حضور مردم در فضاهای عمومی با هدف «بودن در فضا»، یکی از مهمترین مؤلفههای سرزندگی فضای شهری است که منجر به ارتقای سطح روابط اجتماعی، افزایش امنیت طبیعی، ایجاد حس تعلق به مکان با افزایش امکان وقوع خاطره فردی و جمعی و کاهش جرم و جنایت در شهر میشود. هرچند برقراری روابط اجتماعی در فرهنگهای مختلف معلول عوامل پیچیدهای است، اما امکان رخداد روابط اجتماعی از جنبه سرشت واحد انسانها، در بسیاری از موارد، مشابه است. کتاب «زندگی میان ساختمانها»، یکی از مهمترین پژوهشها در زمینه سرزندگی و حضورپذیری فضای شهری است که متأثر از تأملات دقیق نویسنده در مقوله انسان و جنبهها و نیازهای اجتماعی اوست.
کتاب در چهار فصل: ۱. زندگی میان ساختمانها ۲. پیشنیازهای برنامهریزی ۳. گردهمآوردن یا پراکندن: برنامهریزی سایت و شهر ۴. فضاهایی برای راه رفتن، مکانهایی برای ماندن، تدوین شده است.
نوشتههای مرتبط
یان گل در مقدمه ویرایش جدید کتاب به سال ۲۰۰۶ مینویسد: «نسخه نخست این کتاب سالها پیش در دهه ۱۹۷۰ با هدف اشاره به کمبودهای برنامهریزی شهری و معماری عملکردگرایی منتشر شد که در آن دوران غالب بود. کتاب نگرانی نسبت به مردمی را مطالبه میکرد که در فضای میان ساختمانها حرکت میکنند؛ فهمی از کیفیتهای ظریفی را میخواست که در سراسر تاریخ سکنیگزیدن بشر مربوط به دیدارهای مردم در فضاهای عمومی است و به زندگی میان ساختمانها بهمثابه بعدی از معماری، طراحی و برنامهریزی شهری اشاره میکرد تا بهدقت پرداخته شود.
حالا ۳۵ سال سپری و در این سالها از سبکها و ایدئولوژیهای معماری زیادی عبور شده است. این سالها نشان داد که کار دقیق توأم با سرزندگی شهرها و مناطق مسکونی همچنان مهمترین موضوع است. شدت رشد، که از طریق آن کیفیت بالای فضاهای شهری در سراسر جهان اخیراً مورد کاربرد قرار گرفته است و نیز خواست عمومی رو به افزایش در کیفیت شهرها و فضاهای همگانیشان، بر این امر تأکید میکند. ویژگی زندگی میان ساختمانها با تغییر در موقعیت جامعه تغییر میکند اما اثبات شده است که اصول ضروری و کیفیت ضوابط مورداستفاده، زمانی که برای انسانها در حوزه عمومی کار میکند، ثابت است.
پسازاین سالها، کتاب بهروز، بازبینی و به بیش از ۱۵ زبان ترجمه شده است. این، ششمین نسخه زبان انگلیسی، شباهت اندکی با نسخههای اولیه دارد. مواد و تصاویر جدید به آن اضافه شده اما هیچ دلیلی وجود نداشت که پیام اصلی آن تغییر کند چراکه اهمیت ضروریاش همچنان پابرجاست:
بهخوبی مراقب مردم و زندگی گرانبهایشان در میان ساختمانها باشیم.
در این برهه از تاریخ، زمانی که همه شهرهای دنیا دستخوش تغییرات در فرایند رشد و مدرنیزاسیون هستند، آرزوی من این است که اصول برنامهریزی انسانمحور ارائهشده در این کتاب، بتواند بهمثابه منبع الهام برای این فرایندهای بااهمیت، خدمت کند».
وی در تعریف مفهوم کلی «زندگی میان ساختمانها» مینویسد: «روزی معمولی در خیابانی معمولی. پیادهها از پیادهروها میگذرند، کودکان جلوی در، نزدیک [خانهشان] بازی میکنند، مردم روی نیمکتها و پلهها نشستهاند، پستچی با محموله پستی دور میزند، دو رهگذر در پیادهرو سلام و احوالپرسی میکنند، دو مکانیک اتومبیلی را تعمیر میکنند، گروههایی به گفتوگو مشغولاند. این ترکیب فعالیتهای بیرونی متأثر از شرایط متعدد است. محیط فیزیکی یکی از عوامل است: عاملی که فعالیتها را به درجات مختلف و در مسیرهای متفاوت تحت تأثیر قرار میدهد. فعالیتهای بیرونی و برخی از شرایط فیزیکی که بر آنها اثرگذارند، موضوع این کتاب است.
