مقدمه:
معماری از شاخه هایی از علم است که پیوند ناگسستنی با تکنولوژی، از گذشته های دور تا به امروز داشته است. معماری و انسان بی شک در ارتباط با یکدیگرند و بر هم تأثیر متقابل می گذارند. آن چیزی که مهم است شناخت چگونگی، حدود و کیفیت این رابطه است. ” معماری در لغت به معنای علم بنایی و آبادانی و آباد سازی آمده است و معمار به معنای بسیار عمارت کننده، آنکه عمارت می کند و موجب رونق و تعالی گردد و عمارت نیز به معنی آبادی است. لغات هم ریشه ی معماری و عمارت نیز، همه معنایی از آبادانی و زندگی و حیات را در خود دارند. معمر به معنای طویل العمر، معمر به معنای تنزل فراخ با آب و گیاه، منزل بسیار آب و گیاه و مردم و معمور یعنی آبادان، آباد مسکون و دارای جمعیت از مردمان ( دهخدا، ۱۳۷۷: ۲۱۱۸۴).
تعریف ساده ای که دریافت عمومی از معماری و ابعاد گوناگون آن را توضیح دهد بدین شرح است که معماری به شکل دهی فضای زیست و ساختن ظرف متناسب با انسان می پردازد؛ وسیله ی این تشکل ماده، توان و تکنیک و عرصه ی آن طبیعت است. معماری از یک طرف متأ ثر از خواست های انسان و فرهنگ اوست و از طرف دیگر متأثر از شرایطی است که انسان در آن زندگی می کند. عامل تعییت کننده ی دیگر، وسایل و امکانات از مصالح و تکنیک گرفته تا علم استفاده از آنهاست. عوامل اعتقادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز گاهی به صورت ریشه های تعیین کننده ی وسایل در اختیار معمار و گاهی به صورت عوامل مؤثر در خصوصیات و خواست های انسان در شکل گیری معماری تأثیر می گذارند ( هلتزی هال، ۱۳۶۳: ۴).
می توان معماری را به مثابه ی یک “تولید” یا ” فرآورده انسانی” مورد مطالعه قرار داد. این تولید در طی یک فرآیند صورت می پذیرد و از طریق پی گیری این فرآیند می توان به همه ی اجزا و عناصر سازنده و عوامل پیدا و ناپیدای آن نزدیک شد و نقش انسان و نگاه او را به هستی در این فرآیند مشاهده کرد. ” معماری انعکاس این عوامل یا به تعبیری فرهنگ انسان به طور عام است” (گلیجانی مقدم، ۱۳۸۴: ۴۷).
تجربیات تاریخ نگاری معماری دوره های مختلف تاریخی، نشان دهنده ی این نکته است که شرایط حاکم بر تولید معماری در طول زمان صورت متعادل و یکنواختی نداشته است. گرایش های خاص در دوره های مختلف، صورت خاصی از معماری را به وجود آورده اند. این امر خود بیانگر وجود تغییر در ذات حیات و هستی است، تغییری که خود را در معماری نیز نشان داده است؛ تولید، رشد، تحول و مرگ، جلوه ها و مفاهیم گوناگون تغییر به شمار می آیند. معماری همچنین وسیله ای در جهت ابراز هویت آدمی است. کوین لینچ در کتاب خود سیمای شهر ابراز هویت به شکل عام خود را عبارت می داند از ” آزمودن محیطی کل تحت عنوان پر معنا” در واقع ابراز هویت انسانی عبارت است از برقراری پیوندی سرشار از معنا با جهانی متشکل از چیزها.
آثار معماری به دلیل تجسم بخشیدن به مفاهیم وجودی و طرح دنیا به همان صورتی که هست، موضوعات احراز هویت آدمی را تشکیل می هند… هویت در اصل عبارت است از درونی کردن چیزهایی که بر آنها وقوف رفته و در نتیجه ی رشد به گشودگی و باز بودن نسبت به آنچه در پیرامون ما واقع گشته موکول می گردد (نوربرگ- شولتز،۱۳۸۱: ۲۹و۳۱).
شهر نشینی در ایران:
عموما شهر نشینی را پدیده ای معلول و ناشی از انقلاب کشاورزی میدانند. در واقع شهر نشینی نزدیک به ۵ هزار سال قبل از میلاد، یعنی پس از گذشت چند هزار سال از آغاز مرحله ی کشاورزی و هنگامی شروع شده است که در پی تحولاتی که در امر کشاورزی رخ داده است، کشاورزان توانسته اند کمی بیش از نیاز سالانه ی خود، مواد غذایی تولید کنند. در واقع دستیابی به مازاد تولید در کشاورزی نخستین شرط آغاز شهر نشینی بوده است ( پاپلی یزدی، رجبی سناجردی، ۱۳۸۲: ۵۲) و عامل بعدی که بادنبال همین امر و بوجود آمدن داد و ستد و مبادلات اقتصادی شکل گرفت، اختراع خط بود. علاوه بر این عوامل متعدد دیگری نیز در پیدایش شهرها مؤثر بوده اند.
یکی از مهمترین عوامل پیدایش شهرها در ایران عامل اداری-سیاسی بوده است و سپس عوامل دیگری همچون عوامل نظامی، تجاری، مذهبی و … در روند مزبور نقش داشته اند( سلطانزاده، ۱۳۶۵: ۴۰).
ویژگیهای جغرافیایی-اقلیمی ایران که به دنبال خود مسأله ی ایجاد و نگهداری شبکه های آبیاری و نیز جلوگیری از تهاجم اقوام بیگانه را بوجود می آورد، منجر به تکوین قدرتهای متمرکز و مستبدی شده است و به همین دلیل احداث شهر تبدیل به موضوعی سیاسی شد.
وضع جغرافیایی سرزمین ایران، یعنی واقع بودن آن در منطقه ای حد فاصل بین آسیای میانه، هند، بین النهرین و آسیای صغیر؛ همواره این سرزمین را در معرض حمله ها و تهاجمات ملل و اقوام و قبایل مجاور قرار داده است و این امر در شکل گیری شهرها به گونه ای نظامی مؤثر بوده است (همان، ۴۵).
