحعلی شاه قاجار (۱۱۸۳-۱۲۵۰ ھ.ق) و با حمایت منوچهرخان گرجی یا معتمدالدوله (درگذشتهٔ ۱۲۶۳ ھ.ق) در تهران تأسیس شد که احتمالاً اولین کتاب آن مُحْرِقُ القُلوب بود که در ماه صفر ۱۲۳۹ ھ.ق چاپ شد. در انجامهٔ این کتاب آمده: «بسعی و اهتمام جناب میرزا زین‌العابدین که جامع علم و عمل است و حاوی قول و فعل از اعیان دارالسلطنهٔ تبریز است و در محروسهٔ ایران مبدع این فن عزیز [طباعت]».

در بخش چاپی نسخه‌های موجود کتاب جهادیه، فارغ از تفاوت‌هایی که در پروسهٔ چاپ ایجاد شده (میزان مرکب، چاپ نشدن بخشی از حروف و آسیب دیدن آن‌ها)، نکاتی وجود دارد که نیاز به بررسی دقیق‌تر دارد. برای مثال در صفحهٔ نخست نسخهٔ ملّی ۱ و ۲ تفاوت کوچکی در نگارش نام «عیسی ابن لحسن الحسینی» (ملّی ۱) و «عیسی بن الحسن الحسینی» (ملّی ۲) وجود دارد. به نظر می‌رسد این اشتباهی در حروف‌چینی بوده و بعداً اصلاح شده. این نکته همچنین می‌تواند گواهی باشد بر تقدم و تأخر چاپ این نسخه‌ها.

اما در تصرفاتی که با دست در این نسخه‌ها صورت گرفته، اختلافات بیشتری به چشم می‌خورد. پیش از اشاره به برخی از این تفاوت‌ها لازم است نکته‌ای دربارهٔ لزوم حفظ اصالت نُسَخ در پژوهش‌های مرتبط با تاریخ چاپ مطرح شود. در کتاب ارزشمند شهلا بابازاده، تاریخ چاپ در ایران،[۶۷] تصاویری از کتاب‌های چاپی آمده و از جملهٔ آن‌ها نسخهٔ جهادیه ملّی ۲ است. در بازچاپ صفحهٔ نخست و انجامهٔ این کتاب تغییراتی ایجاد شده که مدّتی نگارنده را سردرگم کرده بود. برخلاف تمام نسخه‌های موجود، جدول احاطه‌کنندهٔ متن در کتاب بابازاده دوخطی است و در صفحهٔ نخست کوچک‌تر به نظر می‌رسد.[۶۸] همچنین خطوط قرمزرنگ، اِعراب و تصرفاتی که با دست در نسخهٔ ملّی ۲ وجود دارد در بازچاپ آن در کتاب بابازاده تحریف شده‌اند. از آنجایی ‌که این جزئیات مهم‌ترین عوامل در شناسایی نسخه‌های مختلف چاپی هستند، مدّتی از وقت نگارنده صرف جست‌وجوی نسخهٔ موجود در کتاب بابازاده شد. درنهایت پس از جست‌وجوی بسیار و مطابقت جزئیات موجود در صفحات مذکور نسخهٔ اصلی و بازچاپ آن، پیدا شد که به دلایل نامعلومی برخی تصرفات در بازچاپ صورت گرفته.[۶۹] این‌گونه مسامحات می‌تواند نتایج مخرّبی در کار پژوهش و تاریخ‌نگاری داشته باشد و باید تا حدّ امکان از آن پرهیز کرد.

در تصرفات دستی‌ای که در نسخه‌ها صورت گرفته چند نکته قابل‌ذکر به نظر می‌رسد. در نسخهٔ ملّی ۱ عنوان هذا کتاب جهادیّه در صفحهٔ اول کتاب و به خط نسخ نوشته شده است. در چاپ کتاب جهادیه جای بعضی اسامی و راده‌ها خالی گذاشته شده که بعداً به صورت دست‌نویس و رنگی پر شده است. برای مثال اسامی فتحعلی شاه و عباس میرزا در ملّی ۲ و بروجردی با مرکب طلایی نوشته شده در حالی که در ملّی ۱ از مرکب قرمز استفاده شده. اما راده‌ها در تمامی نسخه‌ها با مرکب قرمز اضافه شده‌اند.

