انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معماری در آمریکای لاتین: بخش چهارم (آغاز استعمار)

کلیفورد براون، کلی داناهیو-والاس و پاتریشیا ندرلی برگردان رضا اسکندری

معماری نقشی بنیادین را در شکل‌گیری امپراطوری اسپانیا در آمریکای لاتین ایفا کرد. تخریب معابد بومیان و ساختن کلیساها و ساختمان‌های حکومتی نشان‌گر تغییرات در نظم سیاسی، دینی و اجتماعی هستند. ساخت دوباره‌ی اجتماعات بومی، اما این‌بار به عنوان شهرها و آبادی‌های امپراطوری اسپانیا، به یادبود تصویری زنده‌ای از تحولات رادیکال آمریکای لاتین در آغازین سال‌های استعمار مبدل شد.

اثرات «اشغال» (Conquest) در معماری آمریکای لاتین در میان اجتماعات بومیان متفاوت بوده است. بعضی از این اجتماعات تاثیرات بلافاصله‌ی اندکی پذیرفتند و ساختمان‌ها همان‌طوری ساخته شدند که پیشتر ساخته می‌شدند. اما به هر روی، مجموعه‌های میسیونری پر از راهبان فرانسیسکن‌، دومینیکن و آگوستینی، و نیز ساختمان‌های حکومتی پر از دیوان‌سالاران استعماری در این قبیل روستاهای بومی قد برافراشتند. اجتماعات بومی دیگر اما به زور از مناطق گسترده و پراکنده، به نقاط واحد، به شهرهای متمرکزی که هسته‌ها (Reducciones) یا جماعت‌ها (congregaciones) منتقل شدند تا تغییر دادن فرهنگ و مدیریت کردن‌شان با سهولت بیشتری صورت گیرد. بعضی از این هسته‌ها در ساخت‌گاه‌های مسکونی از پیش موجود قرار داشتند؛ در حالی‌که بقیه‌ی آنها کاملا نوساز بودند. بسیاری از آنها نمایی یکسان داشتند؛ با میدان‌گاهی محصور در میان ساختمان‌های مسکونی و یک مجموعه‌ی میسیونری در مجاورت آن.

شهرهایی هم‌چون تنوچتیتلان، پایتخت آزتک‌ها و کوسکو، پایتخت اینکاها، در جریان اشغال شدیدا آسیب دیدند. ارناندو کورتس (Hernando Cortés) زیبایی تنوچتیتلان را می‌ستود، اما در نامه‌ای به پادشاه اسپانیا نوشت که برای شکست دادن و تحقیر کردن دشمنش ناگزیر به ویران‌کردن آن بوده است. در کوسکو، اسپانیایی‌ها برای مدتی طولانی در شهر به محاصره در آمده بودند، در حالی‌که سربازان اینکا تخته‌سنگ‌هایی را از بالای دیوار ساختمان‌های آسیب‌دیده‌ی شهر به سمت آنها پرتاب می‌کردند و اشغال‌گران مابقی ساختمان‌ها را عمدا تخریب می‌کردند. اما به هر حال، استعمارگران شهرهی امپراطوری را به سرعت، و این بار به شکلی که مناسب دیوان‌های نایب‌السلطنه باشد، بازسازی کردند. ساخت و سازشان بر اساس قوانین مدون شاه فیلیپ دوم در ۱۵۷۳ صورت می‌گرفت. قوانین شاه بازتاب‌دهنده‌ی ایده‌آلی از طراحی شهری بود که از شهرهای رومی و آراء قهرمانان انسان‌گرایی رنسانس به ارث رسیده بود.

در مکزیک، کورتس روانه‌ی کاخ مونته‌زوما (Montezuma) شد، در حالی‌که آلونسو گارسیا براوو (Alonso Garcia Bravo) نقشه‌ی شهر را، با ترکیب راه‌ها، کانال‌ها و ساختمان‌های غیردینی موجود، در بافتی شطرنجی از نو طراحی کرد. هرچند نقشه‌ی گارسیا تنها یک چهارم از هسته‌ی مذهبی تنوچتیتلان را برای ساخت یک میدان‌گاه مرکزی جدید، یا میدان بزرگ شهر (Plaza Mayor) مورد استفاده قرار می‌داد. بازسازی کوسکو هم به همین صورت به ساختمان‌های از پیش موجود وابسته بود. دیوارهای کوری‌کانچا (Coricancha) یا معبد خورشید اینکا [این واژه به صورت Qurikancha هم ثبت شده است] به پی‌هایی برای یک کلیسای جدید و صومعه‌ی راهبان دومینیکن تبدیل شد. دیوار نیم‌گرد پشت محراب، بالکنی را برای انجام مناسک مذهبی ایجاد می‌کرده است.