در شهرهایی که پیش از اسلام شکل گرفته بودند، عوامل اقتصادی-اجتماعی به طور عمده تعیین کننده ی مرزبندی محله های مسکونی و روابط داخلی و خارجی آنها بود. پس از اسلام، این روابط دچار تحول و دگرگونی شد و از قرن سوم هجری به بعد عامل مذهب تبدیل به یکی از عوامل مهم همبستگیهای محله ای شد و این همبستگی مرزبندیهای اقتصادی و طبقاتی را متزلزل میکرد، همبستگی که میتوانست برای حیات اجتماعی شهر مضر باشد چنانچه حمدا… مستوفی در کتاب « نزهه القلوب » در مورد اصفهان میگوید: میان اهالی شهر، اختلاف و نزاعی دائمی وجود داشت.
اغلب شهرهای بزرگ ایران از سه بخش موسوم به کهندژ، شارستان و ربض تشکیل شده بودند، کهندژ در نقطه ای از شهر که از موقعیت دفاعی مناسبی برخوردار بود، قرار داشت، سپس شارستان در پیرامون آن شکل میگرفت و در نهایت نیز ربض بر گرد آن جای میگرفت. توسعه و رونق ربض در برخی از شهرها موجب ادغام و یکپارچگی شارستان و ربض در یکدیگر میشد(همان، ۲۳۸-۲۳۷). این چنین سیمایی از شهر را می توان همچون دوایری متحدالمرکز دید. بر اساس این مدل، توسعه ی شهر به صورت شعاعی از مرکز شهر شروع و به یک سری دوایر متحدالمرکز منجر می شود.
آنچه امروز به عنوان نظریه ی دوایر متحدالمرکز معروف است؛ نظریه ای که برگس ( Ernest W. Burgess) در ۱۹۲۵ مطرح کرده است. مشخصه ی اصلی این نظریه عبارت از این است که در جریان توسعه ی شهر، هر منطقه، سیطره ی خود را با اشغال منطقه یا حلقه ی بعدی گسترش می دهد. از طرف دیگر، اگر کاهش در جمعیت صورت گیرد، نواحی برونی بی تغییر می ماند در حالیکه منطقه ی تحول به طرف هسته ی اصلی عقب نشینی می کند؛ در نتیجه محلات فقیر تجاری یا مسکونی ایجاد می شود (پاپلی یزدی، رجبی سناجردی، همان:۷۴-۷۳).
نقش عوامل طبیعی در بافت شهرها در زمان گذشته کاملا تعیین کننده و قاطع بوده است و میتوان گفت که بافت هر شهر در آن زمان نمایانگر وضع عوامل طبیعی منطقه و محیطی که شهر در آن شکل میگرفت، بوده است. عوامل محیطی و بخصوص محیط زیست طبیعی در شکل گیر ی کانون زیستی و شهر نقش اساسی دارند، به گونه ای که پژوشگران بسیار در سراسر جهان، شکل گیری تمدن های نخستین را منوط به وجود این عناصر دانسته اند و معتقدند که بدون وجود این عناصر هیچ گونه شکل گیری کالبدی ممکن نبوده است. آنچه در این عامل اهمیت دارد، تأثیر قطعی آن بر شکل گیری کالبدی و تظاهرات فضایی کانون زیستی و شهر است که هم اکنون نیز علی رغم همه ی پیشرفتهای فنی و تکنولوژیک محیط همچنان حرف آخر را در ساماندهی فضایی می گوید. سه عامل زمین، آب و هوا را از عوامل اساسی و مهم طبیعت دانسته اند که در بافت شهرهای قدیمی ایران،منعکس شده اند.
بافت شهر های ایران به دو نوع پیوسته و گسسته قابل طبقه بندی هستند . شهر های واقع در نواحی گرم و خشک و نواحی سرد کشور ، اغلب دارای بافتهای متراکم هستند. در نواحی معتدل و مرطوب شمال کشور و نواحی گرم و مرطوب مجاور سواحل خلیج فارس، اغلب شهر ها دارای بافتی گسسته هستند. البته درجه و میزان گسسته بودن بافت شهرها در نواحی نام برده یکسان نیست و هر ناحیه و شهر، ویژگیهای خاص خود را دارا می باشد. بافتهای پیوسته ی قدیمی اغلب شهر های کشور دارای ترکیبی ارگانیک هستند و در طول زمان از یک سو برای تأمین نیازهای جدید و در پاسخگویی به ضرورت توسعه ی فضای کالبدی و از سوی دیگر تحت تأثیر ویژگیهای اقلیمی، جغرافیایی و مسیر راههای مهم بازرگانی و غیره شکل گرفته اند( همان، ۳۰۵-۳۰۰).
بر طبق نگاه ارگانیکی نسبت به شهر ، شهر به عنوان موجود زنده و یک کلیت یکپارچه نگریسته خواهد شد. در اینجا البته پویایی شهر متعادل و موزون است به این مفهوم که هر گاه یک عامل خارجی موجب ناراحتی موجود گردد تعدیل داخلی، موجود را به یک حالت تعادل جدید بر میگرداند؛ بنابر این موجود خود نظم دهنده و سازمان دهنده ی خود است، خود را ترمیم کرده و مراحل تولید مثل ، رشد، بلوغ و مرگ را طی میکند و… . ویژگی اصلی مدل ارگانیک نگرش کلی گرایانه ی آن نسبت به شهر به عنوان بخشی از طبیعت است. شهر ارگانیک شهری ایده آل است اما خیالی نیست و همین طور محدود به کنترل تکنولوژیکی محیط هم نمی شود (ماگتین، کلیف؛ شرلی، پیتر. ۱۳۸۷: ۹۵-۹۴).
