حسین عباسی
“ناسیونالیسم نژادی در تاریخ معاصر ایران” عنوان کتابی است، که در سال جاری (۱۳۹۸ شمسی) توسط انتشارات گامِ نو به چاپ رسیده است. نویسنده ی این کتاب، عبدالرضا نواصری، پس از یک یادداشت و یک مقدمه، در سه فصل و یک نتیجه گیری، از تعریف “ملّت” و “ناسیونالیسم” آغازیده و تا “جریان فکری آریاپارت شروین باوند” رسیده و به گفتمان و گونه های ناسیونالیسم و چهار نسل ناسیونالیست های ایرانی پیش و پس از انقلاب اسلامی پرداخته است.
در “نسل سوّم متفکران ناسیونالیسم نژادی در ایران”، نام های شاهرخ مسکوب، ذبیح الله صفا، عبدالحسین زرّین کوب، فریدون آدمیّت و شجاع الدین شفا به چشم می خورد.
آنچه در نخستین صفحه ی کتاب، در بخش “یادداشت نویسنده” قابل تأمل برای همه ی خوانندگان است، این سخن نویسنده است: «بیان دیدگاه های ناسیونالیستی افراد ذکرشده در کتاب، به معنای نفی سایر وجوه و ابعاد مثبت آنان در حوزه های علمی، فرهنگی و انسانی نیست … به طور مثال، … بیان اندیشه ی ناسیونالیستی صادق هدایت به مفهومِ نفی مقام رفیع ادبی او در داستان نویسی ایران نیست.» (ص: ۹)
نویسنده در این کتاب ـ ۱۶۸ صفحه ـ نتیجه می گیرد: «بنیاد هویّت ملّی را بر نژاد، خون و خلوصِ زبانی نهادن، پنداری خام، خیالین، غیرِ دموکراتیک و غیرِ انسانی است. جامعه ی متکثّر ایرانی با گوناگونی فرهنگی، قومی، زبانی و مذهبیِ خود جهت حرکت به سمتِ پیشرفت و توسعه ی پایدار در قالب دولت ـ ملّتِ مدرن به ضرورت بازسازی هویّتِ ملّی خود بر اساسِ ناسیونالیسم مدنی و دمکراتیک نیازمند است، که در آن ملّت به مثابه ی “اجتماعی سیاسی از شهوندان” تعریف شود.» (ص: ۱۶۱)