کلیفورد براون، کلی داناهیو-والاس و پاتریشیا ندرلی / برگردان رضا اسکندری
مهاجرنشینهای اسپانیایی و پرتغالی در قارهی آمریکا وابستگی تنگاتنگی به مکانها و احداث ساختمانها داشتند. کلیساها، ساختمانهای حکومتی، مغازههای خصوصی و ساختمانهای مسکونی جدید در تمام شهرهایی که پس از تسخیر قاره (Conquest) تشکیل میشدند، ساخته میشد. ساختن این بناها متضمن ویرانی یا جایگزینی ساختمانها و فضاهای بومی قدیمیتر بود. این امر بعضا با ساختن بناهایی جدید بر ساختمانهای قدیمی تخریبشده صورت میگرفت، نظیر آنچه مشخصا در شهر مکزیکوسیتی روی داد. ساختمانهای جدید شکل و شمایلی اروپایی داشتند، طراحی آنها عمدتا برآمده از الگوهای اروپایی بود که در اسپانیا و پرتغال مورد استفاده قرار میگرفت. اما مشخصا در نایبالسلطنههای «اسپانیای نو» و «پرو»، تاثیر کار دست کارگران بومی را میتوان در تزیینات نما و طراحی داخلی کلیساها مشاهده نمود.
نوشتههای مرتبط
فاتحان (Conquistadores) و مهاجران اروپایی آگاهانه کوشیدند تا ویژگیهای مطلوب فضاهای شهری ایبریا را در این شهرهای جدید شبیهسازی کنند؛ و در عین حال سرخپوستان را از فضاهای قدسی و سکولار این شهرها آگاه میساختند. کلیساهای قرن شانزدهمی درگاهیهایی طاقدار و نماسازیهایی کلاسیک با ستونها نقش برجستههایی مشرف به خیابان داشتند، در حالیکه در معماری پیش از تسخیر اثری از طاق دیده نمیشود؛ در ساختمانهای غیرمذهبی این دوران نیز از سردربهای افقی و تخت استفاده میشد. برجهای ناقوس کلیساها نیز بر اساس ریشههای اروپایی طراحی میشدند. کیفیت مصالح مورد استفاده از اخمیت ویژهای برخوردار بود. اسپانیاییها خانههای ساخته شده از حصیر و بوریا را تحقیر و تمسخر میکردند، اما مهارتی عظیم را در ساختمانهای سنگی اینکا بازیافتند. هرچند همچنان معماری حقیقی را معماری کلاسیک خود میدانستند با ستونها، سرستونها و طاقها.
هرچند الگوی شبکهای ساخت و ساز پیرامون میدانهای اصلی که از یک ساختمان اداری مربوط به فرمانداری، یک کلیسا، دفاتر اداری مورد نیاز، یک رواق با فضاهایی تجاری و خیابانهایی مستقیم که با زاویههای قائمه با یکدیگر تلاقی میکنند، تا سال ۱۵۷۳ رسما ابلاغ نشد، اما از آغاز دههی ۱۵۶۰ کاملا تثبیت شده بود. مطلوبترین زمینهایی هم که به نخستین مهاجران داده شد، نزدیکترین اراضی به این میدانها بودند. میدان اصلی شهر همچنین نیازمند یک ستون تعذیب یا یک قاپوق (Picota) به عنوان نماد آغاز یک حکومت مدنی، و نیز یک صلیب بود که میتوانست در مرکز میدان یا در محل ساخت کلیسا قرار گیرد. این دو نماد در کنار هم، دستگاه عدالت و قضاوت اسپانیا را نمادسازی میکردند.
ثروت هر منطقه، انواع مصالح در دسترس، تراکم جمعیت، ترکیب اروپاییها و غیراروپاییها، و جغرافیا و آب و هوای منطقه بر اندازه و نمود ساختمانها تاثیر میگذاشت. همچنین میزان تعامل هر شهر با اسپانیا و پرتغال نیز در نماسازی ساختمانها موثر بوده است. به همین ترتیب، لیما اسپانیاییتر از کوسکو، و سالوادور دا بائیا (Salvado da Bahia) پرتغالیتر از ریکا دو ائورو پرتو (Rica do Ouro Preto) در میناس ژریاس (Minas Gerias) بودند. سبکهای معماری مستعمرات در پاسخی دیرهنگام به تغییرات معماری در اروپا تغییر کردند، اما از تجربیات و مقتضیات محلی نیز بهره گرفتند. در آغاز سبکی بدون انعطاف و شدیدا عقلانی مورد استفاده قرار میگرفت. اما در اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم، دورهای از فراوانی رخ نمود که خود را در تزیینات گسترده و عموما گرانبهای داخل و نمای ساختمانها نشان میداد. تاسیس یک مدرسهی معماری در آکادمی سلطنتی سان کارلوس در مکزیکوسیتی در سال ۱۷۸۵، عقلگرایی نوکلاسیک را جایگزین رویکردهای آزادانهی متاخر نمود.