برای ساکنان اسپانیایی و جدید کوسکو قصرهایی ساخته شد که مصالح آن از خانه‌های نجبای اینکا تامین شده بود. بدین‌ترتیب، معماری شهرهای متقدم استمعاری ویژگی‌هایی را از اروپای عصر رنسانس، با تکنیک‌های پی‌ریزی و بنایی بومیان ترکیب کرد؛ حتی عناصری از طراحی دکوراسیون شمال آفریقا (مورها) نیز به صورت سقف‌های چوبی طلاکاری‌شده و چندرنگ و استفاده از موتیف‌های هندسی و اسلیمی تکرارشونده در کلیساها و قصرهای این معماری دیده می‌شود.

کلیساها در دوران آغاز استعمار در مراکز شهری ساخته می‌شدند و هر فرقه‌ی میسیونرهای مذهبی کلیسا و صومعه‌ی مخصوص به خود را می‌ساخت. هم‌چون صومعه‌ی دومینیکن‌ها در کوسکو، صومعه‌ی فرانسیسکنی مکزیکو سیتی هم مسئولیت خود مبنی بر تغییر آیین جمعیت‌های محلی را در طراحی‌های عمرانی خود نیز مورد توجه قرار داد. سازه‌ای قدیمی از این ساخت‌گاه را می‌توان در عبادت‌گاه بدون سقفی یافت که به نام سان خوسه دِ لوس ناتورالِس (San José de los Naturales) شناخته می‌شود. در پرو نیز پدیده‌ی مشابهی روی داد و کلیساهای شهری فضایی را با عنوان کاپی‌یا دِ ایندیوس (Capilla de Indios) به معنای عبادت‌گاه سرخپوستان درست کردند تا فعالیت‌های مذهبی دو جمعیت [اسپانیایی‌ها و بومیان] را از هم جدا سازد. کلیسای یسوعی کوسکو که بر ویرانه‌های قصر اوآینا کاپاک (Huyna Capac) امپراطور اینکا بنا شده بود نیز عبادت‌گاه خاصی برای بومیان داشت.

در فاصله‌ی اندکی پس از اشغال، مراکز شهری شاهد احداث کلیساهای جامعی نیز بودند که زعامت‌شان بر عهده‌ی اسقف‌ها و اسقف‌های اعظم محلی بود. کلیسای جامع کوسکو بر ساخت‌گاه قصر اینکایی ویروکوچا (Virococha) و با استفاده از مصالح به جا مانده از ساختمان‌های شهری اینکا و میدان‌گاه اصلی باشکوه آن ساخته شد. برای ساخت نخستین کلیسای جامع مکزیکوسیتی هم از سنگ‌های ویرانه‌های معبد بزرگ (Templo Mayor) استفاده شد. این نخستین کلیساهای جامع ساخته‌شده در نایب‌السلطنه‌های «اسپانیای نو» و «پرو» -که کلیسای جامع لیما در این نایب‌السلطنه‌ی دوم قرار داشت- به محض ساخت مورد انتقادهای صریح و بی‌پرده‌ی استمعارگران قرار گرفتند. به باور بسیاری از استعمارگران، این کلیساهای جامع حقیرانه‌ی دوران استعمار متقدم بسیار کوچک‌تر و ساده‌تر از آن بودند که بتوانند تجلیلی در خور ایمان دینی‌شان را به نمایش بگذارد. در سال ۱۵۶۲، معماری به نام کلادیو دِ آرسینی‌یِگا (Claudia de Arciniega) طرحی جدید را با سه راهرو، عبادت‌گاه‌های جانبی، و محرابه‌ی چندگوشه و بزرگی برای کلیسای جامع مکزیکوسیتی ارائه کرد؛ ساخت این بنای عظیم سنگی در ۱۵۷۲ آغاز شد و بیش از دو قرن بعد به اتمام رسید. لیما و کوسکو هم ساخت کلیساهای جامع جدیدتر و بزرگ‌تری را در میانه‌ی قرن [شانزدهم] آغاز کردند؛ کار کلیسای جامع کوسکو در ۱۵۶۰ و کلیسای جامع لیما کمی پس از آن آغاز شد. کلیساهای پرویی همان نقشه‌ی کلیسای جامع مکزیکوسیتی را با تغییراتی اندک مورد استفاده قرار دادند.

