معماری کوچه بازاری-نماسازی خانه های مسکونی
شکل از تعیین حدود فضای ساختاربندی شده به وجود می آید.اعداد واحد های این تعریف فضایی هستند و هندسه شخصیت این اعداد را تشریح می کند.از طریق استفاده از اعداد و هندسه، به عنوان عبارات ریاضی، آفرینش اشکال یادآور الگوهای ازلی عالم مثال است.با توجه به این موضوع ریاضیات به صورت زبان خرد دیده می شود، ابزاری برای تاویل، که بنا به ماهیت اش از دنیای محسوس به دنیای معلوم منتهی می شود.ریاضیات انتزاعی است مربوط به حواس، اگرچه ماهیت نوعی اش عینی است.این انتزاع ها از دنیای معلوم به عنوان راهنمایی پایه برای جوهره ی ابدی و عینی موجود در نظمالهی به کار می آید.(نادر اردلان-۱۳۶۱)
نوشتههای مرتبط
در یک حالت، معماری شهری را میتوان به دو شکل دسته بندی کرد که معماری مونومانیستی و غیر مونومانیستی است که شهر ها را شکل می دهند و در این مطلب هدفمان، معماری غیر مونومانیستی است که شامل دسته ایی از ابنیه می شود که در کوچه و خیابانها میسازند.البته برای این گروه، دسته بندی های کوچکتر نیز وجود دارد که در حوزه معماری شهری میتوان به صورت تخصصی تر مطرح نمود.اما معماری غیر مونومانیستی طی یک دهه اخیر با سرعت بالایی رو به رشد است.معماری های معمولی که توسط معماران عمدتأ معمولی در شهرها شکل میگیرد تا برای مردم شهر بخش های شهر را بسازند.برای این نوع معماری، نام معماری کوچه بازاری شاید بتواند کلمه مناسبی باشد.معماری که تابع هیچ نظام خاصی نیست.معماری که تبدیل به ناهنجاریهای شهری شده و در افکار، عقاید و سلیقه انسان شهری نقش بسزایی دارد.و این بی الگو شدن(فاقد پارادایم مشخص) ، انسان را به مسیری هدایت میکند که به ناکجا آباد منتهی خواهد شد.تنوع طراحی در یک مدل از بی مدلی در یک شکل از بی شکلی و در یک قاعده بی قاعده خود را تولید و باز تولید میکند.این نوع معماری با مفاهیمی از جمله سیستم های بوم ساختی از نقطه نظر تکنولوژی، بی آلایشی، ریتم، توازن و دیگر واژه هایی که در معماری اسلامی به وفور در آن یافت میشود بیگانه است.معماری که با مفاهیم تاریخی، فرهنگی یکسرزمین به کلی بیگانه است.هیچ یکاز مفاهیم این نوع معماری نه در مورفولوژی و نه در تیپولوژی برگرفته از اصالت نیست.معماری که در آن فضای باغچه سازی در آن وجود ندارد و اگر دارد فضایی بسیار کوچک است در حالی که سیستم باغ سازی در ایران پیشینه قابل توجهی داشته که در سیستم های امروز معماری شهری، اثری از آن دیده نمیشود.این رویداد یعنی تشکیل “معماری کوچه بازاری” دلایل بسیاری دارد که در این مطلب به برخی از آنها اشاره میشود .طراح میخواهد طراحی کند و اثر خود را ثبت کند.او میخواهد با دیگری متفاوت باشد.اولین و آخرین موضوعی که مورد توجه وی قرار میگیرد زیبایی است در حالی که فهم واژه زیبایی در زمان و مکان تعریف میشود و خارج از آن، تاثیر صحیحی بر سیستم های حسی انسان ندارد بلکه سیستم های انتخاب و سلیقه انسان شهری را تحت تاثیر قرار میدهد و سبکی از بی سبکی را در ذهن او ثبت میکند و به دنبال آن پیامدهایی که از انسان ها در حق مطالبه گری خود از معماری دارند تعحب آور خواهد بود که مثال های بسیاری را میتوان داشت.در مطلب “معماری وسترنیسم” و نماسازی های رومی و یونانی به این موضوع اشاره شد به نوعی که امروزه برای بسیاری از مردم سبک نماسازی رومی یا یونانی یک رفرنس به حساب می آید.مرجعی برای ارزس گذاری بر آنچه که به اشتباه در یکاقلیم شکل گرفته.معماری یک هنر همگانی است و این هنر در شهر برای عموم ساکنان محلی روز و شب خود را به نمایش میگذارد و هیچ انسانی نمیتواند آن را بپذیرد.