معرفی کتاب استرآباد در سفرنامه های عصر قاجار
گوهری راد،احسان(۱۳۹۱)،استرآباد در سفرنامه های عصر قاجار،نشر پیک ریحان گرگان
نوشتههای مرتبط
سفرنامه ها از جمله منابع مهم برای شناخت از اوضاع واحوال جوامع می باشد که پرداختن به آنها ما را نسبت به گذشته تاریخی آگاه و مطلع می سازد.از آنجایی که سفرنامه ها متکی به حضور فرد در میان مردم یک منطقه است حاوی اطلاعات جزیی و مفید از نحوه زندگی،زبان،پوشاک،اقتصاد،دین،آداب ورسوم،اوضاع سیاسی و اجتماعی وغیره مردم آن منطقه است.کار یک سفرنامه نویس را می توانیم بسان یک مردم نگاری بدانیم که سعی می کند با نزدیکی به سوژه مورد نظر خود که همان مردم است اطلاعاتی از لایه های آشکار و پنهان آن جامعه بدست آورد.هر چند که یک مردم نگار در توصیف صرف نمی ماند و سعی در کشف الگوها و لایه های پنهان وایجاد رابطه معنا دار در میان آنها است.نویسنده این کتاب در تلاش است تا با بهره گیری از مجموعه اسناد و نوشته هایی که بیشتر حول سفرنامه های عصر قاجار می باشدبه معرفی منطقه استرآباد دست یازد.این کتاب دارای ۳بخش می باشد که در بخش اول نویسنده به پیشینه تاریخی و وضعیت جغرافیایی استرآباد پیش از دوره قاجار پرداخته است.در ابتدای این بخش و درفصل اول استرآباد از نظر موقعیت جغرافیایی و تعداد مناطق و بلوکات زیر مجموعه ی آن مورد بررسی قرار می گیرد.در بخشی از این فصل آمده است که ” استرآباد وسیع تر از یک شهر است.از شمال محدوداست به رود اترک وازشرق به خراسان و ازجنوب،شاهکوه آن را از شاهرود و بسطام جدا می کند واز طرف مغرب،حد بین استرآباد و مازندران طبیعی نیست و از کوه های هزار جریب شروع شده،به کرد محله در کنار خلیج استرآباد و درمقابل دماغه میانکاله ختم می شود.مرکز حکومت استرآباد شهر استرآباد است که اسم قدیمی آن استرک بود وبعد ها کم کم استرآباد شد”(گوهری راد،۱۳۹۱: ۷). در فصل دوم از بخش اول این کتاب وجه تسمیه جرجان مورد بررسی قرار گرفته است بطوری که در بخشی از این فصل آمده است که “جرجان از آن جرجان نامیده شده است که جرجان بن لاوذبن سام بن نوح(ع) آن را بنا نهاد” (گوهری راد،۱۳۹۱: ۱۵). لازم به ذکر است که جرجان نام شهری قدیمی در قسمت شرقی استان گلستان وشهر گنبد کاووس فعلی که بدلیل حمله مغول ویران شد.در فصل سوم از بخش اول این کتاب نویسنده به وجه تسمیه استرآباد پرداخته است. استرآباد مرکب از استر وآباد است که استر در نزد مردمان این منطقه به معنای ستاره و آباد هم به معنای عمارت و آبادی است.(گوهری راد،۱۳۹۱: ۱۹).فصل چهارم این کتاب شامل دو بخش می باشد که بخش اول آن مربوط به تاریخ استرآباد قبل از اسلام و بخش دوم آن به استرآباد بعد از اسلام می پردازد. نویسنده در بخشی از این کتاب آورده است که “برخی معتقدند سنگ بنای استرآباد در دوران خشایار هخامنشی نهاده شده است.وی همسری به نام هدسه داشت که این نام در کتاب مقدس یهودیان(تورات) نیز آمده است. از آنجایی که وی بسیار زیبا بود،خشایار شاه زیبایی اورا همچون تلالو ستاره پنداشت و نام او را اِستر،یعنی ستاره گذاشت و اِسترآباد را که از زیباترین شهرهای آن زمان شد،به یاد بود این زن بنا کرد.” (گوهری راد،۱۳۹۱: ۲۰).نویسنده سپس به تاریخ استرآباد بعد از اسلام و از دوره خلفای راشدین تا دوره زندیه پرداخته است.بخش دوم این کتاب شامل نگاهی اجمالی به دوره قاجار می باشد.در ابتدای این بخش و در فصل اول نویسنده به وجه تسمیه قاجار پرداخته است.