در صفحهٔ ۱۸ هر سه نسخه «که از ایشان» با دست به متن اضافه شده. اِعراب مربوط به بخش‌های عربی کتاب به رنگ مشکی و خطوط تأکیدی قرمزرنگ هم با دست به بسیاری از صفحات اضافه شده‌اند. تاریخ دست‌نویس جهادیه هم می‌تواند به خاطر فقدان اعداد سربی که در این کتاب نشانی از آن نیست، با دست نوشته شده باشد. در حقیقت، این شاید بهترین دلیل برای توضیح دست‌نویس بودن اعداد باشد. به‌جز اِعراب که فقدان آن احتمالاً به‌واسطهٔ دشواری‌های حروف‌چینی و چاپ بوده، این شکل دستکاری‌ها در کتاب‌های چاپی، تلاشی بوده برای نزدیک کردن آن به نُسَخِ خطّی. در حقیقت، یوهانس گوتنبرگ هم برای اینکه انجیل معروف خود را به نسخه‌های خطّی نزدیک کند، از تزئینات، رنگ‌ها و عناصری که بعداً با دست اضافه شده بود، استفاده کرد.

به هر روی، تا زمانی که با استناد به منابع معتبر بتوان تاریخ دست‌نویس ۱۲۳۳ را اثبات کرد، این احتمال وجود دارد که جهادیهٔ ۱۲۳۴ که در انجامهٔ آن نام میرزا زین‌العابدین و تاریخ نشر کتاب به زبان عربی چاپ شده، نخستین کتاب چاپی فارسی در ایران باشد. در این صورت این معمّا که چرا نام محمدعلی در ارتباط با چاپ اولین کتاب در تبریز به میان نیامده، حل خواهد شد. طبعاً می‌توان این احتمال را هم در نظر گرفت که جهادیه چاپ محمدعلی قدیمی‌تر از ۱۲۳۳ و تجربه‌ای ابتدایی برای ساخت حروف سربی و چاپ فارسی بوده که به دلیل کیفیت نازل آن ادامه نداشته است. درهرحال آنچه از محمدعلی باقی مانده و می‌توان با قطعیت آن را به او نسبت داد تنها نسخهٔ مذکور جهادیه است که می‌شود «با احتیاط» آن را نخستین کتاب چاپی فارسی شناخته‌شده در ایران دانست.

 

 .[۱]عنوان این مقاله الهام ‌گرفته از مقالهٔ میروسلاو کرک است.

Krek Miroslav. ‘The enigma of the first Arabic book printed from movable type’, Journal of Near Eastern Studies, Vol. 38, No. 3 (1979): 203–۲۱۲.

.[۲] چاپ حروفی، چاپ برجسته، چاپ با حروف متحرک و یا تایپوگرافی نام‌های دیگری هستند که برای این شیوهٔ چاپ استفاده می‌شود. به انگلیسی:

movable type, letterpress printing  printing with وtypography

[۳]. گزارش‌هایی دربارهٔ وجود چاپخانه و حروف سربی عربی و فارسی قدیمی‌تر در ایران وجود دارد، اما تاکنون هیچ اثر چاپی یا اسناد دیگری که نشان دهد از این حروف استفاده ‌شده در دست نیست.

