کلیفورد براون، کلی داناهیو-والاس و پاتریشیا ندرلی / برگردان رضا اسکندری
معماری مولفهای مهم در مطالعهی آمریکای جنوبی پیشاکلمب است؛ نه فقط از آن رو که زیبا و نمادین است، که همچنین از آن رو که اطلاعاتی را پیرامون آن جوامعی به ما میدهند که سازندهی چنین ساختمانهایی بودهاند. معماری سازههایی از همه نوع را در بر میگیرد؛ سازههای منفرد، گروهی یا در مقیاس منطقهای. معماری میتواند علاوه بر ساختمانها، دیوارهای منفرد، استحکامات نظامی، شبکههای آبرسانی، زنجیرههایی از طارمیها، راهها و نظایر آن را نیز در بر گیرد. معماری، به ویژه در جوامعی که فاقد سوابق نوشتاری هستند، اطلاعات ارزشمندی را در خصوص کارکردهای سازهها، و نیز در خصوص سازماندهی اجتماعی و سیاسی، ایدئولوژی و مذهب فراهم میسازد. رابطهی میان سازمان اجتماعی و معماری میتواند در طراحی یا ترکیببندی بناها مشهود باشد، یا در تار و پود سازهها پنهان شود.
نوشتههای مرتبط
دلیل آنکه چرا مردمان به ساختن بناهای یادبود ترغیب میشوند را همیشه نمیتوان در خود بنا جست. برای مثال، در حالیکه مذهب و ایدئولوژی انگیزههایی قدرتمند محسوب میشوند، اما ضرورتا این دو نیستند که همیشه کارگران بیشمار را در یک زمان گرد هم میآورند. به هر روی، بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که مجموعههای بزرگ معماری در جهان باستان، در جوامعی ساخته شدهاند که به مرحلهی «دولت» رسیده بودند. این مساله مشخصا در خصوص اینکاها (Inca) و واریها (Wari) در اراضی مرتفع رشتهکوههای آند، و نیز چیموها (Chimu) در سواحل اقیانوس آرام صدق میکند. معماری در این جوامع، چه در مراکز شهری بزرگ و چه در اراضی پیرامونی آنها، سبک دولتی قابل تمایزی دارد. سازهها و بناهای یادبودی که از آن دوران برجای ماندهاند از مصالحی ساخته شدهاند که گذر چنین زمان دور و درازی را تاب آوردهاند. آنها بیشتر در سواحل اقیانوس آرام و اراضی مرتفع آند یافت میشوند. بعضی از جوامع در بخشهای شمالی آمریکای جنوبی و حوزهی آبریز آمازون، سازههایی استادانه و چندطبقه را با مصالحی موقتی میساختهاند که امروز، به جز ردپایی از آنها چیزی برجای نمانده است و تنها با حفاریها و بررسیهای باستانشناسی قابل دستیابی هستند.
معماری این منطقه عموما با مجموعههایی از سازهها یا شهرهای پیوسته یا مکمل تلازم دارد. تفکر غربی عموما تمدنها را با شهرها و سبکهای معماریشان ردهبندی میکنند. جوامع آمریکای جنوبی پیش از ورود اروپاییها، تمدنهایی را شکل داده بودند که مسلما همگی آنها شهرنشین نبودهاند، اما به هر روی، بناهای یادبود منحصر به فردی ساختهاند.
قدیمیترین سازههای مسکونی منطقه، در بالادست درههای خِکِتِپِکی (Jequetepeque) و نانچوک (Nanchok) یافت شده و نزدیک به ده هزار سال قدمت دارند. این ساختمانها بسیار کوچک بوده و احتمالا به عنوان سرپناهی برای خوابیدن مورد استفاده قرار میگرفتهاند. یکی دو هزاره بعد از آن و در همان منطقه، ساختمانها بزرگتر شده و در مجموعههایی چندتایی در کنار هم و در یک چشمانداز ساخته میشدند. در ۶۷۰۰ سال پیش و در مجاورت درهی نانچوک، دامداران و نخستین کشاورزان، تپههای کم ارتفاع سه طبقهای را ساختند که نخستین سازه با کارکرد عمومی در این دره محسوب میشد. این مرکز آیینی برای تقریبا ۲۴۰۰ سال مورد استفاده قرار میگرفت و پس از آن، تپهها با خاک تازه و حاصلخیز پوشانده و سپس ترک گفته شد.