این مفهومِ یعنی نگاه زیست شناسانه به مسائل اجتماعی اولین بار توسط ارنست هیکل و هربرت اسپنسر در قرن ۱۹ ارائه گردیده است. به اعتقاد اسپنسر قوانین عامی که در جوامع انسانی وجود دارند شباهت کامل به قوانین طبیعی حاکم بر موجودیت زیستی انسانها و سایر جانوران، دارند. وی از سوی دیگر بر مفهوم انطباق خود به خودی موجود زنده با محیط در طبیعت تأکید داشت و همین مفهوم را به جوامع انسانی نیز تعمیم داد( فکوهی، ۱۳۸۱: ۱۲۸).
بزرگان تئوری ارگانیک سکونتگاهها را در قرن ۱۹ بنیان گذاشته و طی قرن ۲۰ آن را توسعه دادند. افرادی همچون پاتریک گویس و خلف وی لوئیس مامفورد، فردریک لاالمستد منظر ساز آمریکایی، اصلاح طلب سوسیالیست ابنزر هاوارد، منطقه گرایی همچون هاوارد اودم و برتون مک کی، کلارنس بری که فکر واحد محله ای را پایه گذاری کرد، آرتور گلیکسون اکولوژیستی که آرزو میکرد مجموعه های زیستی انسانی
و مناظر و چشم اندازهای طبیعی در یک مجموعه ی کلی هماهنگ گردند و تعدادی از طراحان که این افکار را به تفصیل در طراحی خود به کار گرفتند نظیر هنری رایت و ریموند آنوین. مدل ارگانیک بر آن هماهنگی و همبستگی تأکید دارد که به جای مبارزه ی رقابتی، قصد بقا و استحکام جامعه را دارد. شکل و عملکرد هر بخش داخلی باید در هم ادغام شود ولی در عین حال هر بخش به روشنی از سایر بخشهای داخلی و سایر عملکردها متمایز میباشد( لینچ، ۱۳۸۱: ۱۱۵).
در ارتباط با بافتهای گسسته عوامل طبیعی همچون نور آفتاب یا جهت وزش باد و … در جهتگیری فضاهای کالبدی بسیار تعیین کننده است. در اغلب نواحی کشور برای استفاده از گرمای نور خورشید در زمستان، فضاهای زمستان نشین رو به سوی جنوب ساخته میشد و در اصطلاح میگفته اند که خانه رو به قبله است. بناهای واقع در نواحی ساحلی خلیج فارس از نوع گسسته اند . خانه های واقع در نواحی مزبور حتی امروزه اغلب به هم نچسبیده اند، بلکه حتی گاه نزدیک به نیم متر بین دیوارهای دو فضای مجاور فاصله وجود دارد.
در سواحل خلیج فارس، اغلب خانه ها به گونه ای واقع میشوند که بتوانند از نسیم و بادهای روزانه ی دریا بهره بر داری کنند(سلطانزاده، همان، ۳۰۵). علاوه بر این در نواحی شمالی کشور به دلیل شرایط جوی و اقلیمی خانه ها بالاتر از سطح زمین ساخته میشوند. گرمای مرطوب تابستان و مزاحمت پشه ها ساکنینی را که ناگزیر از باقی ماندن در جلگه شده اند وامیدارد که شبها را روی ایوان سپری کنند که از سطح زمین بالاتر است و در معرض وزش بادهای ملایم سطحی است و درآن، هوای خفقان آور تا اندازه ای خنک میشود (برومبرژه، ۱۳۷۰: ۱۱).
برای معرفی بر خی از ویژگیهای سیمای شهر های قدیمی ایران، سیمای آنها به دو نوع سیمای داخلی و سیمای خارجی شهر، تقسیم میشود. سیمای خارجی شهر، آن تصویر و ترکیبی از شهر است که عابری پیاده از خارج شهر آن را مشاهده میکند. سیمای خارجی شهر ها در زمان گذشته اهمیت قابل توجهی داشت و به نوعی تعیین کننده ی هویت و شخصیت شهر در نخستین ساعات نزدیک شدن فرد به شهر و پیش از ورود او، نمایان میساخت. عوامل اقلیمی اغلب تأثیری آشکار بر سیمای شهر ها داشتند (سلطانزاده،همان:۳۲۰-۳۱۶). شهرهای سنتی ایران، به نحوی خود را با محیط مطابقت داده است که گویی خود محیط است. یک شهر کوهستانی ایران همان خصوصیاتی را داراست که شرایط کوهستانی آن محیط ایجاب میکند(شیعه، ۱۳۸۴، ۴).
در سالهای آغازین قرن ۲۰ میلادی، حرکتی تازه یا جنبشی همگانی و ریشه ی ، تعادلی را که رویدادهای گونه گون در طول بیش از ۲۰۰ سال به طور شکننده تر از پیش درآورده بودند، در راستایی “مدرن” قرار داد . اولین قانون اساسی ایران دست کم در دو زمینه ی اصلی، به شهر و به بناهای شهر توجه میکرد: در زمینه ی ایمنی های فردی و مدیریت شهری . قانون به دنبال این بود که شهر کرمان همانند تبریز و شهر تهران همانند طبس به نحوی یکسان از موهبتهای طبیعی و از تواناییهای مالی و اداری بهره گیرند ، و البته چنین نشد. هر یک از شهر های ایران در طول این فاصله ی زمانی، سیری خاص را برای نوسازی و توسعه و برای باز زنده سازی بناهای قدیمی و بافت کالبدی سنتی پیمود. در پیمودن این سیرهای نابرابر و گاه متضاد ، دوعامل محلی و مرکزی مداخله داشتند. عامل محلی بی توافقهای ضمنی با مرکز کارایی نداشت و عامل مرکزی میتوانست، بی کسب توافق مقامات محلی به احداث بناها و خیابانها، میدانها و محله های مسکونی و باغهای عمومی و …، اقدام کند. دگرگونی در مفهوم عملکرد اجتماعی – فرهنگی شهر و تبلور کالبدی – فضایی آن با تعریفی کاملا متفاوت از آنچه بوده است، سبب میگردد تا تقابل دو مفهوم «جدید» و «کهن»، «نو» و «ستنی»، «فرنگی» و «بومی»، اولین تأثیرات اجتماعی خود را بروز دهد. خیابانها و عناصر جدید شهری مکان آمد و شد آن دسته از اقشار اجتماعی میگردد که «تجدد» و «فرنگی مآبی» را نمایندگی میکنند و مجموعههای کهن شهری (بازار، بازارچهها، سراها و …) محل تردد اکثریت جامعهای میشود که هنوز بر مبنای روابط کهن زیست و تولید – که کاملا مسلط نیز هستند – میزیند (حبیبی، ۱۳۷۸: ۳۸-۳۷). در واقع آنچه در ساخت شهرهای ایران دخیل بود نه قانون بلکه خواسته های فردی و شخصی بود و نتیجه ی آن شهری بود باز و پذیرنده ی دگرگونیهایی که پی آوردهایشان نه در طول زمان که در مکان محدود اجرای آنها و در ارتباط با بازدهی آنی آنها اندازه گیری میشد( فلامکی، ۱۳۶۶: ۲۱-۲۰).