از دههی ۱۵۶۰ در مکزیک، راهبان بسیاری در قصبات سرخپوستی (Doctrinas de Indios) ساکن شدند که نوعا از چند روستا و شهرک بومینشین تشکیل میشد؛ و نیز از کلیساهای روباز ساخته شده توسط بومیان با محرابههای مستطیل شکل، عموما دارای یک سالن و بعضی با سه تالار، یک فضای بازی گسترده (Atrio) محصور در میان دیوارها، با یک صلیب بسیار بزرگ، که خدمات دینی برای بومیان در این کلیساها به انجام میرسید. بعضی از این کلیساها بسیار بزرگ بودند، برای مثال ورودی یکی از آنها در اوئهخوتسینگو (Huejotzingo) فضایی به ابعاد ۶۲ در ۱۵ متر را در بر میگرفت. دیوارهای کلیسا با ضخامت یک متر، عموما از خشت یا ترکیب سنگریزه و نوعی سیمان ساخته میشد. تزیینات به کار رفته در نمای کلیسا عموما ترکیبی بود از نمادهای مسیحی و پیشامسیحی. در اوئاکساکا در سال ۱۶۰۰، بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ کلیسا در دستکم ۱۱۰ قصب سرخپوستی وجود داشت که هر یک به طور متوسط پنج روستا را شامل میشد. کشیشان آگوستینی معمولا پر زرق و برق ترین بناها را نسبت به سایر فرقههای مسیحی احداث میکردند و الگوهای اروپایی را با دقت و وفاداری بیشتری پیادهسازی میکردند. بیشتر کلیساها را نه معماران تعلیمدیده، بلکه همین راهبان طراحی میکردند.
کلیساهای جامعی که در تمام اسقفنشینان منطقه برپا شدند بناهای یادبودی بودند از روحانیتی سکولار. ساخت کلیسای جامع مکزیکوسیتی در ۱۵۶۳ آغاز شد و تا ۱۸۱۳ به سرانجام نرسید. ساخت کلیسای جامع لیما در ۱۵۷۲ و کلیسای جامع پوئبلا (Puebla) در ۱۵۷۵ آغاز شد. نمای کلیساهای جامع جدیدتر، همچون کلیسای جامع ساکاتکاس (Zacatecas)، که ساخت آن در ۱۷۶۱ به پایان رسید، تماما با یادبودها پوشانده شده است. معماری داخلی این کلیسا نیز در استفاده از تزیینات استادانه و ظریف طریق اسراف را در پیش گرفته است.
معماری کلیساها در پرو با معماری کلیساها در مکزیک، به دلیل زلزلههای متناوب و بعضا قدرتمند این منطقه، تفاوت دارد. دیوارهای کلیساها قطورتر و حایلهای دیوارها پلکانی بودند و سقفها از ترکهها یا نیهای به هم بافته و با اندودی از گچ یا سیمان ساخته میشد. همچون مکزیک، در اینجا هم مجسمهسازان بومی ارجاعات مربوط به دوران پیش از تسخیر را در آثار خود گنجاندند، هرچند این مساله تا پیش از ۱۵۶۰ عمومیت بیشتری دارد.
خورخه خوان ای سانتاسیلیا (Jorge Juan Y Santacilia) [دانشمند اسپانیایی قرن هجدهم] و آنتونیو دِ اویوا (Antonio de Ulloa) [نظامی و مستعمرهچی اسپانیایی قرن هجدهمی] نظراتی مثبت و منفی را در خصوص ساختمانهای مذهبی موجود در شهر کیتو (Quitto) در میانهی قرن هجدهم ارائه کرده و خاطرنشان ساختهاند که، برای مثال، صومعهی سان فرانسیسکو، «که کاملا بدون استفاده از سنگ ساخته شده است، باید هزینهی سرسامآوری داشته باشد؛ و بیتردید، رعایت تناسبات معماری، جانمایی قسمتهای مختلف، سلیقهی نازکاندیش و اجرای موقر بنا، آن را همطراز با تحسینشدهترین ساختمانهای اروپایی قرار داده است». کلیسای جامع کیتو اثاثیهای گرانبها داشت و «به صورت با شکوهی با پردههای پرشکوه آویخته شده و دیگر تزیینات گرانبها آراسته شده بود». در مقابل، کلیساهای قصبات در بسیاری از موارد حتی فاقد کفپوش بودند «تمامی نشانههای فقر را بر خود داشتند».
معماری برزیل فاقد ارجاعات پیش از تسخیر بود، زیرا نیروی کار بومی با سنت معماری، نظیر آنچه در مکزیک یا پرو دیده میشد، وجود نداشت. حجاران و نقاشان محراب اصلی کلیسای مدرسهی مذهبی یسوعیان در سالوادور دا بائیا، همگی از خود یسوعیان بودند.
معماری ساختمانهای سلطنتی و مدیریتی به شدت کارکردی و عموما مستحکم اما فاقد خلاقیت بود. دو نمونهی مشخص این شکل معماری، کاخهای مربوط به نیابت سلطنت در مکزیکوسیتی و لیما است. کاخ نخست پس از ویرانی در آتش شورشهای ۱۶۹۲ تغییر یافت. دومی در زلزلهی ۱۶۸۷ آسیبهایی جدی دید، و تعمیرات آن تا قرن هجدهم پایان نیافت.
معماری در آمریکای لاتین: بخش نخست (معماری مایا)
معماری در آمریکای لاتین: بخش دوم (مکزیک پیشاکلمب)
معماری در آمریکای لاتین: بخش سوم (آمریکای جنوبی پیشاکلمب)
معماری در آمریکای لاتین: بخش چهارم (آغاز استعمار)
ایمیل مترجم: rz.eskandary@gmail.com