[۴]. نگاه کنید به مقدمهٔ کتاب أبواب الجنان اثر محمدرفیع واعظ قزوینی (۱۰۲۷ – ۱۰۹۰ ھ.ق) که توسط عبدالله بن مرحوم میرزا خلیل تبریزی در صفر ۱۲۴۱ ھ.ق در تبریز چاپ شد. همچنین نگاه کنید به «اختتام کتاب بعون الملک الوهاب» در دو صفحهٔ پایانی کتاب مآثر سلطانی اثر عبدالرزاق بیگ دُنبُلی (۱۱۷۶ – ۱۲۴۳ ھ.ق) که در رجب ۱۲۴۱ ھ.ق توسط ملا محمدباقر تبریزی در تبریز چاپ شد.

* در این مقاله نقل‌قول‌ها تا حدّ امکان عیناً و بدون تصرف در نگارش متن اصلی آورده شده تا اصالت اسناد حفظ شود.

[۵]. به همان شیوه که در انجامهٔ کتاب نوشته شده. از این پس در این مقاله به صورت مختصر محمدعلی.

Ulrich Marzolph .[6]

[۷]. واژهٔ لاتین  Incunabulaبه کتاب‌های و نشریاتی اطلاق می‌شود که پس از اختراع شیوهٔ چاپ یوهانس گوتنبرگ و پیش از قرن ۱۶ میلادی منتشر شده‌اند. نگاه کنید به

Marzolph, Ulrich. ‘Persian incunabula: A definition and assessment’, Gutenberg-Jahrbuch, No. 82 (2007): 205–۲۰.

[۸]. آخرین کتاب شناخته‌شده طوفان البکاء اثر محمدابراهیم بن محمدباقر جوهری هروی (درگذشته بین ۱۲۴۰ تا ۱۲۵۳ ھ.ق) است که در رجب ۱۲۷۵ ھ.ق توسط آقا عبدالکریم با تصاویر چاپ سنگی در تهران چاپ شد.

.[۹] تقی‌زاده، سید حسن. «چاپخانه و روزنامه در ایران»، کاوه (۲۸ آذر ۱۲۹۰) ۱۱-۱۴.

Albert Houtum-Schindler .[10]، نمایندهٔ شرکت مؤسس تلگراف در ایران.

[۱۱]. این «مکتوب» را هوتم شیندلر در سال ۱۳۳۲ ھ.ق. برای تقی‌زاده نوشته بود. نگاه کنید به تقی‌زاده، چاپخانه و روزنامه در ایران، ۱۲.

[۱۲]. Edward Granville Browne

[۱۳]. Persia Society

[۱۴]. نگارنده نسخهٔ چاپ‌شدهٔ این سخنرانی را منبع قرار داده است.

Browne, Edward Granville. The Persian press and Persian journalism. London: Published for the Persia Society by John Hogg, 1913.

[۱۵]. Browne, Edward Granville. The press and poetry of modern Persia. Cambridge: Cambridge University Press, 1914.

.[۱۶] تربیت، محمد‌علی. «مبدء تاریخ ایران‌شناسی در اروپ: تاریخ تأسیس مطبعه مطبوعات پارسی»، ارمغان، سال ۱۲، شماره ۶ (شهریور ۱۳۱۰): ۳۶۹-۳۸۱ و شماره ۷ (مهر ۱۳۱۰): ۴۴۸-۴۵۶. محمد محیط طباطبائی دربارهٔ این مقالهٔ تربیت نوشته: «موضوع ورود چاپخانه به ایران نخستین بار بوسیله مرحوم میرزا محمدعلی خان تربیت مؤسس کتابخانهٔ عمومی تربیت تبریز در مجلهٔ ارمغان طهران مورد بحث و تحقیق قرار گرفت». نگاه کنید به طباطبائی، سید محمد محیط؛ سهام، منوچهر؛ رضوانی، احمد. «اول چاپ سربی و سپس سنگی»، راهنمای کتاب، سال ۱۹، شماره ۱و۲ (۱۳۵۵): ۲۱۰. این گفته همان طور که پیشتر نشان داده شد صحیح نیست و در واقع تربیت و تقی‌زاده هر دو مقالاتی در این‌ باره چاپ کرده بودند.