نوشتههای مرتبط
شکل گیری شبکه های شهری در ایران :
هر فضای کالبدی برای شکل گیری خود تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله ویژگیهای محیط طبیعی، مصالح و امکانات فنی، فرهنگ حاکم بر جامعه و خلاقیت طراحان است. یک شهر به همین دلیل فعالیتها و کارکردهای متعددی را در بر میگیرد و ارتباط متقابل میان فضاهای کالبدی و تحولات اقتصادی- اجتماعی، همواره به گونه ایست که کاستی و نقصی در هر یک بر دیگری تأثیر می گذارد. پروفسور هوفر (Paul Hofer) می گوید: شهر نتیجه ی ارتباط میان شش جنبه است: ساخت اقتصادی، ساختار اجتماعی، ساخت کالبدی، موقعیت جغرافیایی، موقعیت قانونی و در نهایت حیات سیاسی. به طور کلی پیدایش یک شبکه شهری و چگونگی شکل کیری الگوی فضایی آن در یک منطقه یا یک کشور، که در طول تاریخ صورت میگیرد با شرایط متعدد اقتصادی-اجتماعی، اقلیمی و جغرافیایی مرتبط است. در ایران نیز پیدایش شبکه ی شهری تابع این قاعده ی کلی بوده است.
عوامل مؤثر در شکل گیری شبکه ی شهری در گذشته را به اجمال میتوان بدین گونه بر شمرد:
۱- عوامل جغرافیایی- اقتصادی- اجتماعی که پیدایش و رشد یک شهر را موجب میگردیده است. این عوامل عبارت بودند از عوامل ارتباطی، مبادله و تولید و عوامل نظامی و حکومتی.
۲- نظام مبادله ای و بهره کشی بین شهر و روستا، که به نسبت وضعیت طبیعی و جغرافیایی یک منطقه و نظام حاکم بر آن، یک شهر مقر سکونت مالکان منطقه و ابواب جمعی آنان گردیده و موقعیت ویژه ای میافت.
۳- عوامل ثانوی که رشد سریع یک شهر را موجب گردیده و آن را مبدل به یک کلان شهر منطقه ای یا مملکتی می ساختند، ماند پایتخت شدن یا مرکز ایالت شدن یک شهر.
۴- در نهایت، این سلسله مراتب فضایی موجب ایجاد یک نظام سلسله مراتب ارتباطی بین سکونتگاههای یک منطقه و یا یک کشور و نیز پیدایش یک سازمان مبادلاتی متقابل بین آنها میشد که نتیجه ی آن کم و بیش ایجاد یک شبکه ی همگونتر (نسبت به دوره ی بعدی) بود ( حسامیان و دیگران، ۱۳۷۵: ۱۵۰).
در زمینه ی بررسی شبکه های شهری و مفهوم شهر اصطلاحاتی مطرح می شوند که از جمله ی آنها موارد ذیل هستند:
۱- مادر شهر (metropolis): شهر مرکزی و اصلی که در پیرامون آن کانونهای فرعی جمعیت و فعالیت قرار دارد.
۲- کلان شهر (metropolitan): قلمرو کالبدی- فضایی و حوزه ی نفوذ مستقیم مارد شهر.
۳- حومه ی شهری (urban suburban): تمامی فضاها، مکان ها و فعالیتهایی است که در قلمرو حوزه ی نفوذ مستقیم یک مادر شهر یا شهر مرکزی قرار دارد.
۴-مجموعه ی شهری (agglomeration ): مجموعه ی به هم پیوسته ی یک شهر بزرگ و تمامی مراکز حومه ای آن که در آن شهر مرکزی بر تمام شهر ها و شهرکهای وابسته نقش مسلط دارد.
۵- منظومه ی شهری ( conurbation): بیانگر تجسم فضایی چند شهر یا مجموعه ی شهری مستقل و جدا از هم است که در نتیجه ی توسعه ی خود با یکدیگر، ارتباطات مختلف فضایی، اقتصادی و اجتماعی یافته اند.
۶- ابر شهر (megalopolis): این اصطلاح درباره ی منظومه های شهری بسیار وسیع و گسترده ای به کار می رود که در برخی از نواحی بسیار پیشرفته ی صنعتی مانند ایالات متحده، اروپا و ژاپن پدید آمده و معرف عظیم ترین و پیچیده ترین شکل سکونتگاه انسانی در دنیای معاصر است (مهدی زاده: ۳۸-۳۷).