نویسنده در این قسمت آورده است که نام این قبیله ریشه در عبارت آقاجر به معنای جنگجوی جنگل دارد.قاجار از ریشه ی کلمه ی قاچار است که در ترکی به معنای فراری است.پس از حمله ی مغول به ایران و میان رودان،قاجار ها نیز به همراه چند طایفه ی ترکمان وتاتار دیگر به شام کوچیدند.هنگامی کهتیمور گورکانی به این نقطه تاخت،قاجار ها و دیگر کوچندگان را به بند کشید و سرانجام آن ها را به خانقاه صفوی در آذرآبادگان بخشید.پس از آن قاجارها یکی از سازندگان سپاه قزلباش شدند”(گوهری راد،۱۳۹۱: ۳۳) . فصل دوم این کتاب به چگونگی به قدرت رسیدن ایل قاجار اختصاص دارد. در بخشی از این فصل آمده است که شاه اسماعیل صفوی برای ایجاد نیروی قدرتمند برای دفاع ومراقبت از حکومت خود سعی در اتحاد قبایل قزلباش کرد. این قبایل شامل شاملو،روملو،استاجلو،تکه لو،افشار،قاجار وذولقدر بودند که قبیله ی قاجار بدلیل تعداد نفرات بیشتر و روحیه ی جنگاوری بالا به مقامات بالای حکومت صفوی دست یافتند.پس از مدتی بدلیل وارد شدن به جایگاه های بالاتر و در پس آن افزایش قدرت سران ایل قاجاراختلافات با شاهان صفوی شروع شد.اختلافات آن قدر ادامه داشت تا اینکه شاه عباس صفوی برای جلوگیری از قدرت یابی بیشتر سران قاجار سعی در پراکنده کردن آنها به نواحی مختلف کرد. شاه صفوی آنها را به ۳ناحیه گرجستان ،مرو و استرآباد یا گرگان کنونی تبعید کرد. (گوهری راد،۱۳۹۱: ۳۴). در قسمت پایانی این بخش و درفصل سوم نویسنده سعی در بررسی نحوه به قدرت رسیدن شاهان قاجار می کند.بخش سوم این کتاب با نام استرآباد در سفرنامه های عهد قاجار که عنوان کتاب هم به این نام می باشد به عنوان بخش اصلی کتاب در هفت فصل ارائه می شود.در فصل اول از این بخش نویسنده به اهمیت سفرنامه ها در پژوهش های تاریخی،توضیح انواع سفرنامه خیالی و واقعی و سفرنامه نویسی در ایران ومعرفی تعدادی از سفرنامه ها در دوره های تاریخی مختلف اشاره می کند. در فصل دوم از این بخش نویسنده به موقعیت اکولوژیک استرآباد در سفرنامه ها پرداخته است. در این بین راه های ارتباطی که از گذشته در این مناطق وجود داشت،وضعیت آب و هوایی ونباتات و حیات وحش،کوهستان ها وناهمواری ها،دریاچه خزر ورودخانه ی استرآباد مورد بررسی قرار گرفته اند.فصل سوم از این بخش کتاب شامل تحولات سیاسی استرآباد از منظر سفرنامه ها است که در ۳بخش مجزا یعنی قبل از مشروطه ،مقارن با مشروطه وبعد از مشروطه بدان پرداخته می شود.فصل چهارم این بخش به تحولات اجتماعی از منظر سفرنامه ها اختصاص دارد.همچنین در این فصل به زبان مردم استرآباد،پوشش مردم،مهمان نوازی ومهمان داری ،بهداشت و تغذیه،ترکمن ها اشاره شده است.فصل پنجم شامل بررسی اقتصاد ولایت استرآباد از نظر سفرنامه ها است که به وضعیت اقتصادی مردم استرآباد و همچنین ترکمن های منطقه پرداخته است.در فصل ششم نویسنده به تشکیلات اداری و قوای نظامی در دوره قاجار اشاره داشته است.تقسیمات کشوری،معرفی حکام قاجار در استرآباد و معرفی قوای نظامی ولایت استرآباد از جمله موضوعاتی است که بدان پرداخته است.آخرین فصل این بخش از کتاب هم به فرهنگ از منظر سفرنامه ها اختصاص دارد.در این فصل نویسنده به معرفی مذهب واماکن مذهبی ودینی،خاندان های ساکن در استرآباد،مراکز تعلیم وتربیت،معرفی علما وبزرگان استرآباد در دوره قاجار توجه داشته است.صفحات پایانی این کتاب هم شامل تعدادی از اسناد و عکس های تاریخی می باشد.