«عناصر بصری در شهر» عنوان کتاب سوم «دانش زیباسازی شهری» است که در این یادداشت نظری اجمالی به آن خواهیم داشت. این اثرنوشته گروه علمی احمد نادعلیان، آذین السادات دامی رو و مصطفی سیرم با مشاوره موسی پژوهان و مهدی ماستیانی است که توسط نشرهنر معماری قرن درسال ۱۳۹۲ در ۹۸ صفحه به چاپ رسیده است. طراح جلد فواد علیجانی است، تصویر روی جلد در و سردر قوسی شکلی است که فرم و تزئینات آن به نظر معماری غیرایرانی است شاید بهتر بود تا همچون دو کتاب قبلی از نماهای معماری ایرانی استفاده می شد .
احمد نادعلیان هنرمند هنرهای محیطی و زمینی است وی دارای مدرک دکترای فلسفه هنر در زمینه تخصصی نقاشی و تزئینات دیواری از دانشگاه مرکزی انگلستان(UCE) است. و بیشتر بهخاطر کنده نگاری بر روی سنگهای رودخانه شناخته شدهاست. فعالیتهای هنری او همچنین شامل حجاری، چیدمان، کارهای چند رسانهای و اینترنتی(نتآرت)، چیدمان ویدئویی، کارهای تعاملی و اخیرا ساخت آهندیسها است. او بیشتر در طبیعت زندگی میکند و در عرصه بینالمللی به اجرای هنر محیطی میپردازد. آثار او در بیش از ۴۰ کشور دنیا پراکنده هستند. در سال ۲۰۰۹ اثر مهر استوانهای و چاپ آن در خلیج فارس در تقویم دیواری هنر محیطی آمریکا به ثبت رسید و جوایز و افتخارات بسیاری را کسب نموده است. احمد نادعلیان سابقه تدریس در دانشگاههای شاهد (عضو هیئت علمی)، دانشگاه تهران، هنر، الزهرا، سوره و آزاد را دارد. او هماکنون در دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا تدریس میکند و تاکنون مدیریت و دبیری جشنوارههایی همچون جشنواره هنر محیطی ایران و جشنواره بینالمللی مجسمههای شنی را به عهده داشتهاست. مهمترین ویژگی آثار او در حجاری سنگهای طبیعت، به گفته خودش، اصل همسویی و غلبه نکردن بر طبیعت، دگرگون نکردن ماهیت، حفظ بافت و کلیت سنگ است که سادگی و رازآلودگی حجاریها را به همراه دارد. بیشتر طرحهایی که او بر روی سنگهای صیقلی رودخانه حجاری میکند، طرح نمادین ماهی است. نادعلیان همچنین در زمینه هنر زمینی، با به کارگیری خاکهای رنگی طبیعی، به طراحی چهره و دست بر بستر سواحل میپردازد.
نوشتههای مرتبط
آذین السادات دامی رو نیز علاوه بر این کتاب در تالیف کتب دیگری از جمله تاریخچه مبلمان شهری، راهنمای رنگ آمیزی مبلمان شهری، اعمال پوشش در رنگ آمیزی سطوح و… نقش و همکاری داشته است و مصطفی سیرم در تالیف کتب باغ مجسمه، نمادها و شهرها، کیفیت زندگی شهری و … همکاری داشته است .
موسی پژوهان هم به عنوان مشاور اثر دارای مدرک دکتری تخصصی جغرافیا و برنامه ریزی شهری است و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی قزوین بوده وعلاوه بر این کتاب، همکاری در کتب دیگر «دانش زیباسازی شهری» و مقالات و پژوهش های بسیاری در حوزه های جغرافیای انسانی و برنامه ریزی شهری در پیشینه کاری خود دارد.
در مجموع تیم نویسنده این اثر از حوزه های هنرهای تجسمی و جغرافیا و برنامه ریزی شهری بوده و بیشتر متمرکز بر حوزه «هنرتجسمی» با نگاه «اصول وسواد بصری» می باشند .
«عناصر بصری در شهر» شامل پنج بخش «تعاریف و مفاهیم عناصربصری و اهمیت آن در زیبا سازی شهری»، «مشکلات و معضلات»، «ساختار و اجزای تشکیل دهنده عناصر بصری»، «سازماندهی»، «نمونه های موردی» و در آخر بخش «جمع بندی» است.