در این زمان، جمعیتها به صورت تمام وقت درگیر کشاورزی بودند، و مجموعههای آیینی و تشریفاتی با سبکهای معماری مختلف در بالادست و پاییندست سواحل اقیانوس آرام و زمینهای مرتفع مجاورشان ظاهر شدند. در ساختگاه هواریکوتو (Huaricoto) در کایهخون دِ اوآیلاس (Callejon de Huaylas)، درهای مرتفع و مرتبط با دریا، سیزده بنای آیینی بزرگ با الگوهای معماری مرتبط با سنت کوتوش (Kotosh) و به شکل آتشدانهایی مدور و مدفون با کانالهای تهویه کشف شدهاند. قدیمیترین این سازهها مربوط به ۴۲۰۰ سال پیش است. در درهی سوپی (Supe) در سواحل شمالی-مرکزی پرو نیز احتمالا سنت کشاورزی مشابهی با مراحل آغازین درههای نانچوک و خکتپکی وجود داشته است. در ۴۲۰۰ سال پیش، جمعیتهای کشاورز ساختن پلاتفرمهایی بزرگ و خاکریز مانند را در میادین باز ساختگاهی آغاز کردند که امروزه کارال (Caral) نامیده میشود و برای شش قرن در اشغال بود. الگوی طراحی بیانگر آن است که نه تنها این تپههای دستساز، بلکه میدانگاههای مدور میان آنها نیز کارکردی یادبودی داشتهاند. به نظر میرسد تپههایی از این دست در دو برههی زمانی مهم در معماری این دره ساخته شدهاند. دیوارهای سنگی برجای مانده با استفاده از تکهسنگهای رودخانهای ساخته شده است؛ تکه سنگهایی که با استفاده از سبدهای حصیری به محل آورده شدهاند. دیوارها بدینترتیب با سنگ نماسازی میشدند و سپس روی آن ساروجی آهکی کار میشده است. مناطقی مسکونی با خانههایی کوچک و پسماندهایی از زندگی خانگی نیز در مجاورت این تپهها و در منطقهای وسیع در جنوبغربی آن برجای ماندهاند. معماری کارال نکات بسیاری را آشکار میسازد: نخست، جمعیت ساکن در این منطقه حرکت زودهنگامی را به سمت کشت آبی انجام داده که تامینگر غذای مورد نیاز جمعیت بزرگتری بوده است؛ دوم آنکه ایدئولوژیهای آنان باعث شده بود تا مردم زمان و توان بسیاری را مصروف برپاکردن چنین تپههای عظیمی کنند. ساختگاه کارال منحصر به فرد نیست؛ ساختگاههای متعددی با تپههای بزرگ، هم در درهی سوپی و هم در درهی پاتیویلکا (Pativilca) یافت شدهاند. اما به هر روی، کارال از دیگر نمونههای شناخته شدهی معماری آیینی در منطقه، دو هزار سالی قدیمیتر است.
