انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معرفی کتاب «مارکسیسم، قانون و دولت» پولانتزاس

این کتاب مجموعه مقالاتی از پولانتزاس است که پس از مرگش و در سال ۲۰۰۸، در ۴۴۴ صفحه و به زبان انگلیسی انتشار یافت. بسیاری از مقالات این کتاب برای نخستین بار به زبان انگلیسی ترجمه شده ‌بودند و این مساله اهمیت این کتاب را دو‌چندان می‌کرد. خصیصه مهم این کتاب نوع گسترده مقالات آن است که از اولین کار‌های پولانتزاس تا آثاری که در اواخر عمر خود نوشته را در برمی‌گیرند و بنابراین این کتاب به نوعی حکم زندگی‌نامه نظری پولانتزاس را دارد. در ادامه به توضیح مختصر مقالات مهم کتاب می‌پردازیم.

کتاب با دو مقاله “تحلیل مارکسیستی دولت معاصر، قانون و پرسش آلترناتیو” و “نقد خرد دیالکتیکی سارتر” آغاز می‌شوند که به اولین دوره کارنامه نظری پولانتزاس مربوط اند.

در اواخر دهه ۶۰ پولانتزاس که به عنوان یک پژوهشگر در زمینه حقوق فعال بود، به فلسفه اومانیستی تحت تاثیر چهر‌هایی نظیر سارتر، لوکاچ و گلدمن نزیکی زیادی احساس می‌کرد. دو مقاله اول کتاب بازتاب دهنده چنین تاثیری هستند. در مقاله اول پولانتزاس تلاش دارد تا با استفاده از روش درونی- بیرونی رویکردی مارکسیستی را درباره رابطه دولت و قانون پرورش دهد و از ایده “خود مختاری نسبی” ساختار‌های حقوقی در برابر مارکسیسم اقتصاد‌گرا دفاع کند. در این مقاله پولانتزاس با تاکید بر واسطه‌گری قواعد حقوقی توسط ارزش‌ها در زمینه عمل مادی، این قواعد را با زیرساخت اقتصادی مربوط می‌سازد. در مقاله دوم پولانتزاس با بازخوانی تلاش سارتر در “نقد خرد دیالکتیکی” برای مرتبط ساختن نظریه مارکسیستی با فلسفه اگزیستانسیالیست، به رابطه مارکسیسم سارتری با تحلیل حقوقی می‌پردازد.

“مقدمه‌ای بر تحلیل هژمونی در دولت” نام سومین مقاله مجموعه است و نخستین مقاله‌ای است که آشکارا رنگ و بوی آلتوسری به خود می‌گیرد. اگر هدف آلتوسر کشیدن خط تمایزی میان یک ماتریالیسم تاریخی “علمی” و صورت‌های ایدئولوژیک مارکسیسم بود و این هدف را در عرصه فلسفه دنبال می‌کرد، پولانتزاس در این مقاله تلاش می‌کند تا همین هدف را در عرصه نقد اقتصادی- سیاسی پیاده کند و زمینه یک نظریه علمی برای تحلیل دولت را فراهم آورد. پولانتزاس به این منظور مفهوم هژمونی را که توسط آنتونیو گرامشی و پس از او حزب کمونیست ایتالیا عمومیت یافته ‌بود، واکاوی می‌کند تا در پس این بررسی بتواند به روشی علمی در تحلیل دولت و مبارزه طبقاتی دست‌ یابد که از تقلیل‌گرایی اکونومیستی متمایز باشد. جالب این است که هرچند معرفت‌شناسی پولانتزاس نیز در این دوره از کارش دچار یک گسست شده و از اگزیستانسیالیسم سارتری به تحلیل ساختاری آلتوسری رسیده است. دفاع از خودمختاری نسبی ساختار‌های حقوقی و سیاسی نسبت به زیرساختار اقتصادی هم‌چنان به عنوان اولویتی در کنش نظری او مشهود است.

در “به سوی یک نظریه مارکسیستی” پولانتزاس مستقیما و به شکلی نسبتا انتقادی به آلتوسر می‌پردازد و به شرح تلاش آلتوسر در حمله به مفهوم هگلی “تمامیت” (totality) و آلترناتیو مفهومی او یعنی “علیت ساختاری” می‌پردازد. سپس او برداشت خود از مهم‌ترین نتایج کار فلسفی آلتوسر را بیان می‌دارد. یعنی در نظر گرفتن تعین بخشی تام سطح اقتصادی تنها در وهله نهایی، نگاه پیچیده به وضعیت اجتماعی-اقتصادی و سیاسی در برابر تقلیل‌گرایی اقتصادی پیشین. با این وجود پولانتزاس کار آلتوسر را در روشن ساختن و در نظر گرفتن رابطه میان ساختار و تاریخ ناکافی می‌داند. او کار آلتوسر را در معرض خطر کارکرد‌گرایی می‌داند.