در مقدمه انسان را تنها موجودی معرفی می کند که محیط زیست خود را برای لذت زیبایی تغییر می دهد. لذا آدمی برای درک مطلوب محیط اطراف به یکسری «اصول یا سواد بصری» نیاز دارد. و«عناصر بصری» را همان قواعد درک زبان و ابداع هنر های تجسمی در نظر گرفته و مطرح می کند که با شناخت و تجربه آن بهتر می توان زیبایی فضای اطراف را درک و طراحی نمود. در ادامه فقر سواد بصری را دلیل طراحی نادرست محیط های شهری امروز وعدم درک درست از محیط و لذت آن توسط ناظران بیان می کند.
بخش اول کتاب مفاهیم «عناصربصری» را شرح داده وآنرا همچون دستور زبانی برای درک نوشتار بیان می کند. دانستن اصول و قواعد بصری برای درک و خلق اثر هنری در کنار ذوق و فضای فرهنگی طراح و ناظر لازم دانسته و اهمیت آن را در «زیباسازی شهری» و درک آن مورد بررسی قرار می گیرد. و یکی از دلایل جدایی بین درک طراح و درک عامه مردم، داشتن و نداشتن سواد بصری مطرح شده که برای رسیدن به درک مشترک و راه حلی مناسب برای زیباسازی شهری کسب آن را لازم بر می شمرد .
بخش دوم نیز از مشکلات و معضلات طراحان مانند، عدم توجه لازم به مفهوم «زیبایی شناسی»، قدر و ارزش واقعی آن با ذکر مواردی چون توجه سطحی و… صحبت می کند .
بخش سوم اثر ساختار و اجزای تشکیل دهنده «عناصر بصری» را در سه ردیف «عناصر اساسی»، «متغیرها» و «سازماندهی» معرفی می نماید. در ادامه عناصر اساسی را شرح می دهد با توجه به اینکه تمامی منظرها و آثار تجسمی بر اساس آنها ایجاد می شوند.
عناصر اساسی: «نقطه»، «خط»، «سطح»، «حجم»
«نقطه» را اولین عنصر بصری، مبدا پیدایش فرم و مبین مکانی در فضا و قابل تبدیل به خط و… معرفی نموده و بکار گیری آنرا برای مفهوم تاکید بیان می دارد. «خط» که دومین عنصر بصری و قابل تبدیل به سطح است، به نسبت نقطه دارای انرژی فعال و متحرک تری است و انواع مختلف آن نیز نمودهای بصری متفاوتی دارند. «سطح» سومین عنصر بصری با دو بعد طول و عرض و قابل تبدیل به حجم بوده و شکل وابسته به آن مطرح می گردد و در آخر «حجم » عنصر اساسی چهارم با سه بعد طول، عرض و ارتفاع و دو نوع تو خالی(باز) و توپر(بسته) شرح داده می شود.
سپس «متغیرها» که «عناصر اساسی» را در ارتباط با نور، رنگ، زمان، و حرکت با شیوه های مختلفی نشان می دهند را به موارد زیر تقسیم و به آزمون و شرح آنها در بستر عناصر اساسی می پردازد و در فضای شهری مثالهایی می آورد.
متغیرها : «تعداد، وضعیت، راستا، جهت وجهتیابی»، «اندازه، شکل، توالی(فاصله)، بافت، تراکم ورنگ»، «زمان، نور، نیروهای بصری و ثقل بصری»
«تعداد» عدد مشخصی نبوده و به بیش از یک اشاره می کند و تعداد بیشتر به معنی پیچیدگی بیشتر گفته می شود. «وضعیت» هم ارتباط عناصر با فضا را به خصوص در سه وضعیت اصلی عمودی، افقی و مایل نشان می دهد. «راستا» می تواند هدایت کننده ناظر به مسیر و نمایش حرکت باشد که عنصر خط این ویژگی را در منظر داراست. «جهت» که به لحاظ جغرافیا، ارتباط با سطح زمین و ناظر از هم قابل تفکیک است و تلفیقی از وضعیت و راستاست.