شبکه شهری ایران تا چند دهه ی قبل از همگونی نسبی بر خوردار بوده است، یعنی بدون وجود یک کلان شهر یا متروپل اصلی که همه ی فعالیتها را به خود جذب کند و بر شبکه تأثیر خاصی بگذارد، ارتباط ارگانیکی بین شهر های بزرگ و کوچک هر منطقه از یک سو و شهر و مراکز روستایی آنها از سویی دیگر برقرار بود. شبکه شهری ایران در دهه های اخیر به دلیل دگرگونی در شرایط اقتصادی-اجتماعی با آهنگ و شتابی کم و بیش برابر، تغییر کرده است. این باعث شده در نقاطی مثل تهران ، اصفهان ، مشهد ، تبریز ، شاهد شکل گیری کلان شهر باشیم و در مناطقی مثل سواحل جنوب شرقی ایران ( بوشهر و بندر عباس ) شاهد عدم جذب جمعیت که به دلیل شرایط نامساعد آب و هوایی است باشیم. البته این گذشته از رشد و توسعه ی این شهرها از اوایل دهه ی ۵۰ به بعد و به دلیل ایجاد تأسیسات بندری برای واردات مورد نیاز متروپل و کشور یا تأسیات نظامی، است.
بدین ترتیب پدیده ی واگرایی شهر های بزرگ ( وگاه میانی) و به ویژه متروپل تهران، عمده و قابل توجه است، این پدیده ی جدید همانا ایجاد منطقه شهری در حول و حوش متروپل تهران و چند شهر بزرگ، است. وجود این کلانشهرها در کشورمان نظام کهکشانی پیش سرمایه داری در شبکه ی شهری را مبدل به یک رابطه ی زنجیره ای کرد. در یک شبکه شهری کهکشانی ، روستاهای اطراف یک شهر کوچک خدمات اولیه ی خود را از این شهر تأمین میکنند . این گونه شهر ها با یک شهر متوسط در ارتباطند، و در نهایت شهر های متوسط با شهر بزرگ منطقه در ارتباط متقابل و مستقیم قرار میگیرند (همان: ۱۵۱-۱۵۰)
شهر بوشهر:
بوشهر تصحیف و تحریف شده ی بوخت اردشیر و به معنی شهر رهایی است که اردشیر در آن رهایی یافت. قدمت این بندر تاریخی به زمان عیلامی ها می رسد که در هزاره ی سوم، پیش از میلاد بر سرزمین های خوزستان و لرستان، فارس و کرانه ای خلیج فارس حکومت می کردند. آثار و نشانه های تاریخ این استان در گوشه و کنار شهر ها و آبادی ها دیده می شود ( خلیج فارس، ۱۳۸۶، ۵۱۵).
محدوده ی بوشهر قدیم- تا پیش از بنای آن به فرمان نادرشاه- را می توان به دو منطقه ی باستانی « ری شهر » و « بی شهر » تقسیم کرد. «بی شهر» محرف بوشهر و «ری شهر» شکل تحریف شده ی « روشهر » است ( احمدی ریشهری، ۱۳۸۰: ۲۱).قدمت بوشهر کنونی به زمان نادر شاه افشار باز می گردد. او این محله را تبدیل به پایگاه دریایی کرد و قلعه ای د رکنار بندر گاه ساخت و شاید این نقطه ی شروعی برای رشد و گسترش شهر بوده باشد( معماریان، ۱۳۸۶: ۸۰).
گیرشمن مؤلف کتاب ایران از آغاز تا اسلام، بر این باور است که بوشهر امروزی در روزگار سلوکیان بنا گردیده است. بوشهر تا چند قرن مهمترین بندر ایران بود . در حال حاضر بوشهر علاوه بر فعالیتهای صیادی در زمینه های بازرگانی، نظامی، صنایع و خدمات اداری جایگاه مهمی در استان دارد. در آثار تاریخی و جغرافیایی نامهای: فرامبری، انطاکیه، پارس، بربیان، سیف، ابوشراع نیز در مورد بوشهر آمده است. این شهر جزء اراضی هموار به شمار ماید و هیچ گونه نا همواری قابل ملاحظه ای در شهر وجود ندارد. شیب اراضی واقع در شهرستان بوشهر به بیش از ۵ درصد نمیرسد. شیب کم و پستی اراضی باعث بالا بودن سطح آبهای زیر زمینی و باتلاقی شدن گستره های وسیعی از بوشهر شده است. رطوبت نسبی به طور کلی در بوشهر در تمام سال زیاد است و تعداد آن در ساعات مختلف روز و فصول مختلف سال تفاوت میکند. رطوبت نسبی هوا در بوشهر از ۴۱ تا ۸۵ درصد نوسان داشته که با داشتن معدل ماهیانه ای برابر ۵۵ تا ۷۵ درصد هر دوازده ماه سال را باید ماههای مرطوب به حساب آورد (جمالی، ۱۳۸۱: ۸۳-۸).
معماری و ساختار شهری بوشهر:
معماری نه تنها در واقعیت متصل به محیط است بلکه د ردنیای خاطرات ما نیز چنین است. به این ترتیب روشن می شود که نقش محیط در ادراک معماری تا چه حد مؤثر است و چرا در نظر داشتن محیط هنگام طرح یک ساختمان، اجتناب نا پذیر است. ماریو بوتا (Mario Botta) ارتباط بین یک ساختمان با پیرامون خود را چنین شرخ می دهد: ” هر اثر معماری دارای محیط ویژه مربوط به خود است، به بیانی ساده تر پیرامون این محیط ویژه را می توان بستر ساختمان نامید. ارتباط بین معماری و بستر آن ارتباطی نقش گرفته از یک تأثیر پذیری متقابل است. می توان گفت که این بستر و معماری آن در تماس دو جانبه و همیشگی هستند و همواره با هم در ارتباطند ( گروتر، ۱۳۷۵: ۱۳۰).