خصلت دوگانه و ترکیبی بسیاری از شهرهای دوران متقدم استعمار خود را در ساخت میسیون‌هایی نشان داد که به منظور تغییر کیش بومیان به مسیحیت برپا شده بودند. میسیون‌های آمریکای لاتین، هرچند به طور کلی از روی الگوی صومعه‌های مسیحی و به صورت کلیسایی مستقر در میان یک حیاط دیوارکشی شده با عبادت‌گاهی محصور میان خوابگاه‌های راهبان ساخته می‌شدند، اما به گونه‌ای بسط یافته بودند که تامین‌گر نیازهای خاص این محیط نو نیز باشند. برای مثال، در هر دو نایب‌السلطنه مرسوم بود که مجموعه‌های میسیونری را بر روی ویرانه‌های معابد بومی بسازند؛ راهکاری که نه تنها عملیاتی بود، بلکه نمادی بالقوه از تحمیل این آیین نو نیز بع شمار می‌آمد. ساخت عبادت‌گاه‌های روباز نیز می‌تواند یکی دیگر از این سازگارسازی‌های آیین انجیلی باشد. این سازه‌ها یک طارمی یا دالان سرپوشیده داشتند که از محرابه‌ی مقدس انجام مراسم حفاظت می‌کرد اما بقیه محوطه حیاطی روباز بود. شکل خاص معماری در ساخت‌گاه هر عبادت‌گاه روباز متفاوت از دیگری بود؛ استادانه‌ترین سازه‌ها با طاق و ستون‌ها و تالارهای چندگانه‌شان، یادآور مساجد ستون‌دار و مسقف جنوب اسپانیا بودند. هرچند عبادت‌گاه‌های روباز در اروپا هم پدیده‌های ناشناخته‌ای نبودند، اما محبوبیت این سازه‌ها در دوران استعمار متقدم در آمریکای لاتین احتمالا میراثی از مناسک مذهبی بومیان در فضای باز بوده است. به همین ترتیب، الگوی تزیینی مورد استفاده در کلیساهای اسپانیای نو، هم مولفه‌هایی از معماری رنسانس اروپا را به کار می‌گیرد و هم حجاری‌های سنگی شبیه به هیروگلیف‌های مرسوم در سبک تِکیتکی (Tequitqui) یا سبک مسیحی-بومی را. دیگر ساخت‌گاه‌ها به نظر بازتاب‌دهنده‌ی سلیقه‌ای متاثر از مورهای شمال آفریقا یا هنر مودِخار (Mudejar)، هنر جنوب اسپانیاست. از سوی دیگر، معماری میسیون‌هایی که در پایان قرن شانزدهم در نایب‌السلطنه‌ی پرو ساخته شدند، نشان‌گر الگویی از معماری است که با ورودی‌های طاق‌دار در طرفین سالن اصلی کلیسا، مستمرا به سمت کلاسیک‌شدن پیش می‌رود.

معماری دوران استعمار متقدم، اساسا به دست صنعت‌گران بومی صورت می‌گرفت که تکنیک‌های معماری شناخته‌شده‌ی خود، از جمله بناهای سنگی، دیوارهایی با هسته‌هایی از سنگ‌ریزه و پوششی از سنگ، و سقف‌هایی با تیرچه‌های چوبی را مورد استفاده قرار می‌دادند. نقشه‌ی ساختمان‌ها نشان‌گر ترکیبی از سنت‌های محلی و منابع و الگوهای اروپایی هستند. به هر روی، در فاصله‌ی سال‌های ۱۵۲۰ تا ۱۵۷۰، ورود صنعت‌گران اروپایی به آمریکا در گروه‌های بزرگ‌تری آغاز شد و معماری مراکز شهری تحت سلطه‌ی گروه‌های صنفی جدید گذاشته شد. این سازمان‌های درودگران، آجرسازان، سنگ‌تراشان، و دیگر صنعت‌گران، این حرفه‌ها را در چارچوب قواعد و ضوابط صنفی محدود ساختند. قوانینی که به همه چیز می‌پرداختند؛ از قومیت اعضاء اصناف –بعضی از اصناف از عضویت بومیان ممانعت به عمل می‌آوردند- تا روش‌های آموزش و ضوابط قراردادها.

معماری در آمریکای لاتین: بخش نخست (معماری مایا)

معماری در آمریکای لاتین: بخش دوم (مکزیک پیشاکلمب)

معماری در آمریکای لاتین: بخش سوم (آمریکای جنوبی پیشاکلمب)