سنت ساخت پلاتفرمهای بزرگ و تاثیرگذار، به عنوان معابد یا آرامگاههایی برای افراد خاندانهای سلطنتی، در سواحل اقیانوس آرام ادامه یافت. همچون ساختگاه کارال، در این ساختگاهها هم گروههای جمعیتی مستقلی که هرکدام بخشی از دره را در اختیار داشتند اما در سنت مذهبی بزرگتری با یکدیگر شریک بودند، مراکز آیینی خود را با سبک معمارانهی واحدی بنا میکردند. در سواحل مرکزی، مراکز آیینی از پلاتفرمهایی تپهای شکل تشکیل میشد که در چیدمانی U شکل سازمان مییافتند. نمونههایی از این سبک را میتوان در درههایی اوآئورا (Huahura) تا لورین (Lurin) یافت؛ این سبک همچنین در چابین دِ اوآنتار (Chavin de Huantar) در ارتفاعات و نیز در ساختگاه کابِیو موئرتو (Cabello Muerto) در درهی موچی (Moche) دیده میشود. در شمال، تپههای ساخته شده در سوپی، کاسما (Casma)، و نِپِنیا (Nepeña) قاعدهای چهارضلعی و جلوخانهایی مدور داشتند. در همین زمان، در ساحل شمالی، از درهی بیرو (Viru) تا منطقهی لامبایک (Lambayeque)، پلاتفرمهای آیینی تپهای کمارتفاعتر، با پلکانهایی اضافه شده در مرکز و جلوخانهای چهارضلعی دیده میشوند. ستونهایی بر بالای هر تپه قرار گرفتهاند و مجسمههای گلی قالبزنی و رنگآمیزیشده برای تزیین دیوارها مورد استفاده قرار گرفتهاند. تپهی مرکزی با تپههای جانبی امتداد یافتهاند که ترتیب U شکلی به مجموعه داده است. مجموعههای این منطقه چند قرنی از تپههای U شکل ساختگاه چابین قدیمیترند. جهت عمومی مجموعههای U شکل به سمت کوه است؛ به سمت منابع آب. بالهای جانبی ممکن است به سازمان اجتماعی دوگانهی جامعه مربوط باشد، مانند چیزی که امروز و در خصوص تپههای U شکل در نواحی آیینی ماپوچی (Mapuche) صادق است.
اوجگیری سنت ساخت تپههای بزرگ از خشت در مرحلهی متقدم دورهی میانی رخ داد؛ زمانیکه سنن مذهبی و سبک هنری موچی (Moche) بر درههای شمالی منطقه چیره شد. گمانهها بر این بوده است که در دورهای که سکب موچی در هنر سرامیک و معماری بر این منطقه استیلا یافته است، نشانههایی از حضور یک یا شاید دو دولت توسعهطلب را در خود دارد که مرکز یکیشان در درهی موچی در اوآکا دِ لا لونا (Huaca de la Luna) و اوآکا دِل سول (Huaca del Sol) [به معنی معبد ماه و تالار خورشید] قرار داشته است. اما به هر روی، امروزه مشخص شده است که سبک موچی توسط نخبگان و کاهنان مسلط در پیکرههای سیاسی حاکم بر یک دره یا بخشی از یک دره پذیرفته شده است. به هر روی محتمل است که برای ساخت بزرگترین سازههای کشف شده، نظیر اوآکا دل سول یا اوآکا فورتالِسا (Huaca Fortaleza) [به معنی دژ مقدس]، به همکاری جمعیتهای بیشتری نیاز داشته است. اوآکا دل سول در اصل پلاتفرمی تپهای شکل به طول ۳۴۷ متر، عرض ۱۶۰ متر و ارتفاع ۴۱ متر بوده است. این معبد در زمان خود بزرگترین سازهی ساخته شده در قارههای آمریکای شمالی و جنوبی بوده است. دو سوم سازه توسط غنیمتجویان اسپانیایی از جا کنده شده است که رودخانهی موچی را همچون یک «معدن» برای کشف طلا کاویدند. به نظر میرسد کارکرد اصلی اوآکا دل سول کارکردی مدیریتی بوده است. مرکزیت مذهبی در اوآکا د لا لونا قرار داشت است که در جنوب و در فاصلهی تقریبا نیممایلی اوآکا دل سول قرار داشته است. این بنا، پلاتفرمی تپهای شکل بوده است که از شمال تا جنوب قاعدهی آن ۲۹۰ متر و از شرق تا غرب آن ۲۱۰ متر و ارتفاع آن ۴/۳۰ متر بوده است. دیوارهای طارمیهای بنا اندودشده و با آذینهای چندرنگی تزیین شده بودند؛ آذینهایی بازنماییکنندهی چهرههای خدایان و دیگر نمادهای مذهبی. میان این دو بنا مجموعهی بزرگی از سکونتگاهها قرار داشت.