«اندازه» معرف ابعاد عناصر بسته به مقیاس اندازه گیری است که بزرگی در قیاس با انسان، عظمت، تحسین و تمجید به دنبال دارد. «شکل» که از مهمترین متغیرهاست از دو نوع ساده و هندسی، ارگانیک و پیچیده تشکیل شده است. «فاصله» یا «وقفه» که می تواند منظم یا نامنظم در بین عناصر ایجاد شود علاوه بر انسجام طرح، حس سکون و رسمیت را نیز القا می کند. «بافت» یا «دانه بندی» که از منظر شکل و فرم قابل درک با حس بینایی و منظر جنیست و فیزیک قابل فهم با حس لامسه است شرح داده می شود. متغیر بعدی «تراکم» است که به تعداد واحدهای یک عنصر در محدوده مشخصی گویند که با بافت و فاصله مرتبط است. متغیر «رنگ» در همه جا حضور دارد و به لحاظ سردی، گرمی و درخشش و … مورد بررسی قرار گرفته و اثر روانی آن بر بیننده که تابع سه عامل مکان، فرهنگ و عوامل اجتماعی- روانی است مورد بررسی قرار می گیرد.
تا به اینجا «عناصر اساسی» در ارتباط با خصوصیات فیزیکی ثابت آنها بررسی می شوند و حال آنکه اشیاء در طی متغیر«زمان» چه نوع چرخه ای مثل آمد و شد فصول و چه نوع خطی گذشته، حال و آینده تغییر می کنند (بعد چهارم) . زمان نیز در حرکت و موقعیت ناظر متحرک(مانند مسافر قطار) دخیل معرفی می شود. از «نور» هم که عاملی برای دیدن و تشخیص رنگ و درک محیط یاد شده است و بسته به مقدار، جهت و کیفیت نور، درک محیط پیرامون و منظر متفاوت خواهد بود و «پدیده ی «نیروهای بصری»، پدیده ای مجازی و احساس حرکتی است که توسط تصاویر و اشیای ایستا با طرز قرار گیری تعدادی عنصر در یک ترکیب بندی منظر ایجاد می شود. نیروهای بصری قوی عامل چنین خطاهای بصری محسوب می شوند.» (صفحه ۵۲ ). «ثقل بصری» یا سنگینی که در شکلهای افقی، احجام تو پر و… سنگین و فرو رفته در زمین به نظر می آیند.
بخش چهارم کتاب اصول «سازماندهی» یا همان نظم دهی «عناصر اساسی» در «متغیرها» را مورد بررسی قرار داده و آن را به سه گروه زیر تقسیم می نماید.
سازماندهی : «فضایی»، «ساختاری»، «نظم دهی»
ابتدا نشانه های «فضایی» که با موقعیت نسبی و تعاملات بین عناصر در فضا مرتبط هستند و از اصول «متغیرهای گشتالت» نیز هستند. با یکدیگر در ارتباط بوده و تلفیق آنها در هر زمان با غلبه نسبی یکی بر دیگری مطرح و شرح داده می شوند.
نشانه های فضایی: «نزدیکی»، «محصوریت»، «تداخل»، « تداوم»، «تشابه» و «نقش و زمینه»
در«نزدیکی» یا «همجواری» عناصر به صورت گروه دیده می شوند و اگر عناصر شبیه هم باشند از سر درگمی بصری جلوگیری می نماید و بالعکس آن نیز صادق است. «محصوریت» که تابعی از شکل و موقعیت عناصر بوده با محصور نمودن آنها کامل به نظر می رسند و دید را به داخل محدوده بر می گرداند و دید از فضای بیرون به درون جریان می یابد. «در هم آمیختگی» یا «تداخل» هم موجب می شود تا عناصر بخشی از یکدیگر به نظر آیند و یکدست جلوه کنند و وحدت داشته باشند و اما « تداوم» تکرار یک عنصر یا الگو در فضا و زمان است و گستره یا رشد را نشان می دهد. در اصل «تشابه» هم که هر چه عناصر مشابه هم باشند به لحاظ بصری به هم مرتبط می شوند، در حالی که هم شکلی سبب یکنواختی مطرح می شود. «نقش و زمینه»، بعضی شکلها در زمینه برجسته می شوند و اغلب در تضاد با آن هستند و گاهی نیز تفاوت بین این دو مشکل است.
«عناصر ساختاری» اصولی که برای ایجاد ساختار یکپارچه به هم مربوط می شوند، شمرده و شرح داده می شوند.