در “درباره طبقات اجتماعی” پولانتزاس به طرح نظری رویکردش به مسئله طبقات اجتماعی می‌پردازد که نه صرفا به عنوان جایگاه‌هایی در روابط اقتصادی تولید بلکه‌ هم‌چنین به عنوان روابط متمایز ایدئولوژیک و سیاسی و بار دیگر به نقد رویکرد تقلیل‌گرای اقتصادی می‌پردازد. به گمان پولانتزاس یک رویکرد عینی برای فهم “تعین ساختاری” طبقات باید بپذیرد که روابط سیاسی و ایدئولوژیک نیز در تعین طبقات موثر‌اند و مهم‌تر از همه باید مسئله بسیار مهم “مبارزه طبقاتی” را لحاظ کند.

“درباره تاثیر فاشیسم بر عامه” در سال ۱۹۷۶ و پس از انتشار کتاب مشهورش فاشیسم و دیکتاتوری منتشر شد، پولانتزاس اینجا با مسئله‌ای که خود آن‌ را بد‌فهمی طبیعت جذابیت فاشیسم برای مردم می‌داند مواجه می‌شود. مهم‌ترین جزء این مقاله تلاش او برای روشن ساختن روابط متفاوت ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی با فاشیسم در میان طبقات مختلف چه از جبهه‌ مسلط طبقاتی و چه در میان طبقات تحت تسلط است.

مناظره پولانتزاس با رالف میلیبند در مجله new left review از سال ۱۹۶۹ آغاز شد، زمانی که پولانتزاس با کتاب تازه انتشار یافته میلیبند “دولت در جامعه سرمایه‌داری” انتقاداتی جدی وارد کرد و رویکرد “تجربی” او را در بررسی دولت در جامعه ‌سرمایه‌داری به پرسش کشید. پولانتزاس در واقع به مسئله تفاوت‌ معرفت‌شناسانه ‌تئوری مارکسیستی در مواجهه با چیزی که آن را علم بورژوایی می‌نامید، تاکید می‌کرد. بعد‌تر لاکلائو نیز با هدف سنجش مواضع معرفت‌شناسانه هر‌یک از طرفین بحث وارد این مناظره شد. “دولت سرمایه‌داری: پاسخی به میلیبند و لاکلائو” آخرین مقاله‌ای است که پولانتزاس ۶ سال پس از نوشتن نخستین مقاله این مناظره نوشته است. در این مقاله پولانتزاس تلاش دارد تا از آن‌چه که به عنوان چهره ‌عمومی این مناظره تحت عنوان “مواجهه ساختارگرایان و ابزارگرایان” فراروی کند و در بستر تاریخی‌ای که با افول تدریجی اندیشه آلتوسر در فرانسه همراه بود پولانتزاس برخی از تفاوت‌های نظری‌اش را با سنت آلتوسری بیان می‌دارد. هرچند مجددا مبانی انتقاد کار خود از تجربه‌گرایی میلیبند را تکرار می‌کند اما تا حدی تفسیر لاکلائو از فرمالیسم شدید کارهای اولیه‌اش را می‌پذیرد. ولی با این وجود تاکید می‌کند که دولت باید لزوما در بستر جدایی ساحت اقتصادی از ساحت سیاسی فهمیده شود. او در ادامه می‌گوید اگر هم نظریه‌گرایی او به برخی گزاره‌های گمراه‌کننده منجر شده است. با این وجود هدف او هرگز تقلیل واقعیت به انتزاعی از شیوه تولید نبوده است و به این منظور از کتاب خود فاشیسم و دیکتاتوری شاهد می‌آورد که در آن اشکال گوناگون دولت را بررسی می‌کند و به جای شیوه تولید، مبارزه طبقاتی را در مرکزیت تحلیل خود قرار می‌دهد.