موضوع ساده است، فعالیتهای بیرونی در فضاهای عمومی، میتواند به سه دسته تقسیم شود؛ هر کدام از مکانها با خواستههای بسیار متفاوت در محیط فیزیکی: فعالیتهای اجباری، فعالیتهای اختیاری و فعالیتهای اجتماعی.
فعالیتهای اجباری شامل آنهایی است که کم و بیش ضروری هستند – رفتن به مدرسه یا محل کار، خرید، منتظر ماندن برای اتوبوس یا کسی، اجرای دستورات، توزیع نامهها- به عبارت دیگر، تمام فعالیتهایی که مشمول درجه کمتر یا بیشتری از الزام در آنها است.
در کل، وظایف و مشغولیات روزمره به این گروه تعلق دارد. این گروه در میان سایر فعالیتها، اکثریت بزرگی از آنهایی را شامل میشود که به پیادهروی مربوط است.
از آنجاکه فعالیتهای این گروه ضروری است، وقوع آنها خیلی کم متأثر از چارچوب فیزیکی است. این فعالیتها در تمام طول سال بهوقوع خواهند پیوست، تقریباً تحت هر شرایطی رخ میدهند و کمابیش مستقل از محیط بیرونی هستند. شرکتکنندگان [در این فعالیتها] حق انتخاب ندارند.
فعالیتهای اختیاری- این فعالیتها در صورتی دنبال و در آنها شرکت میشود که تمایلی برای انجام وجود داشته باشد و اگر زمان و مکان آن ممکن باشد- کاملاً موضوع متفاوت است [در قیاس با فعالیتهای ضروری].
این دسته، فعالیتهایی نظیر پیادهروی برای استفاده از هوای تازه، ایستادن در حاشیه و لذت بردن از زندگی یا نشستن و حمام آفتاب گرفتن را شامل میشود.
این فعالیتها تنها زمانی رخ میدهند که شرایط خارجی مطلوب باشد، زمانی که آب و هوا و مکان، آنها را طلب کند. این ارتباط به خصوص در پیوند با برنامهریزی فیزیکی حائز اهمیت است، زیرا اغلب فعالیتهای تفریحی که خصوصاً خوشایند برای دنبال کردن در بیرون هستند، دقیقاً در این دسته از فعالیتها یافت میشوند. این نوع فعالیتها وابسته به شرایط فیزیکی خارجی هستند.
وقتی نواحی بیرونی از [هر نوع] کیفیت ناچیز است، تنها فعالیتهای اکیداً ضروری رخ میدهد.
زمانیکه مناطق بیرونی واجد کیفیت بالا هستند، فعالیتهای ضروری با زمان تناوب مشابه اتفاق میافتد- البته آشکارا تمایل به صرف زمان طولانیتری دارند، زیرا شرایط فیزیکی بهتر است. افزون بر این، با این حال طیف وسیعی از فعالیتهای اختیاری نیز رخ خواهد داد، به این دلیل که مکان و موقعیت، مردم را به توقف، نشستن، خوردن، بازی کردن و امثال آن فرامیخواند. در خیابان و فضاهای شهری کمکیفیت، تنها حداقل ناچیزی از فعالیتها به وقوع میپیوندد. مردم برای رفتن به خانه عجله دارند. در محیطهای مناسب، قضیه کاملاً متفاوت است، گستره وسیعی از فعالیتها ممکن است رخ دهد.
فعالیتهای اجتماعی تمام فعالیتهایی است که به حضور دیگران در فضاهای عمومی وابسته است. فعالیتهای اجتماعی شامل: کودکان مشغول بازی کردن، احوالپرسی و گفتوگو، فعالیتهای جمعی از انواع مختلف و در آخر- همچون اغلب فعالیتهای اجتماعی همگانی- ارتباطهای منفعل، که میتواند به صورت نشستن ساده و گوش فرا دادن به سایر مردم باشد.
انواع گوناگون فعالیتهای اجتماعی در بسیاری از مکانهای به وقوع میپیوندد: در سکونتگاهها، فضاهای بیرونی خصوصی، باغها و بالکنها، ساختمانهای عمومی، محل کار و امثال آن. ولی در این زمینه تنها فعالیتهایی تجربه میشود که در مکانهای عمومی قابل دسترس اتفاق بیفتد.
این فعالیتها را میتوان فعالیتهای «برآیند» نیز نامید، زیرا تقریباً در تمامی موارد از فعالیتهای مرتبط با دو دسته دیگر تکامل پیدا میکنند و در پیوند با فعالیتهای دیگر توسعه مییابند. به این دلیل که مردم در فضای یکسان هستند، [یکدیگر را] ملاقات میکنند، از کنار هم عبور میکنند، یا صرفاً در مخروط دید [همدیگر] هستند.