معماری ایرانی شیوه های مشخصی را در سازمان یابی فضا به منظور توانمند کردن فضا در ارتباط با شیوه ی زندگی و بهره برداری از طبیعت به کار می برده است و حاصل بهره گیری از این شیوه ها، پیدایش الگوهای سازمان یافته فضایی و تصحیح دائم آنهاست. بدین ترتیب در فرآیند بررسی های گونه شناسی دو مقوله «شیوه» و «الگو» درون سازمان فضایی خانه های تاریخی آشکار شده است. محورهای تشکیل دهنده ی شبکه ی فضایی کلان و خرد را خط زمین، خط آسمان، جهت های باد، تابش خورشید، آب های زیر و روی زمین و محورهای آیینی و چشم اندازی، تشکیل می دهند ( حائری مازندرانی، ۱۳۸۸: ۹۱-۹۰). آگاهی جامعه از محیط، طبیعت، اقلیم و ویژگی های سرزمینی که در آن و با آن زندگی می کند، ادراک فضایی جامعه و بخشی از آگاهی اجتماعی است.
نیروهای طبیعی که از دیر باز بر این ادراک و بنابراین بر نحوه ی شکل گیری سازمان فضایی جامعه مؤثر بوده اند موارد زیر را شامل می شوند:
– خورشید و جهات حرکت و تابش آن در ایام مختلف سال
– باد و جهات حرکت وزش آن در ایام سال
-ارتفاع مکان و چگونگی اتصال ارتفاع با پیرامون، شامل تندی شیب، جلگه ای بودن اراضی و…
– زمین، خاک و جنس و مقاومت پذیری ان برای بارگذاری و کشت که محل استقرار، سکونت و تولید است.
– آب، میزان آن و مسیر آن در زیر زمین و بر روی زمین و اثر آن بر رطوبت سرزمین که در ترکیب با خورشید، تداوم و تلطیف حیات را در بر دارد.
– همجواری ها با ویژگی های سرزمین، همجواری با کوه و کویر، رود و دریا، جنگل و بیشه
– میزان بارش باران و برف
-درجه حرارت محیط که تجمیعی است از تابش خورشید، وزش باد، ارتفاع زمین و موقعیت فصول (همان: ۹۴).
چنین شیوه ای از کسب آگاهی محیطی در طی قرون متمادی استقرار اقوام ایرانی، اثرات ادراکی خود را هم در مقیاس خرد بر اجزای جامعه و اجزای فضا بر جای گذاشته است. بوشهر نیز از جمله شهرهایی است که سازمان یابی فضایی و بافت سنتی آن بسیار متأثر از طبیعت و اقلیم منطقه ای بوده است.
بندر بوشهر در مجموع از دور دست شهری دل انگیز است و در منظری عمومی و کلی از شهر عوامل معماری قدیم و جدید به چشم میخورند. عناصر معماری قدیم در هماهنگی با محیط است و عناصر جدید اینگونه نیستند. برادلی برت در سفرنامه ی خود درباره ی بوشهر مینویسد: اگر شهری را بتوان دریایی نامید به درستی که آن شهر بندر بوشهر است. این شهر در چنان سطح پایینی واقع شده که گویی همه جای شهر را آب گرفته است. منظره ی شهر آمیزه ای از رنگهای سفید و زرد و قهوه ای است، درست به یاقوتی ارغوانی میماند که در دریایی از نقره کار گذاشته اند . خانه های شهر به گونه ای فشرده و تنگاتنگ به هم چسبیده اند و بامهای منازل نیز به صورت در هم آمیخته و نامرتب دیده میشوند، با این همه، همه جای شهر صاف و یکنواخت و همرنگ شنهای صحرایی است( زنگنه، ۱۳۷۹: ۱۷۶)
دکتر ایرج نبی پور در کتاب جادوی رنگها عنوان میکند معماری بوشهر بر خلاف معماری کویر یا شمال هم برونگرا و هم درونگراست؛ یعنی علاوه بر زیبایی بیرونی، داخل آن نیز نمادهایی زیبا به کار رفته است که بیننده را محصور خود میکند. اگر معماری مسکونی مکانهایی چون گیلان، مازندران و آبادیهای خاص چون ماسوله، زیارت و ابیانه کاملا برونگرا هستند و مناطق مرکزی ایران مثل یزد، اصفهان، کاشان و شیراز درونگرای کامل، بوشهر را می توان حلقه ی اتصالی میان این دو نوع معماری دانست.
در معماری مسکونی این شهر افزون بر به کارگیری حیاط در سازماندهی فضاهای مختلف، از عناصری چون طارمه (نوعی ایوان) و شناشیل( نوعی پیشگاه یا بالکن) در نمای بیرونی و رو به فضای باز شهری استفاده شده است. مشابه این عناصر را در معماری ابیانه، ماسوله و دیگر آبادیهای گیلان و مازندران، با نامهایی چون ایوان، تلار، تالار پیش و پیشگاه مشاهده می کنیم( معماریان، ۱۳۸۶: ۵۵).
بافت معماری تاریخی بندر بوشهر، از بافتهای بی نظیر شهری به شمار میرود. این بافت سبک معماری میلانی و کرانه ای را در والاترین حد زیبایی خود نمایش میدهد( نبی پور، ۱۳۸۵: ۱و ۳۴). این بافت در گذر زمان و رشد پرشتاب توسعه ی شهری، رو به ویرانی گذاشته است.
معماری سنتی ایران در همزیستی با محیط طبیعی ترفندهای فراوانی را از خود نشان داده است. معماران بافت قدیم بوشهر، ساختمان را در راستای شرقی- غربی بنا کرده ند که برای فرار از تابشهای تند آفتاب در غرب و شرق و بهره جویی از بادهای شمال غربی و جنوب شرقی بسیار کارامد است و در پیکره ی شمالی و جنوبی آن نیز بازشوهای فراوانی کار گذاشته اند تا کوران هوا در اندرون اتاقها، محیطی دلنشین و آسایش بخش را فراهم آورد؛ زیرا تهویه طبیعی از جمله عوامل اولیه ی تعیین کننده ی سلامت و آسایش انسان است( کسمایی، ۱۳۸۲: ۶۳). در بوشهر جهت گیری کلی بافت بنادر با توجه به وزش باد مناسب صورت گرفته است و بر این اساس مسیرهای داخلی طوری قرار گرفته اند تا هادی باد مطبوع باشند. به طور معمول سه نوع بافت متراکم، نیمه متراکم و باز در این بنادر مشاهده می شود و بوشهر دارای بافتی کاملا متراکم است. علاوه بر عامل معماری بررسی ساختار کلی شهر نیازمند عواما چندی است که می توان از آن به عنوان مورفولوژی شهری یاد کرد.
