انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معرفی کتاب «مقدمه‌ای بر انسان‌شناسی دین»

مقدمه ای بر انسان شناسی دین نوشته فیونا بوی به قلم مهرداد عربستانی ترجمه و توسط نشر افکار منتشر شده است. کتاب از این حیث که میان نظریات و یافته های پژوهشی در رفت آمد است فهم عمیقی از پژوهش های مردم نگارانه را در اختیار مخاطب قرار می دهد . قابل توجه است که محوریت دین و مناسک مذهبی ابدا به رویکرد کل نگرانه فیونا بوی آسیب نزده است و هرجا که مولف لازم دانسته است یافته های پژوهشی و نظریات حوزه های دیگر علوم اجتماعی در سیر روایت فصل های کتاب قرار گرفته اند. قلم متواضع و محتاط فیونا بوی سرمشق ارزشمندی برای مطالعه فرهنگ و پژوهش های انسان شناسی است. مخاطب با پیشروی در فصل ها به تدریج متوجه این نکته می شود که نگارنده خود را در موضع اقتدار و تسلط بر موضوع نمی بیند . البته این رویکرد صرفا ارزش اخلاقی ندارد بلکه از یک نظر کاملا علمی است. فهم کنه ماهیت ادیان و معانی که ذهن انسان در توضیح رابطه خود با ایشان مطرح کرده است همواره مورد چالش بوده است. در پیشگفتار مولف بر ترجمه فارسی بخش انتهایی آن برای من بسیار الهام بخش بود جایی که بوی می گوید: “همان طور که این کتاب را می خوانید ، امیدوارم که تجارب خودتان و کسانی که در اطراف تان هستند بخش هایی از آن را برای تان پر طنین کند و شما را قادر سازد مثال ها من را با مثال های خود جایگزین کنید.” این ایده و طرز فکر نگارنده حائز اهمیت است چراکه منجر به پرورش ایده های پژوهشی در ذهن مخاطبان می گردد.

ده فصل کتاب با عناوین نظریه ها و مناقشات ، بدن به مثابه نماد ، محافظت و تغییر مرزها ، جنسیت و امر قدسی ، دین فرهنگ و محیط ، نظریه مناسک ، شمنیزم ، جادوگری ، زیارت و اسطوره تدوین شده است. شاید مهم ترین ویژگی در تدوین فصول استقلال هر کدام در نمایه و کتاب شناسی باشد. پژوهشگران این حوزه یا علاقه مندان می توانند هر فصل از کتاب را یک کتابچه در نظر بگیرند و مستقلا به مطالعه آن بپردازند.

کادر هایی که در توضیح اسامی خاص و مکاتب فکری آمده اند شاید جایگاه این کتاب را در نگاه دانشجویان و پژوهشگران مقاطع ارشد و دکتری تنزل بخشد. اما این توضیحات ابتدائی درج شده در کتاب اتفاقا از فراست و هوشمندی مولف سرچشمه می گیرد چرا که وی جامعه مخاطبانش را صرفا به آکادمی و موسسات تحقیقاتی محدود نکرده و آنگونه قلم بدست گرفته تا ره آورد مناسبی را برای خیل وسیعی از علاقه مندان تهیه کرده باشد.

شاید مناقشه بر انگیزترین مبحث کتاب مقدمه ای بر انسان شناسی دین، همان فصل اول ، یعنی نظریه ها و مناقشات باشد. پرسش های بسیار عمیقی وجود دارند که هر چه پیش آمده ایم پاسخ گویی به آن ها دشوارتر شده است. یکی از این پرسش ها نسبت و شباهت اجتماعات بدوی معاصر با گذشته جوامع متمدن امروزی است. براستی برای مطالعه و فهم گذشته انسان این گروه های اجتماعی که بدوی می خوانیمشان نمونه های مناسبی هستند؟ آیا دین و تمام آنچه که ما به حوزه ماورا طبیعت نسبت می دهیم صرفا برساخته مغشوشی از تمایلات و خواسته های ذهن مردمان کم دانشی است که با رشد علم و پیشرفت تکنولوژی به تدریج نابود می شود یا چیزی بیش از آنچه که دانشمندان از دین می فهمند در کار است؟

از ادعای دیوید هیوم در ساخت علوم معنوی بر اساس دانش تجربی گرفته تا ناتوانی انسان در شناخت واقعی و نگاه کانتی همه و همه در بنا نهادن پی ساختمان معاصر علوم اجتماعی دخالت داشته اند. هرچه پیش آمده ایم این تضاد ها خود را بیشتر نشان داده اند و دیگر به سادگی نمی توان امیدوار بود که پاسخ های بی ابهام و روشنی را برای پرسش های مطرح شده در نظر آورد. بوی به این مسئله اشراف کامل دارد و با مطرح کردن چند پاسخ سعی در روشن کردن ذهن مخاطب دارد.
تمام سعی نگارنده کتاب بر این است که در عین طرح نظریات ، تفاوتی در شان ومرتبه شان قائل نشود. کما اینکه در بحث عقلانیت و دین همان میزان که از مشارکت مردم شناس در میدان مشاهده سخن به میان می آورد از رویکرد های علمی که دین را ساخته و پرداخته ذهن آدمی می دانند مثال هایی را ذکر می کند. اما به صورت ضمنی می توان فهمید که در میان رویکرد های مختلف ، پدیدار شناسی و لا ادریگری روش شناختی بیشتر مورد توجه بوی است. در بخشی از کتاب تحت همین عنوان موضع ایوانز پریچارد را تایید می کند : ” صرف نظر از اینکه دانشمندان علوم اجتماعی یک دین یا آیین را تایید کنند و یا خود را مردمانی معنوی بدانند یا نه ، غالب ایشان و مورخین ادیان احتمالا ارزیابی ایوانز پریچارد از نقش انسان شناس را معتبر می دانند” و بعد به بسط نظریه پریچارد می پردازد که انسان شناس در مطالعه دین به صحت و سقم عقاید دینی کار ندارد، بلکه از طریق پدیدار شناسی به مطالعه ایشان می پردازد. این موضع نظری حداقل به لحاظ روش شناختی به انسان شناسان اجازه می دهد که مردمان مورد مطالعه خود را بدون توجه به درستی یا نادرستی باور های دینی مورد مطالعه قرار دهند.
تاکید نویسنده بر این موضع نظری هنگامی آشکار تر می گردد که در بیان موضع علمی و بررسی آراء جیمز لت ، از التزام وی در افشای باورهای دینی سخن به میان می آورد. در این مورد می گوید “چنین حمیت ماتریالیستی آشکاری در انسان شناسی معمول نیست ، هرچند شک گرایی بنیادین آن در انسان شناسی وجود دارد.
در مجموع می توان ادعا کرد که کتاب مقدمه ای بر انسان شناسی دین از حیث به روز بودن یکی از آثار قابل توجه در حوزه انسان شناسی دین محسوب می شود و معرفی آثار بصری متنوع در انتهای هر فصل گواه و شاهد قابل قبولی بر این مدعا است. امید است با گسترش حوزه های مطالعاتی و صرف زمان ، آثاری مشابه به قلم پژوهشگران بومی نوشته شود.