در درهی مجاور موچی در شمال، درهی چیکاما (Chicama)، دو پلاتفرم تپهای شکل بزرگ در دو سوی یک طارمی و در لبهی غربی دره قرار دارد. این دو بنا که امروزه اوآکا کائو (Huaca Cao) و اوآکا اِل بروخو (Huaca El Brujo) نامیده میشوند [به معنای عبادتگاه کائو و عبادتگاه جادو]، در دوران سبک موچی احداث شده است. کاوشهای باستانشناسی در ساختگاه اوآکا کائو صورت گرفته و آذینهای مربوط به دیوارهای جلوخان و نمای طارمیهای آن بیرون کشیده شدهاند. این سازهها در زمان خودشان شگفتانگیز و تکاندهنده بودهاند. کائو مشخصا یک ساختگاه مذهبی بوده است. با این حال، ممکن است در مواردی کارکردهای مدیریتی و آیینی در نقاط مختلفی از یک مجموعه انجام میگرفتهاند. باستانشناسان در اوآکا دل سول و نیز در اوآکا کائو کشف کردهاند که بسیاری از خشتهای استفاده شده نشانهایی بر خود دارند که به نظر میرسد بازگو کنندهی سهمیهی خشتهایی است که از سوی هر کدام از گروههای ساکن در دره اهدا شدهاند.
از حدود سال ۷۵۰ میلادی به بعد، تغییرات عمدهای در جوامع ساکن در کوههای آند صورت گرفت. مراکز آیینی همواره حایز اهمیت بودند، اما تپههای منفردی که ساخته میشدند عموما اندازههای کوچکتری داشتهاند؛ اما به هر روی، با رشد حکومتهای محلی، خصوصا در سواحل و ارتفاعات، اشکال معمارانهی جدیدی نیز به منصهی ظهور رسید. بناهای ترکیبی، قصرها، و اجتماعات شهری بزرگتر، جایگزین پلاتفرمهای آیینی و سکونتگاههای نسبتا حقیرانهی دوران موچی شدند.
سیصد سال پس از اوجگیری حوزهی فرهنگی موچی، جامعهی جدیدی با نام چیمو (Chimu) در سواحل شمالی اقیانوس آرام ظهور کرد. در طول سیصد یا چهارصد سال، چیموها مرکزیت را در درهی موچی در اختیار گرفتند و دیگر درههای ساحلی را نیز از تومبس (Tumbes) در شمال تا کاسما در جنوب را نیز به اشغال خود درآوردند. دامنهی تاثیرات فرهنگی آنان در جنوب تا نزدیکیهای لیما (Lima) امتداد یافت. مردمان این جامعه، به جای ساختن پلاتفرمهای تپهای شکل بزرگ با تزیینات فراوان، قصرهایی بزرگ و دیواردار ساختند که هم برای کارکردهای مدیریتی در جامعه به کار گرفته میشد و هم سکونتگاه فرمانروایانشان بود. این الگو نخستینبار در ساختگاه گالیندو (Galindo) در بالادست درهی موچی دیده شد. این فرم معمارانه با استادی بیشتری در مرکز جامعهی چیمو، شهر چان چان (Chan Chan) به کار گرفته شد. در اینجا، در طول سه یا چهار قرن، دستکم ده مجموعهی بزرگ ساخته شد که هر یک به یک فرمانروا و دستگاه او مربوط بود.
این مجموعهها در شکل و نقشه با یکدیگر متفاوت بودند اما همگی از محوطههای بزرگ و تقریبا مستطیلشکلی تشکیل میشدند که در دیوارهای قطوری از جنس تاپیا (Tapia) یا خاکِ فشرده محصور شده بود. بلندترین این دیوارها ۹ متر ارتفاع داشته است. پلان معمارانهی این مجموعهها، که باستانشناسان نام دژ (Ciudadelas) را بر آنان نهادهاند، از سه بخش تتشکیل میشده است. ورود به این مجموعهها، به واسطهی دروازهای اصلی در ضلع شمالی بنا محدود میشد؛ دروازهای که به یک حیاط پهناور منتهی میشده است. کرسیهای در دو طرف این مسیر نصب شده بودند. انتهای جنوبی مجموعه با دیوارهای اتاقهایی محصور میشد که فضای عرض مجموعه را اشغال میکردند. یک یا دو ورودی به اتاقها وجود داشته و احتمالا فضای پلاتفرم دارای سقف هم بوده است. احتمالا این محوطه به عنوان یک صحنهی نمایش برای اجرای نمایشهای آیینی یا برای حضور خودِ فرمانروا مورد استفاده قرار میگرفته است. حیاط شمالی میتوانسته جمعیتی چندصد نفری از تماشاچیان را در خود جای دهد که بدینترتیب، اجرای مناسک را با فاصله به تماشا مینشستند.