مورفولوژی شهری بوشهر:
تحلیل مورفولوژیک مستلزم وجود مجموعه ای از عوامل است که در صورت مجزا بودن ممکن است هیچ یک به تنهایی معنای خاصی را به ذهن نرسانند در نتیجه طبقه بندی مفاهیم مورفولوژی شهری در ارتباط با عوامل دیگری قرار می گیرند که می توانند از اهمیت کمتر و یا بیشتری بر خوردار باشند. شکل و ساختار عواملی از مورفولوژی شهر هستند و هر دو مسأله شامل ترکیبی از بخشهای جزئی تر درون ساختمانی کلی تر هستند. توزیع ها، ساختارها، شکل ها و طراحی ها د رشهر توسط برنامه ریزان شهری در روندی از تکامل تدریجی شهر به کار برده می شوند.
شکل کلی شهر بوشهر توسط طبیعت دیکته شده است؛ بدین ترتیب این بندر در سه جهت مشخص گردیده؛
– جهت غربی با دیدی مطلوب از دریا به صورت نوار گردشگری عمل میکند.
– در حوزه ی جنوبی حریمهای ۵، ۱۰ و ۱۶ کیلومتر از نیروگاه اتمی مطرح شده است.
در حریم ۵ و ۱۰ کیلومتری اسکان ممنوع شده با این حال فعالیتهایی که منجر به استقرار دائم انسان نگردد، بلامانع اعلام شده است.
– در حریم ۱۰ و ۱۶ کیلومتری مجموعه شهری بوشهر قرار گرفته است و شبکه های ارتباطی نیز به نحوی است که تخلیه ی سریع را ممکن میسازد.
محلات بوشهر از قدیم به صورت پراکنده و غیر منسجم شکل گرفته اند زیرا منشأ پیدایش از جهات و علل مختلف نبوده و به عبارت دیگر شهر از بزرگ شدن یک هسته ی مرکزی به شکل عمومی یا شعاعی به وجود نیامده است؛ بلکه، حاصل به هم پیوستن مجموعه های مسکونی ماهیگیران و نقاط روستایی خارج از هسته ی اصلی شهر به یکدیگر بوده است. قدیمی ترین محلات بوشهر چهار محله ی : شنبدی، دهدشتی، بهبهانی و شیخ سعدون (کوتی) بود که در درون حصار و برج و باروی شهر قرار داشت و اولین محلات شهر که بیرون از حصار تشکیل شد جبری و صلح آباد بودند. این مجموعه که بعدا احداث شد به صورت مجزا و بدون ارتباطات کلیت شهری شکل گرفت(جمالی، ۱۳۸۱: ۸۵-۸۴).
از نظر الگوی توسعه و ساخت اکولوژیکی میتوان گفت بوشهر به الگوی ساخت قطاعی نزدیک است. این مدل تشریحی در سال ۱۹۳۹ توسط همر هویت (Homer Hoyt) مطرح شده است. او با در نظر گرفتن فرضیه های برگس و انتقاد از محدودیت نظریه ی رشد متحدالمرکز، این نظریه را ارائه داد. این مدل روی الگوهای فضایی و تغییر در مکان یابی مسکونی تمرکز دارد. بنابر عقیده ی هویت، گروههای در آمدی متفاوت در شهر به جای سکونت در دوایر دور مرکز در بخشهای مجزایی که تشخیص پذیرند، زندگی می کنند. این بخشها در بر گیرنده ی واحدهای همسایگی هم سنخ بوده و مترصد رشد در طول خطوط ارتباطی د رجهات مربوط به خود هستند؛ بنابر این وضعیت فوق اشکال شعاعی یا شطرنجی را نمایان می سازد. نواحی مسکونی گروههای پر درآمد از یک یا دو طرف با نواحی گروههای درآمدی متوسط همسایه می شود. مضاف بر این مناطق دارای اجاره بهای بیشتر، به سوی زمین های بلند دور از خطر سیل و مرداب ها گرایش می یابند. مصرف کنندگان زمین با توانایی پرداخت «اجاره بهای کمتر»، دو جانب خارجی بخش مسکونی گروههای پر درآمد را اشغال می کنند. آنها سبک معماری ساختمانها و امکانات آسایش خود را از مجاوران ثروتمند خود، اما در سطح ارزانتر تقلید می کنند. مناطق مسکونی گرههای کم در آمد باتراکم بسیار بالا با سبک مشابه، اما به صورت جانشین و جایگزین به طرف واحد همسایگی ثروتمند رشد می کند. آنها در فاصله ی نزدیک به بخش صنعتی و د رمجاورت مناطق مسکونی گروههای متوسط جامعه، مکان یابی می کنند ( پاپلی یزدی، رجبی سناجردی، ۱۳۸۲: ۷۶-۷۵ ).
در این نظریه شهرها نمی توانند برای همیشه حالت دایره ای شکل بودن مناطق داخلی خود را حفظ کنند؛ بلکه، حالت قطاعی بیش از دایره ای زمینه ی مساعدی را جهت توسعه بدست می آورد. در این نظریه عامل اجاره خانه میتواند به عنوان راهنمایی برای مطالعه ی شهر به کار رود. بدین ترتیب واحدهای مسکونی که اجاره بهای بیشتری به خود اختصاص میدهند به سوی فضاهای باز و دور از محدودیتهای نامساعد طبیعی قرار دارد( جمالی،همان: ۵۳-۵۲).
محله های گران قیمت شهر به طور اتفاقی و بی هدف و نامنظم جابجا نمیشود، این منطقه به صورت دایره توسعه نمیابد و تمایل آن به سمت توسعه ی مثلثی است. به موازات توسعه شهر، طبقه ی اول بخش مرکزی شهر را تخلیه و در یک یا دو منطقه ی معین اقامت میکنند(شکویی،۱۳۸۴: ۵۱۶).
