معرفی کتاب
کتاب ریشهها و گرایشهای نظری معماری به قلم دکتر محمد منصور فلامکی متشکل از سه گزارش یا فصل است و هر یک از این فصلها به چندین بخش و زیربخش تقسیم میشوند. گزارش نخست با عنوان «ابزارهای معماری» از پنج بخش تشکیل شده که به ترتیب موارد ذیل را شامل میشوند: فضا، زمان و موجودیتهای زمانی – مکانی، شکل – در عینیات و ذهنیات، ادراک، شناخت معماری. در این فصل سه گستره اندیشهای در مورد فضا مطرح میشود که شامل موارد زیر هستند:
نوشتههای مرتبط
۱-ادبیات اسطورهای، آنجاکه به شکلهایی گاه استعاری و گاه روشن به مقوله فضا پرداخته میشود. ۲- ادبیات علمی، آنجاکه به تفسیر و تحلیل پدیدهشناختی و همچنین به زبان تشریحی ریاضی به موضوع فضا پرداخته میشود. ۳- ادبیات معماری، آنجاکه تلاش میکند تا از دیدگاه تجربی ویژگیهای کیفی فضا را بازشناسی کند و شاخصهای کمی محیط زیست معمولا تحدید شده آدمیان را به میدان سنجش بیاورد.
گزارش دوم کتاب «حقیقتهای معماری» نام دارد و از سه بخش تشکیل شده است. این سه بخش شامل عینیات و ذهنیات در معماری، فضای معماری و در جستجوی تعریفی برای معماری، هستند. در این گزارش نویسنده تلاش کرده است تا به معنای جامع و کاملی برای معماری دست یابد و در عین حال، راههایی را برای گستردن و به ژرفا بردن آن پیش روی قرار دهد. در این فصل معماری به دو شکل عام و خاص تعریف شده است. در تعریف معماری به شکل خاص، یعنی معماری آنگونه که معماران خواهان آن هستند، نظریه گالوانو دلاولپه مورد توضیح و تشریح قرار گرفته است به گونه ای که پژوهشگران عرصه معماری را با بسیاری از زوایا، نکات ریز و گسترههای فکری معماری آشنا میسازد. در بخش سوم این فصل یعنی در «جستجوی تعریفی برای معماری»، معماری اینگونه دیده می شود:
معماری جهان اندیشه درونی معمار و یافتهها و خاستگاههای متعلق به جهان بیرونی معمار را بوسیله تدوینی از ابزارهای تکنولوژیک که به قید شناخت تجربی زمان در پهنه مکان جای داده میشوند، به زبان و بیان خاص وی، جامه فضایی میپوشاند (ص ۱۸۹).
گزارش سوم کتاب با عنوان «آفرینش معماری» از ۷ بخش تشکیل شده است که موارد ذیل را شامل میشوند:
-نظریهها، تجربهها و دشواریهای آفرینش معماری، -چگونگیهای آفرینش معماری – دهههای پایانی سده بیستم، -نظریهها و دیدگاههای معماری در دهههای پایانی سده بیستم، -مقولههای معماری: «مکانی همگانی» برای معماری، -معماری پستمدرن، -جریانهای فکری نو در گستره معماری، -آفرینش معماری؛ ابزارها، مؤلفهها، گسترهها، -شاخههای آمیختگی پنجگانه پیکره معماری.
در این فصل نویسنده به دنبال تدوین و ارائه گزارشی تاریخنگارانه نیست، اما برای تشخیص و تعیین جایگاه برخی نظریه ها، اقدامها و رویدادهای معماری، به چارچوب زمانی-مکانی آنها توجه میکند. سوال اصلی در اینجا این است که معماری امروزی جهان ما در طول کدام محورها و در پهنه کدام گسترههای اصلی و اساسی اندیشه گام برمیدارد؟ امری که به پیشرفتهترین یا تکاملیافتهترین محفلهای اندیشهپردازی سده بیستم معطوف میشود و بیشترین یافتههای مستند خود را در اروپای غربی پیدا میکند.
نویسنده در پایان کتاب از ۵ اصل ناظر بر مطالب مطرح شده در کتاب یاد میکند که در مجموع پژوهشگر را دعوت به تفکر و غور درنظریات مطرح شده در طول کتاب میکند. در این بخش نویسنده این موضوع را خاطرنشان میسازد که این نظریات خود، مدل یا الگوی کاربردی و یا کاربردی – کالبدی نیست، بلکه به زاده شدن اینگونه مدلها راه میدهد و معمار میکوشد تا مجموعه شرایطی را فراهم آورد تا معماری – به زبان و بینش مطرح شده در کتاب – راه پیوسته متعالی زندگی آدمیان را باز و پرانگیزه بدارد.
مشخصات کتاب:
فلامکی، محمد منصور (۱۳۸۱). ریشهها و گرایشهای نظری معماری، تهران: فضا، ۴۰۹ صفحه