[۱۷]. تربیت، مبدء تاریخ ایران‌شناسی در اروپ، ۳۷۹.

نسخه برگردان یا چاپ عکسی (facsimile) هر دو کتاب جهادیه (۱۲۳۳ و ۱۲۳۴) در ایران منتشر شده است. «بمناسبت دویستمین سال ولادت قائم‌مقام»، جهادیهٔ ۱۲۳۴ همراه با مقدمهٔ فرزندش میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی و مقدمهٔ دیگری از جهانگیر قائم، بدون تاریخ (احتمالاً دههٔ ۵۰) و توسط انتشارات فرهنگ ایران‌زمین منتشر شد. در سال ۱۳۹۲، مؤسسهٔ بیاض (که آثار ارزشمندی دربارهٔ تاریخ چاپ منتشر کرده) نسخه‌برگردان جهادیهٔ ۱۲۳۳ را با مقدمهٔ اولریش مارزُلف، مجید غلامی جلیسه و محمدجواد احمدی‌نیا در قم به چاپ رساند.

[۱۸]. تربیت، محمد‌علی. «تاریخ مطبعه و مطبوعات ایران»، تعلیم و تربیت، سال ۴، شماره ۱۱ (بهمن ۱۳۱۳): ۶۵۷-۶۶۴ و شماره ۱۲ (اسفند ۱۳۱۳): ۷۲۱-۷۲۵.

[۱۹]. همان  ۶۵۹.

[۲۰]. همان.

[۲۱]. Julius Theodor Zenker

[۲۲]. Zenker, Julius Thcodor. Bibliotheca orientalis. Pars I. Libros continens Arabicos, Persicos, Turcicos inde ab arte typographica inventa ad nostra usque tempora impressos. Lipsiae: Sumptum fecit Guilielmus Engelmann, 1840.  وZenker, Julius Thcodor. Bibliotheca orientalis. Manuel de bibliographie orientale. Leipzig: Guillaume Engelmann, 1861.

[۲۳]. Johannes Albrecht Bernhard Dorn

[۲۴]. Dorn, Johannes Albrecht Bernhard. ‘Aus Briefen des Staatsraths von Dorn’, Zeitschrift der Deutschen Morgenländischen Gesellschaft, Vol. 6, No. 3 (1852): 405–۸.

[۲۵]. Dorn, Boris Andreevich. ‘Catalogue des ouvrages arabes, persans et turcs: publiés a Constantinople, en Égypte et en Perse, qui se trouvent au Musée Asiatique de l’Académie’, Bulletin de l’Académie impériale des sciences de St.-Pétersbourg, Tome neuvième (1866): 168–۲۱۳.

.[۲۶] نگاه کنید به صفحات پایانی این کتاب اثر عبدالوهاب نشاطِ اصفهانی (۱۱۷۵-۱۲۴۴ھ.ق) که در سال‌های ۱۲۸۱ و ۱۲۸۲ ھ.ق چاپ شد.

[۲۷]. نفیسی، سعید. «صنعت چاپ مصور در ایران»، پیام نو، سال ۲، شماره ۵ (۱۳۲۵): ۲۲-۳۵.

[۲۸]. نفیسی، سعید. «نخستین چاپهای مصور در ایران»، راهنمای کتاب، سال ۱ شماره ۳ (۱۳۳۷): ۲۳۲-۲۴۰.

[۲۹]. همان۲۳۳-۲۳۴.

[۳۰]. Scheglova, Olympiada Pavlovna. Iranskaya litografirovannaya kniga (iz istorii knizhnogo dela v Irane v XIX-pervom desyatiletii XX veka) ]Iranian lithographed book from the history of book business in Iran in the 19th-first decade of the 20th century[. Moscow: 1979.

