انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معرفی کتاب بخشودن

نام کتاب: بخشودن، نویسنده: ایو گارارد و دیوید مک‌ناتون، ترجمه: خشایار دیهیمی، ناشر: نشر گمان، چاپ سوم، ۱۳۹۲،تعداد صفحه: ۲۳۹

با یاد و احترام به آتنا اصلانی و آمنه بهرامی و دیگر زنان و دختران سرزمینم

نویسنده مقاله: محمود پوراکبری

بخشودن، نام دومین کتاب از مجموعه تجربه و زندگی است که توسط نشر گمان به چاپ سوم رسیده است. کتابی که با خواندن آن، انسان دچار تعمق فکری و احساسی می‌گردد. این کتاب به سرپرستی و ترجمه خشایار دیهیمی چاپ شده و گذشته از یک فصل آن مابقی فصل‌ها مضمونی فلسفی دارد. البته فلسفه نه به معنای ساختارمندانه‌اش، بلکه از آن دست فلسفه‌هائی که مقدمات “درمان وجودی” (=روان‌درمانی اگزیستانسیال) [ ر.ک به ویکیپدیا دانشنامه آزاد، مدخل درمان وجودی] در نوجوانان اندیشمند و حتی جوانان را فراهم می‌کند؛ فلسفه‌ائی که در انسان متفکر تازه بالغ با پرسش‌های بی‌شماری همراه است؛ پرسش‌هائی از قبیل اینکه: پاسخ بدی و ظلم چه باید باشد؟ نیاز به واکنش دارد یا باید نادیده گرفته شود و از آن گذر کرد؟ بخشودن چه معنائی می‌دهد؟ بخشودن چه شرایطی دارد؟ بهترین روش برای اجرا کردن آن کدام است؟ اصلاً بخشیدن کار درستی است؟ به چه دلیلی می‌توانیم یا نمی‌توانیم ببخشیم؟ این اثر به دنبال پاسخ دادن به این پرسش‌های فلسفی است. و نه تنها تازه بالغ‌های اندیشمند بلکه گاه باید حتی به هفتاد سالگان کودک مانده نیز پیشنهاد شود، تا اجتماع و جامعه‌ائی آرمانی‌تر را مهیّا سازیم.

نمی‌توان درباره بخشودن مقاله‌ائی نوشت و یادی از آمنه بهرامی [ر.ک به ویکیپدیا دانشنامه آزاد، مدخل آمنه بهرامی] نکرد. او از اولین قربانیان اسیدپاشی در دهه ۱۳۸۰ خورشیدی بوده است. در ۱۲ آبانماه سال ۱۳۸۳ خورشیدی، توسط همکلاسی سابق خود با یک پارچ اسید مورد هجوم قرار گرفت. او تمام زیبائی صورت خود را از دست داد و با تخلیه دو چشمش، در جهان تاریک فرو نشست. این تنها، نتیجه جنایت بود حال آنکه حتماً واضح است که قلم و زبان از بیان درد و رنجی که توسط وی تحمل شده، ناتوان است. او امروز به دلیل آنکه توانست با تلاش بسیار، حکم قصاص را در چنین جنایاتی لازم‌الاجرا نماید و برای قربانیان بعدی راه را بازگرداند و همچنین به دلیل آنکه پس از درخواست اجرائی کردن حکم قصاص و با وجود آنکه جنایتکار، دست‌بند زده شده در حال آماده شدن برای اجرای حکم، به او و خانواده‌اش، فحش و دشنام می‌داد، در کمال ناباوری برادر و دادستان و مابقی حاضرین، جنایتکار را از کور شدن توسط اسید نجات داد و بخشید و به قهرمانی بخشنده مبدّل گردید.