فعالیتهای اجتماعی خود به خود رخ میدهند، چون نتیجه مستقیمِ حرکت مردم و بودنشان در فضاهای یکسان هستند. این امر میرساند که هرگاه فعالیتهای اجباری و اختیاری شرایط مطلوبتری به فضاهای عمومی میدهند، فعالیتهای اجتماعی به طور غیرمستقیم تقویت میشوند.
سرشت فعالیتهای اجتماعی بسته به زمینهای که در آن رخ میدهند، متفاوت است؛ در خیابانهای مسکونی، نزدیک مدرسهها، نزدیک محلهای کار، جایی که تعداد محدودی از مردم با علایق یا زمینههای مشترک حضور دارند. فعالیتهای اجتماعی در فضاهای عمومی میتواند کاملاً وسیع باشد: احوالپرسیها، مکالمات، مباحثات و بازی، از علایق مشترک ناشی میشوند به این دلیل که مردم همدیگر را “میشناسند”، و نه به این دلیل که اغلب همدیگر را میبینند.
در خیابانهای شهر و مرکز شهرها، فعالیتهای اجتماعی به طورکلی سطحیتر خواهد بود زیرا اکثر ارتباطات، منفعل (دیدن و گوش فرادادن به عده زیادی از افراد ناشناس) است. ولی حتی این نوعِ نسبتاً کم از فعالیت نیز میتواند بسیار لذتبخش باشد.
به بیانی راحتتر، هر زمان که دو فرد باهم در فضایی یکسان باشند، فعالیت اجتماعی به وقوع میپیوندد؛ تا همدیگر را ببینند و به هم گوش فرادهند، ملاقات کنند، که در نوع خود گونهای از ارتباط است؛ نوعی فعالیت اجتماعی. ملاقاتی حقیقی، صرفاً حضور داشتن در فضا، بذری برای دیگری است، نوع جامعتری از فعالیت اجتماعی.
این ارتباط در رابطه با برنامهریزی فیزیکی حائز اهمیت است، اگرچه چارچوب فیزیکی، اثر مستقیم بر کیفیت، محتوا و شدت ارتباطهای اجتماعی ندارد. معمارها و برنامهریزان شهری میتوانند بر امکانپذیری ملاقات، دیدن و شنیدن مردم، تأثیر بگذارند – امکانپذیریهایی که هم کیفیت خودشان را ارتقا میدهند و هم بهمثابه بستر و نقطه شروع برای گونههای دیگر ارتباط اهمیت مییابند.
این امر زمینهای برای پژوهشهای نوشتار حاضر است؛ از امکانپذیری دیدارها تا فرصت دیدن و شنیدن افراد دیگر. دلیل دیگر برای بازنگری جامع در این فعالیتها دقیقاً حضور افراد دیگر، فعالیتها، رخدادها، الهامها و تهییجات، همه باهم دربرگیرنده یکی از مهمترین کیفیتهای فضاهای عمومی است.
اگر برگردیم و به صحنه خیابان نگاه کنیم که نقطه آغاز برای تعریف سه نوع فعالیت بیرونی بود، میتوان دید که چگونه فعالیتهای اجباری، اختیاری و اجتماعی، در الگوی درهمآمیخته ظریفی به وقوع میپیوندند. مردم راه میروند، مینشینند و گفتوگو میکنند. فعالیتهای عملکردی، تفریحی و اجتماعی در تمام ترکیبات ممکن درهم میآمیزند. از این رو محک موضوع فعالیتهای بیرونی با دسته مجزا و محدودی از فعالیتها شروع نمیشود. زندگی میان ساختمانها تنها ازدحام پیادهروها یا تفریح یا فعالیتهای اجتماعی نیست. زندگی میان ساختمانها تمام طیف فعالیتهایی را دربرمیگیرد که با هم ترکیب شدهاند تا فضاهای همگانی در شهرها و نواحی مسکونی را واجد معنا و جاذبه کنند.
هر دو فعالیتهای «اجباری- عملکردی» و «اختیاری- سرگرمی» طی سالها در بسترهای مختلف مورد آزمایش قرار گرفته است. [ولی] فعالیتهای اجتماعی و در هم آمیختن آنها برای ایجاد کالبدی همگانی به طور قابل ملاحظهای مورد کمتوجهی قرار گرفته است.
مباحث بالا پیشزمینهای برای مشاهده دقیقتر و جزئیتر فعالیتهای اجتماعی، در فضاهای عمومی، پیش رو است».