موقعیت طبیعی بندر بوشهر که چون مثلثی پیش رفته در آب است مانع توسعه و گسترش قطاع ها به سبک و شیوه ای می باشد که همر هویت متصور شده است. عوامل چندی از جمله : نزدیکی یا دوری نسبت به دریا، ارتفاع از سطح دریا، سطح آبهای زیرزمینی، در ارزش و قیمت زمین بوشهر مؤثر افتاده است. به عنوان مثال در گزینش و انتخاب قطاع طبقه ی پردرآمد شهر پایین بودن سطح آبهای زیر زمینی مؤثر بوده است، بالعکس نقاطی از شهر که سطح آبهای زیرزمینی بالاست، زمین به اشغال افراد کم درآمد جامعه درآمده است.
اهم قطاعهایی که در شهر بوشهر وجود دارد به شرح زیر است:
۱- مرکز تجاری شهر: در این منطقه حداکثر فشردگی جا و فضا مشاهده میشود. در این بخش، خرده فروشی، عمده فروشی، مرکز تجاری متمرکزند.
۲- بخش صنعتی شهر: موقعیت لنگر گاهی این نقطه که از خور سلطانی به عنوان اسکله برای پهلوگیری کشتی ها عمل میکند در پیدایش و تکوین این قطاع مؤثر بوده است.
۳- محلات سنتی ساحلی یا قطبهای صیادی محلی: در این محلات که در دو سمت شرق و غرب شهر خود را نشان میدهد با بافتی درهم تنیده روبروییم که اغلب ساکنان آن ماهیگیران و سایر مشاغل مرتبط با دریا هستند.
۴-واحدهای مسکونی طبقه ی متوسط و بخش اداری شهر: بافت بومی، نیمه بومی، بافت جدید و خانه های سازمانی در این قسمت هستند.
این قطاع تقریبا ۳۵۰ هکتار از اراضی شهری را در بر میگیرد و تراکم بالایی از جمعیت را نشان میدهد.
۵- واحدهای مسکونی پر درآمد شهر:
این مناطق به طرف زمینهایی که سطح آبهای زیر زمینی پایین تر بوده پیش رفته است. از نظر ارتفاع نیز، از دیگر نقاط شهری مرتفع تر است و تقریبا ۱۵۰ هکتار وسعت دارد.
۶- قطاع نظامی: بخشهای جنوبی شهر را در بر گرفته و پایگاههای هوایی و دریایی بوشهر را شامل میشود. این پایگاهها تقریبا ۳/۱ مساحت شبه جزیره ی بوشهر را اشغال نموده اند (جمالی،۱۳۸۱: ۸۹-۸۶).
منابع:
برومبرژه، کریستین (۱۳۷۰). مسکن و معماری در جامعه ی روستایی گیلان، علاء الدین گوشه گیر، تهران، موسسه ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی با همکاری استانداری گیلان
پاپلی یزدی، محمد حسین؛ رجبی سناجردی، حسین (۱۳۸۲). نظریه های شهر و پیرامون، تهران، سمت
جمالی، رحیم (۱۳۸۱). شناسنامه ی شهر های استان بوشهر، تهران، قلم آشنا
حائری، محمدرضا (۱۳۸۸). خانه، فرهنگ، طبیعت، تهران، مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهر سازی و معماری
حبیبی، محسن (۱۳۷۸). از شار تا شهر، تهران، دانشگاه تهران
حسامیان، فرخ؛ اعتماد، گیتی؛ حائری، محمدرضا (۱۳۶۳). شهرنشینی در ایران، تهران، نشر آگه
دهخدا، علی اکبر، ۱۳۷۷، لغت نامه ی دهخدا، چاپخانه ی مجلس).
سلطانزاده، حسین (۱۳۶۵). مقدمه ای بر تاریخ شهر و شهر نشینی در ایران، آبی
شکوئی، حسین (۱۳۷۴). دیدگاههای نو در جغرافیای شهری، تهران، سمت
فکوهی، ناصر (۱۳۸۱). تاریخ اندیشه و نظریه های انسان شناسی، تهران، نی
فلامکی، محمدمنصور (۱۳۶۶). «شکل گیری شهرهای ایران»، کتاب «شهرهای ایران» (مجموعه مقالات )
کسمائی، مرتضی (۱۳۸۲). اقلیم و معماری، شرکت سرمایه گذاری خانه سازی ایران
گلیجانی، نسرین. تاریخ شناسی معماری ایران، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۸۴
ماگتین، کلیف؛ شرلی، پیتر(۱۳۸۷). طراحی فضاهای شهری با محوریت توسعه پایدار، ترجمه نارسیس سهرابی، تدوین علی درویشزاده، تهران، ثامن الحجج
لینچ، کوین (۱۳۸۱). تئوری شکل خوب شهر، سید حسین بحرینی، دانشگاه تهران
معماریان، غلام حسین (۱۳۸۶). آشنایی با معماری مسکونی ایران «گونه شناسی درونگرا»، تهران، سروش دانش
مهدیزاده، جواد (۱۳۸۱). «شهر و تاریخ: نظری به روند تاریخی توسعه کالبدی – فضایی شهر تهران ( بخش دوم – نوسازی و پیدایش مادرشهر تهران)»، نشریه جستارهای شهرسازی، شماره ی ۳
نبی پور، ایرج (۱۳۸۵). معماری بوشهر؛ سمفونی رنگ، نور و باد، دانشگاه علوم پزشکی بوشهر
نوربری شولتز، کریستیان. مفهوم سکونت: به سوی معماری تمثیلی، محمود امیر یار احمدی، تهران، آگه، ۱۳۸۱
هلتزی هال (۱۳۶۳)، ویلیام. تاریخ و فلسفه ی علم، ترجمه ی عبدالحسین آذرنگ، تهران، سروش