[۳۱]. نگاه کنید به صفحات ۱۸۶-۱۸۷،  (۱۹۷۹) Scheglova

[۳۲]. نگاه کنید به صفحات ۲۰۷-۲۰۸،  (۲۰۰۷) Marzolph

[۳۳]. قاسمی، سید فرید. سرگذشت مطبوعات ایران: روزگار محّمد شاه و ناصرالدین شاه (جلد اول)، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (۱۳۸۰): ۱۸۶.

[۳۴]. Steel punches

[۳۵]. Typefounding

[۳۶]. Nile Green

[۳۷]. Green, Nile. ‘Persian print and the Stanhope revolution: industrialization, Evangelicalism, and the birth of printing in early Qajar Iran’, Comparative studies of South Asia, Africa and the Middle East, ۳۰ (۲۰۱۰): ۴۷۳–۹۰.

[۳۸]. در ترجمهٔ فارسی این مقاله نام «علی ید [؟] محمدعلی آشتیانی» در زیر تصویر انجامهٔ کتاب جهادیه آمده اما در متن مقاله میرزا زین‌العابدین به‌عنوان چاپگر کتاب معرفی شده است. نیل گرین، «انقلاب استانهوپی و چاپ فارسی: صنعتی شدن، کلیسای انجیلی و پیدایش چاپ در اوایل دورهٔ قاجار در ایران»، ترجمهٔ پریسا درخشان مقدم، ایران‌نامه، س ۲۶، ش ۴-۳، (۲۰۱۱) ص ۱۵۴.

[۳۹]. احتمالاً گرین کتاب‌های دیگر چاپ تبریز را ندیده بوده و یا انجامهٔ آن‌ها را مطالعه نکرده.

[۴۰].  Evangelicalism

[۴۱]. نگاه کنی به صفحه ۴۵۸،  (۲۰۱۰) Green

گرین غالباً به کتاب تاریخ چاپ و چاپخانه در ایران، نوشتهٔ حسین میرزای گلپایگانی (تهران: نشر گلشن، ۱۳۷۸)، اشاره می‌کند که در آن گلپایگانی به‌ندرت منبعی برای گفته‌های خود دربارهٔ نخستین چاپخانه‌های تبریز ارائه می‌دهد. به نظر می‌رسد بسیاری از نکاتی که گلپایگانی دربارهٔ نوع دستگاه‌ها و اقلام مورداستفاده برای چاپ در تبریز استفاده می‌شده مطرح کرده بر اساس تصور شخصی او از آن‌ها و نه بر پایهٔ اسناد معتبر باشد.

[۴۲]. پیمان تازهٔ خداوند و رهانندهٔ ما عیسی مسیح که افضل الفُضلآء هنری مارتین انکلیسی از زبان یونانی بفارسی در دارالعلم شیراز ترجُمه نموُده است. طبع فی سنه مسیحیّه ۱۸۱۵.

[۴۳]. نگاه کنید به صفحه ۴۸۸،  (۲۰۱۰) Green

[۴۴]. Russian Bible Society

[۴۵]. نگاه کنید به صفحه ۴۸۸،  (۲۰۱۰) Green

[۴۶]. همان.

[۴۷]. برای اطلاعات بیشتر دربارهٔ چاپ فارسی در اروپا نگاه کنید به: برنا ایزدپناه، ترجمهٔ علی‌اکبر قاضی‌زاده، «سرآغاز چاپ و حروف‌ریزی فارسی در اروپا»، جهان کتاب، س ۲۵، ش ۹-۱۰، (آذر – دی۱۳۹۹)، صص ۴۰- ۵۲.

Izadpanah, Borna. ‘Early Persian printing and typefounding in Europe’, Journal of the Printing Historical Society, New Series, No. 29 (2018): 87–۱۲۳.

[۴۸]. اغلب حروف چاپی و دیجیتال عربی و فارسی که امروزه استفاده می‌شوند نیز بر همین مبنا طراحی شده‌اند.