بخش مرکزی دژ، همچون یک کندو، اتاقها و مجموعههایی با دسترسی محدود را در بر میگرفت. بعضی از این اتاقها بیتردید محل سکونت فرمانروا و خانوادهی او بودهاند. مابقی آنها نیز دارای کارکردهایی حکومتی بودهاند که هنوز کیفیت آنها بر ما آشکار نشده است. اتاقهای باز و سهبری نیز وجود داشتند که با دیوارهای طاقچهدارشان احتمالا برای نظارت بر امور حکومتی یا مذهبی مورد استفاده قرار میگرفتهاند. باستانشناسان به این فضاها اتاقهای شور (Audiencias) میگویند. علیرغم تمام کاوشهای صورت گرفته در چهل سال اخیر، باستانشناسان هنوز در خصوص کارکرد این اتاقها به نتیجه نرسیدهاند. مجموعهی اتاقهای شور، نه تنها در چان چان، که در دیگر مراکز اداری چیمو در درههای دورافتادهی امپراطوی چیمو نیز دیده میشوند. یک سوم جنوبی مجموعهی دژ، در برگیرندهی پلاتفرمی تپهای شکل بوده که آرامگاه فرمانروا در آن قرار داشته است. همچنین یک چاه عمومی به سفرههای آب زیرزمینی حفر میشده و آب قصر را تامین میکرده است. بقایای سازههای بوریایی نشان میدهد که افراد فرودست،
که احتمالا خدمتکاران قصر بودهاند، در این قسمت دژ زندگی میکردهاند. دیوارهای بخشهای شمالی و مرکزی دژ، و نیز پلاتفرم تدفین، با حاشیههای تزیینی قالبزنی شده، با موتیفهای دریایی و انتزاعی تزیین میشدند؛ موتیفهایی که ویژگی سبک چیمو هستند. دستکم چهار پلاتفرم تپهای شکل مستقل نیز خارج از محدودهی دژ وجود داشتهاند که احتمالا به عنوان معبد مورد استفاده قرار میگرفتهاند. این پلاتفرمها بیشک مراکزی مناسکی بودهاند. اما چپاولگری [اسپانیاییها] در این پلاتفرمها به قدری شدید بوده است که دشوار بتوان چیزی از سبک معماری آنها گفت. آنها در مقایسه با اندازه و گسترهی قصرها کوتوله به نظر میرسیدند و حتی از لحاظ اندازه با بعصی از پلاتفرمهای تدفین قابل مقایسه بودهاند. در بین چیموها، معماری ارتباط تنگاتنگی با قدرت سیاسی و توان فرماندهی به قوای انسانی داشته است.
معماری امپراطوری اینکا، به مرکزیت شهر کوسکو (Cuzco) در ارتفاعات جنوبی پرو، شناختهشدهترین نمونه از معماری پیشاکلمبی در منطقهی کوههای آند است. هرچند بخش عمدهای از کوسکوی اینکا در طول پنج قرن مداخلهی اروپاییها از میان رفته است، اما ساختگاههای چندی نظیر پیساک (Pisac) و اویانتایتومبو (Ollantaytombo) در اراضی حاشیهی آن هنوز برقرار است. ساختگاه ماچوپیچو (Machu Picchu) نیز هم به نمادی فرهنگی و هم به مقصدی توریستی مبدل شده است. ویژگیهای چندی وجود دارد که معماری اینکا را در کلیت آن مشخص میکند: مجموعهها معمولا گرداگرد حیاطهایی محصور ساخته میشدند که کانچا (Cancha) نام داشت؛ درگاهیها و طاقچههای دیوارها عموما ذوزنقهای شکل هستند؛ و سقف بناها به صورت شیبدار طراحی شده و به طرز استادانهای کاهگل شده بودند. معمولا یک دیوار با یک یا دو ورودی پیرامون هر مجموعه کشیده شده بود. اطراف حیاط، چهار ساختمان –یا بیشتر- ساخته میشد به طوریکه هر کدام از ساختمانها در یکی از اضلاع کونچا قرار داشت و ورودی آن نیز به محوطهی کونچا باز میشد. بلندمرتبهترین سازهها، آنهایی که برای فرمانروایان اینکا، نمایندگان او