اما وقتی در کل یک سرزمین منتشر شود آن گاه به ناچار پذیرفته شده و در بهترین حالت تحمل میشود.امروزه بیش از هزاران فرم در نماسازی در شهرها وجود دارد.در یک کوچه بیش از صد نوع نما وجود دارد.بیش از ده نوع متریال و بیش از پنجاه تماتیک رنگی در نماها دیده میشود و قالب متریال سنگ است و سنگی که به هیچ وجه با شهرهای ما متناسب نیست.اما برای این سیستم معماری که شکل گرفته باید به رفرنس های معماری قابل قبولی ارجاع شود تا به مفهوممعماری موزون و متناسب با زیبایی شناسی اقلیم سرزمینایران دست یافت.معماری غیرمونومانیستی یک صده پیش در دوره قاجار شامل خانه های تاریخی است که در شهرهای ایران میتوان مورد بررسی و ارزیابی قرارداد.این خانه ها در شهرهای تهران، قزوین، اصفهان، تبریز و غیره وجود دارند و هر بخش از آنها ویژگی منحصر به فرد خودشان را دارند.تمام خانه های تاریخی دوره قاجار دارای سیستم طراحی ورودی هستند.سیستمی که دارای اقسام موفولوژی نما است و هم دارای تیپولوژی پلانی به لحاظ ملاحظات محرمیت در خانه و مفهوم نحوه ورود به خانه در آن رعایت شده است. ورود به خانه های تاریخی دارای سلسله مراتبی بوده که فرد ناآشنا باید از آن عبور کند و بعد وارد بخش دیگری به نام حیاط شود.اما امروز این سیستم از بین رفته که دلیل آن تغییرات سیستم فرهنگی توام با تغییر سیستم های تکنولوژیکی جامعه امروز است و ورود به خانه دارای آداب بوده که به واسطه پیش درآمدهای ابزاری در طراحی تحقق می یافت.ما امروز مبتوانیمدر یک کوچه به طول میانگین تعداد ۱۰ فرم نماسازی پیدا کنیم که همه آنها باهم متفاوت هستند که ارتباط معنایی که هیچ بلکه هیچ ارتباط هندسی و هنری نیز بینآنها وجود ندارد.هم از نظر فرم هم رنگ متفاوت اند.حال این حجم تنوع در تمام کوچه های شهرهایمان هست و شاید بتوان این حجم از تنوع را در کل شهر تصور کنیم که نتیجه آن پرسپکتیو هایی است که میبینیم.اما این سیستم را میشود با سیستم های تاریخی مقایسه کنیم که به مثال آن در این مطلب اشاره شد(ورودی خانه ها) و همینطور میتوان به سیستم های مورفولوژیک بناهای تاریخی نیز در نماسازی های تاریخی اشاره کرد که دو پارامتر را رعایت کرده اند که در کلیات مشابه اما در جزئیات متفاوت که پارامترهای کلی سیستم معماری تاریخی فرم(قوس ها و خطوط معماری) و مصالح است و در جزئیات میتوان به نحوه چیدمان ها و زوایا محدود خطوط اشاره کرد یک پرسش وجود دارد که به نتیجه گیری این مطلب کمک خواهد کرد.تاثیرات روانی حاصل از عرضه این شیوه معماری بر سیستم های فکری یک جامعه چیست؟ مهم است بدانیم که این شیوه چه نوعی از سطح سلیقه را در انسان های یک سرزمین ایجاد میکند و آیا مفهوم معماری خوب و بد را میتواند در ذهن ایجاد کند؟
جنبش معماربودن یکی از دلایل ایجاد این آشفتگی ها است و طی این جریان آثاری خلق شده که سالهای سال مهمان شهرهایمان هستند و ما آنها را میبینیم و در آنها زندگی میکنیم.در این نوع از معماری ها تربیت میشویم و دوران کودکی تا میان سالی را پشت سر میگذاریم.این نوع از ساختمان سازی تنها یک پیام مشخص دارد و آناین است که جنبش حال حاضر، با سرعت از هنر و درک آن فاصله گرفته و به شدت به صنعتی و تجاری شدن نزدیک گردیده است.در خانه هایی زندگی میکنیم که نه برای زندگی و رشد بلکه با اهداف بیزینسی ساخته شده اند. با همین اهداف طراحی شده اند و به خرید و فروش رسیده اند.در این نوع از ساختمان سازی هیچ رابطه ایی میان انسان و معنای زندگی انسانی وجود ندارد.امیدواریم این سبک از ساخت و سازها که شمایل شهر های مارا تشکیل داده است خود را بازتولید نکند و به سرعت متوقف شود.