عناصر ساختاری: «توازن»، «تنش»، «ریتم یا ضرب آهنگ»، «تناسب»و «مقیاس»
«توازن» و «تعادل» که تحت تاثیر انرژی بصری هستند و عواملی چون جهت، اندازه، تراکم، توپر بودن و رنگ بر آنها موثر می باشند. «تنش» وقتی بوجود می آید که نیروهای بصری در تعارض باشند و به طرح سرزندگی و پویایی می بخشد. «ریتم یا ضرب آهنگ» از تکرار عناصر مشابه در فواصل منظم بوجود می آید و ممکن است ساده یا پیچیده باشد و نوع طبیعی آن نامنظم تر از انسان ساخت آن است. «تناسب» هم به رابطه اندازه نسبی عناصر یا قسمتهایی از عناصر با یکدیگر مربوط است و در قوانین کلاسیک عبارت خواهد بود از نسبت طلایی بر اساس مستطیل با ابعاد مشخص و تناسبهای شهودی که بر روشهای سعی و خطا متکی هستند. منظور از «مقیاس» هم اندازه عناصر در رابطه با اندازه بشر و نسبت به منظر و… گفته می شود.
ودر آخر به اصول «نظم دهی (انتظام)» می پردازد که موجب نظم در طراحی منظر یا ترکیب بندی است.
نظم بخشی: «محور»، «تقارن»، «سلسله مراتب» و «محمل یا مبنا»
«محور» خطی است فرضی یا واقعی که در طرفین آن عناصر چیده شده اند و در تمدنهای کهن وسیله ای ساده و قدیمی برای خلق نظم در آثار بوده است. «تقارن» ترکیبی رسمی و با ثبات بوجود می آ ورد و انوع محوری، مرکزی و دو گانه یا مکمل دارد. «سلسله مراتب» بصری در بسیاری از الگوهای طبیعی به لحاظ عملکرد یا اکولوژی وجود دارد و در معماری به کار گیری سلسله مراتب با فضا و عملکرد مرتبط است. اصل «محمل یا مبنا» هم در طراحی به عنوان مرجع یا مبنا برای دیگر اجزای طرح به شمار می رود و یک نقطه می تواند به عنوان مرکز محسوب شود و عناصر بدور آن ترتیب یابند. خط، بیش از هر عنصر دیگری مبنا قرار می گیرد مانند یک خیابان، خط واقعی که در کنار آن ساختمانها ترتیب یافته اند. «دگرگونی یا تغییر شکل» در یک منظر از نظر مقیاس، عملکرد، روند طبیعی و … رخ می دهد.
بخش پنجم کتاب نمونه های از «پاورز کورت، کویکلو، ایرلند» و «جنگل استراتایر، استرلینگ شایر، اسکاتلند» را بررسی می نماید. باغهای رسمی در پاورز کورت در کوههای کویکلو در غرب ایرلند واقع شده اند. عنوان می شود بسیار استادانه سازمان یافته اند و به توضیح کامل آن بر اساس تمام عناصر و متغیر ها می پردازد. در ادامه مسئله طراحی در منظر طبیعی را بررسی می نماید که هدف ایجاد وحدت بین منظر موجود و کاشت جنگلی انسان ساخت است.
در بخش جمع بندی اثر با مروری بر سر فصلها ی کتاب باز این مسئله اشاره می کند که یکی از راههای رسیدن به زبان مشترک بین طراحان و سایرین کسب سواد بصری و استفاده از الفبای زیبایی شناسی است تا ما را قادر به تشخیص الگوهای بصری نماید.
در مجموع کتاب «عناصر بصری در شهر» به درک مفهوم «زیبایی» محیط ، به خصوص شهر، با استفاده از الفبای زیبایی شناسی می رسد و الگوهای بصری را بطور مفصل معرفی و به شرح یکا یک آنها می پردازد. با این مبنی که بیننده درک عمیق تری از زیبایی پیرامون خود داشته باشد و لذت بیشتری از مناظر اطرافش ببرد. نکات و مطالب گفته شده برای هنرمندان که دارای سواد بصری هستند و به صورت حرفه ای از این اصول استفاده می کنند، جالب، قابل لمس و کاربردی است. اما ناکافی بودن و عدم وضوح برخی از تصاویر و مطالب تخصصی هنرهای تجسمی که در عمل قابل لمس و شناخت هستند برای خواننده ای که تجربه کار هنری را نداشته مبهم بوده و ملموس نیست.