بی‌شک، پرسشی که در ذهن هر مخاطبی به سرعت پرسیده می‌شود این است که، «آیا بخشودن خطاکاران همیشه درست است؟ آیا بخشودن و گذشت به همان اندازه‌ای که مورد ستایش بوده و هست، خوب است؟» [ گارارد و مک‌ناتون، ۱۳۹۲، ص ۳۶] چگونه باید عمل چنین قربانیانی را تحلیل و توجیه کرد؟ این چنین ماجراهائی بر طبق کدام مرجع باید سنجیده شوند؟

فرهنگ غربی که بسیار متأثر از آئین مسیحیّت است برای بخشودن، جایگاه والائی را در نظر دارد. به گونه‌ائی که صریحاً در انجیل آمده است:

«شنیده‌اید که گفته شده است که چشمی عوض چشمی و دندانی بدّل دندانی لیکن من به شما می‌گویم که با شریر مقاومت مکنید، بلکه هرکس به رخساره راست تو طپانچه زند، رخساره دیگر را بسوی او بگردان» [ گِلِن-مَرتِن، ۱۳۸۸، ص ۱۰] یا اینکه در باب انتقام انجیل متی در آیه‌های ۳۸ و ۳۹ آمده است که: «و تبّرک گوئید اشخاصی را که لعنت کنند شما را و دعای خیر نمائید آنان را که با شما بدرفتاری نمایند و آن کس که تو را بر رُخ زند رُخِ دیگر را پیش آر و آن کس که می‌گیرد قبای تو را از گرفتن پیراهنش منع ننما». [ همانجا، ص ۱۳۲]
آیا این آموزه‌ها در مورد قربانیان جنایات هولناکی همچون اسیدپاشی و … قابل درک هستند؟ یا اینکه باید طبق آموزه مسلمانان و استناد به قرآن کریم عمل شود؟
«و قصاص برای حفظ حیات شما است ای خردمندان تا مگر از قتل یکدیگر بپرهیزید». [ قرآن، سوره بقره، آیه ۱۷۹]
هر چند کتاب بخشودن نوشته ایوگارارد و دیوید مک‌ناتون به آموزه و فرهنگ اسلامی نمی‌پردازد و از نگاه مردمان مسیحیِ مغرب‌زمین به قضیه پرداخته است، اما برای مخاطب ایرانی، فرصتی مهیّا می‌سازد تا مسئله بخشش را بتواند مورد سنجش قرار دهد. این اثر علاوه برآنکه بخشودن را در حیطه شخصی و فردی بررسی می‌کند، همچنین به حکومت‌هائی می‌پردازد که در پی آپارتاید و نژادپرستی، جنایاتی همچون اردوگاه آشویتس و تبعیض علیه سیاه‌پوستان آفریقای جنوبی را رقم زدند.
براساس ادیان توحیدی-ابراهیمی، تصویر انسان نخستین، همواره با گناه نخستین آمیخته است؛ خوردن میوه ممنوعه و سرپیچی از حکم خداوند و در پی آن، تبعید انسان از بهشت به زمین لعنت شده. این تصویر همیشه هاله‌ائی از تاریکی و سیاهی ناشی از گناه نخستین را در نهاد بشری، ثابت شده می‌داند. «امروزه دیگر ممکن نیست که فرض را براین بگذاریم که ما در اعماق دلمان، موجوداتی مطلقاً خیرخواه و نیکوکار و آمیزگار هستیم؛ یک تیرگی خاموش در اعماق روان ما هست که کراراً تقریباً همه ما را به سوی رفتارها و کردارهائی سوق می‌دهد که می‌دانیم غلط هستند، و در برخی موارد منجر به سرزدن اعمال دهشتناک شرارت‌بار می‌شود. در چنین نگاهی به طبیعت بشری مواد و مطالب غیردینی نهفته است که کاملاً مشابه به آموزه دینی گناه نخستین است.» [ گارارد و مک‌ناتون، ۱۳۹۲، ص ۳۳]

ادامه مطلب را در فایل پیوست بخوانید: baxshudan-pourakbari-edit