و اعضای عالیرتبهی دیوان ساخته میشدند، با استفاده از روش معروف معماری اینکا، یعنی سنگتراشی بالشی برپا شده بودند. در این تکنیک کار با سنگ، هر سنگ به تنهایی و بدون اندود در جای خود مستقر شده و کار بر روی سطح بیرونی سنگها، با برجستهساختن وسط و سابیدن کنارهها به اتمام میرسد بهگونهای که تختهسنگها شکلی مشابه بالش پیدا میکنند. این تکنیک بعضا برای ساختن قابهایی برای درگاهیهای ذوزنقهای شکل مورد استفاده قرار میگرفت در حالیکه مابقی دیوارهای ساختمان را دو لایه سنگ تراش خورده در دوسو تشکیل میداد که میان آنها با خردهسنگ پر شده بود. ساختمانهای کاربردیتر، همچون انبارها، از دیوارهای سنگی یکلایه و پرداختنشده ساخته شده بود. مابقی ساختمانها دیوارهایی آجری داشتند که بر اسکلتی سنگی تکیه میکردند. سقفهای اندودشدهی این ساختمانها، آنها را در برابر باران حفظ میکردند.
معماران اینکا ساختمانهای بلندمرتبگان را به گونهای طراحی میکردند که درگاهیهای ذوزنقهای شکل متعددشان، یا پنجرههای ذوزنقهایشان، چشماندازی وسیع و باز داشته باشد. گاهی این خطوط دید به طاقچهای ذوزنقهای در یک دیوار داخلی منتهی میشد. سنگهای به کار رفته در بنا به دقت انتخاب شده و از معادنی بعضا دور، با دقت به محل ساخت بنا منتقل شده بودند. در ساختگاه دیوانی بزرگ اوآنوکو پامپا (Huanuco Pampa) ساختمانهای عظیمی با قاعدهی مستطیلی شکل گرداگرد یک میدانگاه عظیم را گرفتهاند و دروازههایشان به سمت این میدانگاه باز میشود. گمان بر این است که چنین ساختمانهایی برای اسکان موقتی گروههای بزرگی از افراد، همچون سربازان، مورد استفاده قرار میگرفتهاند. در میانهی این میدان یک اوشنو (Ushnu) قرار داشته است؛ پلاتفرمی کوچک و مطبق که با سنگکاریهایی تجملاتی تزیین شده بود. این بنا احتمالا به عنوان گونهای کوه مصنوعی ساخته شده بود. در مناسبتها و مناسک، خودِ اینکا یا نمایندهی او، از بلندای این کوه و در برابر دیدگان جمعیت انبوهی که میدان را پر میکردند، ایراد خطابه میکرده است.
معماران اینکا روی طراحی مناظر نیز کار میکردند. آنها مجموعههای درخشانی از طارمیها را طراحی میکردند، گیاهان محصولداری مانند ذرت را که برایشان ارزش خاصی داشت میکاشتند، و در نقاط تلاقی با سازههای کوچکتر دیوارکشی میکردند. در پارهای از موارد، حتی راههای اینکا نیز به صورت نمادین در طراحی سکونتگاههای اینکا تاثیر میگذاشتند. سرچشمهی رودها و کانالهای مهم آب معمولا با سنگهایی با حجاریهای استادانه نشانگذاری میشد که پاچا (Pacchas) نام داشتند و آب، با عبور از میان آنها، چشماندازشان را انعکاس میداد. در اوآنوکو پامپا دو راه اصلی از دو گوشهی مقابل هم وارد و خارج میشدند و الگویی ضربدری را میساختند که میدانگاه شهر را به نیمهها و چهارکهایی منقسم میساخت که این هر دو شکل تقسیم، نزد اینکاها اهمیتی نمادین داشته است. معماری اینکا به صورت استادانهای طراحی شده بود تا بیننده را تحت تاثیر قرار دهد و قدرت و گستردگی امپراطوری پهناورشان را بازتاب دهد.
معماری در آمریکای لاتین: بخش نخست (معماری مایا)
معماری در آمریکای لاتین: بخش دوم (مکزیک پیشاکلمب)