هنگامی که پولانتزاس در کتاب “طبقات در سرمایه ‌داری معاصر” درباره ظهور شکل جدیدی از خرده بورژوازی صحبت کرد، بحث او این تلقی را پیش آورد که چنان‌چه تولید ارزش اضافه (و نه صرفا تحقق آن یا تحت استثمار کاری نامولد بودن)را برای تعریف طبقه کارگر در نظر بگیریم، آن‌گاه طبقه کارگر تنها بخش بسیار کوچکی از جوامع صنعتی را تشکیل می‌دهند. در “خرده بورژوازی” پولانتزاس هم‌چنان از نظراتش در طبقه در سرمایه‌داری معاصر دفاع می‌کند و تاکید می‌کند که فاکتور‌های سیاسی و ایدئولوژیک نیز نقش بسیار مهمی در به وجود آوردن طبقات دارند و این فاکتور‌ها هرگونه تعریف انتزاعی طبقات بر اساس معیاری صرفا اقتصادی را ناممکن می‌سازند.

در مقاله “آیا مارکسیسم دچار بحران است؟” پولانتزاس با پذیرفتن ضعف مارکسیسم در برخی زمینه‌ها تلاش می‌کند تا از آن در برابر منتقدینش دفاع کند. او چنین استدلال می‌کند که اگر مارکسیسم بحرانی دارد، این بحران در وهله اول متوجه مارکسیسم- لنینیسم شوروی است که در برابرش جبهه‌ای روشنفکری شکل گرفته است. او این جبهه روشنفکری را تجلی‌بخشی از روند پیشرفت ایدئولوژی مسلط می‌داند که به دنبال شکست‌های اخیر طبقه کارگر پا گرفت. یک ایدئولوژی نئولیبرال که خود به سوی خودکامگی و غیر منطقی بودن گرایش داشت. با این وجود پولانتزاس تاکید می‌کند که برای مبارزه با چنین وضعیتی باید بر نوعی از مارکسیسم غیر دگماتیک و خلاق تکیه کرد که ابژه خودش را (مبارزه طبقاتی) دارد ولی با این وجود با سایر ساحت‌ها نیز وارد گفت‌وگوی نظری می‌شود و آماده پذیرفتن مفاهیم جدید و رها کردن ایده‌های کهنه است.

یکی از مهم‌ترین مقالات این کتاب مقاله “به سوی یک سوسیالیسم دموکراتیک” است که در مباحثات نظری حول استراتژی سوسیالیستی جایگاه مهمی دارد. “سوسیالیسم دمکراتیک خواهد بود یا هرگز نخواهد بود”

در این مقاله او به نقد گرایش آنتی-دموکراتیک سنت بولشویکی از لنین تا استالین می‌پردازد. پولانتزاس این گرایش را نیز همانند سوسیال دموکراسی گرفتار بی‌اعتمادی به تحرکات عمومی و تکیه بر دموکراسی سلسله‌مراتبی می‌داند. به نظر او هر دو رویکرد “پرستش دولت” را به شکل حکومت توسط اقلیتی روشنفکر ترجیح می‌دهند. اگر سوسیالیسم بخوهد از این چنین دولت‌گرایی بر‌حذر بماند، باید پروسه طولانی تغییر دولت از بیرون و درون را پی‌گیری کند، نه نوعی از تسخیر قدرت برای جایگزین کردن کل نظام نمایندگی پارلمانی.

پایان کتاب نیز به مصاحبه دیوید وب از “مارکسیست امروز” با پولانتزاس و یادداشت‌های تحقیقی پولانتزاس درباره طبقه اختصاص یافته است.

مشخصات کتاب

Poulantzas, Nicos, The Poulantzas Reader: Marxism, Law and the State, Edited by James Martin, London, New York, Verso Books, 2008

Introduction by James Martin 1

۱ Marxist Examination of the Contemporary

State and Law and the Question of the ‘Alternative’

۲ Sartre’s Critique of Dialectical Reason and Law

۳ Preliminaries to the Study of Hegemony in the State

۴ Marxist Political Theory in Great Britain

۵ Towards a Marxist Theory

۶ The Political Forms of the Military Coup d’Etat

۷ The Problem of the Capitalist State

۸ On Social Classes

۹ Internationalization of Capitalist Relations

and the Nation-State

۱۰ On the Popular Impact of Fascism

۱۱ The Capitalist State: A Reply to Miliband and Laclau

۱۲ The Political Crisis and the Crisis of the State

۱۳ The New Petty Bourgeoisie

۱۴ The State and the Transition to Socialism

۱۵ Towards a Democratic Socialism

۱۶ Is There a Crisis in Marxism?

۱۷ Interview with Nicos Poulantzas

۱۸ Research Note on the State and Society