.[۴۹] شاهنامهٔ کاترین اثر محمّد ایلچی ابن محمّد محسن اشرفی که به زبان‌های فارسی و روسی به سال ۱۷۹۳ م در سنت پترزبورگ چاپ شد.

 .[۵۰]این مطلب را نگارنده پیش‌تر در سخنرانی خود در کنفرانسی در استانبول مطرح و بررسی کرده بود.

Borna Izadpanah, The emergence of printing in Qajar Iran: an overlooked chapter of the history of Arabic-script printing, ISType 2019, SALT Galata, Istanbul.

ویدیوی این سخنرانی در این لینک قابل دسترسی است:

https://www.youtube.com/watch?v=n67bRO3PYBs&ab_channel=ISType

[۵۱]. احمدی‌نیا، محمدجواد. «طراحی حروف در رساله جهادیه، نخستین کتاب فارسی چاپ شده در ایران»، فصلنامه مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات، دوره ۲۵، شماره ۳ (پاییز ۱۳۹۳): ۱۲۹-۱۵۰.

[۵۲]. احمدی‌نیا، طراحی حروف در رساله جهادیه، ۱۳۶.

[۵۳]. همان ۱۳۶-۱۳۷.

[۵۴]. Blair, Sheila S. Islamic Calligraphy. Edinburgh University Press (2006): 458.

.[۵۵] مآثر سلطانی، ۱۴۴.

[۵۶].  Royal Asiatic Society

[۵۷]. ظاهراً اثر مذکور کتاب «مُحْرِقُ القُلوب» بوده ۱۲۳۹ ھ.ق. که قدیمی‌ترین کتاب چاپی به‌دست‌آمده در تهران است. نگارنده این نسخه را در انجمن آسیایی بریتانیا دیده و بررسی کرده. با استناد بر یادداشتی که در این نسخه موجود است این کتاب را هنری ویلوک (۱۷۸۸-۱۸۵۸م) که پس از جمیز موریه، در میان سال‌های ۱۸۱۵ تا ۱۸۲۷ به‌عنوان کاردار، نمایندهٔ پادشاهی بریتانیا در ایران بود به انجمن آسیایی هدیه کرده است.

[۵۸].  ‘Biographical sketch of his late Royal Highness Abbas Mirza, Prince Royal of Persia’, The Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland, Vol. 1, No. 2 (1834): 323.

[۵۹]. Asahel Grant

[۶۰]. Punches

[۶۱]. Matrices

[۶۲]. Type

[۶۳]. Annual report of the American Board of Commissioners for Foreign Missions, read at the twenty-seventh annual meeting, held in the city of Hartford, September 14, 15, & 16, 1836. Boston: Crocker & Brewster (1836): 100.

[۶۴]. Eli Smith

[۶۵]. Brown, William. The history of the Christian Missions of the sixteenth, seventeenth, eighteenth, and nineteenth centuries (third edition). London: Thomas Baker (1864): 187.

[۶۶] . کتابخانهٔ ملی ایران، تهران (دو نسخه)

شمارهٔ کتابشناسی ملی: ۳۲۵ ر

شمارهٔ بازیابی: ۱۸۱۴۶-۸

شمارهٔ بازیابی: ۱۹۳۱۹-۸

کتابخانهٔ آیت‌الله بروجردی یا کتابخانهٔ مسجد اعظم قم (۱ نسخه)

شمارهٔ عمومی: ۵۶۹۰

شمارهٔ کتاب: ۱۱۴

شمارهٔ قطعه:‌ ۲۴۳

کد:‌ ۰۰۱۹۲/۰۴/۰۱/۲۲

نام فایل: ۱۸۴۸۳

فاقد صفحهٔ اول

[۶۷]. بابازاده، شهلا. تاریخ چاپ در ایران. کتابخانهٔ طهوری، ۱۳۷۸.

[۶۸]. همان،  ۲۰۹-۲۱۰.

[۶۹]. همین نسخهٔ دستکاری شده در برخی پژوهش‌های بعدی تکرار شده.